طاهره قرةالعین: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Taranet (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
Taranet (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
'''[[w:طاهره|زرین‌تاج قزوینی]]''' (فاطمه یا ام‌السلمه) مشهور به طاهره قُرةالعَین یا طاهره بَرَغانی (زادهٔ ۱۲۲۸ قمری برابر با ۱۸۲۳ میلادی در قزوین - درگذشتهٔ ۱۲۶۸ قمری برابر با ۱۸۵۰ میلادی) شاعر و دین‌شناس بانفوذ کیش بابی در ایران بود.
 
== درباره طاهره ==
رباره طاهره تابه حال بالغ بر دویست اثر به رشته تحریر درآمده و یا در انجمن اندیشمندان و دانشگاهها سخنرانی گردیده‌است و علم و قضل و جمال و کمال طاهره را ستوده‌اند یا سروده‌اند.<ref>[http://www.iransos.com/maghaleh/01.08/tahreh_ghoratolein.htm طاهره قرة‌العین]</ref>
 
== منسوب به طاهره قرةالعین ==
طبری می‌نویسد: درفقه، اصول، کلام، ادبیات عرب دستی قوی داشت و درکربلا هنگام اقامت در اندرون خانه حاج کاظم رشتی ازپس پرده تدریس می‌کرد و به سبب شعر و نثر استادانه خویش درسراسرایران معروف است. وی پس ازدعوی باب به او پیوست و جز۱۸ تن پیروان اولیه او یا [[حروف حی]] است.<ref>{{یادکرد
 
|کتاب=برخی بررسی‌ها در باره جهان بینی‌ها و بینش‌های اجتماعی در ایران
{{شعر}}
|نویسنده = [[احسان طبری]]
{{ب|گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو|شرح دهم غم تو را نکته به نکته مو به مو}}<ref name=zamaneh/>
|صفحه=۳۸۹
{{پایان شعر}}
}}</ref>
 
در کتاب «شیعی گری و ترقیخواهی» چاپ سال ۱۹۹۹ درواشنگتن نوشته شده‌است:
* در پاسخ به خواستگاری ناصرالدین‌شاه قاجار<ref name=zamaneh>[http://www.radiozamaneh.org/ravi/2007/05/post_71.html رادیو زمانه، چهره به چهره، رو به رو...، تاریخ روشنگری زنان در ایران]</ref>:
{{شعر}}
{{ب|تو و ملک وجاه سکندری|من و رسم و راه قلندری}}
{{ب|اگر آن خوش است تو در خوری|اگر این بد است ، مرا سزا}}
{{پایان شعر}}
 
 
== درباره طاهره قرةالعین ==
ربارهدرباره طاهره تابه حال بالغ بر دویست اثر به رشته تحریر درآمده و یا در انجمن اندیشمندان و دانشگاهها سخنرانی گردیده‌است و علم و قضل و جمال و کمال طاهره را ستوده‌اند یا سروده‌اند.<ref>[http://www.iransos.com/maghaleh/01.08/tahreh_ghoratolein.htm طاهره قرة‌العین]</ref>
 
*طبری می‌نویسد: درفقه، اصول، کلام، ادبیات عرب دستی قوی داشت و درکربلا هنگام اقامت در اندرون خانه حاج کاظم رشتی ازپس پرده تدریس می‌کرد و به سبب شعر و نثر استادانه خویش درسراسرایران معروف است. وی پس ازدعوی باب به او پیوست و جز۱۸ تن پیروان اولیه او یا [[حروف حی]] است.<ref>{{یادکرد|کتاب=برخی بررسی‌ها در باره جهان بینی‌ها و بینش‌های اجتماعی در ایران|نویسنده = [[احسان طبری]]|صفحه=۳۸۹}}</ref>
 
*در کتاب «شیعی گری و ترقیخواهی» چاپ سال ۱۹۹۹ درواشنگتن نوشته شده‌است:
"حضور طاهره قرة العین» در آن روزگار ظلمت گرفته به پایه‌ای از شهرت و مقبولیت انجامید که حتی دشمنان نیز از پذیرش آن خود داری نتواستند کرد. قرة العین حواری پر دل، برجسته و با کمال بود که رفع حجاب را باقاطعیت پی گرفت و خود شخصاً آنرا رها کرد و بی پروا به نشر عقاید حود پرداخت و بر اثر همین آزادگی بود که جان خویش را از کف داد."<ref>کتاب «شیعی گری و ترقیخواهی» چاپ سال ۱۹۹۹ درواشنگتن</ref>
 
*[[اقبال لاهوری]] شاعر پاکستان و پارسی گوی در دیوان خود چندین جا از طاهره یاد کرده و به اشعار وی اقتداء میکرد. اقبال در یک چکامه در شان و مقام طاهره با عنوان «خاتون عجم» میسرایدمی‌سراید<ref>دیوان اقبال لاهوری شاعر پاکستان و پارسی گوی</ref>:
 
{{شعر}}
سطر ۲۱ ⟵ ۳۲:
 
 
* مهدی قاسمی پژوهشگر واندیشمند ایرانی می‌نویسند:
«گمان من این است که در ماوراء مسائل مذهبی حق این بانوی ارجمند در قلمرو نوآوریها و ارزش‌های اجتماعی وسیاسی و فرهنگی، خاصه درروزگاربسته وتیره‌ای که او میزیست معطل مانده وحتی پایمال شده‌است. بر پژوهشگران تاریخ و جامعه شناسی فرض است که با پرهیز از تعصبات مذهبی و حذر از شیوه‌های یکسونگری و یک بعدی این کاستی جبران شود»<ref>مهدی قاسمی پژوهشگر واندیشمند ایرانی</ref>
 
 
*[[محمود عنایت]] می‌نویسد:
«من شرح حال قرةالعین را هر جا یافته‌ام با دقت و با علاقه و شوق خوانده‌ام و هنوز هم هر جا در این باب اثری ببینم و یا بشنوم باز خواهم شنید و این کار را مکرا کرده‌ام. قرةالعین یکی از شگفت ترین زنان تاریخ است، برای شناخت و شناساندن او بقدر کفایت کار نشده. قضاوت ما در باره «قرة العین» هر چه باشد یک نکته مسلم است و آن ثبات عقیده اوست. جامعه انسانی معمولا ثبات عقیده را قطع نظر از حقانیت یا عدم حقانیت آن می‌شناسد».<ref>[http://www.iransos.com/maghaleh/01.08/tahreh_ghoratolein.htm طاهره قرة‌العین]</ref>
 
*مفتی بغداد در ترجمه حال او می‌گوید: «من دراین زن فضل و کمالی دیدم که در بسیاری از مردان ندیده‌ام. او دارای عقل و استحانت و حیا و صیانت بسیار بود.»
 
==منابع==