شراب: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
//////////////←شراب در شعر شاعران |
Mardetanha (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲:
'''[[W:شراب|شراب]]'''، می
== [[گفتاورد]] ==
خط ۱۲:
** ''[[لویی پاستور]]''
* «به درستیکه شراب
** ''[[انجیل عهد عتیق]]، حبقوق نبی - '''۲'''، ۵''
* «جادوگر بزرگتر از شاه نیز وجود دارد که نفوذ او کمتر از پادشاه نیست. این جادوگر خود را [[پاپ]] مینامد. او به شاه تلقین
** ''[[نامههای ایرانی]]''
خط ۳۰:
** ''[[عبید زاکانی]]''
* «نوش بادت آن شراب و [[بوسه]] و آواز رود//زیر رانت رخش رستم، مست از [[شعر]] و سرود//
** ''منسوب به [[مارتین لوتر]]''
خط ۳۶:
** ''[[سیسرو]]''
* «همیشه از شراب چنان برخیز
** ''[[قابوسنامه]]''
خط ۴۹:
* «باده از دست دلارام چه شیرین و چه تلخ.»
* «پول حرام یا صرف شراب شور میشود
* «شرابزده را شراب [[دارو|دوا]] است.»
خط ۵۷:
== شراب در شعر شاعران ==
* «اگر دل خوش بود
** ''[[وحشی بافقی]]''
* «[[اسب|اسبی]] که صفیرش نزنی مینخورد آب// نه مرد کم از اسب و نه
** ''[[منوچهری دامغانی]]''
* «آنچه عقلت
** ''[[سعدی]]''
خط ۷۵:
** ''[[حافظ]]''
* «بشد ز خاطرم اندیشه می و
** ''[[ظهیرالدین فاریابی]]''
خط ۸۱:
** ''[[ظهیرالدین فاریابی]]''
* «به بانگ مطرب و ساقی اگر ننوشی می// علاج
** ''[[حافظ]]''
خط ۹۰:
** ''[[سعدی]]''
* «به [[شیراز]] ار نصیب ما نشد از آن
** ''[[دهقان سامانی]]''
خط ۹۶:
** ''[[حافظ]]''
* «بیار باده و بازم رهان ز رنجوری//
** ''[[حافظ]]''
خط ۱۰۲:
** ''[[انوری ابیوردی]]''
* «تا
** ''[[منوچهری دامغانی]]''
خط ۱۲۰:
** ''[[خیام]]''
* «چه خوری کز خوردن آن چیز تو را// نی چو سرو آید اندر نظر و سرو چو نی// گر کنی بخشش گویند که
** ''[[سنایی]]''
خط ۱۲۶:
** ''[[سنایی]]''
* «خرد را
** ''[[فخرالدین اسعد گرگانی]]''
* «در
** ''[[حافظ]]''
* «درویش که
** ''[[عبید زاکانی]]''
خط ۱۴۱:
** ''[[حافظ]]''
* «راحت
** ''[[منوچهری دامغانی]]''
خط ۱۴۷:
** ''[[حافظ]]''
* «ساقی سیمساق من گر همه دُرد میدهد// کیست که تن چو جام
** ''[[حافظ]]''
خط ۱۵۹:
** ''[[حافظ]]''
* «طبع
** ''[[
* «طرفی ز [[کتاب]] خود نبستم// شد رهن شراب دفتر ما»
** ''[[جودت]]''
* «قومی زپی [[مذهب]] و دین میسوزند// قومی زبرای حورعین میسوزند// من شاهد و
** ''[[عبید زاکانی]]''
خط ۱۷۷:
** ''[[صائب تبریزی]]''
* «عیب
** ''[[حافظ]]''
خط ۱۸۹:
** ''[[اوحدی مراغهای]]''
* «نشسته در دل و چشم ملوک هیبت او// چنانکه صولت
** ''[[ظهیرالدین فاریابی]]''
* «وصل نخواهم که هجر قاعده اوست// خوردن
** ''[[سنایی]]''
* «هرچند بهشت صد کرامت دارد// مرغ و می
** ''[[عبید زاکانی]]''
* «هرچه داری شب نوروز به
** ''[[صالح توسی]]''
* «هنگام می
** ''[[عارف قزوینی]]''
|