رومن رولان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۴:
* «''آنت'' هم بیش از ''ژرمن'' دوست نداشت که به این سوراخ سنبههای روح سر بکشد. ولی … از این پستوی دکان که رهگذران از آن بیخبر بودند، بوی خوش اسرارآمیزی میشنید، همراه با وزوز [[زنبور|زنبوران]] عسل که تنها به گوش او میرسید.»
** ''[[w:جان شیفته|جان شیفته]]، ج۲، ص۲۱۸''
* «بدین سان، زندگی او [آنت] در دو سطح موازی پیش میرود. و دیگران جز زندگی رویی او را نمیشناسند. در آن زندگی دیگر، آنت همیشه تنها میماند.»
** ''[[w:جان شیفته|جان شیفته]]'' <ref name="persianbook">{{یادکرد وب| نشانی =http://persianbook.net/index.php?Module=SMMPBPages&SMMOp=Articles&SMM_CMD=&ArticleId=1569| عنوان = جان شیفته، گروه نقد و شرح، مصطفی رحیمی | تاریخ بازدید =۳۰ آوریل ۲۰۰۸| تاریخ =| ناشر = وبگاه پرشن بوک (آی کتاب) | زبان = }}</ref>
* «[[عشق]] در سینه آن کسی است که دوست دارد، نه آن کسی که دوستش دارند. همه چیز پاکان پاک است. همه چیز مردم نیرومند و تندرست پاک است. عشق، همانگونه که برخی [[پرنده|پرندگان]] را به زیباترین [[رنگ]]ها میآراید، از جان درستکاران هم آنچه را که در ایشان شریفتر است بر میرویاند.»
** ''ژان کریستف''
* «قهرمان اصلی جان شیفته، ''آنت ریوییر'' به گروه پیشتاز آن نسل زنان تعلق دارد که در فرانسه ناگزیر گشت به دشواری، با پنجه در افکندن با پیشداوریها و کارشکنی ِ همراهان مرد خویش، راه خود را به سوی یک زندگی مستقل باز کند.»<ref name="persianbook">{{یادکرد وب| نشانی =http://persianbook.net/index.php?Module=SMMPBPages&SMMOp=Articles&SMM_CMD=&ArticleId=1569| عنوان = جان شیفته، گروه نقد و شرح، مصطفی رحیمی | تاریخ بازدید =۳۰ آوریل ۲۰۰۸| تاریخ =| ناشر = وبگاه پرشن بوک (آی کتاب) | زبان = }}</ref>.
* «هر [[نژاد]]ی، هر [[هنر]]ی، ریاکاری خاصی دارد. خوراک این جهان اندکی [[حقیقت]] است و بسیاری [[دروغ]]. روح آدمی ناتوان است و تاب حقیقت ندارد؛ [[دین]] او، اخلاق او، [[سیاست]] او، شاعران و هنرمندان او باید آن را در لفافهای از دروغ بپوشانند و پیش او بگذارند. این دروغها با روح هر نژادی سازگاری دارد، و در هر یک متفاوت است؛ و همان است که سبب می شود ملتها اینقدر به دشواری یکدیگر را بفهمند و اینقدر به آسانی همدیگر را تحقیر کنند. حقیقت نزد همه یکی است؛ ولی هر ملتی دروغهای خاص خود را دارد که بدان نام ایدهآلیسم مینهد. هر کس از هنگام زادن تا [[مرگ]] آن را با هوا نفس میکشد، و این دیگر برایش یکی از شرایط زندگی شده است؛ تنها چند نابغه میتوانند از پس بحرانهای شیرمردانه، بحرانهایی که در طی آن خود را در جهان آزاد اندیشهی خویش تنها میبینند، از چنگ آن رهایی یابند.»
** ''ژان کریستف''
==منابع==
<references/>
== منابع ==
|