نقل‌قول روز: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۰۰:
== ژوئن ۲۰۰۶ ==
 
* «سخن گفته دگر باز نیاید به دهن// اول اندیشه کند مرد که [[دانا|عاقل]] باشد» [[سعدی]] ۳۰
 
* «سکونی به دست آور ای بی‌ثبات// که بر سنگ گردون نروید نبات» [[سعدی]] ۲۹
 
* «در بساط نکته‌دانان خودفروشی شرط نیست// یا سخن دانسته گو ای مرد بخرد، یا خموش» [[حافظ]] ۲۸
 
* «اگر زباغ رعیت ملک خورد سیبی// برآورند غلامان او [[درخت]] از بیخ» [[سعدی]] ۲۷
 
* «ای برادر تو همین اندیشه‌ای// مابقی تو استخوان و ریشه‌ای» [[مولوی]] ۲۶
 
* «تفکر در عاقبت هرکارهر [[کار]] باعث رستگاری است.» [[سقراط]] ۲۵
 
* «هر که مشهور شد به بی‌ادبی// دگر از وی امید خیر مدار» [[سعدی]] ۲۴
سطر ۱۳۶ ⟵ ۱۳۵:
* «زخم دندان دشمنی بتر است// که نماید به چشم مردم، [[دوستی|دوست]]» [[سعدی]] ۱۳
 
* «به هر [[کار]] بهتر درنگ از شتاب// بمان تا بتابد بر این آفتاب» [[فردوسی]] ۱۲
 
* «مشورت ادراک و هشیاری دهد// عقل‌ها را عقل‌ها یاری دهد» [[مولوی]] ۱۱
سطر ۱۴۲ ⟵ ۱۴۱:
* «ببخش و بیارای و فردا مگوی// چه دانی که فردا چه آید بروی» [[فردوسی]] ۱۰
 
* «داد و دهش گر بنا کنند به کشور// به که حصاری کنند زآهن و فولاد» [[ملک الشعرامحمدتقی بهار]] ۹
 
* «اگر خواهی که مردمان تو را نیکوگوی باشند، نیکوگوی مردمان باش.» [[قابوس نامهقابوس‌نامه]] ۸
 
* «آن‌کس که بود سایه‌نشین سایه ندارد.» [[وحید قزوینی]] ۷
سطر ۱۵۰ ⟵ ۱۴۹:
* «عفو از کسانی نیکو است که توانایی انتقام‌گرفتن دارند.» [[بزرگمهر]] ۶
 
* «فلک به مردم [[مجنون|نادان]] دهد زمام امور// تو اهل [[دانش]] و فضلی، همین گناهت بس» [[حافظ]] ۵
 
* «دو [[دانا|عاقل]] ممکن است بر یک چیز اتفاق کنند اما دو [[مجنون|جاهل]] به یک کار سازگار نشوند.» [[بقراط]] ۴
 
* «ما زنده از آنیم که آرام نگیریم// موجیم که آسودگی ما عدم ماست» [[کلیم کاشانی]] ۳
 
* «سرای مدرسه و بحث و [[دانش|علم]] و طاق و رواق// چه سود، چون دل [[دانا]] و چشم بینا نیست» [[حافظ]] ۲
 
* «هرکه زر دید سر فروآورد// ور ترازوی آهنین دوش است» [[سعدی]] ۱