پروانه: تفاوت میان نسخهها
حشرهای از راسته پولکبالان
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۴ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۲۸
ضربالمثل
- «یک شمع شبی هزار پروانه کشد.»
پروانه در شعر فارسی
- «بیاموز تا بد نباشدت روز// چو پروانه مر خويشتن را مسوز»
- «پر پروانه بسوزد با فروزنده چراغ// چون چخیدن با چراغ روشن زهرا کند»
- «چراغ روی ترا شمع گشت پروانه// مرا ز حال تو با حال خویش پروا نه»
- «خلقی ز پرتو تو چو پروانه سوختند// کس نیست کز حقیقت رويت نشان دهد»
- «دیدی که خون ناحق پروانه شمع را// چندان امان نداد که شب را سحر کند»
- «رو خبر گنج ز پروانه پرس// حال دل شمع ز پروانه پرس»
- «روزی سرت ببوسم و در پایت اوفتم// پروانه را چه حاجت پروانه دخول»
- «شبی یاد دارم که چشمم نخفت// شنیدم که پروانه با شمع گفت»
- «کی شود پروانه از آتش نفور// زانکه او را هست در آتش حضور»
- «من نمیگویم سمندر باش یا پروانه باش// چون بفکر سوختن افتادهای مردانه باش»
- «میان باغ به پروانه بلبلی می گفت// نصیحتـی بشنو تا که رستگار شوی// خدا یکی و محبت یکی و یار یکی// دو دل مباش که بیارج و اعتبار شوی»
- «ور چو پروانه دهد دست فراغ بالی// جز بدان عارض شمعی نبود پروازم»
پیوند به بیرون
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |