پائولو کوئلیو: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات افزودن: sk:Paulo Coelho |
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) جز ←دارای منبع |
||
خط ۲:
'''[[W:پائولو کوئیلو|پائولو کوئیلو]]'''، نویسنده برزیلی. زادروز: ([[۲۴ اوت]] [[۱۹۴۷ (میلادی|۱۹۴۷ میلادی]])
== دارای منبع ==
* «روحی که در پیکر ما است کم و بیش تکامل نیافته است. با هر گامی که در فراز و نشیب زندگی مینهیم، در پی ذرات گمشده وجود خویش در کاوشایم. اگر در این پویش، لحظهای بخت یارمان باشد آن گوهر نایافته را در وجود انسانی دیگر مییابیم.»
▲** ''یازده دقیقه - ISBN 3-257-23444-9''
* «نتوان گفت: بهارا، به امید دیدن و ماندن تو! می توان گفت: بهارا، تو بیا دانه امید به قلبم بنشان! و سفر کن به کجاآبادی، هرزمانی که تو را دلخواه است!»
* «انسان همیشه خواهان دگرگونی و تحول است اما همزمان، سکون و ثبوت را [[آرزو]] میکند.»
▲** ''شیطان و دوشیزه پریم - ISBN 3-257-05602-8''
* «اگر به زبان تمامی آدمیان و فرشتگان سخن گویم.... و از [[عشق]] بیبهره باشم طبل میانتهی و سنج پرهیاهویی بیش نیستیم، اگر از کرامت غیبدانی و پیشگویی بر خوردار باشم و همه اسرار جهان را دریابم و قلمرو دانش را تمام مسخر کنم و در ایمان چنان راسخ و نیرومند باشم که کوهها را به رفتار آورم و از عشق بیبهره باشم، کسی نیستم. اگر همه دارایی خویش به مستمندان بخشم و جسم خویش را به آتش بسپارم و از عشق بیبهره باشم مرا هیچ سود نخواهد بخشید.عشق بردبار و مهربان است عشق از حسد برکنار است عشق لاف خودستایی نمیزند عشق اطوار ناپسند ندارد عشق به اندک چیزی در خشم نمیآید و اندیشه شر نمیکند و از بیعدالتی خشنود نیست اما با حقیقت و راستی شاد و خرم است همه چیز را تحمل میکند همه چیز را باور میکند و به همه چیز امیدوار است و هیچگاه از پای نمیافتد اما پیشگویها همه شکست میخورند و زبانها همه قطع میشوند و [[دانش|دانشها]] در غبار زمان پنهان میشوند و دانش ما جزیی است و نبوت ما جزیی است و آنچه جزیی است روی در فنا دارد انچه میماند ایمان و امید و عشق است و از این هر سه، عشق را برترین مقام است.» ▼
▲** ''عطیه برتر''
▲* «اگر به زبان تمامی آدمیان و فرشتگان سخن گویم.... و از [[عشق]] بیبهره باشم طبل میانتهی و سنج پرهیاهویی بیش نیستیم، اگر از کرامت غیبدانی و پیشگویی بر خوردار باشم و همه اسرار جهان را دریابم و قلمرو [[دانش]] را تمام مسخر کنم و در ایمان چنان راسخ و نیرومند باشم که کوهها را به رفتار آورم و از عشق بیبهره باشم، کسی نیستم. اگر همه دارایی خویش به مستمندان بخشم و جسم خویش را به آتش بسپارم و از عشق بیبهره باشم مرا هیچ سود نخواهد بخشید.عشق بردبار و مهربان است عشق از حسد برکنار است عشق لاف خودستایی نمیزند عشق اطوار ناپسند ندارد عشق به اندک چیزی در خشم نمیآید و اندیشه شر نمیکند و از بیعدالتی خشنود نیست اما با [[حقیقت]] و راستی شاد و خرم است همه چیز را تحمل میکند همه چیز را باور میکند و به همه چیز امیدوار است و هیچگاه از پای نمیافتد اما پیشگویها همه شکست میخورند و زبانها همه قطع میشوند و
==بدون منبع==
|