ضرب‌المثل‌های آلمانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏N
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏S
خط ۴۷۸:
** مترادف فارسی: ''«هركس خواب است حصه‌اش در آب است.»''
* {{چپ‌چین}}Schlaf und Tod sind Zwillingsbruder.{{پایان چپ‌چین}}
* ترجمه: «خواب و [[مرگ]] برادران دوقلو هستند.»
** مترادف فارسی: ''«خواب، برادر [[مرگ]] است.»''
* {{چپ‌چین}}Schlechte Nachrichten wandern schnell.{{پایان چپ‌چین}}
* {{چپ‌چین}}Schlimme Nachrichten kommen rasch an (zufrüh).{{پایان چپ‌چین}}
خط ۴۹۶:
** مترادف فارسی: ''«به‌قدر شغل خود بايد زدن لاف//كه زردوزی نداند بورياباف» [[نظامی]]''
* {{چپ‌چین}}Schwarze Kühe geben auch weiße Milch.{{پایان چپ‌چین}}
* ترجمه: «گاوهای[[گاو]]های سیاه هم شیر سفید تولید می‌کنند.»
** مترادف فارسی: ''«[[گاو]] سیاه هم شیرش سفید است.»''
* {{چپ‌چین}}Schweigendem Mund ist nicht zu helfen.{{پایان چپ‌چین}}
* ترجمه: «به دهانی که سکوت کند نمی‌توان کمک کرد.»
** مترادف فارسی: ''«تا [[گریه|نگريد]] طفل كی نوشد لبن.» [[مولوی]]''
* {{چپ‌چین}}Schweigen ist das Beste.{{پایان چپ‌چین}}
* {{چپ‌چین}}Schweigen ist der Deckel auf dem Hafen.{{پایان چپ‌چین}}
خط ۵۱۵:
* {{چپ‌چین}}Schwiegermutter, Teufels Unterfutter.{{پایان چپ‌چین}}
* {{چپ‌چین}}Schwiegermutter, Tigermutter.{{پایان چپ‌چین}}
* ترجمه: «مادرشوهر[[مادر]]شوهر آستر لباس شیطان است.»
* ترجمه: «مادرشوهر، [[مادر]] [[ببر]].»
** مترادف فارسی: ''«مادرشوهر [[مار|ماره]]، بچه‌اش مارمولك؛ خواهرشوهر خاره، بچه‌اش خارخاسك.»''
** مترادف فارسی: ''«مادرشوهر [[کژدم|عقرب]] زیر فرش است.»''
* {{چپ‌چین}}Sein Schäfchen ins Trockene bringen.{{پایان چپ‌چین}}
* ترجمه: «گوسفندان[[گوسفند]]ان خود را به خشکی آوردن.»
** مترادف فارسی: ''«گلیم خود را از آب بیرون کشیدن.»''
* {{چپ‌چین}}Sich regen, bringt Segen.{{پایان چپ‌چین}}
خط ۵۲۷:
* {{چپ‌چین}}Sich selbst kennen, ist die größte Kunst.{{پایان چپ‌چین}}
* ترجمه: «خودشناسی بزرگترین [[هنر]] است.»
** مترادف فارسی: ''«آنچه در [[دانش|علم]] بيش می‌بايد// [[دانش]] ذات خويش می‌بايد» [[اوحدی مراغه‌ای]]''
* {{چپ‌چین}}Sie ist meine Kragenweite.{{پایان چپ‌چین}}
* ترجمه: «او اندازه تنم است.»