مرد هزار چهره: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴:
حرفهای مسعود شصت چی،با بازی مهران مدیری، در سکانس آخر در دادگاه و در دفاع از خودش:
 
"* «چه دفاعی از خودم بکنم جناب قاضی من بی دفاعم.... من شریف تربیت شدم من شریف بزرگ شدم... نه کسی منو می شناخت... نه کسی بنده رو می دید... نه ثروتمند بودم و نه هیچ چیز دیگر... همه ی سهم بنده از زندگی کار کردن در زیر زمین اداره ی بایگانی بود لای پرونده ها... من ساده بودم من همه چیز رو باور می کردم ، من با هیچ کس مخالفت نمی کردم... سرم به کار خودم بود و شریف بودم... من نمی خواستم به بانک برم، من نمی تونستم طبابت کنم، من نمی تونستم سرهنگ باشم، من نمی خواستم شعر بگم، من مقاومت کردم تا خد توانم... اما من توانم کم بود... بنده ضعیف بودم ، برای خودم ضعیف بودم و برای دیگران... و من به همه احترام میگذاشتم... من به همه احترام میگذاشتم ، و من شروع کردم به بازی کردن... و من شروع کردم به سرگرم شدن... و بعضی وقت ها یادم رفت که کجام... و همه ی این هایی که میگند مال من نیست ، حق من نیست... و من اشتباهی ام... من از اولش هم اشتباهی بودم... بله من یادم رفت که این ها مال من نیست و من اشتبا هی ام ، تقصیر من بود... تقصیر دیگران هم بود... اما خدایا تو شاهدی که من هیچ چیزی رو برای خودم بر نداشتم.... من هیچ چیز رو توی جیبم نذاشتم... من از سهم کسی نزدم... من فقط اشتباهی بودم... خدایا تو شاهدی که من چیزی رو خراب نکردم... خدایا تو شاهدی که من کسی رو اذیت نکردم... من فقط اشتباهی بودم... جه دفاعی از خودم بکنم؟... من بی دفاعم... حالا من مانده ام و تقاص این همه اشتباه دیگران و بازیگوشی خودم... جناب قاضی من از هیچ کس توقعی ندارم... خدایا تو منو ببخش..."»
 
 
{{ویکیپدیا}}
 
[[رده:نمایش‌های تلویزیونی]]