* «مردهگان هم مفیدند، آنها زمین را بارور میسازند.»
** ''سخنان رهبر مائو تسه تونگ/ ۱۹۵۸ میلادی''
===حزب کمونیست===
مرکز قدرتی که امر ما را رهبری میکند حزب کمونیست چین است . اساس تئوریکی که افکار ما را هدایت میکند مارکسیسم ـ لنینیسم است.
نطق افتتاحیه در نخستین اجلاسیه اولین دوره کنفرانس کشوری نمایندگان خلق جمهوری تودهای چین (15 سپتامبر1954)
برای انقلاب کردن به حزبی انقلابی احتیاج است . بدون یک حزب انقلابی بدون حزب انقلابیایکه بر اساس تئوری انقلابی مارکسیسم ـ لنینیسم و به سبک انقلابی مارکسیستی ـ لنینیستی پایه گذاری شده باشد، نمیتوان طبقه کارگر و تودههای وسیع مردم را برای غلبه بر امپریالیسم و سگهای زنجیریش رهبری کرد.
نیروهای انقلابی سراسر جهان متحد شوید. علیه تجاوز امپریالیستی پیکار کنید. نوامبر 1948 آثار منتخب جلد 4
بدون کوشش حزب کمونیست چین بدون وجود کمونیست های چین به مثابه ستون فقرات خلق، چین هرگز نمیتواند به استقلال و آزادی دست یابد صنعتی شود و کشاورزی خود را مدرنیزه کند.
درباره دولت ائتلافی 24 آوریل 1945 آثار منتخب جلد 3
حزب کمونیست چین هسته رهبری کننده تمام خلق چین است . بدون وجود این هسته،امر سوسياليسم نمیتواند پیروز شود.
سخنرانی در ملاقات با نمایندگان سومین کنگره کشوری سازمان جوانان دموکراتیک نوین چین 25 مه 1957
حزب با انضباطی که با تئوری مارکسیسم ـ لنینیسم مسلح است و اسلوب انتقاد از خود را به کار میبندد . با تودههای مردم پیوند دارد ؛ ارتشی که توسط چنین حزبی رهبری میشود جبهه واحدی مرکب از تمام طبقات و گروههای انقلابی به رهبری چنین حزبی ـ اینست سه سلاح عمدهای که ما بدان وسیله دشمن را مغلوب ساختهایم.
درباره دیکتاتوری دمکراتیک خلق 30 ژوئن 1949 آثار منتخب جلد4
ما باید به تودهها اعتماد کنیم ما باید به حزب اعتماد کنیم ـ این دو اصل اساسی است . چنانچه ما نسبت به این دو اصل شک و تردیدی به خود راه دهیم قادر به انجام هیچ کاری نخواهیم بود.
درباره مسائل کئوپراتیوه کردن کشاورزی 31 ژوئیه 1955
حزب کمونست چین که به تئوری و ایدئولوژی مارکسیستی ـ لنینیستی مسلح است سبک کار نوینی برای خلق چین آورده که اساسش عبارت است از تلفیق تئوری و عمل ، ارتباط نزدیک با تودههای مردم و انتقاد از خود.
درباره دولت ائتلافی 24 آوریل 1945 آثار منتخب جلد 3
یک حزب سیاسی که جنبش انقلابی عظیمی را رهبری میکند بدون تسلط بر تئوری انقلابی و بدون علم به تاریخ و درکی عمیق از جنبش عملی محال است که بتواند به پیروزی دست یابد.
نقش حزب کمونیست چین در جنگ ملی اکتبر 1938 آثار منتخب جلد 2
همانطور که ما سابقاً گفتیم جنبش اصلاح سبک کار یک جنبش پر دامنه تربیت مارکسیستی است. منظور از اصلاح سبک کار اینست که تمام حزب از طریق انتقاد و انتقاد از خود مارکسیسم را مورد مطالعه قرار دهند. ما در جریان جنبش اصلاح سبک کار به یقین میتوانیم مارکسیسم را باز هم بیشتر بیازماییم.
سخنرانی در کنفرانس کشوری حزب کمونیست چین درباره کار تبلیغاتی 12 مارس 1957
تأمین زندگی شایسته برای خلق چند صد میلیونی چین و ساختن کشوری غنی مقتدر با فرهنگی در سطح عالی از کشوری چون چین که از نظر اقتصادی و فرهنگی عقب مانده است ، وظیفهای بس صعب و دشوار است. و درست برای اینکه ما بتوانیم این وظیفه را به نحو هر چه شایستهتر انجام دهیم و با افراد غیر حزبی که انگیزهی آنها آرمانهای عالی انسانی است و برای شرکت در اصلاحات مصمم شدهاند همکاری بهتری داشته باشیم باید در حال و آینده جنبشهایی برای اصلاح سبک کار بر پا کنیم و دائماً هرآنچه را که نادرست است، از خود بزداییم.
سخنرانی در کنفرانس کشوری حزب کمونیست چین درباره کار تبلیغاتی 12 مارس 1957
سیاست مبدأ حرکت کلیه فعالیتهای عملی یک حزب انقلابی است که در پروسه و در نتیجه نهایی فعالیتهای حزب تبلور مییابد. یک حزب انقلابی در اقدام به هر عملی اجباراً سیاستی اتخاذ مینماید و در صورتی که از اتخاذ یک سیاست سرباز زند به ناچار سیاست اشتباهآمیزی را در پیش میگیرد و چنانچه سیاست موجود را آگاهانه اجرا نکند به ناچار آن را کورکورانه به مرحله عمل در میآورد. آنچه که ما تجربه مینامیم پروسه و نتیجه نهایی اجرای سیاست است . تنها از طریق پراتیک خلق یعنی از طریق تجربه است که ما میتوانیم ثابت کنیم آیا این سیاست صحیح بوده یا نه و معین کنیم که این سیاست تا چه اندازه درست و تا چه اندازه غلط بوده است. ولی پراتیک خلق و به ویژه پراتیک یک حزب انقلابی و تودههای انقلابی نمیتواند با این یا آن سیاست در ارتباط نباشد . بدین جهت قبل از آنکه عملی انجام گیرد ما باید سیاستی را که طبق شرایط موجود فرمول بندی کردهایم برای اعضای حزب و تودهها به روشنی تشریح نماییم. در غیر این صورت اعضای حزب و تودهها از راهنمایی های سیاسی حزب ما بدور خواهند ماند ، کورکورانه عمل خواهند کرد و سیاست اشتباه آمیزی را اجرا خواهند نمود.
درباره سیاست صنعتی و بازرگانی 27 فوریه 1948 آثار منتخب جلد4
حزب ما مشی عمومی و سیاست عمومی انقلاب چین و همچنین مشیهای مشخص مختلف برای کار و رهنمود های سیاسی کنکرتی تعیین نموده است. ولی بسیاری از رفقا در حالیکه به مشیهای مشخص حزب ما برای کار و رهنمود های سیاسی کنکرت آن وقوف دارند اغلب مشی عمومی حزب ما را فراموش میکنند. چنانچه ما واقعاً مشی عمومی و سیاست عمومی حزب را فراموش کنیم به صورت یک فرد انقلابی نابینا و نا کامل و ناآگاه در خواهیم آمد و وقتی که بخواهیم مشیهای مشخصی برای کار و رهنمود های سیاسی کنکرت را به عمل درآوریم سمت گیری خود را از دست خواهیم داد زمانی به چپ و زمانی به راست منحرف خواهیم شد و بدینسان به کارمان زیان خواهیم رساند.
سخنرانی در کنفرانس کادرهای منطقه آزاد شده شانسی ـ سوی یوان 1 آوریل 1948 ثار منتخب جلد 4
سیاست و تاکتیک حیات حزب است رفقای رهبری در درجات مختلف باید بدان توجه فراوان مبذول دارند و در اجرای آن نباید به هیچ وجه اهمال و بیمبالاتی از خود نشان دهند.
بخشنامهای درباره اوضاع 20 مارس 1948 آثار منتخب جلد 4
===طبقات و مبارزه طبقاتی===
مبارزه طبقاتی یعنی بعضی طبقات پیروز میشوند و بعضی نابود. این است تاریخ این است تاریخ تمدن چندین هزار ساله. تفسیر تاریخ از این دیدگاه ماتریالیسم تاریخی و از دیدگاه مقابل آن ایدهآلیسم تاریخی است.
تصورات واهی را بدور افکنید خود را برای مبارزه آماده کنید. 14 اوت 1949 اثار منتخب جلد 4
در جامعه طبقاتی هر فرد به مثابه عضوی از یک طبقه معین زندگی میکند و هیچ فکر و اندیشهای نیست که بر آن مهر طبقاتی نخورده باشد.
درباره عمل ژوئیه 1937 آثار منتخب جلد1
دگرگونیهای اجتماعی به طور عمده به تکامل تضادهای درونی جامعه بستگی دارند یعنی به تکامل تضاد بین نیروهای مولده و مناسبات تولیدی ، تضاد میان طبقات و تضاد میان نو و کهنه . تکامل این تضادّها ست که جامعه را به پیش میراند و سرانجام منجر به نشستن جامعه نوین بر جای جامعه کهن میگردد.
درباره تضاد اوت 1937 آثار منتخب جلد 1
استثمار اقتصادی بیرحمانه و ستم سیاسی طبقه مالکین نسبت به دهقانان ، آنان را وادار به برپا کردن قیامهای متعددی علیه سلطه مالکین نمود.
... مبارزه طبقاتی دهقانان و قبامها و جنگهای دهقانی بود که در جامعه فئودالی چین نیروی محرکه واقعی تکامل تاریخ را تشکیل میداد.
انقلاب چین و حزب کمونیست چین دسامبر 1939آثار منتخب جلد 2
در آخرین تحلیل، مبارزه ملی یک موضوع مبارزه طبقاتی است . در بین سفید پوستان ایلات متحده آمریکا تنها هیئت حاکمه ارتجاعی است که سیاهپوستان را مورد ستم و ظلم قرار میدهد. آنها به هیچ وجه نمیتوانند نماینده کارگران ، دهقانان ، روشنفکران انقلابی و سایر اشخاص روشن بین که اکثریت مطلق سفید پوستان را تشکیل میدهند باشند.
بیانیه در پشتیبانی از مبارزه عادلانه سیاهپوستان امریکایی علیه تبعیضات نژادی امپریالیسم امریکا 8 اوت 1963
بر ماست که خلق را متشکل کنیم. بر ماست که خلق را متشکل کنیم تا مرتجعین چین را واژگون سازد. تمام پدیدههای ارتجاعی با هم یکسانند ؛ اگر آنها را نزنید ساقط نخواهند شد. این درست مانند جاروب کردن کف اتاق است ـ علی القائده خس و خاشاک از جایی که جاروب نشود به خودی خود زایل نمیگردد.
وضعیت و سیاست ما پس از پیروزی در جنگ مقاومت علیه ژاپن 13 اوت 1945 آثار منتخب جلد 4
دشمن خود به خود از بین نمیرود. نه مرتجعین چینی و نه نیروهای متجاوز امپریالیسم آمریکا در چین هیچکدام به دلخواه خود از صحنه تاریخ خارج نخواهند شد.
انقلاب را به سرانجام برسانیم 30 دسامبر 1948 آثار منتخب جلد4
انقلاب مجلس مهمانی نیست مقاله نویسی نیست نقاشی یا گلدوزی نیست انقلاب نمیتواند آنقدر ظریف و آرام ، آنقدر نجیب و معتدل ، آنقدر مهربان و مؤدب ، آنقدر خوددار و با شفقت باشد. انقلاب شورش و طغیان است ، انقلاب عملی است قهر آمیز که بدان وسیله یک طبقه، طبقه دیگر را واژگون میسازد.
گزارش درباره بررسی جنبش دهقانی در استان حونان مارس 1927 آثار منتخب جلد 1
چانکایشک پیوسته در تلاش است تا هر جو قدرت و هر جو دستاورد خلق را به زور از او برباید. و ما؟ سیاست ما اینست که هر ضربه را با ضربه متقابل پاسخ دهیم و برای هر وجب زمین بجنگیم. ما هم به شیوه او عمل میکنیم. او همیشه سعی میکند با یک شمشیر در دست چپ و یک شمشیر در دست راست جنگ را به خلق تحمیل کند. ما نیز چون او دست به شمشیر میبریم .... همانطور که چانکایشک اکنون شمشیر خود را تیز میکند ما هم باید شمشیر خود را تیز کنیم.
وضعیت و سیاست ما پس از پیروزی درجنگ مقاومت علیه ژاپن 13 اوت 1945 آثار منتخب جلد 4
دشمنان ما کیستند؟ دوستان ما کدامند؟ این مسئلهایست که در انقلاب دارای اهمیت درجه اول میباشد. کلیه مبارزات انقلابی سابق چین به طور عمده بدین جهت به دستاوردهای ناچیز رسیدند که انقلابیون قادر نبودند با دوستان حقیقی خود برای حمله به دشمنان واقعی متحد شوند. حزب انقلابی راهنمای تودههاست ؛ تا کنون هیچ انقلابی نبوده است که در اثر رهبری نادرست حزب انقلابی شکست نخورده باشد. برای کسب اطمینان به اینکه تودهها را منحرف نخواهیم کرد و در انقلاب به پیروزی هایی حتمی دست خواهیم یافت ، باید توجه خود را به اتحاد با دوستان حقیقی برای حمله به دشمنان واقعی معطوف کنيم. برای تشخيص دوستان حقيقی از دشمنان واقعی ما باید به طور کلی وضعیت اقتصادی طبقات مختلف جامعه چین و برخورد آنها را نسبت به انقلاب مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.
تحلیل از طبقات جامعه چین مارس 1926 آثار منتخب جلد 1
کلیه دیکتاتور های نظامی، بوروکراتها، کمپرادورها و ملاکین بزرگ که متحدین امپریالیسم میباشند و همچنین آن قشر مرتجع از روشنفکر انی که وابسته به این طبقات است ، دشمنان ما هستند. پرولتاریای صنعتی نیروی رهبری کننده انقلاب ماست. نیمه پرولتاریا و خرده بورژوازی نزدیکترین دوستان ما میباشند. جناح راست بورژوازی متوسط متزلزل ممکن است به دشمنان ما و جناح چپ آن به دوستان ما بدل گردد ـ لیکن ما باید در برابر آنها دائماً هشیار و مراقب باشیم و نگذاریم که در صفوف ما اغتشاشی بر پا کنند.
تحلیل از طبقات جامعه چین مارس 1926 آثار منتخب جلد 1
هر کس که در طرف خلقهای انقلابی قرار بگیرد انقلابی است. هر کس که در طرف امپریالیسم ، فئودالیسم و کاپیتالیسم بوروکراتیک بایستد ضد انقلابی است کسی که تنها در گفتار جانب خلق انقلابی را بگیرد ی کردارش غیر از آن باشد، یک انقلابی لفظی است. کسی که نه تنها در گفتار بلکه در کردار هم جانب خلق انقلابی را بگیرد، انقلابی به تمام معنی است.
نطق اختتامیه در دومین اجلاسیه نخستین دوره کمیته کشوری کنفرانس مشورتی سیاسی خلق چین 23 ژوئن 1950
من معتقدم که برای ما ـ چه یک فرد ، یک حزب ، یک ارتش و یا یک آموزشگاه ـ چندان زیبنده نباشد ، اگر مورد حمله دشمن قرار نگیریم، زیرا در آن صورت حتماً چنین مفهوم خواهد شد که ما تا به سطح دشمن تنزل یافتهایم. این امر خوبی است اگر ما مورد حمله دشمن قرار بگیریم، زیرا آن وقت معلوم میشود که ما بین خود و دشمن خط فاصل روشنی کشیدهایم. باز بهتر خواهد شد اگر دشمن به ما وحشیانه حمله ور گردد و بدون اینکه حتی کوچکترین نقطه مثبتی برای ما قائل شود، ما را به تیرهترین رنگها بیالاید ، زیرا این نشان میدهد که ما نه تنها خط فاصل روشنی بین خود و دشمن کشیدهایم، بلکه در کارمان هم به موفقیتهای بزرگی دست یافتهایم.
مورد حمله دشمن قرار گرفتن امر خوبی است نه بد 26 مه 1939
ما باید از هر چیزی که دشمن با آن مخالفت میکند پشتیبانی کنیم و با هر چیزی که دشمن از آن طرفداری میکند، مخالفت ورزیم.
مصاحبه با سه خبرنگار خبرگزاری مرکزی، روزنامه سائودان و روزنامه سین مین 16 سپتامبر 1939 آثار منتخب جلد 2
ما در موضع پرولتاریا و تودههای مردم قرار گرفتهایم. این برای اعضای حزب کمونیست به این معنی است که باید در موضع حزب قرار بگیرند، خود را با روح حزبی بار آورده و با سیاست حزب وفق دهند.
سخنرانی در محفل ادبی و هنری ین آن مه 1942 آثار منتخب ، جلد 3
پس از نابودی دشمنان تفنگ به دست، دشمنان بدون تفنگ هنوز بر جا خواهند ماند و مسلماً بر ضد ما به مبارزه مرگ و زندگی دست خواهند زد ما هرگز نباید به این دشمنان کم بها دهیم. اگر ما این مسئله را امروز بدین سان طرح نکنیم و نفهمیم مرتکب خطاهای بسیار بزرگی خواهیم شد.
گزارش به دومین پلنوم هفتمین کمیته مرکزی حزب کمونیست چین5 مارس 1949 آثار منتخب جلد 4
امپریالیستها و مرتجعین داخلی به هیچ وجه به شکست خود تن در نخواهند داد و تا وا پسین دم به دست و پا زدنهای مذبوحانه ادامه خواهند داد. آنها حتی پس از برقراری نظم و آرامش در کشور نیز به اشکال گوناگون دست به عملیات تخریبی و آشوب گرانه خواهند زد و هر روز و هر دقیقه تلاش خواهند کرد تا بار دیگر در چین به صحنه باز گردند. این امری ناگزیر و حتمی است، ما تحت هیچ شرایطی نباید هوشیاری خود را از دست دهیم.
نطق افتتاحیه در نخستین پلنوم کنفرانس مشورتی سیاسی خلق چین 21 سپتامبر 1949 آثار منتخب جلد 4
در چین گر چه تحول سوسیالیستی در مورد سیستم مالکیت به طور اساسی انجام یافته و مبارزات طبقاتی وسیع و طوفانسای تودهای که مشخصه دوره انقلاب است، اساساً پایان پذیرفته ولی بقایای طبقات سرنگونشده ملاکین و کمپرادورها هنوز موجود است بورژوازی هنوز برجاست و خرده بورژوازی تازه در حال تحول است. مبارزات طبقاتی هنوز تمام نشده است. مبارزات طبقاتی بین پرولتاریا و بورژوازی، مبارزه طبقاتی بین نیروهای سیاسی گوناگون و مبارزه طبقاتی بین پرولتاریا و بورژوازی در زمینه ایدئولوژیک هنوز مبارزهای طولانی و پیچیده خواهد بود و حتی گاهی بسیار حدت خواهد یافت. پرولتاریا کوشش میکند تا جهان را طبق جهانبینی خود دگرگون سازد و بورژوازی نیز سعی دارد تا جهان را طبق جهانبینی خود تغییر دهد. در این مورد این مسئله که سوسیالیسم یا کاپیتالیسم کدامیک بر دیگری پیروز خواهد شد، هنوز واقعاً حل نشده است.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
برای اینکه در کشور ما نتیجه مبارزه ایدئولوژیک بین سوسیالیسم و کاپیتالیسم معین شود، هنوز مدتها وقت لازم است. به دلیل اینکه تأثیر بورژوازی و روشنفکرانیکه از جامعه کهن برخاستهاند، و همچنین ایدئولوژی طبقاتی آنها در کشور ما برای مدتی طولانی همچنان باقی خواهد ماند. عدم درک کامل و یا اصولا عدم شناخت این حقیقت، ما را به اشتباه عظیمی میکشاند و موجب نادیده گرفتن ضرورت مبارزه ایدئولوژیک میگردد.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
در کشور ما، ایدئولوژی بورژوایی و خرده بورژوایی، ایدئولوژی ضد مارکسیستی برای مدتی طولانی هنوز به جا خواهد ماند. سیستم سوسیالیستی در کشور ما به طور اساسی مستقر شده است. ما در تحول مالکیت بر وسائل تولید هم اکنون به پیروزی های اساسی نائل آمدهایم ولی در جبهه سیاسی و ایدئولوژیک هنوز پیروزی کامل حاصل نکردهایم. در زمینه ایدئولوژی این مسئله که در مبارزه بین پرولتاریا و بورژوازی کدامیک بر دیگری پیروز خواهد شد، هنوز واقعاً حل نشده است. ما علیه ایدئولوژی بورژوازی و خرده بورژوازی هنوز مبارزهای بس طولانی در پیش داریم. عدم درک این حقیقت و دست کشیدن از مبارزه ایدئولوژیک خطاست. تمام افکار اشتباهآمیز ، تمام گیاهان سمی و تمام اهریمنان افعیصفت باید مورد انتقاد قرار گیرند و بهیچوجه نباید راه را برای اشاعه آنها باز گذاشت. ولی این انتقاد باید کاملاً مستدل، تحلیلی و قانعکننده باشد، نه خشن، بوروکراتیک، متافیزکی و دگماتیکی.
سخنرانی در کنفرانس کشوری حزب کمونیست چین درباره کار تبلیغاتی 12 مارس 1957
دگماتیسم و رویزیونیسم هر دو ضد مارکسیسماند. مارکسیسم یقین به پیشرفت خود ادامه میدهد،همپای پیشرفت پراتیک رشد مییابد و هرگز از حرکت باز نمیایستد. چنانچه مارکسیسم از حرکت باز ایستد و بلا تغییر بماند، روح و حیات خود را از دست خواهد داد. ولی اصول اساسی مارکسیسم هرگز نباید نقض گردد، چه در غیر اینصورت اشتباه امری اجتناب ناپذیر خواهد شد. به مارکسیسم از دیدگاه متافیزیکی نگریستن و آنرا به مثابه چیز بیجانی تلقی کردن دگماتیسم است. انکار اصول اساسی و حقیقت عام مارکسیسم، رویزیونیسم است. رویزیونیسم نوعی از ایدئولوژی بورژوازی است. رویزیونیستها تفاوت بین سوسیالیسم و کاپیتالیسم، فرق بین کاپیتالیسم، فرق بین دیکتاتوری پرولتاریا و دیکتاتوری بورژوازی را انکار میکنند. آنچه که آنها از آن طرفداری میکنند، در واقع مشی سوسیالیستی نیست، بلکه مشی سرمایهداری است. در شرایط کنونی، رویزیونیسم به مراتب زیان بخشتر از دگماتیسم است. یکی از وظایف مهم کنونی ما جبهه ایدئولوژیک، گسترش انتقاد از رویزیونیسم است.
سخنرانی در کنفرانس کشوری حزب کمونیست چین درباره کار تبلیغاتی 12 مارس 1957
رویزیونیسم یا اپورتونیسم راست روندی است بورژوایی که به مراتب خطرناکتر از دگماتیسم است. رویزیونیستها ، اپورتونیستهای راست، در سخن دم از مارکسیسم میزنند و حتی به "دگماتیسم" نیزحملهور میگردند. اما هدف واقعی حمله آنان جوهر و اساس مارکسیم است. آنها با ماتریالیسم و دیالکتیک مبارزه میکنند و یا آن را تحریف مینمایند، علیه دیکتاتوری دموکراتیک خلق و رهبری حزب کمونیست برمیخیزند و یا سعی در تضعیف آن مینمایند. آنها با تحول سوسیالیستی و ساختمان سوسیالیسم مخالفت میورزند و یا تلاش در تضعیف آن دارند. پس از پیروزی اساسی انقلاب سوسیالیستی در کشور ما هنوز اشخاصی یافت میشوند که به عبث آرزوی احیاء کاپیتالیسم را در سر میپرورانند. آنها در تمام جبههها و منجمله در جبهه ایدئولوژیک علیه طبقه کارگر به مبارزه برمیخیزند و در این مبارزه رویزیونیستها بهترین یاران و همراهان آنان هستند.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
===سوسیالیسم و کمونیسم===
کمونیسم سیستم کامل واحدی از ایدئولوژی پرولتاریایی و در عین حال نظام اجتماعی نوینی است که با هر سیستم ایدئولوژیک و نظام اجتماعی دیگر تفاوت دارد و کامل ترین، مترقیترین، انقلابیترین ومنطقیترین سیستمی است که تاریخ بشر تا کنون به خود دیده است. سیستم ایدئولوژیک و نظام اجتماعی فئودالی دیگر به موزه تاریخ سپرده شده است. سیستم ایدئولوژیک و نظام اجتماعی سرمایهداری نیز در بخشی از جهان (در اتحاد شوروی) در موزه نهاده شده و در کشورهای دیگر چون "بیماری محتضر و آفتابی که در پس تپههای غرب فرو مینشیند" میماند که عنقریب به موزه تاریخ سپرده خواهد شد. تنها سیستم ایدئولوژیک و نظام اجتماعی کمونیستی است که سرشار از طراوت و شادابی جوانی و لبریز از نیروی حیات به قدرت بهمن و سرعت آذرخش بر سراسر جهان دامن میگسترد.
درباره دموکراسی نوین ژانویه1940 آثار منتخب جلد 2
سراسر نظام اجتماعی سوسیالیستی جایگزین سیستم سرمایهداری خواهد شد؛ این قانونی است عینی و مستقل از اراده انسان. علیرغم تلاشهای مرتجعین در باز داشتن حرکت چرخ تاریخ انقلاب دیر یا زود شعله میافروزد و بدون تردید به پیروزی میانجامد.
سخنرانی در جلسه شورای عالی اتحاد شوروی به مناسبت چهلمین سال گشت انقلاب کبیر اکتبر سوسیالیستی 6 نوامبر 1957
ما کمونیستها هرگز نظرات سیاسی خود را پنهان نمیداریم. به یقین و بدون هیچگونه تردیدی برنامه آینده و یا برنامه حداکثر ما، هدفش کشاندن چین به سوی سوسیالیسم و کمونیسم است. نام حزب ما و جهانبینی مارکسیستی ما ، این آرمان والای آینده به روشنی نشان میدهد، آیندهای که بس زیبا و درخشان است.
درباره دولت ائتلافی 24 آوریل 1945 آثار منتخب جلد 3
جنبش انقلابی چین تحت رهبری حزب کمونیست در مجموع شامل دو مرحله میشود: انقلاب دموکراتیک و انقلاب سوسیالیستی؛ این دو مرحله دو پروسه انقلابی را تشکیل میدهند که خصلتاً با هم فرق دارند و تنها وقتی که اولی پایان بیابد ، میتوان به انجام دومی پرداخت. انقلاب دموکراتیک به منزله تدارک ضرور برای انقلاب سوسیالیستی است؛ انقلاب سوسیالیستی به طور اجتناب ناپذیر دنباله انقلاب دموکراتیک است. هدف نهاییایکه همه کمونیستها برای رسیدن به آن میکوشند، عبارت است از بنا نهادن جامعه سوسیالیستی و کمونیستی.
انقلاب چین و حزب کمونیست چین دسامبر 1939 آثار منتخب جلد 2
هدف انقلاب سوسیالیستی آزاد ساختن نیروهای مولده است. تغییر کشاورزی و صنایع دستی از مالکیت فردی به مالکیت جمعی سوسیالیستی، تغییر صنایع و بازرگانی شخصی از مالکیت کاپیتالیستی به مالکیت سوسیالیستی به ناچار نیروهای مولده را به طور وسیع آزاد میسازد. و به این ترتیب شرایط اجتماعی را برای بسط سریع تولیدات صنعتی و کشاورزی فراهم میکند.
نطق در کنفرانس شورای عالی دولتی 25 ژانویه 1956
ما اکنون نه فقط در نظام اجتماعی انقلاب میکنیم، یعنی مالکیت شخصی را به مالکیت همگانی تغییر میدهیم ، بلکه در تکنولوژی نیز انقلابی به پا میداریم، بدین معنی که تولید صنایع دستی را به تولید ماشینی پر دامنه مدرن تغییر میدهیم. این دو نوع انقلاب با هم در ارتباط مستقیماند. در کشاورزی، با شرایطی که در کشور ما موجود است، باید مسئله کئوپراتیوه کردن قبل از استفاده از ماشینهای بزرگ حل شود ( در کشورهای سرمایهداری کشاورزی به طور کاپیتالیستی رشد مییابد). از اینرو ما به هیچ وجه نباید صنایع و کشاورزی را مجزا و منفرد از یکدیگر بدانیم، و به هیچ وجه نباید روی یک طرف تأکید کنیم و به طرف دیگر کم بها دهیم.
درباره مسئله کئوپراتیوه کردن کشاورزی 31 ژوئیه 1955
نظام اجتماعی نوین فقط چندی پیش نیست که ایجاد گشته؛ برای تحکیم آن هنوز به مدتی وقت نیاز است. نباید پنداشت که نظام نوین به مجرد اینکه ایجاد گردید، میتواند کاملاً مستحکم شود، این امری غیر ممکن است. نظام نوین باید قدم به قدم استحکام یابد. برای تحکیم قطعی آن باید ضمن صنعتی کردن سوسیالیستی کشور و ادامه پیکر انقلاب سوسیالیستی در جبهه اقتصادی، در جبهه سیاسی و ایدئولوژیک نیز به طور دائم و سخت به مبارزات انقلابی سوسیالیستی پرداخت. به علاوه در اینجا وجود عوامل گوناگون بینالمللی نیز لازم میآید.
سخنرانی در کنفرانس کشوری حزب کمونیست چین درباره کار تبلیغاتی 12 مارس 1957
در چین مبارزه برای تحکیم نظام سوسیالیستی، مبارزه بر سر اینکه معین شود آیا سوسیالیسم چیره میشود یا کاپیتالیسم، هنوز طی یک دوره تاریخی بسیار طولانی ادامه خواهد داشت. ولی همهی ما باید بدانیم که این نظام نوین سوسیالیستی بدون هیچ شک و تردیدی مستحکم خواهد گشت. ما به یقین میتوانیم کشوری سوسیالیستی که دارای صنایع مدرن، کشاورزی مدرن و علم و فرهنگ مدرن باشد، بنا کنیم.
سخنرانی در کنفرانس کشوری حزب کمونیست چین درباره کار تبلیغاتی 12 مارس 1957
تعداد آن روشنفکرانیکه که نسبت به دولت ما دشمنی میورزند، بسیار ناچیز است. این افراد به دولت دیکتاتوری پرولتاریای ما علاقهای ندارند، بلکه بیشتر به همان جامعه کهن دلبستهاند. آنها در هر فرصتی که به دست آورند، آشوب و بلوا بر پا میکنند و تلاش مینمایند تا حزب کمونیست را سرنگون سازند و چین کهن را عودت دهند. آنها افرادی هستند که اگر بنا میبود بین مشی پرولتاریایی و مشی بورژوایی، بین مشی سوسیالیستی و مشی سرمایهداری یکی را انتخاب کنند، با لجاجت زیاد دومی را بر میگزیدند. چون این مشی در واقع تحقق پذیر نیست، لذا آنها در حقیقت سر تسلیم به امپریالیسم، فئودالیسم و سرمایهداری بوروکراتیک بسایند.چنین افرادی در محافل سیاسی، صنعتی و بازرگانی ، فرهنگی و آموزشی، علمی و فنی و مذهبی دیده میشوند. آنها فوقالعاده مرتجعاند.
سخنرانی در کنفرانس کشوری حزب کمونیست چین درباره کار تبلیغاتی 12 مارس 1957
مسئله جدی عبارت است از آموزش و تربیت دهقانان. اقتصاد دهقانی پراکنده است و اشتراکی کردن کشاورزی بنا بر تجربیات اتحاد شوروی مستلزم وقت زیاد و کار دقیق است. بدون اشتراکی کردن کشاورزی، سوسیالیسم کامل و استواری نمیتواند وجود داشته باشد.
درباره دیکتاتوری دموکراتیک خلق30 ژوئن 1949 آثار منتخب جلد 4
ما باید مطمئن باشیم که اولا تودههای وسیع دهقانان مایلند تحت رهبری حزب به تدریج در راه سوسیالیسم گام نهند؛ و ثانیاً حزب قادر است دهقانان را در این راه رهبری کند. این دو نکته تمام کنه مطلب بوده و جریان عمده را تشکیل میدهد.
درباره مسئله کئوپراتیوه کردن کشاورزی 31 ژوئیه 1955
ارگانهای رهبری در کئوپراتیوها باید موضع مسلط دهقانان میانه حال تنگدست جدید را در این ارگانها تأمین کنند و دهقانان میانه حال تنگدست قدیمی و دهقانان میانه حال مرفه جدید و قدیمی را به مثابه فرهنگ نیروی کمکی تلقی نمایند. فقط به این ترتیب است که میتوان طبق سیاست حزب، وحدت بین دهقانان فقیر و دهقانان میانهحال را تأمین کرد، کئوپراتیوه را مستحکم نمود، تولید را پیشرفت داد و تحول سوسیالیستی سراسر روستاها را به طور صحیح انجام داد. و الا وحدت بین دهقانان فقیر و دهقانان میانهحال حاصل نخواهد شد، کئوپراتیوها تحکیم نخواهند یافت، تولید پیشرفت نخواهد کرد و تحول سوسیالیستی سراسر روستاها انجام نخواهد گرفت.
مقدمه بر مقاله "چگونه کنترل کئوپراتیو اوتان از دست دهقانان میانهحال به دست دهقانان فقیر انتقال یافت " 1955
اتحاد با دهقانان میانهحال امری ضرور است، سرپیچی از اجرای این وظیفه خطاست. ولی طبقه کارگر و حزب کمونیست در روستاها باید به چه کسانی اتکا کنند؟ مسلماً به دهقانان فقیر. این هم در آن موقعی که علیه ملاکین مبارزه میشد و اصلاحات ارضی در دست اجرا بود، صدق میکرد و هم اینک که به خاطر تحقق تحول سوسیالیستی کشاورزی علیه دهقانان مرفه و سایر عوامل سرمایهداری مبارزه میشود، صادق است. در این دو دوره انقلاب، دهقانان میانهحال ابتدا متزلزل بودند. آنها تنها پس از مشاهده سیر عمومی رویدادها و پیروزی قریبالوقوع است که به طرف انقلاب روی میآورند. دهقانان فقیر باید روی دهقانان میانهحال کار کنند و آنها را به طرف خود جلب نمایند تا اینکه انقلاب روز به روز تا پیروزی نهایی بسط و توسعه بیابد.
مقدمه بر مقاله " درسهایی از کئوپراتیودهقانان میانهحال و کئوپراتیو دهقانان فقیر در شهرستان فوآن " 1955
در بین دهقانان چیزدار گرایشی جدی به سوی سرمایهداری به چشم میخورد. چنانچه ما در جریان جنبش کئوپراتیوه کردن یا طی یک دوره بسیار طولانی پس از آن در کار سیاسی میان دهقانان کوچکترین غفلتی کنیم این گرایش شایع و متداول خواهد شد.
مقدمه بر مقاله" بایدعلیه گرایش به سوی سرمایهداری به طور قطعی مبارزه شود " 1955
جنبش کئوپراتیوه کردن کشاورزی، از همان آغاز؛ یک مبارزه جدی ایدئولوژیک و سیاسی بود.هیچ کئوپراتیوی نمیتواند بدون گذشتن از میان چنین مبارزهای تأسیس یابد. قبل از اینکه یک نظام اجتماعی طراز نوین بتواند بر روی پایههای نظام کهن بنا گردد باید این پایه ها را کاملاً پاک و منزه ساخت. بقایای افکار کهن که بازتابی از نظام کهنه است، در مغز انسانها برای مدت طولانی به جا مانده و به آسانی از بین نخواهد رفت. از اینرو هر کئوپراتیو پس از آنکه تأسیس شد برای اینکه استحکام بیابد، باید از میان مبارزات متعددی بگذرد. و حتی پس از استحکام، به محض اینکه از مساعی و تلاشهای خود بکاهد، فرو خواهد ریخت.
مقدمه بر مقاله "درس جدی" 1955
طی سالهای اخیر در دهات نیروهای خودرو سرمایهداری دائماً رشد و نمو مییابند، دهقانان مرفه جدید در همه جا ظاهر میگردند و بسیاری از دهقانان میانهحال مرفه در تلاشاند تا به دهقانان مرفه تبدیل شوند. از سوی دیگر بسیاری از دهقانان فقیر به علت کمبود وسایل تولید همچنان در فقر و تنگدستی به سر میبرند. بعضی از آنها مقروضند و برخی دیگر زمینهای خود را فروخته یا به اجاره میدهند. اگر این وضع به همین منوال ادامه یابد قطبگیری در دهات لاجرم روز به روز صورت جدیتری به خود میگیرد. دهقانانی که هنوز با مشکلات فراوانی دست به گریبانند، شکایت خواهند کرد که ما برای نجات آنها از خانهخرابی هیچ اقدامی نمیکنیم، و یا به آنها در رفع دشواریهایشان کمکی نمینمائیم. آن دهقانان میانهحال مرفهی هم که به سمت سرمایهداری تمایل یافتهاند، از ما ناراضی میشوند، زیرا ما هیچگاه قادر به ارضای تقاضاهای آنها نخواهیم بود مگر آنکه قصد داشته باشیم در راه سرمایهداری گام نهیم. آیا در چنین شرایطی باز هم امکان تحکیم اتحاد بین کارگران و دهقانان موجود است؟ بدیهی است که نه. این مسئله فقط بر یک اساس نوین قابل حل است. یعنی به موازات انجام تدریجی صنعتی کردن سوسیالیستی در صنایع دستی و صنایع و بازرگانی کاپیتالیستی باید به تحول سوسیالیستی در تمام شئون کشاورزی نیز قدم به قدم تحقق بخشید، به سخن دیگر، باید پروسه کئوپراتیوه کردن را به انجام رساند، سیستم اقتصاد فردی را در دهات از بیخ و بن برکند تا آنکه کلیه اهالی دهات به طور روزافزون رفاه و آسایش یابند. ما معتقدیم که اتحاد بین کارگران و دهقانان فقط از این طریق قابل تحکیم است.
درباره مسئله کئوپراتیوه کردن کشاورزی"31 ژوئیه 1955
... "نقشه واحد و همه جانبه" نقشهایست که مصالح خلق 600 میلیونی کشور ما را در نظر میگیرد. ما باید در تدوین نقشهها، در تنظیم امور یا بررسی مسائل همواره این واقعیت را مد نظر داشته باشیم که چین جمعیتی برابر 600 میلون نفر دارد؛ این واقعیت را هیچگاه نباید از نظر دور داشت.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
علاوه بر رهبری حزب، جمعیت 600 میلیونی ما نیز عاملی تعیین کننده به شمار میرود. جمعیت بیشتر به معنای عقاید و نظرات بیشتر، حرارت و احساسات بیشتر و انرژی بیشتر است. تودههای مردم هیچگاه مانند امروز اینقدر الهام نگرفته بودند و دارای چنین روحیه پرشور و رزمندهای نبودند.
معرفی یک کئوپراتیو 15 آوریل 1958
ویژگی بارز خلق 600 میلیونی چین، صرف نظر از خصوصیات دیگر، فقر اقتصادی و عقب ماندگی فرهنگی است. این ممکن است بد به نظر برسد، ولی در واقع امر خوبی است. فقر و تنگدستی اراده را برای تغییر، برای اقدام به عمل و برای انقلاب کردن برمیانگیزد. بر روی یک ورق کاغذ سفید که عاری از هر گونه لکهای است، تازهترین و زیباترین هیروگلیفها را میتوان نگاشت و تازهترین و زیباترین پیکرهها را میتوان نقش کرد.
معرفی یک کئوپراتیو 15 آوریل 1958
پس از پیروزی انقلاب چین در سراسر کشور و حل مسئله ارضی، باز دو تضاد اساسی در چین همچنان بر جای خواهد ماند. اولی تضادی داخلی است، یعنی تضاد بین طبقه کارگر و بورژوازی. و دومی تضادی خارجی است، یعنی تضاد بین چین و کشورهای امپریالیستی. از اینرو پس از پیروزی انقلاب دموکراتیک تودهای، قدرت دولت جمهوری تودهای که تحت رهبری طبقه کارگر قرار دارد، نباید تضعیف شود، بلکه بالعکس باید تقویت گردد.
گزارش به دومین پلنوم هفتمین کمیته مرکزی حزب کمونیست چین5 مارس 1949 آثار منتخب جلد4
" آیا نمیخواهید قدرت دولتی را براندازید؟" چرا میخواهیم ولی نه اکنون. ما هنوز نمیتوانیم قدرت دولتی را بر اندازیم. برای چه؟ زیرا که امپریالیسم و ارتجاع داخلی هنوز برجاست و طبقات در داخل کشور نیز هنوز موجودند. وظیفه کنونی ما عبارت است از تقویت دستگاه دولت تودهای ـ به طور عمده ارتش تودهای، پلیس تودهای و دادگستری تودهای ـ به منظور تقویت دفاع ملی و حفظ منافع مردم.
درباره دیکتاتوری دموکراتیک خلق 30 ژوئن 1949 آثار منتخب جلد 4
دولت ما یک دولت دیکتاتوری دموکراتیک خلق است که از طرف طبقه کارگر رهبری میشود و بر پایه اتحاد کارگران و دهقانان استوار است. وظایف این دیکتاتوری چیست ؟ نخستین وظیفه این دیکتاتوری عبارت است از سرکوب طبقات و عناصر مرتجع و آن استثمار گران داخلی که در مقابل انقلاب سوسیالیستی از خود مقاومت نشان میدهند، و سرکوب تمام کسانیکه در کار ساختمان سوسیالیستی تخریب میکنند ، یا به سخن دیگر نخستین وظیفه این دیکتاتوری حل تضادهای بین ما و دشمن در درون کشور است. فیالمثل بازداشت و محکوم ساختن بعضی از عناصر ضد انقلابی ، محروم کردن ملاکین و سرمایهداران بوروکراتیک از حقوق انتخاباتی و سلب آزادی بیان از آنها برای یک دوران معین ـ همه اینها جزو وظایف این دیکتاتوری است. علاوه بر این به خاطر تأمین نظم اجتماعی و حفظ منافع تودههای وسیع مردم نیز باید نسبت به دزدان، کلاهبرداران، جانیان، اوباشان و سایر عناصر مضر که نظم اجتماعی را به طور جدی به هم میزنند، دیکتاتوری اعمال شود. وظیفه دوم این دیکتاتوری عبارت است از حفاظت کشور در مقابل فعالیتهای واژگون سازنده و تجاوزات احتمالی دشمنان خارجی. در چنین وضعی دیکتاتوری وظیفه دارد که تضادهای بین ما و دشمنان خارجی را نیز حل کند. هدف این دیکتاتوری حفاظت تمام مردم کشور ماست تا آنکه آنها بتوانند در صلح و صفا کار کنند و چین را به یک کشور سوسیالیستی با صنایع مدرن، کشاورزی مدرن و علم و فرهنگ مدرن تبدیل نمایند.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
دیکتاتوری دموکراتیک خلق احتیاج به رهبری طبقه کارگر دارد. زیرا این فقط طبقه کارگر است که دوراندیشترین، ازخودگذشتهترین و در انقلاب پیگیر ترین طبقههاست. سراسر تاریخ انقلاب ثابت میکند که بدون رهبری طبقه کارگر انقلاب محکوم به شکست است و تنها با رهبری طبقه کارگر است که انقلاب پیروز میگردد.
درباره دیکتاتوری دموکراتیک خلق 30 ژوئن 1949 آثار منتخب جلد 4
دیکتاتوری دموکراتیک خلق بر اساس اتحاد طبقه کارگر، طبقه دهقان و خرده بورژوازی شهری و به طور عمده بر اساس اتحاد کارگران و دهقانان مبتنی است، زیرا این دو طبقه 80 تا 90 درصد جمعیت چین را در بر میگیرند. این دو طبقه در واژگون ساختن امپریالیسم و مرتجعین گومیندان نیروی عمده را تشکیل میدهند. گذار از دموکراسی نوین به سوسیالیسم به طور عمده وابسته به اتحاد این دو طبقه است.
درباره دیکتاتوری دموکراتیک خلق 30 ژوئن 1949 آثار منتخب جلد 4
در ساختمان یک کشور مقتدر سوسیالیستی مبارزه طبقاتی، مبارزه تولیدی و آزمونهای علمی سه جنبش عظیم انقلابی را تشکیل میدهند. این جنبشها ضامن مطمئنی برای رهایی کمونیستها از بوروکراتیسم و مصونیت در مقابل رویزیونیسم و دگماتیسم هستند و آنها را همیشه شکستناپذیر نگه خواهند داشت. این جنبشها وثیقه معتبری هستند که وحدت با تودههای وسیع زحمتکشان و تحقق دیکتاتوری دموکراتیک را برای پرولتاریا ممکن میسازند. بدون وجود این جنبشها اگر به ملاکین، دهقانان مرفه، ضدانقلابیون، عناصر مضر و تمام اهریمنان افعی صفت اجازه داده شود از سوراخهای خود بیرون بزنند و در عین حال کادرهای ما هم در مقابل همه اینها دیدگان خود را فرو بندند و حتی بسیاری از آنها نه تنها قادر به تمیز دشمن از ما نگردند، بلکه با دشمن هم داستانی آغاز کنند و از طرف آنها به جاده فساد و انحطاط، تجزیه و تلاشی سوق داده شوند، اگر کادرهای ما بدینسان به سوی اردوگاه دشمن جلب شوند یا دشمن به صفوف ما رخنه کند و اگر بسیاری از کارگران، دهقانان و روشنفکران ما در مقابل تاکتیکهای نرم و خشن دشمن بلا دفاع بمانند، آنگاه طولی نخواهد کشید و شاید فقط چند سال یا ده سال و یا حداکثر چند ده سال نخواهد گذشت که ناگزیر ضد انقلاب در سراسر کشور احیاء خواهد شد، حزب مارکسیستی ـ لنینیستی بدون شک به یک حزب رویزیونیستی، به یک حزب فاشیستی بدل خواهد گشت و تمام چین رنگ خود را عوض خواهد کرد.
نقل شده در مقاله "درباره کمونیسم کاذب خروشچف و آموزشهای تاریخی آن برای جهان"
دیکتاتوری دموکراتیک خلق از دو اسلوب استفاده میکند: در مورد دشمن اعمال دیکتاتوری میکند، یعنی تا مدتی که لازم باشد به آنها اجازه شرکت در فعالیتهای سیاسی را نمیدهد و آنها را وادار میسازد که از قوانین دولت تودهای اطاعت کنند، به کار بدنی اشتغال ورزند و از طریق کار خود را به انسانهای طراز نوین تغییر دهند. و بالعکس در مورد خلق نه از شیوه جبر و زور، بلکه از شیوه دموکراتیک استفاده میکند یعنی به آنها اجازه میدهد که در فعالیتهای سیاسی شرکت جویند، آنها را مجبور به این و یا آن کار نمیکند، بلکه شیوههای دموکراتیک تربیت و قانع میسازد.
نطق اختتامیه در دومین اجلاسیه نخستین دوره کمیته کشوری کنفرانس مشورتی سیاسی خلق چین 23 ژوئن 1950
خلق چین برای اینکه بنیانی استوار تر به رشد و تکامل سریع سوسیالیسم در چین تحقق بخشد، در حال حاضر تحت رهبری حزب کمونیست چین دست در کار جنبشی پر جوش و پرتوان جهت اصلاح سبک کار است. این جنبشی به خاطر بر انگیختن بحثی آزاد و هدایت شده در سراسر کشور ـ بحثی که در شهرها و روستاها درباره مسائلی چون مقابله راه سوسیالیستی با راه کاپیتالیستی، سیستم اساسی دولت و سیاستهای اصلی آن، سبک کار کادرهای حزب و دولت، و مسئله رفاه همگانی در میگیرد، بحثی که با ارئه مدارک و به طور مستدل انجام مییابد تا آن که بتوان آن تضادهای کنونی درون خلق را که حل آنها فوریت دارد، به طور صحیح حل نمود. این جنبشی است سوسیالیستی که برای خود آموزی و تجدید تربیت خلق برپا میشود.
سخنرانی در جلسه شورای عالی اتحاد شوروی به مناسبت چهلمین سال گشت انقلاب کبیر اکتبر سوسیالیستی 6 نوامبر 1957
ما در کار عظیم ساختمانی با وظیفه دشواری روبرو هستیم. اعضای حزب ما با وجود اینکه بیش از ده میلیون نفرند، ولی هنوز اقلیت بسیار کوچکی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند. در ادارات دولتی و سازمانها و مؤسسات اجتماعی کارهای زیادی هست که باید از طرف افراد غیر حزبی انجام یابد. چنانچه ما نتوانیم به تودهها اتکا کنیم و با افراد غیر حزبی همکاری نزدیک برقرار سازیم، نخواهیم توانست کارها را به خوبی انجام دهیم. ما در حالیکه وحدت تمام حزب را پیوسته تقویت میکنیم، باید به تحکیم وحدت تمام ملیتها، طبقه دموکراتیک، احزاب دموکراتیک و سازمانهای تودهای نیز ادامه دهیم و جبهه واحد دموکراتیک خلق را دائماً استحکام و توسعه بخشیم؛ ما باید با جدیت تمام مظاهر نا سالمی را که در رشتههای مختلف کار به چشم میخورد و در خلاف جهت همبستگی بین حزب و مردم سیر میکند، برطرف سازیم.
نطق افتتاحیه در هشتمین کنگره حزب کمونیست چین 15 سپتامبر 1956
===حل صحیح تضادهای درون خلق===
در برابر ما دو نوع تضاد اجتماعی قرار دارد ـ یکی تضادهای بین ما و دشمن و دیگری تضادهای درون خلق. این دو نوع تضاد از نظر ماهوی با یکدیگر کاملاً متفاوتاند.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
برای درک صحیح این دو نوع تضاد مختلف، یعنی تضادهای بین ما و دشمن و تضادهای درون خلق، باید قبل از هر چیز معین شود که "خلق" کیست و "دشمن" کدام است .... در مرحله کنونی که دوران ساختمان سوسیالیسم است، خلق شامل آن طبقات، قشر ها، سازمانها و گروههای اجتماعی میشود که طرفدار و پشتیبان امر ساختمان سوسیالیسم هستند و در آن شرکت میجویند، در حالیکه دشمنان خلق ، آن نیروها و گروههای اجتماعی هستند که در برابر انقلاب سوسیالیستی مقاومت میورزند، نسبت به ساختمان سوسیالیسم به دیده خصومت مینگرند و به آن زیان میرسانند.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
در شرایط کنونی کشور ما، تضادهای درون خلق عبارتند از تضادهای درونی طبقه کارگر، تضادهای درونی طبقه دهقان، تضادهای درونی روشنفکران، تضادهای بین طبقه کارگر و طبقه دهقان، تضادهای بین کارگران و دهقانان از یک سو و روشنفکران از سوی دیگر، تضادهای بین طبقه کارگر و سایر زحمتکشان از یک طرف و بورژوازی ملی از طرف دیگر، تضادهای درونی بورژوازی ملی و غیره. دولت تودهای ما دولتی است که ترجمان واقعی منافع خلق میباشد و به خلق خدمت میکند؛ معهذا بین دولت و تودههای مردم نیز تضادهای معینی وجود دارد. تضاد بین مصالح دولتی و کلکتیو از یک سو و منافع افراد از سوی دیگر، تضاد بین دموکراتیسم و سانترالیسم ، تضاد بین رهبریکنندگان و رهبریشوندگان و تضاد بین سبک کار بوروکراتیک برخی از کارمندان دولتی و تودهها در شمار این تضادها ست. کلیه این تضادها نیز از نوع تضادهای درون خلقاند. به طور کلی، تضادهای درون خلق در چارچوب منافع اساسی و واحد خلق موجودند.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
تضادهای بین ما و دشمن تضادهای آنتاگونیستیاند. در میان صفوف خلق تضادهای بین زحمتکشان غیرآنتاگونیستی هستند، حال آنکه تضادهای بین طبقات استثمار شونده و طبقات استثمار کننده علاوه بر جنبههای آنتاگونیستی دارای جنبههای غیرآنتاگونیستی نیز میباشند.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
خلق ما در زندگی سیاسی چگونه باید صحت و سقم گفتار و کردار ما را تشخیص دهد؟ طبق موازین قانون اساسی ما و طبق اراده اکثریت عظیم خلق ما و برنامههای سیاسی که به دفعات از طرف احزاب و گروههای سیاسی کشور ما مشترکاً اعلام شدهاند، ما معتقدیم که این معیارهای تشخیص باید به طور کلی به شرح زیر خلاصه شوند:
1ـ گفتار و اعمال ما باید به وحدت ملیتهای مختلف ما کمک کند نه اینکه باعث تفرقه آنان گردد؛
2ـ گفتا و اعمال ما باید تحول سوسیالیستی و ساختمان سوسیالیسم را به پیش راند نه اینکه به آن زیان بخش باشد؛
3ـ گفتار و اعمال ما باید به تحکیم دیکتاتوری دموکراتیک خلق کمک کند نه اینکه باعث تخریب و یا تضعیف آن گردد؛
4ـ گفتار و اعمال ما باید به استحکام سانترالیسم دموکراتیک کمک کند نه اینکه باعث تخریب و یا تضعیف آن گردد؛
5ـ گفتار و اعمال ما باید در جهت تقویت رهبری حزب کمونیست سیر کند نه اینکه باعث کنار گذاشتن و یا تضعیف آن گردد،
6ـ گفتار و اعمال ما باید به حال همبستگی بینالمللی سوسیالیسم و همبستگی خلقهای صلحدوست جهان سودمند باشد نه زیان بخش.
از این شش معیار راه سوسیالیستی و رهبری حزب از همه مهمتر است.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
مسئله سرکوب ضد انقلابیون مسئله مبارزه در چارچوب ما و دشمن است. در میان مردم افرادی یافت میشوند که نسبت به این مسئله نظر دیگری دارند. اشخاصی که با ما اختلاف نظر دارند، بر دو نوعند: آنهایی که به سمت راست انحراف دارند، هیچگونه خط فاصلی بین ما و دشمن نمیکشند و دشمن را از خود ما میدانند. این اشخاص درست آن کسانی را دوست میدانند که در نظر تودههای مردم دشمنند. آنهایی که به سمت چپ انحراف دارند در تضادهای بین ما و دشمن به حدی مبالغه میکنند که بعضی از تضادهای درون خلق به مثابه تضادهای ما و دشمن مینگرند و افرادی را ضد انقلابی میشمارند که در حقیقت ضد انقلابی نیستند. هر دوی این نظرات نادرستند. هیچ یک از این دو نمیتواند مسئله سرکوب ضد انقلابیون را به درستی حل کند و از نتایج کار ما در این مورد ارزیابی صحیحی به دست دهد.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
تضادهایی که از نظر کیفی گوناگونند، فقط با اسالیبی میتوانند حل شوند که از نظر کیفی متفاوتاند. فیالمثل : تضاد میان پرولتاریا و بورژوازی با اسلوب انقلاب سوسیالیستی حل میشود؛ تضاد میان تودههای مردم و نظام فئودالی با اسلوب انقلاب دموکراتیک حل میشود؛ تضاد بین مستعمرات و امپریالیسم با متد جنگ انقلابی حل میشود؛ تضاد میان طبقه کارگر و طبقه دهقان د ر جامعه سوسیالیستی با اسلوب کلکتیوه کردن و مکانیزه کردن کشاورزی حل میشود ؛ تضاد درون حزب کمونیست با اسلوب انتقاد و انتقاد از خود حل میشود؛ و تضاد میان جامعه و طبیعت با اسلوب تکامل نیروهای مولده حل میشود ... حل تضادهای مختلف به طرق گوناگون اصلی است که مارکسیست ـ لنینیستها باید دقیقاً از آن پیروی کنند.
درباره تضاد اوت 1937 آثارمنتخب جلد 1
از آنجا که تضادهای بین ما و دشمن و تضادهای درون خلق از نظر ماهوی با یکدیگر متفاوتاند، لذا طرق حل آنها نیز باید متفاوت باشد. به طور خلاصه، تضادهای نوع اول مربوط به تعیین مرز بین ما و دشمن و تضادهای نوع دوم مربوط به تشخیص حق از نا حق میشود. البته مسئله مناسبات بین ما و دشمن نیز به نوبه خود یک مسئله تشخیص حق از ناحق است. مثلاً این مسئله که چه کسی بر حق است، ما یا مرتجعین داخلی و خارجی ـ امپریالیستها، فئودالها و بورژوازی بوروکراتیک ـ خود نیز مسئله تشخیص حق از ناحق است، ولی این ماهیتاً با مسئله حق و ناحق در درون خلق فرق میکند.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
مسائل ایدئولوژیک و مسائل مورد اختلاف در درون خلق را فقط میتوان به طرق دموکراتیک یعنی از طریق بحث، انتقاد، اقناع و آموزش حل نمود، نه به وسیله جبر و فشار.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
مردم برای اینکه بتوانند به طور مؤثر به کار تولیدی و آموزش بپردازند و زندگی منظمی داشته باشند، از حکومت خود و متصدیان امور تولیدی و از رهبران سازمانهای فرهنگی و آموزشی میخواهند تا دستورات مقتضی اداری که جنبه اجبار داشته باشد، صادر کنند. حفظ نظم اجتماعی بدون چنین دستوراتی مقدور نیست، این مطلب حتی برای کسانی که دارای معلومات ابتدایی هستند، نیز قابل فهم است. دستورات اداری و شیوههای اقناع و تربیتی در حل تضادهای درون خلق مکمل یکدیگرند. دستورات اداری که به منظور حفظ نظم اجتماعی صادر میشوند، نیز باید با اقناع و تربیت همراه باشند، زیرا در بسیاری از موارد دستورات اداری به تنهایی راهگشا نیستند.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
بورژوازی و خردهنورژوازی ناگزیر به بیان نظرات ایدئولوژیک خود هستند. آنها بدون تردید با سرسختی و به عناوین مختلف در مسائل سیاسی و ایدئولوژیک سربلند خواهند کرد. شما نمیتوانید از آنها متوقع باشید که طور دیگری عمل کنند. ما نباید با تشبث به جبر و زور از سر بلند کردن آنها جلوگیری کنیم، بلکه باید به آنان اجازه تظاهر دهیم و در عین حال با آنها به مباحثه پردازیم و آنها را مورد انتقاد لازم قرار دهیم. شکی نیست که ما باید انواع مختلف افکار نادرست را به باد انتقاد بگیریم. این بدیهی است که نباید از انتقاد سرباز زد و با بیاعتنایی نظارهگر اشاعه افکار نادرست و رونق بازار آنان بود اشتباهات باید مورد انتقاد قرار گیرند، هر جا که گیاهان سمی برویند، باید از ریشه کنده شوند. ولی چنین انتقادی نباید دگماتیکی و متافیزیکی صورت گیرد، بلکه باید کوشش کرد تا شیوه دیالکتیک به کار برده شود. آنچه که ما بدان نیازمندیم، تحلیل علمی و دلایل قانع کننده است.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
انتقاد از کمبودهای خلق امری ضرور است، ... اما ما باید در حالیکه این کار را انجام میدهیم، کاملاً در موضع خلق قرار گیریم؛ انتقاد ما باید سرشار از آرزوی آتشین دفاع از خلق و آموزش وی باشد . اگر ما با رفقای خود چنان رفتار کنیم که با دشمن میکنیم، در آن صورت در موضع دشمن جای گرفتهایم.
سخنرانی در محفل ادبی و هنری ین آن مه 1942 آثار منتخب جلد 3
تضاد و مبارزه عام و مطلق است، ولی اسلوب حل تضادها یعنی اشکال مبارزه مختلف است، زیرا تضادها خود دارای خصلت گوناگونند. بعضی از تضادها خصلت آنتاگونیستی آشکار نشان میدهند، در صورتی که بعضی دیگر دارای چنین خصلتی نیستند. پارهای از تضادها که در بادی امر غیر آنتاگونیستی هستند، طبق تکامل مشخص پدیدهها به تضادهای آنتاگونیستی بدل میشوند، حال آنکه برخی دیگر که در آغاز آنتاگونیستی هستند، به تضادهای غير آنتاگونیستی تغییر مییابند.
درباره تضاد اوت 1937 آثار منتخب جلد1
در شرایط عادی، تضادهای درون خلق آنتاگونیستی نیستند. ولی اگر با آنها به طور صحیح برخورد نشود و یا چنانچه ما در این مورد هوشیاری خود را از دست دهیم و لاقیدی و سهلانگاری پیشه گیریم، آنگاه پیدایش آنتاگونیسم امری امکانپذیر خواهد شد. در یک کشور سوسیالیستی این نوع رشد و تکامل پدیدهایست که معمولاً جنبه محلی موقتی دارد؛ زیرا در آنجا سیستم بهرهکشی انسان از انسان دیگر از میان رفته و منافع خلق به طور اساسی یکی گشته است.
درباره حل تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
در کشور ما تضادهای بین طبقه کارگر و بورژوازی ملی از جمله تضادهای درون خلقند. به علت اینکه بورژوازی ملی در کشور ما خصلتی دوگانه دارد، مبارزه طبقاتی بین طبقه کارگر و بورژوازی ملی به طور کلی بخشی از مبارزه طبقاتی درون خلق را تشکیل میدهد. بورژوازی ملی کشور ما در دوران انقلاب بورژوا ـ دموکراتیک از طرفی دارای جنبهی انقلابی بود و از طرف دیگر جنبه سازشکارانه داشت و در دوران انقلاب سوسیالیستی از طرفی طبقه کارگر را به خاطر کسب سود استثمار میکند و از طرف دیگر پشتیبان قانون اساسی است و حاضر به پذیرش تحول سوسیالیستی میباشد. بورژوازی ملی با امپریالیستها، با ملاکین و با بورژوازی دموکراتیک تفاوت دارد. تضاد بین بورژوازی ملی و طبقه کارگر تضادی است بین استثمار شوندگان و استثمار کنندگان که فی نفسه آنتاگونیستی است. ولی در شرایط مشخص کشور ما، هر گاه با اینگونه تضادهای طبقاتی آنتاگونیستی به طرز صحیح برخورد شود، میتوان آنها را به تضادهای غیرآنتاگونیستی بدل نمود و به طور مسالمتآمیز حل کرد. اما اگر ما با اینگونه تضادها برخوردی نادرست داشته باشیم، اگر درباره بورژوازی ملی سیاست وحدت، انتقاد و تربیت را در پیش نگیریم و یا چنانچه بورژوازی ملی این سیاست ما را نپذیرد، آنگاه ممکن است تضاد بین طبقه کارگر و بورژوازی ملی به تضاد بین ما و دشمن بدل شود.
درباره حل تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
در چنین موردی[حادثه ضد انقلابی مجارستان در سال 1956] مرتجعین یک کشور سوسیالیستی به همدستی امپریالیستها از تضادهای درون خلق استفاده میکنند و با عملیات تحریکآمیز و نفاق افکنانه و بر انگیختن شعلههای آشوب و اغتشاش، تلاش مینمایند تا به نقشههای توطئهگرانه خود جامه عمل بپوشانند. این تجربه وقایع مجارستان، باید مورد دقت و توجه همگان قرار گیرد.
درباره حل تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
===جنگ و صلح===
جنگ که با پیدایش مالکیت خصوصی و طبقات آغازیدن گرفته، عالیترین شکل مبارزه برای حل تضادهای بین طبقات، ملتها، دولتها و گروههای سیاسی است که به مرحله تکامل معینی رسیدهاند.
مسایل استراتژی در جنگ انقلابی چین دسامبر 1936 آثار منتخب جلد 1
"جنگ ادامه سیاست است"، در این مفهوم جنگ سیاست است. جنگ خود یک عمل سیاسی است؛ از زمانهای خیلی قدیم هیچ جنگی نبوده است که فاقد خصلت سیاسی باشد....
اما جنگ، خصوصیات ویژه خود را نیز دارست و در این مفهوم نمیتواند به طور کلی با سیاست همطراز محسوب شود. " جنگ ادامه سیاست با وسایل دیگر است"؛ وقتی که سیاست به مرحله معینی از تکامل رسید که نتواند با وسایل عادی پیش رود، جنگ در میگیرد تا موانع را از سر راه سیاست برگیرد .... وقتیکه مانع رفع و هدف سیاسی تأمین گردید، جنگ نیز پایان میپذیرد. ولی اگر مانع به کلی برطرف نشود، جنگ تا نیل کامل به هدف دوام خواهد داشت .... از این جهت میتوان گفت که سیاست جنگی است بدون خونریزی، در حالیکه جنگ سیاستی است با خونریزی.
درباره جنگ طولانی مه 1938 آثار منتخب جلد2
تاریخ نشان میدهد که جنگها به دو نوع تقسیم میشوند: جنگهای عادلانه و جنگهای غیر عادلانه. تمام جنگهای مترقی عادلانه اند، ولی جنگهایی که مانع ترقیاند، غیرعادلانه هستند. ما کمونیستها با تمام جنگهای غیر عادلانه که مانع ترقی هستند، مخالفیم ولی با جنگهای مترقی و عادلانه مخالف نیستیم. ما کمونیستها نه تنها با جنگهای عادلانه مخالفتی نداریم، بلکه در آنها فعالانه شرکت میجوییم. جنگ اول جهانی نمونهای از یک جنگ غیرعادلانه است که در آن دو طرف به خاطر منافع امپریالیستی خود نبرد میکردند و به همین جهت بود که تمام کمونیست های جهان به طور قاطع با این جنگ مخالفت نمودند. راه مبارزه با این گونه جنگها چنین است: قبل از آغاز جنگ باید با تمام قوا از شروع آن جلوگیری کرد، لیکن وقتی که جنگ در گرفت، باید حتیالامکان با جنگ علیه جنگ مبارزه کرد، با جنگ عادلانه علیه جنگ غیرعادلانه برخاست.
درباره جنگ طولانی مه 1938 آثار منتخب جلد 2
انقلابات و جنگهای انقلابی در جوامع طبقاتی اجتناب ناپذیرند، و بدون وجود آنها نه میتوان جهشی در تکامل جامعه انجام داد و نه میتوان طبقات ارتجاعی حاکم را سرنگون ساخت و در نتیجه کسب قدرت سیاسی از طرف خلق نیز غیرممکن میگردد.
درباره تضاد اوت 1937 آثار منتخب جلد 1
جنگ انقلابی پادزهری است که نه تنها زهر دشمن را خنثی میکند، بلکه آلودگیها و چرکیهای صفوف ما را میزداید. هر جنگ عادلانه و انقلابی دارای قدرت عظیمی است که میتواند بسیاری از چیزها را دستخوش تغییر سازد و یا اینکه راه تغییر آنها را باز نماید. جنگ چین و ژاپن هم چین را تغییر خواهد داد و هم ژاپن را. به شرط اینکه چین جنگ مقاومت و سیاست جبهه واحد را به طور تزلزل ناپذیر دنبال کند، یقین ژاپن کهن به ژاپن نوین و چین کهن به چین نوین تبدیل خواهد شد و مردم و همه چیز در چین و در ژاپن طی جنگ و بعد از آن تغییر خواهد یافت.
درباره جنگ طولانی مه 1938 آثار منتخب جلد 2
هر کمونیست باید این حقیقت را به خوبی درک کندکه " قدرت سیاسی از لوله تفنگ بیرون میآید".
مسایل جنگ و استراتژی 6 نوامبر 1938 آثار منتخب جلد 2
وظیفه مرکزی و عالیترین شکل انقلاب عبارت است از تصرف قدرت به وسیله نیروهای مسلح، یعنی حل مسئله از طریق جنگ. این اصل انقلابی مارکسیستی ـ لنینیستی در همه جا، هم در مورد چین و هم در مورد کشورهای دیگر صادق است.
مسایل جنگ و استراتژی 6 نوامبر 1938 آثار منتخب جلد 2
در چین بدون مبارزه مسلحانه نه جایی برای پرولتاریا میبود و نه جایی برای مردم و حزب کمونیست، و انقلاب هم نمیتوانست پیروز شود. رشد، تحکیم و بلشویکی شدن حزب ما در این سالها (18 سال پس از تأسیس حزب) در خلال جنگهای انقلابی صورت گرفته است؛ بدون مبارزه مسلحانه حزب کمونیست ما به طور حتم آن نبود که امروز هست. رفقای حزبی هرگز نباید این تجاربی را که ما به بهای خون خریدهایم، از یاد دور بدارند.
به مناسبت اولین شماره مجله کمونیست 4 اکتبر 1939 آثار منتخب جلد 2
طبق تئوری مارکسیستی درباره دولت، ارتش در ترکیب قدرت دولت جزء عمده است. کسی که بخواهد قدرت دولت را به دست گیرد و آنرا نگه دارد، باید ارتشی مقتدر داشته باشد. بعضیها ما را به عنوان هواداران تئوری " قدرت مطلق جنگ " به باد تمسخر میگیرند. بلی راست است ما طرفدار قدرت مطلق جنگ انقلابی هستیم. این نه اینکه بد نیست، بلکه بسیار خوب است، این مارکسیستی است. تفنگ حزب کمونیست روسیه سوسیالیسم را آفرید. ما میخواهیم یک جمهوری دموکراتیک ایجاد کنیم. تجربه مبارزه طبقاتی در عصر امپریالیسم به ما میآموزد که طبقه کارگر و تودههای زحمتکش فقط به زور تفنگ است که میتواند بر طبقات مسلح بورژوازی و ملاکین پیروز گردند، در این مفهوم میتوان که تغییر در جهان ممکن نیست، مگر به وسیله تفنگ.
مسایل جنگ و استراتژی 6 نوامبر 1938 آثار منتخب جلد 2
ما هوادار برانداختن جنگیم، ما جنگ نمیخواهیم؛ ولی جنگ را فقط به وسیله جنگ میتوان برانداخت؛ برای اینکه دیگر تفنگی در میان نباشد، حتماً باید تفنگ در دست گرفت.
مسایل جنگ و استراتژی 6 نوامبر 1938 آثار منتخب جلد 2
جنگ، این هیولای کشتار انسانها به دست یکدیگر، سرانجام در اثر تکامل جامعه بشری از میان خواهد رفت، و حتی در آیندهایکه چندان دور نیست، از میان خواهد رفت. ولی برای برانداختن جنگ فقط یک راه موجود است: به وسیله جنگ با جنگ مقابله کردن؛ به وسیله جنگ انقلابی با جنگ ضد انقلابی مبارزه کردن؛ به وسیله جنگ انقلابی ملی با جنگ ضد انقلابی ملی مقابله کردن؛ به وسیله جنگ طبقاتی انقلابی با جنگ طبقاتی ضد انقلابی مبارزه کردن .... وقتیکه جامعه بشری به آن نقطه از پیشرفت رسد که طبقات و دولتها زوال یابند، دیگر جنگی در میان نخواهد بود ـ نه جنگ ضد انقلابی و نه جنگ انقلابی؛ نه جنگ غیر عادلانه و نه جنگ عادلانهـ و این، عصر صلح جاودان بشریت خواهد بود. علاقه ما به مطالعه قوانین جنگ انقلابی از آرزوی ما در برانداختن همه جنگها ناشی میشود و درست در همین جاست که وجه تمایز بین ما کمونیستها و تمام طبقات استثمارگر نمایان میگردد.
مسایل استراتژی در جنگ انقلابی چین دسامبر 1936 آثار منتخب جلد 1
کشور ما و سایر کشورهای سوسیالیستی همه خواهان صلحاند؛ به همین ترتیب خلقهای کشورهای سراسر جهان نیز صلح میخواهند. مشتاقان جنگ و مخالفان صلح تنها گروههای سرمایه انحصاری در چند کشور امپریالیستی هستند که برای منافع آزمندانه خود دست به تجاوز میزنند.
نطق افتتاحیه در هشتمین کنگره کشوری حزب کمونیست چین 15 سپتامبر 1956
به خاطر نیل به صلح پایدار در جهان ما باید دوستی و همکاری خود را با کشورهای برادر اردوگاه سوسیالیستی بیش از پیش توسعه دهیم و همبستگی خود را با تمام کشورهای صلح دوست تقویت کنیم. ما باید بکوشیم تا بر پایه احترام متقابل به تمامیت ارضی و حاکمیت و بر اساس برابری و سود متقابل به کشورها ایکه میخواهند با ما به طور مسالمت آمیز همزیستی کنند، مناسبات عادی دیپلماتیک برقرار سازیم ما باید از جنبشهای آزادیبخش و استقلال ملی کشورهای آسیا، آفریقا، و امریکای لاتین و همچنین از جنبش و مبارزات عادلانه تمام کشورهای جهان فعالانه پشتیبانی کنیم.
نطق افتتاحیه در هشتمین کنگره کشوری حزب کمونیست چین 15 سپتامبر 1956
در مورد کشورهای امپریالیستی، ما باید با خلقهای اين کشورها متحد شویم برای همزیستی مسالمتآمیز با این کشورها کوشش کنیم، با آنها معامله کنیم و از وقوع یک جنگ احتمالی پیشگیری نماییم ولی درباره این کشورها به هیچ وجه نباید به خود تصورات واهی راه دهیم.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
ما خواهان صلحیم. ولی اگر امپریالیسم در برپاساختن جنگ اصرار ورزد ما چارهای به جز این نخواهیم داشت که عزم خود را جزم کنیم اول بجنگیم و بعد بسازیم. اگر شما همیشه از جنگ بترسید پس اگر جنگی درگیر شود چه خواهید کرد؟ ابتدا من گفتم که باد خاور بر باد باختر چیره میشود و جنگی برپا نخواهد شد، و اکنون این توضیحات را درمورد حالتی که جنگ درگیر شود به آن اضافه میکنیم؛ و بدین ترتیب این هر دو امکان را به حساب آوریم.
نطق در جلسه احزاب کمونیستی وکارگری در مسکو 18 نوامبر 1957
اکنون بر سر احتمال وقوع جنگ جهانی سوم در میان مردم سراسر جهان بحثی درگیر است در این مورد ما باید از لحاظ روانی آماده باشیم و در عین حال نسبت به وقایع به طور تحلیلی برخورد کنیم. ما طرفدار صلح و مخالف جنگیم. ولی هر گاه امپریالیستها در بر افروختن آتش جنگ اصرار ورزند، ما نباید از آن ترسی داشته باشیم موضع گیری ما نسبت به این مسئله نیز مانند موضع گیری ما نسبت به کلیه " اغتشاشات " است: اولا، ما مخالف آنیم؛ ثانیاً، از آن ترسی نداریم. پس از اولین جنگ جهانی اتحاد شوروی با جمعیتی برابر 200 میلیون نفر به وجود آمد. و پس از دومین جنگ جهانی اردوگاه سوسیالیستی با جمعیتی برابر 900 میلیون نفر پا به عرصه وجود نهاد. چنانچه امپریالیستها سومین جنگ جهانی را برپا سازند، به یقین صدها میلیون انسان دیگر به سوسیالیسم خواهند پیوست و فقط بخش کوچکی از جهان تحت تسلط امپریالیسم باقی خواهد ماند؛ و حتی محتمل است که مجموعه سیستم امپریالیستی به کلی مضمحل گردد.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
فتنهگری، شکست، باز هم فتنهگری ، باز هم شکست... و سرانجام نابودی ـ چنین است منطق امپریالیستها و تمام مرتجعین جهان نسبت به امر خلق؛ آنها هرگز خلاف این منطق عمل نخواهند کردو این قانونی است مارکسیستی. وقتیکه ما میگوییم " امپریالیسم وحشی و درندهخوست" ، منظورمان اینستکه سرشت امپریالیسم هرگز تغییر نخواهد کرد. امپریالیستها حتی تا دم مرگ هم ساطور قصابی خود را به زمین نمیگذارند و هیچگاه به بوداییان نیک صفت تبدیل نمیشوند.
مبارزه، شکست، باز هم مبارزه، باز هم شکست، باز هم مبارزه ... و سرانجام پیروزی ـ چنین است منطق خلق؛ و خلق هرگز خلاف این منطق عمل نخواهد کرد. این نیز قانونی است مارکسیستی. انقلاب خلق روسیه از این قانون پیروی کرد و انقلاب خلق چین نیز پیرو این قانون است.
تصورات واهی ره به دور افکنید، و خود را برای مبارزه آماده کنید 14 اوت 1949 آثار منتخب جلد4
ما هرگز نباید از اینکه پیروز شدهایم، هشیاری خود را در مقابل دسایس شوم و انتقام جویانه امپریالیستها و سگهای زنجیریشان از دست بدهیم. کسیکه هشیاری خود را از دست بدهد، خویشتن را از لحاظ سیاسی خلع سلاح کرده و به یک موضع پاسیو انداخته است.
نطق در کمیته تدارکی کنفرانس جدید مشورتی سیاسی 15 ژوئن 1949آثار منتخب جلد4
امپریالیستها و سگهای زنجیریشان، یعنی مرتجعین چین به شکست خود در سرزمین چین تن در نخواهند داد. آنها یقیناً به طرق مختلف علیه چین با یکدیگر به بند و بست ادامه خواهند داد. آنها مثلاً عمال خود را برای فعالیتهای نفاقافکنانه و تخریبی به طور قاچاق به چین وارد خواهند کرد. این امر مسلمی است که آنها هرگز دست از اینگونه فعالیتها برنخواهند داشت. مثال دیگری را در نظر بگیریم، امپریالیستها میخواهند با تحریک مرتجعین چینی و حتی به وسیله قوای خود بنادر چین را محاصره کنند. آنها حتیالامکان دست از اینگونه اقدامات برنخواهند داشت و بعلاوه، اگر پا را تا حد ماجراجویی فرا نهند، امکان این هست که قسمتی از قشون خود را برای تجاوز و خرابکاری به مرزهای چین اعزام دارند. ما باید همه اینها را کاملاً در نظر بگیریم.
نطق در کمیته تدارکی کنفرانس جدید مشورتی سیاسی 15 ژوئن 1949آثار منتخب جلد4
جهان در حال پیشرفت است، آینده درخشان است و هیچ کسی را قادر به تغییر این سیر عمومی تاریخ نیست. ما باید پیوسته ترقیات جهان و آینده تابناک آن را در میان خلق تبلیغ کنیم تا از این طریق خلق به پیروز ی ایمان بیابد.
درباره مذاکرات چون کین 17اکتبر 1945 آثار منتخب جلد 4
فرماندهان و جنگجویان ارتش آزادیبخش تودهای هرگز نباید موجبات سستی اراده رزمنده خویش را فراهم آورند، هر گونه تفکری که باعث سستی اراده رزمنده شود و به دشمن کمبها دهد، نادرست است.
گزارش به دومین پلنوم هفتمین کمیته مرکزی حزب کمونیست چین 5 مارس 1949 آثار منتخب جلد 4
===امپریالیسم و کلیه مرتجعین ببر کاغذی هستند===
کلیه مرتجعین ببر کاغذی هستند. مرتجعین به ظاهر ترسناک به نظر میآیند، ولی در واقع چندان نیرومند نیستند. در بررسی مسایل از دید وسیع و طولانی ملاحظه میشود که نیروی عظیم واقعی را خلق صاحب است، نه مرتجعین.
مصاحبه با خبرنگار آمریکایی آنا لوئیز استرانگ اوت 1946 آثارمنتخب جلد 4
همانطوری که در جهان چیزی یافت نمیشود که طبیعت دوگانه نداشته باشد( این قانون وحدت اضداد است)، امپریالیسم و تمام مرتجعین نیز دارای طبیعت دوگانهاند ـ آنها هم ببر حقیقیاند و هم ببر کاغذی. در تاریخ، طبقات بردهدار و مالکین فئودال و بورژوازی قبل از بدست آوردن قدرت دولت و یا تا مدتی بعد از آن، سرشار از نیروی حیات، انقلابی و مترقی بودند ـ آنها ببران حقیقی بودند؛ ولی با گذشت زمان به علت اینکه طرف مخالف آنان ـ طبقه بردگان، طبقه دهقانان و پرولتاریا ـ به تدریج نیرومند گردیده و علیه آنها هر لحظه شدیدتر مبارزه میکردند، این طبقات حاکم رفته رفته به عکس خود تغییر یافتند، به افراد مرتجع و عقبمانده تبدیل گردیدند ـ آنها ببران کاغذی شده و سرانجام از طرف مردم سرنگون گردیدند، یا سرانجام سرنگون خواهند شد. طبقات مرتجع عقبمانده و پوسیده این خصلت دوگانه را حتی در برابر مبارزه مرگ و زندگی خلق نیز حفظ میکنند. آنها از یک سو ببران حقیقی و آدمخوارند و انسانها را میلیون میلیون، ده میلیون ده میلیون میبلعند. امر مبارزه خلق دوران سخت و پردردی را پیموده و از راه پر پیچ و خمی گذشته است. مردم چین قبل از رسیدن به پیروزی در سال 1949، برای برانداختن سلطه امپریالیسم و فئودالیسم و سرمایهداری بوروکراتیک در چین مجبور شدند که بیش از صد سال وقت صرف کنند و دهها میلیون جان آدمی قربانی دهند. ملاحظه کنید، آیا اینان ببران زنده، ببران پولادین، ببران حقیقی نبودند؟ ولی سرانجام به ببران کاغذی، ببران مرده و ببران خمیری بدل گشتند. اینها همه حقایق تاریخی هستند. آیا انسانها شاهد این رخدادها نبوده یا درباره آنها چیزی نشنیدهاند؟ اینها همه در واقع هزاران هزار گواه هستند! هزاران هزار! بدین سبب بایستی امپریالیسم و همه مرتجعین را به طور ماهوی و از یک دید طولانی و از نظر استراتژیک همانگونه که واقعاً هستند، ببر کاغذی شمرد. از سوی دیگر انها ببران زنده، ببران پولادین، ببران حقیقی هستند که قادرند انسانها را ببلعند. بر این اساس است که باید فکر تاکتیکی ما استوار گردد.
سخنرانی در جلسه بوروی سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست چین در اوچان 1 دسامبر 1958 آثار منتخب جلد 4 نقل شده در توضیح بر مصاحبه باخبرنگار امریکایی آنا لوئیز استرانگ
من گفتم که تمام مرتجعین به اصطلاح نیرومند، ببری کاغذی بیش نیستند. زیرا آنها از مردم جدا هستند. ببینید، آیا هیتلر ببر کاغذی نبود؟ آیا هیتلر سرنگون نشد؟ من باز گفتم که تزار روسیه امپراطور چین و امپریالیسم ژاپن نیز همگی ببر کاغذی هستند. همانطور که میدانید آنها همگی سرنگون شدند. امپریالیسم آمریکا هنوز سرنگون نشده و بمب اتمی در اختیار دارد. ولی من معتقدم که او نیز سرنگون خواهد شد. او هم ببری کاغذی است.
سخنرانی در جلسه مشورتی احزاب کمونیستی و کارگری در مسکو 18 نوامبر 1957
ما چینیها در توصیف راه و رسم تهیمغزان ضربالمثلی داریم که میگوید: سنگی را که بلند کردهاند، عاقبت روی پای خودشان خواهد افتاد. مرتجعین جهان همانند اینگونه تهیمغزانند. تعقیب و سرکوب مردم انقلابی از طرف آنها سرانجام خلق ها را به انقلابی شعلهافروزتر و پردامنهتر برمیانگیزد. مگر تعقیب و سرکوب مردم انقلابی از طرف تزار روسیه و چانکایشک نبود که باعث برانگیختن انقلاب کبیر روسیه و انقلاب کبیر چین گردید؟
سخنرانی در جلسه شورای عالی اتحاد شوروی به مناسبت چهلمین سالگشت انقلاب کبیر اکتبر سوسیالیستی 6 نوامبر 1957
امپریالیسم آمریکا بخشی از خاک چین ، تایوان را مورد تجاوز قرار داد و 9 سال تمام است که آن را تحت اشغال خود نگاه داشته است. چندی پیش امپریالیسم امریکابرای تجاوز و اشغال لبنان نیروی نظامی به آنجا اعزام کرد. ایالت متحده امریکا در بسیاری از کشورهای جهان صدها پایگاه نظامی برپا ساخته است. تایوان چین، لبنان و همه پایگاههای نظامی امریکا در خارج چون حلقههای طنابی هستند که بر گردن امپریالیسم آمریکا افتادهاند. این طناب را هیچکسی به جز امپریالیسم آمریکا نبافته است، و این امپریالیسم امریکاست که این طناب را به دور کردن خود گره زده و سرش را به دست خلق چین و خلقهای کشورهای عربی و مردم صلح دوست جهان که علیه تجاوز در پیکارند، داده است. متجاوزین امریکایی هر قدر بیشتر در این مناطق بمانند گره این طنابها به دور گردنشان محکمتر خواهد شد.
سخنرانی در کنفرانس عالی دولتی 8 سپتامبر 1958
دیری نخواهد پایید که امپریالیسم به خاطر فجایعی که مرتکب میشود به گور سپرده شود. امپریالیسم در پرورش و حمایت مرتجعین کشورهای مختلف که علیه خلق برخواستهاند، اصرار و سماجت میورزد؛ امپریالیسم با توسل به جبر و زور بر بسیاری از مستعمرات، نیمه مستعمرات و پایگاههای نظامی چنگ انداخته و صلح جهانی را با جنگ اتمی مورد تهدید قرار داده است. بدینسان امپریالیسم بیش از 90 درصد مردم جهان را وادار ساخته است که علیه او برخیزند و یا خود را برای مبارزه با او آماده کنند. هنوز امپریالیسم برجاست و هنوز در آسیا، آفريقا و در امریکای لاتین ترکتازی میکند. امپریالیستها در غرب هنوز از تعدی و تعرض نسبت به تودههای مردم کشور خود دست نکشیدهاند. این وضع باید تغییر یابد. این وظیفه خلقهای سراسر جهان است که به تجاوز و مظالم امپریالیسم،و به طور عمده امپریالیسم آمریکا خاتمه دهند.
مصاحبه با مخبر خبرنگاری سین خوا 29 سپتامبر 1958
امپریالیسم امریکا در همه جا خودسری و تحمیل اراده میکند و خود را به صورت دشمن همهی خلقهای سراسر جهان درآورده و بیش از پیش منفرد گردیده است. آنهایی که به بردگی تن درنمیدهند هرگز مرعوب بمبهای اتمی و هیدروژنی امپریالیسم امریکا نخواهند شد. خشم طوفانزای خلقهای جهان را که بنیادکن متجاوزین امریکایی است، نمیتوان فرونشاند. مبارزه خلقهای جهان علیه امپریالیسم امریکا و سگهای زنجیریش به طور قطع پیروزیهای باز هم بزرگتری کسب خواهد نمود.
اعلامیه در پشتیبانی از مبارزه عادلانه و میهنپرستانه خلق پاناما علیه امپریالیسم امریکا 12 ژانویه 1964
چنانچه گروههای انحصاری ایالات متحده امریکا در ادامه سیاست تجاوز و جنگ خود اصرار ورزند، سرانجام روزی فرا خواهد رسید که خلقهای سراسر جهان آنها را به چوبه دار بیاویزند. همدستان ایالت متحده امریکا نیز سرنوشتی بهتر از این نخواهند داشت.
سخنرانی در کنفرانس عالی دولتی 8 سپتامبر 1958
ما طی یک دوره طولانی برای مبارزه علیه دشمن چنین فرمولی تدوین کردهایم: از نظر استراتژیک باید به دشمن کم بها دهیم، ولی از نظر تاکتیکی باید دشمن را جدی بگیریم. به سخن دیگر، ما باید در مجموع دشمن را حقیر بشماریم، ولی در هر مسئله مشخص او را جدی بگیریم. چنانچه ما دشمن را در مجموع حقیر نشماریم، به اشتباه اپورتونیستی دچار خواهیم شد. مارکس و انگلس دو نفر بیشتر نبودند، اما در همان موقع اعلام کردند که سرمایهداری در جهان مضمحل خواهد شد. ولی در برخورد با مسائل مشخص و در برخورد با یکایک دشمنان اگر ما آنها را جدی نگیریم، مسلماً به ماجراجوئی کشانده خواهیم شد نبردها در طول یک جنگ فقط یک به یک میتوانند صورت بگیرند؛ نیروهای دشمن فقط یک به یک میتوانند نابود شوند؛ کارخانهها را فقط یک به یک میتوان ساخت دهقانان زمین را فقط قطعه به قطعه میتوانند شخم بزنند. این موضوع حتی در مورد غذا خوردن نیز صادق است. ما از نظر استراتژیک عمل غذا خوردن را باید آسان بگیریم، یعنی اینکه ما میدانیم که غذا را میتوانیم تمام کنیم، ولی به طور مشخص غذا را باید لقمه به لقمه بخوریم؛ تمام غذای یک مهمانی را نمیتوان در یک لقمه فرو برد. این اسلوب به نام اسلوب حل یک به یک معروف شده است و در اصطلاح نظامی به عنوان در هم شکست یک به یک قوای دشمن آمده است.
سخنرانی در جلسه مشورتی احزاب کمونیستی و کارگری در مسکو 18 نوامبر 1957
به عقیده من اکنون اوضاع جهان به نقطه چرخش نوینی رسیده است. در جهان معاصر دو جریان باد دیده میشود: یکی باد خاور و دیگری باد باختر است. در زبان چینی ضربالمثلی هست که میگوید: یا باد خاور بر باد باختر چیره میشود یا باد باختر بر باد خاور. من معتقدم که یکی از مشخصات اوضاع کنونی چیرگی باد خاور بر باختر است، به سخن دیگر نیروهای سوسیالیسم بر نیروهای امپریالیسم برتری کامل یافتهاند.
سخنرانی در جلسه مشورتی احزاب کمونیستی و کارگری در مسکو 18 نوامبر 1957
===جرأت برای مبارزه و جرأت برای کسب پیروزی===
خلقهای سراسر جهان متحد شوید و تجاوز کاران امریکایی و سگهای زنجیری شان را در هم بشکنید! خلقهای سراسر جهان تهور داشته باشید، به خود جرأت پیکار دهید، از دشواریها نهراسید و موج به موج پیش روید. تنها در چنین صورتی است که سراسر جهان از آن خلق ها خواهد شد و کلیه اهریمنان افعیصفت محو و نابود خواهند گشت.
بیاننامه در پشتیبانی از خلق کنگوی لئو پلدویل در مبارزه علیه تجاوز امریکا 28 نوامبر 1964
حزب کمونیست چین با ارزیابی دقیق اوضاع بینالمللی و داخلی بر اساس علم مارکسیسم ـ لنینیسم در یافته است که نه فقط باید بلکه به خوبی میتوان حملات مرتجعین داخلی و خارجی را در هم شکست. هنگامی که آسمان را پوششی از ابرهای سیاه فرا گرفته بود، ما یادآور شدیم که این فقط پدیدهای موقتی است، ظلمت و تاریکی به زودی وداع خواهد گفت و سپیده صبحگاهی مژده ورود خواهد داد.
اوضاع کنونی و وظایف ما 25 دسامبر 1947 آثار منتخب جلد 4
در تاریخ بشریت همواره نیروهای مرتجع که در شرف زوال ونابودیاند، به آخرین مبارزه نومیدانه علیه نیروهای انقلابی پناه میبردند، و اغلب بعضی از انقلابیون تا مدتی مجذوب این قدرت ظاهری که در پس آن ضعف باطنی پنهان است، گردیده و از درک این حقیقت عاجز میمانند که دشمن نزدیک به زوال و خود درآستانه پیروزی اند.
نقطه چرخش در جنگ جهانی دوم 12 اکتبر 1942 آثار منتخب جلد 3
اگر آنها [ گومیندان] جنگ را آغاز کنند، ما آنها را یکباره نابود خواهیم ساخت. جریان امر بدین صورت است: اگر آنها به ما حمله کنند و ما نابودشان کنیم، آنها راضی خواهند شد؛ اگر کمی از آنها نابود شوند، کمی راضی خواهند شد؛ اگر عدهی بیشتری از آنها نابود شوند، بیشتر راضی خواهند شد؛ و اگر کاملاً نابود شوند، کاملاً راضی خواهند شد. مسائل چین بغرنج و پیچیدهاند، افکار ما نیز باید تا حدودی بغرنج باشند. اگر آنها نبرد را آغاز کنند ما میجنگیم، ما به خاطر صلح میجنگیم.
درباره مذاکرات چون کین 17 اکتبر 1945 آثار منتخب جلد 4
اگر کسی به ما حمله کند و در صورتی که شرایط برای نبرد مساعد باشد ما مسلماً برای دفاع از خود او را با قطعیت از بیخ و بن و به طور تمام و کمال از بین خواهیم برد. (ما نباید زود وارد جنگ شویم ولی وقتیکه وارد شدیم، باید حتماً پیروز شویم). ما هرگز نباید در مقابل صلابت و هیبت ظاهری مرتجعین مرعوب گردیم.
درباره مذاکرات صلح با گومیندان ـ بخشنامه کمیته مرکزی حزب کمونیست چین 26 اوت 1945 آثار منتخب جلد 4
اگر به میل ما باشد، حتی یک روز هم نخواهیم جنگید. ولی اگر اوضاع ما را به جنگ مجبور سازد، ما قادریم تا آخر جنگ پایداری کنیم.
مصاحبه با خبرنگار آمریکایی آنا لوئیز استرانگ اوت 1946 آثار منتخب جلد 4
ما خواهان صلحیم. ولی تا زمانیکه امپریالیسم آمریکا تقاضاهای زورگویانه و بیاساس خود را رها نکند و از توطئه چینی در جهت توسعه تجاوز دست نکشد، یگانه راهی که برای خلق چین باقی میماند، اینستکه دوشادوش خلق کره با عزم راسخ به پیکار ادامه دهد. این به معنی آن نیست که ما جنگ طلب هستیم. ما حاضریم فوراً به جنگ خاتمه دهیم و حل بقیه مسائل را به آینده محول کنیم. ولی امپریالیسم امریکا حاضر به این امر نیست ـ بسیار خوب، حال که چنین است، بگذار جنگ ادامه بیابد. تا هر چند سالی که امپریالیسم امریکا مایل به جنگیدن است ما نیز به جنگ ادامه میدهیم ـ تا لحظهای که او به قطع جنگ راضی شود، تا لحظه ایکه خلق چین و خلق کره به پیروزی کامل دست یابند.
سخنرانی در چهارمین اجلاسیه اولین دوره کمیته کشوری کنفرانس مشورتی سیاسی خلق چین 7 فوریه 1953
ما باید صفوف خود را از هر گونه روحیه سستی و ناتوانی پاک کنیم. کلیه نظراتی که به نیروهای دشمن پربها داده و به نیروهای خلق کم بها میدهند، نادرستند.
اوضاع کنونی و وظایف ما 25دسامبر1947 آثار منتخب جلد 4
خلقهای ستمدیده و ملل رنج کشیده هرگز نباید برای کسب آزادی چشم امید به "خردمندی" امپریالیسم و سگهای زنجیری آنها بدوزند. آنها فقط با تحکیم همبستگی و مبارزه پیگیر خود است که میتوانند شاهد پیروزی را در آغوش کشند.
بیان نامه علیه تجاوز به بخش جنوبی ویتنام و کشتار اهالی آن بخش از طرفدار و دسته آمریکا ـ نگودین دیم 29 اوت 1963
ما باید بدون توجه به اینکه این جنگ داخلی در سراسر کشور چه موقعی برپا خواهد شد، خود را به خوبی آماده نگه داریم. حتی اگر این جنگ به زودی یعنی مثلاً فردا صبح شروع شود، ما باید آماده باشیم. این نکته اول است. به سبب وضع کنونی بینالمللی و داخلی ممکن است تا مدتی دامنه جنگ داخلی محدود و در چارچوب محلی باقی بماند. این نکته دوم است. نکته اول آن چیزی است که ما باید در مقابل آن آمادگی داشته باشیم و نکته دوم چیزی است که از مدتها پیش وجود داشته است. خلاصه کلام ما باید خود را آماده نگه داریم. در صورتیکه ما آمادگی داشته باشیم، قادر خواهیم بود آنگونه که شایسته است با هر نوع وضع بغرنجی برخورد کنیم.
وضعیت و سیاست ما پس از پیروزی در جنگ مقاومت علیه ژاپن 13 اوت 1945 آثار منتخب جلد 4
===جنگ تودهای===
جنگ انقلابی جنگ تودههاست و تنها با بسیج تودهها و اتکا به آنهاست که میتوان به چنین جنگی دست زد.
از زندگی تودهها مواظبت کنید، به شیوه کار توجه نمایید 27 ژانویه 1934 آثار منتخب جلد 1
دژ پولادین واقعی کدام است؟ این دژ پولادین تودهها هستند، میلیونها میلیون توده مردمی که با صمیمیت و خلوص نیت از انقلاب پشتیبانی میکنند. اینست آن دژ پولادین واقعی که هیچ نیرویی را یارای در هم شکستن آن نیست؛ ضد انقلاب قادر به درهم شکستن ما نیست. ولی به عکس ما آن را در هم خواهیم شکست. با گرد آوردن تودههای میلیونی مردم به دور دولت انقلابی و گسترش جنگ انقلابی، ما خواهیم توانست ضد انقلاب را محو و نابود سازیم و سراسر چین را به تصرف درآوریم.
27 از زندگی تودهها مواظبت کنید، به شیوه کار توجه نمایید ژانویه 1934 آثار منتخب جلد 1
غنیترین سرچشمه نیروها ی بزرگ جنگ در میان تودههای مردم نهفته است. به طور عمده به علت عدم تشکل خلق چین است که ژاپن جرئت یافته ما را مورد اهانت قرار دهد. اگر این نقیصه برطرف گردد، تجاوزکاران ژاپنی، چون گاو کوهی مست که به میان شعلههای آتش میدود تحت محاصره صدها میلیون مردمی که به پا خواستهاند قرار میگیرند و با یک نهیب فریاد آنها لرزه بر اندامشان افتاده در آتش میسوزند.
درباره جنگ طولانی مه 1938 آثار منتخب جلد 2
امپریالیستها چنان ما را مورد تهدید قرار دادهاند که ما مجبوریم با آنها به طور جدی برخورد کنیم. ما نه فقط باید ارتش منظم نیرومندی در اختیار داشته باشیم، بلکه باید به طور وسیع لشکرهای چریک تودهای را نیز تشکیل دهیم. بدین ترتیب امپریالیستها در صورت تهاجم حتی یک وجب هم قادر به پیشروی در خاک کشور ما نخواهند بود.
مصاحبه با مخبر خبرنگاری سین خوا 29 سپتامبر 1958
اگر جنگ انقلابی را در مجموع آن در نظر بگیریم، عملیات نظامی پارتیزان های تودهای و عملیات ارتش سرخ به مثابه نیروهای عمده جنگ مانند دست چپ و راست انسان مکمل یکدیگرند، و اگر ما تنها ارتش سرخ را به مثابه نیروهای عمده در اختیار داشته باشیم ولی فاقد پارتیزان های تودهای باشیم، بسان جنگجویی خواهیم بود که فقط صاحب یک دست است و به عبارت مشخص و به ویژه از لحاظ عملیات نظامی، وقتیکه ما از اهالی مناطق پایگاهی به مثابه یکی از عوامل جنگ سخن میگوییم، منظورمان خلق مسلح است. اینست دلیل عمده آنها چرا دشمن از ورود به مناطق پایگاهی ما وحشت دارد.
مسائل استراتژی در جنگ انقلابی چین دسامبر 1936 آثار منتخب جلد 1
بیشک پیروزی یا شکست جنگ را به طور عمده شرایط نظامی، سیاسی، اقتصادی و طبیعی دو طرف متخاصم معین میکند. ولی این تمام مطلب نیست. توانایی ذهنی طرفین در هدایت عملیات جنگ نیز در تعیین فرجام جنگ مؤثر است. یک استراتژ نظامی در تلاش خود برای نیل به پیروزی نمیتواند از حدودیکه شرایط مادی ایجاد کردهاند، پا فراتر نهد، ولی او میتواند و باید برای کسب پیروزی در حدود همین شرایط تلاش کند. صحنه عملیات یک استراتژ نظامی بر روی شرایط مادی عینی ساخته شده است، ولی او میتواند بر روی همین صحنه حماسههای پر شکوهی را که مملو از رنگها و آهنگها، پر از قدرت و عظمتاند، هدایت کند.
مسائل استراتژی در جنگ انقلابی چین دسامبر 1936 آثار منتخب جلد 1
هدف جنگ به جز " حفظ نیروهای خود و نابودی قوای دشمن " چیز دیگری نیست؛ ( نابودی دشمن به معنای نابودی فیزیکی یکایک آنها نیست بلکه به معنای خلع سلاح آنها یا " سلب قدرت مقاومت از آنها است). در جنگهای باستانی از نیزه و سپر استفاده میکردند: نیزه برای حمله و نابودی دشمن، و سپر برای دفاع و حفظ خود. تمام سلاحها تا دوران ما نتیجه تکامل نیزه و سپر هستند. بمبافکن، مسلسل، توپخانه بلند و گازهای سمی همه ادامه و تکامل نیزهاند، در حالیکه پناهگاههای ضد هوایی، کلاهخود، استحکامات بتونی، ماسک ضد گاز، دنباله و تکامل سپر هستند. تانک سلاح نوع جدیدی است که از ترکیب عمل نیزه و سپر بدست آمده است. برای نابودی نیروهای دشمن، حمله وسیله عمده است، ولی دفاع را هم نباید به کلی حذف کرد. هدف مستقیم حمله نابودی دشمن است، اما در عین حال، حفظ نیروهای خودی را نیز در بردارد، زیرا اگر تو دشمن را نابود نکنی، دشمن تو را نابود خواهد کرد. در دفاع هدف مستقیم حفظ نیروهای خودی است، ولی دفاع در عین حال نیز یک وسیله کمکی برای حمله یا تدارک انتقال از دفاع به حمله است. عقب نشینی مقولهای از دفاع و ادامهی آن میباشد، درحالی که تعاقب ادامه حمله است. باید خاطر نشان ساخت که از میان هدفهای جنگ محو قوای دشمن هدف عمده و حفظ نیروهای خودی هدف ثانوی است، زیرا که تنها با نابودی جمعی نیروهای دشمن است که میتوان خود را به طور مؤثر حفظ کرد. از اینرو حمله به عنوان وسیله عمده نابودی نیروهای دشمن نقش اساسی دارد، در حالیکه دفاع به عنوان یک وسیله کمکی برای محو نیروهای دشمن و وسیلهای برای حفظ نیروهای خودی دارای نقش درجه دوم است. عملاً در جنگ دفاع در اکثر مواقع و حمله در مواقع دیگر نقش عمده را دارا است، ولی اگر تمام جنگ را در مجموع آن در نظر بگیریم، حمله همچنان عمده باقی میماند.
درباره جنگ طولانی مه 1938 آثار منتخب جلد 2
کلیه اصول هدایتکننده عملیات نظامی از یک اصل اساسی ناشی میشوند: کوشش هر چه تمامتر در حفظ نیروهای خود و نابودی دشمن.
... پس چگونه میتوان تشویق به جانبازی قهرمانانه در جنگ را توجیه کرد؟ در هر جنگ باید بهایی پرداخت و حتی گاهی بهای بسیار گزاف. آیا این با اصل "حفظ نیروهای خود" در تضاد نیست؟ در واقع خیر! دقیقتر اینکه، جانبازی و حفظ نیروهای خود در عین ضدیت با هم مکمل یکدیگرند. زیرا نه فقط برای نابودی دشمن بلکه برای حفظ نیروهای خود نیز الزاماً باید جانبازی نمود. "حفظ نکردن نیروهای خود (فداکاری یا پرداختن بها) به طور موقتی و جزیی به خاطر حفظ عمومی و دائمی نیروهای خود لازم است. از این اصل اساسی یک سری اصولی که عملیات نظامی را هدایت میکند، مشتق میشود؛ همه اینها ـ یعنی از اصول تیراندازی گرفته( استتار برای حفظ خود و استفاده کامل از قدرت آتش برای نابود ساختن دشمن) تا اصول استراتژی ـ از روح این اصل اساسی جان میگیرند. تمام اصول فنی و اصولیکه مربوط به تاکتیک، عملیات اپراتیو و استراتژیک میشوند، نموداری از تحقق این اصل اساسی هستند. اصل حفظ نیروهای خود و نابودی نیروهای دشمن پایه و اساس تمام اصول نظامی است.
مسایل استراتژی در جنگ پارتیزانی علیه ژاپن مه 1938 آثار منتخب جلد 2
اصول نظامی ما بدین قرارند:
1ـ ابتدا حمله به دستجات پراکنده و منفرد دشمن و سپس حمله به قوای متمرکز و نیرومند دشمن.
2ـ ابتدا تصرف شهرهای کوچک و متوسط و مناطق وسیع روستایی و سپس تصرف شهرهای بزرگ.
3ـ هدف عمده ما نابودی نیروی مؤثر دشمن است، نه حفظ یا تصرف شهرها و سرزمینها. حفظ و تصرف شهرها و سرزمینها نتیجه نابودی قوای مؤثر دشمن است، و معمولاً یک شهر یا یک منطقه زمانی میتواند به خوبی نگهداری یا به طور نهایی تصرف شود که چند بار دست به دست گشته باشد.
4ـ در هر نبرد باید نیروهای نظامی کاملاً برتر را متمرکز ساخت(دو، سه و یا چهار و گاهی حتی پنج یا شش برابر نیروهای دشمن )، قوای دشمن را باید از چهار طرف به حلقه محاصره در آورد و سعی در نابودی کامل آن نمود، به طوریکه حتی یک نفر فرصت فرار نیابد. در شرایط خاص باید از شیوه فرود آوردن ضربات خرد کننده بر دشمن استفاده کرد، بدین معنی که ما باید با تمرکز همه نیروی خود از روبرو به دشمن حمله کنیم و در عین حال به یک یا دو جناح آن نیز حمله بریم، البته با این هدف که بخشی از نیروهای دشمن را نابود ساخته و بخش دیگری را تار و مار کنیم تا ارتش ما بتواند به سرعت واحدهای خود را برای در هم کوبیدن سایر نیروهای دشمن به کار اندازد. ما باید از پیکارهای اصطکاکی که در آن برد ما از بخت ما کمتر و یا برد و باخت ما با یکدیگر یکسان هستند، اجتناب ورزیم. بدین ترتیب با وجود اینکه ما در مجموع ( از نظر تعداد) ضعیف هستیم، ولی در هر عملیات جزیی و در هر عملیات اپراتیو مشخص برتری کامل را حفظ خواهیم کرد و این خود ضامن پیروزی ما در عملیات اپراتیو خواهد بود. ما با گذشت زمان، در مجموع برتری خواهیم یافت و سرانجام کلیه نیروهای دشمن را نابود خواهیم ساخت.
5ـ بدون آمادگی قبلی و بدون اطمینان به پیروزی نباید به هیچ نبردی دست زد؛ قبل از هر نبرد باید تمام مساعی را برای تهیه تدارکات لازم و تضمین پیروزی در هر حالت موجود بین خود و دشمن به کار برد.
6ـ بگذار سبک رزمی تهور داشتن در نبرد، نترسیدن از قربانی و نهراسیدن از خستگی و پیکارهای مداوم ( به مفهوم نبردهای پی در پی در زمانهای کوتاه و بدون استراحت) بشکفد.
7ـ باید کوشید تا دشمن را در حین تحرک نابود کرد. در عین حال باید به تاکتیک حمله موضعی و تصرف استحکامات و شهرهای دشمن نیز توجه داشت.
8ـ در مورد حمله به شهرها، باید تمام آن استحکامات و شهرهای دشمن را که نیروی دفاعی ضعیفی دارند ، بدون هیچگونه تردیدی تصرف نمود. در فرصت مناسب باید تمام استحکامات و شهرهای دشمن را که دارای قدرت دفاعی متوسطاند، در صورتیکه شرایط اجازه دهد، تصرف کرد؛ در مورد تمام آن استحکامات و شهرهای دشمن که قدرت دفاعی نیرومندی در اختیار دارند، باید منتظر ماند تا شرایط برای تصرف آنان آماده گردد.
9ـ ما باید قدرت خود را با تمام سلاحها و تجهیزاتی که از دشمن به غنیمت گرفته شده و همچنین با قسمت اعظم اسرای جنگی تکمیل کنیم. منبع عمده ذخایر نیروی انسانی و مادی ارتش ما جبهههای جنگ است.
10ـ باید از فاصله بین دو عملیات جنگی برای استراحت، آموزش و تربیت سیاسی و تعلیم واحدهای نظامی به خوبی استفاده کرد. مدت استراحت، آموزش و تربیت سیاسی و تعلیم برای اینکه به دشمن امکان نفس کشیدن داده نشود، معمولاً نباید زیاد طولانی باشد. اینها همه متدهای عمدهای هستند که ارتش آزادیبخش تودهای جهت در هم شکستن چانکایشک به کار برده است. این متدها نتیجه آبدیدگی ارتش آزادیبخش تودهای در جریان مبارزه طولانی علیه دشمنان خارجی و داخلی میباشند و با شرایط کنونی ما کاملاً مطابقت دارند .... استراتژی و تاکتیک ما بر اساس جنگ تودهای مبتنی است؛ هیچ ارتش ضد خلقی قادر به استفاده از استراتژی و تاکتیک ما نیست.
اوضاع کنونی و وظایف ما 25 دسامبر 1947 آثار منتخب جلد 4
تفوق بدون آمادگی، تفوق واقعی نیست، و صحبتی هم از ابتکار نمیتواند در میان باشد. قوایی که نسبت به دشمن ضعیف است ولی آمادگی دارد، اگر این نکته را درک کند، میتواند با حملات ناگهانی دشمن متفوق را منکوب سازد.
درباره جنگ طولانی مه 1938آثار منتخب جلد 2
===ارتش تودهای===
خلق بدون یک ارتش تودهای هیچ نخواهد شد.
درباره دولت ائتلافی 24 آوریل 1945 آثار منتخب جلد 3
این ارتش به این دلیل نیرومند است که اعضای آن از انظباطی آگاهانه پیروی میکنند؛ آنان نه به خاطر منافع شخصی مشتی از افراد و یا گروهی اندک، بلکه به خاطر منافع تودهای وسیع، به خاطر منافع قاطبه ملت به گرد هم جمع گشته و پیکار میکنند. به طور استوار در جانب خلق چین ایستادن و از ته دل به خلق چین خدمت کردن ـ چنین است یگانه هدف این ارتش.
درباره دولت ائتلافی 24 آوریل 1945 آثار منتخب جلد 3
ارتش سرخ چین سازمان مسلحی است که وظایف سیاسی انقلاب را انجام میدهد. ارتش سرخ به ویژه در حال حاضر به هیچ وجه نباید کار خود را فقط به جنگیدن محدود سازد. ارتش سرخ علاوه بر عملیات جنگی جهت نابودی نیروهای نظامی دشمن، وظایف مهم دیگری برعهده دارد که به عنوان مثال عبارتند از: تبلیغ بین تودهها، سازمان دادن تودهها، مسلح کردن تودهها، کمک به تودهها برای ایجاد حکومت انقلابی و تشکیل سازمانهای حزب کمونیست. جنگی که ارتش سرخ درگیر آنست، صرفاً به خاطر جنگ نیست، بلکه جنگی است برای تبلیغ بین تودهها، سازمان دادن تودهها، مسلح کردن تودهها و کمک به تودهها برای ایجاد حکومت انقلابی. بدون این هدفها، جنگ مفهوم خود را از دست میدهد و علت موجودیت ارتش سرخ نیز از بین میرود.
درباره اصلاح نظرات نادرست در حزب دسامبر 1929 آثار منتخب جلد 1
ارتش آزادیبخش تودهای همیشه چون دستهای رزمنده باقی خواهد ماند. حتی بعد از نیل به پیروزی در سراسر کشور و در تمام دوران تاریخی که هنوز طبقات در کشور ما برنیفتادهاند و سیستم امپریالیستی هنوز در جهان برجاست، ارتش ما همچنان دستهای رزمنده باقی خواهد ماند. در این مورد نباید هیچگونه سوء تفاهم و تزلزلی در میان باشد.
گزارش به دومین پلنوم هفتمین کمیته مرکزی حزب کمونیست چین 5 مارس 1949 آثار منتخب جلد 4
ما ارتشی داریم که پیکار میکند و ارتشی داریم که به کار تولیدی میپردازد. ما ارتش هشتم و ارتش چهارم نوین را برای نبرد در اختیار داریم؛ ولی حتی این ارتشهای رزمنده هم به کار دوگانه دست میزنند: جنگ و کار تولیدی. با این دو نوع ارتش و با ارتش رزمی که در انجام این دو وظیفه و کار تودهای مهارت دارد، ما میتوانیم بر مشکلات خود فایق آییم و امپریالیستهای ژاپن را شکست دهیم.
متشکل شوید! 29 نوامبر 1943 آثار منتخب جلد 3
نیروی دفاعی ما مسلماً مستحکم خواهد شد؛ ما به هیچ قدرت امپریالیستی اجازه نخواهیم داد که بار دیگر خاک کشور ما را مورد تجاوز قرار دهد. قوای مسلح تودهای ما باید با ارتش آزادیبخش تودهای دلاور و آبدیده به مثابه پایه و اساس حفظ گردد و رشد یابد. ما نه فقط یک نیروی زمینی قوی بلکه نیروی هوایی و دریایی مقتدری نیز خواهیم داشت.
نطق افتتاحیه در نخستین پلنوم کنفرانس مشورتی سیاسی خلق چین 21 سپتامبر 1949
اصل ما اینست که حزب بر تفنگ فرماندهی کند؛ به تفنگ هرگز نباید اجازه داد که بر حزب فرماندهی کند.
مسائل جنگ و استراتژی 6 نوامبر 1938 آثار منتخب جلد 2
همهی افسران و سربازان ما باید پیوسته در خاطر داشته باشند که ما ارتش کبیر آزادیبخش تودهای هستیم، سپاهانی هستیم که از طرف حزب کبیر کمونیست چین رهبری میشویم. ما اگر همیشه رهنمودهای حزب را مراعات کنیم، بیگمان پیروز خواهیم شد.
مانیفست ارتش آزادیبخش تودهای چین اکتبر 1947 آثار منتخب جلد 4
===رهبری کمیته حزبی===
سیستم کمیته حزبی سیستم حزبی مهمی است برای تضمین رهبری جمعی و جلوگیری از هر فردی که بخواهد رتق و فتق امور را به انحصار خود درآورد. اخیراً دیده شده است که در برخی از ارگانهای رهبری (البته نه در همه آنها) انحصار رتق و فتق امور و تصمیمگیری در مورد مسائل مهم به وسیله یک فرد به صورت عادت درآمده است. راه حل مسائل مهم نه از طرف جلسات کمیته حزبی، بلکه از طرف یک فرد تعیین میشوند و از عضویت در کمیته حزبی به جز نام چیز دیگری به جای نمانده است. اختلاف نظر میان اعضای کمیته حزبی نمیتواند از بین برود بلکه مدتها همچنان لاینحل باقی میماند. در میان اعضای کمیته حزبی نه وحدت واقعی بلکه وحدت ظاهری وجود دارد. این وضع باید تغییر یابد. از این پس باید در تمام ارگانهای رهبری ـ از بوروی کمیته مرکزی گرفته تا کمیتههای حزبی ولایتی؛ از کمیتههای حزبی جبههها گرفته تا کمیتههای حزبی تیپ ها و مناطق نظامی (سو کمیسیونهای کمیسیون نظامی انقلابی یا گروههای رهبری)؛ و همچنین در گروههای رهبری حزبی ارگانهای دولتی، سازمانهای تودهای، خبرگزاری ها و ادارات روزنامهها ـ سیستم سالمی برای برگزاری جلسات کمیتههای حزبی معمول گردد. تمام مسائل مهم (البته نه مسائل کم اهمیت و ناچیز و یا مسائلی که در بارهی آنها پس از بحث در جلسات تصمیم گرفته شده و فقط باید اجرا شوند) باید برای بحث به کمیتهها ارجاع شوند و اعضای حاضر در کمیتهها باید نظرات خود را تماماً بیان کنند و به تصمیمات مشخصی برسند که سپس توسط اعضای مربوطه به مرحله اجرا در آید... . جلسات کمیتههای حزبی به دو نوع تقسیم میشوند: جلسات کمیته دائمی و جلسات پلنوم که آنها را نباید با هم مخلوط کرد. به علاوه باید توجه داشت تا بیش از اندازه نه به رهبری جمعی به زیان مسئولیت فردی و نه به مسئولیت فردی به زیان رهبری جمعی تکیه شود. در ارتش شخصی که در مقام فرماندهی است، حق دارد هنگام نبرد و چنانچه موقعیت ایجاب نماید، تصمیمات فوری اتخاذ کند.
درباره تقویت سیستم کمیته حزبی 20 سپتامبر 1948 آثار منتخب جلد 4
دبیر یک کمیته حزبی باید "سرجوخه" خوبی باشد. هر کمیته حزبی از ده تا بیست عضو تشکیل میشود؛ کمیته حزبی چون جوخهای از ارتش و دبیر آن مانند یک "سرجوخه" است. به راستی رهبری کردن صحیح این جوخه کار آسانی نیست. اکنون هر بورو یا هر شعبه بوروی کمیته مرکزی منطقه پهناوری را رهبری میکند و مسئولیت سنگینی به عهده دارد. رهبری کردن تنها به معنای تعیین مشی عمومی و سیاست مشخص نیست، بلکه برگزیدن شیوههای صحیح کار نیز هست. حتی با وجود داشتن یک مشی عمومی و سیاست مشخص صحیح چنانچه به شیوههای کار توجه نشود، احتمالاً مشکلاتی پیدا خواهد شد. برای اینکه کمیته حزبی بتواند وظیفه رهبری خود را انجام دهد، باید به "اعضای جوخه" خود تکیه کند و به آنان کمک نماید تا بتوانند نقش خود را به خوبی ایفا کنند. برای اینکه دبیر حزبی "سرجوخه" خوبی باشد، باید با پشتکار به آموزش و مطالعه بپردازد. یک دبیر حزبی یا یک معاون دبیر حزبی چنانچه به کار تبلیغاتی و تشکیلاتی در میان اعضای جوخه خود توجه نکند مناسبات خود را با اعضای کمیته خوب ننماید یا طرز اداره موفقیت آمیز جلسات را فرا نگیرد، در رهبری جوخه خود دچار اشکال خواهد شد. هر گاه اعضای جوخه همگام پیش نروند هرگز نمیتوان انتظار داشت که بتوانند تودههای چند میلیونی مردم را در جنگ و کار ساختمانی رهبری کنند. البته رابطه میان دبیر حزبی و اعضای کمیته بر اساس تبعیت اقلیت از اکثریت استوار است و از اینرو با رابطه میان سرجوخه و افرادش فرق میکند. در اینجا ما فقط از تشابهی که میان این دو به چشم میخورد صحبت میکنیم.
شیوههای کمیتههای حزبی 13 مارس 1949 آثار منتخب جلد 4
مسایل را باید به طور روشن مطرح کرد. نه تنها سرجوخه بلکه اعضای کمیته نیز باید اینطور عمل کنند. پشت سر مردم حرف نزنید. هر وقت مسئلهای پیش میآید جلسهای فرا خوانید و مسئله را برای بحث به طور روشن مطرح کنید و درباره آنها تصمیم بگیرید تا بتوان به این ترتیب راه حلی برای مسائل پیدا کرد. اگر مسائلی باشند ولی به طور روشن مطرح نشوند، مدتها و حتی سالها همچنان لاینحل باقی خواهند ماند. سرجوخه و اعضای کمیته باید در مناسبات خود نسبت به یکدیگر بردباری نشان دهند و تفاهم داشته باشند. هیچ چیزی مهمتر از بردباری متقابل، تفاهم متقابل، پشتیبانی و دوستی متقابل میان دبیر حزبی واعضای کمیته میان کمیتهی مرکزی و بوروهایش و میان بوروها و کمیتههای حزبی منطقهای نیست.
شیوههای کمیتههای حزبی 13 مارس 1949 آثار منتخب جلد 4
"مبادله اطلاعات". این بدان معنی است که اعضای کمیتهی حزبی باید یکدیگر را از مسائلی که به نظرشان میرسد آگاه سازند و درباره آنها تبادل نظرکنند. این موضوع برای ایجاد یک زبان مشترک اهمیت بزرگی دارد. ولی بعضیها چنین عمل نمیکنند، آنها شباهت به کسانی دارند که لائوزی دربارهشان مینویسد: "با اینکه همیشه آواز خروسها و عوعوی سگهای یکدیگر را میشنوند، ولی در تمام مدت عمر با هم رفت وآمد ندارند" و نتیجه این میشود که که با هم زبان مشترکی پیدا نمیکنند.
شیوههای کمیتههای حزبی 13 مارس 1949 آثار منتخب جلد 4
مطالبی را که نمیفهمید یا نمیدانید از رفقای پایینتر از خود بپرسید و زود موافقت یا مخالفت خود را اعلام نکنید .... آنچه را که مانمیدانیم هرگز نباید وانمود کنیم که میدانیم؛ ما نباید "از پرسیدن و آموختن از افراد پایینتر خجالت بکشیم"، بلکه باید با دقت به نظرات کادرهای درجات پایینتر گوش فرا دهیم. قبل از آنکه معلم بشوی، شاگرد باش؛ پیش از آنکه دستوری صادر کنی، از کادرهای پایینتر بیاموز .... آنچه کادرهای پایینتر میگویند، ممکن است صحیح یا غلط باشد، ولی ما در هر حال باید آنرا مورد تحلیل قرار دهیم. ماباید نظرات درست را بپذیریم و طبق آن عمل کنیم .... به نظرات اشتباهآمیزی که از پایین میآیند، نیز باید گوش داد، نادرست است چنانچه اصلاً به آنها وقعی نگذاریم. البته چنین نظراتی نباید به مرحله عمل درآیند، بلکه باید مورد انتقاد قرار بگیرند.
شیوههای کمیتههای حزبی 13 مارس 1949 آثار منتخب جلد 4
"پیانو زدن" را باید یاد بگیرید. در نواختن پیانو تمام ده انگشت در حرکت است، و نمیشود بعضی انگشتها را حرکت داد و بعضیها را حرکت نداد. اما هرگاه تمام ده انگشت با هم یکباره روی پرده پیانو فشار بیاورند، نغمهای بلند نخواهد شد. برای آفرینش یک آهنگ خوش، ده انگشت را باید به طور موزون و هماهنگ حرکت داد. یک کمیته حزبی باید به طور پیگیر در پی اجرای وظیفه مرکزی خود باشد و در عین حال نیز باید در پیرامون این وظیفه مرکزی به اجرای امور دیگر در زمینههای مختلف بپردازد. در حال حاضر ما باید در زمینههای بسیاری کار کنیم، ما باید به امور مناطق، واحدهای مسلح و قسمتهای مختلف توجه کنیم. ما نباید توجه خود را فقط بر روی چند مسئله متمرکز سازیم و مسائل دیگر را کنار بگذاریم. هر جا که مسئلهای یافت میشود، باید روی آن انگشت بگذاریم، و این شیوهای است که باید به خوبی یاد گرفت. بعضیها خوب پیانو میزنند و برخی بد، و از اینرو اختلاف زیادی میان آهنگهایی که میسازند، دیده میشود. اعضای کمیته حزبی باید "پیانو زدن" را خوب یاد بگیرند.
شیوههای کمیتههای حزبی 13 مارس 1949 آثار منتخب جلد 4
"محکم به دست گرفتن". یعنی اینکه کمیته حزبی کارهای عمده خود را نه فقط باید "به دست بگیرد" بلکه باید آنها را "محکم به دست بگیرد". تنها در صورتی میشود چیزی را در دست نگه داشت که آن را بدون اینکه انگشتان را اندکی شل کرد، محکم به دست گرفت. محکم به دست نگرفتن به معنای اصلاً به دست نگرفتن است. بدیهی است که با دست باز نمیتوان چیزی را نگه داشت. وقتی که شخصی دست خود را مشت کند و چنین وانمود سازد که چیزی را نگاه داشته است، ولی انگشتان خود را محکم نبندد، در واقع چیزی را نگرفته است. بعضی از رفقای ما کارهای عمده را به دست میگیرند، ولی چون آن را محکم به دست نمیگیرند، نمیتوانند خوب از عهده برآیند. اگر کارها را به دست نگیرید، کاری از پیش نخواهد رفت؛ اگر کارها را محکم به دست نگیرید، باز هم کاری از پیش نخواهد رفت.
شیوههای کمیتههای حزبی 13 مارس 1949 آثار منتخب جلد 4
"ارقام را در خاطر نگه دارید". یعنی ما باید به جنبهی کمی یک وضع یا یک مسئله توجه کنیم و تحلیلی اساسی از آن به عمل آوریم. هر کیفیتی در کمیت معینی تبلور مییابد، بدون کمیت کیفیت نیست و تا امروز بسیاری از رفقای ما هنوز پی نبردهاند که باید به جنبهی کمی پدیدهها ـ به آمار اساسی، به درصدهای عمده و به حدهای کمی که کیفیت پدیدهها را تعیین میکنند ـ توجه نمایند. آنها به علت اینکه "ارقام" را در خاطر ندارند، نمیتواننداز اشتباه کردن مصون بمانند.
شیوههای کمیتههای حزبی 13 مارس 1949 آثار منتخب جلد 4
" اعلان کردن برای اطمینان خاطر مردم". اعلان جلسات، درست مانند صدور، "اعلان برای اطمینان خاطر مردم"، برای اینکه همه بدانند درباره چه موضوعی بحث میشود و چه مسائلی باید حل شود، باید قبل از تشکیل جلسات صورت گیرد تا همه بتوانند خود را به موقع آماده کنند. در بعضی جاها جلسات کادرها بدون اینکه قبلاً گزارشها و طرح قطعنامهها آماده شده باشند، فرا خوانده میشوند و فقط پس از آنکه همه جمع شدند، فیالمجلس به طور سر و پا شکسته صحبتی میشود. این شیوه انسان را به یاد ضربالمثلی میاندازد که میگوید: "قشون واسبها رسیدهاند اما اغذیه و علوفه حاضر نیست"، چنین کاری واقعاً پسندیده نیست. بدون آمادگی قبلی نباید با شتاب جلسهای فرا خواند.
شیوههای کمیتههای حزبی 13 مارس 1949 آثار منتخب جلد 4
"قوای کمتر ولی بهتر و دستگاه اداری سادهتر". گفتگوها، نطقها، مقالهها و قطعنامهها همه باید فشرده باشند و حق مطلب را ادا کنند. جلسات هم نباید بیش از حد طولانی باشند.
شیوههای کمیتههای حزبی 13 مارس 1949 آثار منتخب جلد 4
به وحدت و همکاری با رفقایی که با شما اختلاف نظر دارند، توجه کنید. این نکته را باید هم در ادارات محلی رعایت کرد و هم در ارتش. این در مورد مناسبات ما با مردم غیر حزبی نیز صادق است. ما از نظر نقاط مختلف کشور به اینجا آمدهایم، باید قادر باشیم نه تنها با رفقایی که با ما همنظرند بلکه با رفقایی هم که با ما اختلاف نظر دارند، وحدت و همکاری کنیم.
شیوههای کمیتههای حزبی 13 مارس 1949 آثار منتخب جلد 4
از تکبر پرهیز کنید. این نکته برای همه کادرهای رهبری مسئلهایست اصولی . شرایط مهمی است برای حفظ وحدت . حتی آنهایی هم که خطاهای جدی نداشتهاند و در کار خود موفقیتهای بزرگ بدست آوردهاند، نباید متکبر باشند.
شیوههای کمیتههای حزبی 13 مارس 1949 آثار منتخب جلد 4
دو خط فاصل مشخص بکشید. نخست، میان انقلاب و ضد انقلاب، میان "ینآن" و "سیآن".*
"ینآن" آنچنان سخن میگوید که گویی در آنجا " هیچ چیز درستی وجود ندارد"، آنها نه بوروکراسی در "ینآن" را با بوروکراسی در "سیآن" مقایسه میکنند و نه آن دو را از هم تمیز میدهند.این از اساس نادرست است. دوم، در درون صفوف انقلاب باید میان صحیح و ناصحیح، میان موفقیتها و کمبودها خط فاصل مشخصی کشید و به روشنی معین کرد که کدامیک اصل و کدامیک فرعی است. فیالمثل باید معین کرد که آیا موفقیتها سی درصد مجموع را تشکیل میدهند یا هفتاد در صد آن را؟ نه کم بها دادن به آنها صحیح است و نه پر بها دادن. ما باید کار هر فرد را به طور اصولی برآورد کنیم و برآورد کنیم که آیا موفقیتهای کار او سی درصد و کمبودهای او هفتاد درصد بوده، و یا اینکه به عکس. چنانچه موفقیتهای او هفتاد درصد مجموع را تشکیل دهند، باید کار او را به طور عمده مثبت به شمار آورد. همسنگ کردن کاری که موفقیت جنبه اصلی آن را تشکیل میدهد با کاری که اشتباه در آن غلبه دارد، کاملاً نادرست است. در برخورد با مسائل نباید مرزبندی مشخص میان انقلاب و ضد انقلاب، میان موفقیتها و نقایص را از یاد بدور داریم. اگر ما این دو مرزبندی را در خاطر داشته باشیم، همیشه قادر به حل مسائل خواهیم بود، و در غیر اینصورت درباره شناخت خصلت مسائل دچار آشفتگی خواهیم شد. برای اینکه این مرزها را به خوبی مشخص کنیم، البته برسی وتحلیل دقیق ضروری است. برخورد ما نسبت به هر فرد و هر پدیده باید برخوردی باشد توام با تحلیل و بررسی.
* از ژانویه 1937 تا مارس 1947 "ینآن| مقر کمیته مرکزی حزب کمونیست چین و "سی آن" مرکز حکومت ارتجاعی گومیندان در شمال غربی چین بود. رفیق مائو تسه دون از این دو شهر به عنوان سنبل انقلاب و ضد انقلاب یاد میکند.
شیوههای کمیتههای حزبی 13 مارس 1949 آثار منتخب جلد 4
در قلمرو تشکیلات، باید تحت هدایت مرکزیت، اصول زندگی دموکراتیک را دقیقاً اجرا کرد. طرق اجرای این اصول چنیناند:
1- ارگانهای رهبری حزب باید برای امر رهبری مشی صحیحی اتخاذ کنند و وقتی مسئلهای پدید آمد، راه حل آن را بیابند تا بتوانند خود را به مثابه مرکز رهبری کننده عرضه دارند.
2ـ ارگانهای بالاتر باید با وضعیت ارگانهای پایینتر و زندگی تودهها آشنایی داشته باشند تا بتوانند پایهای عینی برای رهبری صحیح خود فراهم سازند.
3ـ سازمانهای حزبی در مدارج مختلف نباید برای حل مسائل بدون تعمق تصمیمی اتخاذ کنند، ولی وقتی تصمیمی گرفته شد، باید قطعاً به موقع اجرا گذارند.
4ـ کلیه تصمیمات مهمی که ارگانهای بالاتر حزب اتخاذ میکنند، باید به سرعت به ارگانهای پایینتر و کلیه اعضای حزب اطلاع داده شود ....
5ـ ارگانهای پایینتر حزب و کلیه اعضای حزب باید دستورات ارگانهای بالاتر را دقیقاً مورد بحث قرار دهند تا مفهوم این دستورات را کاملاً درک کرده و بتوانند شیوههای اجرای آنها را تعیین نمایند.
درباره اصلاح نظرات نادرست در حزب دسامبر 1929 آثار منتخب جلد 1
===مشی توده ای===
خلق و فقط خلق است نيروی محرکه که تاريخ چهان را می سازد.
در باره دولت ائتلافی (24 آوريل 1945) آثار منتخب 3
قهرمانان واقعی توده ها هستند، در حاليکه ما اغلب چون کودکان نادان و جاهليم – بدون درک اين نکته نمی توان حتی به ابتدايی ترين دانشها دست يافت.
پيش گفتار و پس گفتار بر تحقيقات دوستايی (مارس و آوريل 1941 آثار منتخب جلد 3
توده ها دارای نيروی خلاقه لايزالند. آنها قادر به تشکل اند و ميتوانند در هر جا و هر رشته ای از کار که بتوانند نيرو و توان خود را بطور کامل بکار اندازند، متمرکز شوند، آنها قادرند خود را در ژرفا و پهنای کار توليدی متمرکز سازند و برای خود کارهای عام المنفعه باز هم بيشتری بيافرينند.
مقدمه بر مقاله "نيروی کار اضافی راه حل يافته است" (1955)
اعتلای کنونی جنبش دهقانی رويداد شگرفی است. در مدتی بسيار کوتاه صدها ميليون دهقان در استانهای مرکزی، جنوبی و شمالی چين چون طوفانی سهمگين، چون گردبادی تند، به نيرويی بس قدرتمند و تيز رو چنان بپا خواهند خاست که هيچ نيرويی را، هر قدر هم که عظيم باشد، يارای بازداشتن آن نخواهد بود. آنها تمام قيد و بندهايی را که دست و پايشان را می بندد، می گسلند و در شاهراه آزادی به پيش می شتابند. آنها تمام امپرياليستها، ديکتاتورهای نظامی، مأمورين رشوه خوار دولت، مستبدين و متنفذين محلی را به گور خواهند سپرد. آنها تمام احزاب انقلابی، تمام رفقای انقلابی را در کوره عمل می آزمايند تا بتوانند آنها را يا به حريم خود راه دهند و يا آنکه از دامان خود طرد کنند. در اينجا سه حالت موجود است : يا بايد در پيشاپيش توده ها حرکت کرد و آنان را رهبری نمود، يا اينکه در پس آنان دويد و با سرو دست انتقادشان کرد، و يا اينکه در سر راه انان ايستاد و به مخالفت برخاست. هر فرد چينی در انتخاب يکی از اين سه حالت آزاد است، ولی سير رويدادها شما را وادار خواهد کرد تا هر چه زودتر انتخاب کنيد.
گزارش در باره بررسی جنبش دهقانی در استان خونان (مارس 1927) آثار منتخب جلد 1
اوج تحولات اجتماعی در روستاها، يعنی اوج کئوپراتيوه کردن هم اکنون در بعضی نقاط پديد گشته است و بزودی سراسر کشور را فرا خواهد گرفت. اين يک جنبش انقلابی پر دامنه سوسياليستی است که بيش از 500 ميليون نفر از جمعيت روستاها را در بر می گيرد و دارای اهميت فوق العاده عظيم جهانشمول است. ما بايد اين جنبش را بطور فعال، با حرارت و منظم رهبری کنيم، نه اينکه آنرا با اين يا آن وسيله بعقب سوق دهيم. اشتباه در جريان چنين جنبشی ناگزير و قابل درک است و اصلاح آن نيز چندان مشکل نيست. نواقص يا اشتباهات کادرها و دهقانان فقط بشرطی اصلاح و بر طرف می شوند که ما به آنها فعالانه کمک کنيم.
در باره کئوپراتيوه کردن کشاورزی (31 ژوئيه 1955)
در ميان توده ها شور و شوق زايدالوصفی نسبت به سوسياليسم نهفته است. آنهايی که در دوران انقلاب فقط پا بند قواعد کهنه اند، اصلا قادر به ديدن اين شور و شوق نيستند. آنها کورند و همه چيز در برابر ديدگانشان تيره و تار است. بعضی مواقع کار آنها حتی به جايی ميرسد که حق و ناحق را با هم مخلوط می کنند و سفيد را سياه جلوه می دهند. آيا ما به اندازه کافی با اين قبيل اشخاص برخورد نکرده ايم؟ آنهاييکه فقط از قواعد کهنه پيروی می کنند، همواره به شور و شوق توده ها کم بها می دهند و وقتی که پديده نوينی ظاهر شد، هميشه علم مخالفت بلند می کنند، آنها در ابتدا به مخالفت بر می خيزيند و سپس اجبارا به شکست خود تن در می دهند و به اندکی انتقاد از خود بسنده می کنند. آنها باز وقتی که پديده نوين ديگری ظاهر شد، همان پروسه پيشين را دوباره تکرار می کنند. اين است سبک برخورد اين افراد با هر پديده نوين. چنين اشخاصی هميشه پاسيو بوده و در لحظات حساس از حرکت به پيش باز می ايستند و ناگزير بايد آنها را محکم به جلو هل داد، تا شايد قدمی به پيش بردارند.
مقدمه بر مقاله اين دهکده در عرض دو سال کئوپراتيوه شده است (1955)
از بيست سال به اين طرف، حزب ما همه روزه مشغول کار توده ای بوده است و در عرض اين ده سال اخير، هر روز از مشی توده ای صحبت کرده است. ما هميشه معتقد بوده ايم که انقلاب بايد به اتکاء به توده های مردم و شرکت همگان انجام گيرد، ما به تکيه کردن به عده قليلی که کارشان فقط صدور دستور است، هميشه مخالفت ورزيده ايم. اما بعضی از رفقا هنوز مشی توده ای را در کار خود بطور کامل اجرا نمی کنند. آنها هنوز صرفا با افراد قليلی که در انزوا کار می کنند، اتکاء می نمايند. يکی از علل بروز چنين پديده ای اين است که آنها از توضيح در باره کارهای جاری به افراد تحت رهبری خود ابا می کنند و نمی دانند چرا و چگونه بايد قوه ابتکار و نيروی خلاق افراد تحت رهبری خود را بکار اندازند. آنها از نظر ذهنی می خواهند که هر کس دستی در کار داشته باشد، ولی از طرف ديگر اجازه نمی دهند که توده ها بدانند چه بايد بکنند و چگونه بايد بکنند. در چنين وضعی چطور می توان توقع داشت که توده ها به حرکت درآيند و خوب کار بکنند؟ البته کار اساسی برای حل اين مسئله تربيت ايدئولوژيک در باره مشی توده ای است. ولی در عين حال باز هم شيوه های کار مشخص بسياری هست که ما بايد به اين رفقا ياد دهيم.
گفتگو با هئيت تحريريه روزنامه شانسی سوی يوان (2 آوريل 1948) آثار منتخب جلد 4
بيست و چهار سال تجربه به ما نشان می دهد که وظيفه، سياست و سبک کار درست هميشه با خواستهای توده ها در هر زمان و مکان معين منطبق است و رشته های پيوند ما را با توده ها مستحکم می کند، و وظيفه، سياست و سبک کار نادرست هرگز با خواستهای توده ها در هر زمان و مکان معين منطبق نيست و ما را از توده ها جدا می سازد. عيبهايی مانند دگماتيسم، امپريسم، قدرت فروشی، دنباله روی، سکتاريسم، بوروکراسی،پر مدعايی در کار از آن جهت بکلی زيانبخش و غير قابل تحمل اند و کسانی که از اين بيماريها در رنجند، از آن جهت بايد بر آنها فائق آيند که اين عيوب باعث جدايی ما از توده ها می شود.
در باره دولت ائتلاف (24 آوريل 1945) آثار منتخب جلد 3
بخاطر برقراری پيوند با توده ها بايد در جهت نيازمنديها و آرزوهای آنها عمل کرد. هر کاری که برای توده ها انجام می شود، بايد از نيازمندی های آنها سرچشمه بگيرد، نه از تمايلات يک فرد – ولو اينکه اين تمايلات خيرخواهانه باشند. اغلب اتفاق می افتد که توده ها بطور عينی به فلان تغيير نيازمندند، ولی از نظر ذهنی هنوز به اين نيازمندی آگاهی نيافته اند و مايل و مصمم بدين تغيير نيستند. در چنين صورتی ما بايد از خود صبر و شکيبايی نشان دهيم و تا زمانی که با کار توضيحی ما اکثريت توده ها به اين نيازمندی آگاهی نيافته اند و مايل و مصمم به برآوردن آن نگشته اند، نبايد دست به چنين تغييری بزنيم، زيرا در غير اين صورت خود را از توده ها منفرد خواهيم کرد. هر کاری که شرکت توده ها را ايجاب کند، اگر بدون آگاهی و تمايل آنها انجام گيرد، به فرماليته بدل می شود و به شکست می پيوندد.
... در اينجا دو اصل موجود است: يکی نيازمندی حقيقی توده ها، و نه آن نيازی که ما در عالم تخيل مان برای آنها متصوريم، و ديگری تمايلات توده ها. توده ها بايد خود قادر به تصميم گرفتن باشند، نه اينکه ما برایشان تصميم بگيريم.
جبهه واحد در امور فرهنگی (30 اکتبر 1944) آثار منتخب جلد 3
کنگره ما بايد از تمام حزب دعوت کند که بر هشياری خويش بيافزايد و مراقب باشد که هيچ رفيقی، در هر مقام که باشد، از توده ها بريده نشود. بايد به هر رفيقی آموخت که خلق را از جان و دل دوست بدارد، به ندای آنها با دقت گوش دهد، به هر جا که می رود، در ميان توده ها باشد، به عوض اينکه خود را در رأس آنها قرار دهد، با آنها در هم آميزد، با توجه به سطح موجود توده ها، آنها را بيدار کند و آگاهی سياسی آنها را بالا برد، به توده ها کمک کند که داوطلبانه رفته رفته متشکل شوند و کليه آن مبارزات لازمی را که در شرايط داخلی و خارجی مکان و زمان اجازه می دهد، بتدريج بسط و توسعه دهند.
در باره دولت ائتلاف (24 آوريل 1945) آثار منتخب جلد 3
اين ماجراجويی است اگر وقتی که توده ها هنوز آگاه نشده اند، ما به تعرض دست زنيم. چنانچه ما در رهبری توده ها، در کاری که مخالف اراده آنها است، اصرار ورزيم، سرانجام با شکست روبرو خواهيم شد. اين اپورتونيسم راست اگر وقتی که توده ها مايل به پيش روی هستند، ما پيش روی نکنيم.
گفتگو با هئيت تحريريه روزنامه شانسی سوی يوان (2 آوريل 1948) آثار منتخب جلد 4
قدرت قروشی در هر نوع کاری خطاست، زيرا که از سطح آگاهی سياسی توده ها تجاوز می کند و اصل عمليات داوطلبانه توده ها را نقض می نمايد. قدرت فروشی، مظهر آن عيبی است که تندخويی ناميده می شود. رفقای ما نبايد فکر کنند که آنچه آنان می فهمند، توده های مردم هم می فهمند. فقط با رفتن به ميان توده ها و پژوهش است که می توان معلوم کرد آيا توده ها اين و يا آن فکر را فهميده اند. و آيا حاضر به عمل هستند يا نه. اگر ما اينطور عمل کنيم، از قدرت فروشی در امان خواهيم بود. دنباله روی نيز در هر کاری خطا است، زيرا که از سطح آگاهی سياسی توده ها فروتر می افتد و اصل رهبری کردن توده ها را بجلو نقض می کند. دنباله روی مظهر عيب ديگری است که کندی ناميده می شود. رفقای ما نبايد فکر کنند که آنچه آنها نمی فهمند، توده ها هم نمی فهمند. غالبا اتفاق می افتد که توده ها از ما جلو می افتند و علاقه شديدی به پيشروی دارند، حال آنکه رفقای ما چون نمی توانند آنها را رهبری کنند، بدنبال برخی از عناصر عقب مانده می دوند و نظرات آنها را منعکس می سازند و بالاتر از همه نظرات آنها را اشتباها بجای نظرات توده های وسيع می گيرند.
در باره دولت ائتلاف (24 آوريل 1945) آثار منتخب جلد 3
نظرات توده ها را جمع کردن و به شکل فشرده در آوردن، سپس به ميان توده ها رفتن و به اين نظرات بطور پيگير تحقق بخشيدن و از اين طريق نظرات صحيح رهبری را شکل دادن – چنين است اسلوب اساسی رهبری.
در باره بعصی از مسائل مربوط به شيوه های رهبری (1 ژوئن 1943) آثار منتخب جلد 3
در تمام کارهای عملی حزب ما، رهبری راستين بايد طبق اصل "از توده ها به توده ها" عمل کند. بدين معنی که نظرات توده ها را بايد جمع کرد (نظرات پراکنده و غير منظم) و آنها را بشکلی قشرده در آورد (آنها را از طريق بررسی بصورت نظرات فشرده و منظم در آورد)، سپس به ميان توده ها رفت و اين نطرات را تبليغ و تشريح کرد تا توده ها آنها را از خود بدانند، پيگيرانه دنبال کنند، به عمل در آورند و صحت اين نظرات را در اين نوع عمل بيازمايند. سپس بايد بار ديگر نظرات توده ها را بصورت فشرده در آورد و دو باره بميان توده ها رفت تا آنکه اين نظرات بتوانند پيگيرانه تحقق يابند. و بدينسان مکرر در مکرر اين پروسه در يک حرکت مارپيچی تا بی نهايت ادامه می يابد و هر بار اين نظرات صحيح تر، زنده تر و غنی تر می گردند. چنين است تئوری مارکسيستی شناخت.
در باره بعصی از مسائل مربوط به شيوه های رهبری (1 ژوئن 1943) آثار منتخب جلد 3
ما بايد به ميان توده ها برويم، از آنها بياموزيم، تجربيات آنها را جمع بندی کنيم و از آن ميان اصول و متد های بهتر و منظم تری بيرون کشيم و سپس آنها را در ميان توده ها تبليغ کنيم و توده ها را به اجرای اين اصول و متدها دعوت نماييم، تا آنکه معضلاتشان حل شوند و به آزادی و بهروزی رسند.
متشکل شويد!(29 نوامبر 1943) آثار منتخب جلد 3
در بعضی از ارگانهای رهبری ما هستند افرادی که بر اين عقيده اند که تنها آشنايی رهبران با رهنمودهای سياسی حزب کافی است و توده ها را بدانستن آن احتياجی نيست. اين يکی از علل اساسی ای است که چرا بعضی از کارهای ما بخوبی انجام نمی گيرد.
گفتگو با هئيت تحريريه روزنامه شانسی سوی يوان (2 آوريل 1948) آثار منتخب جلد 4
ما بايد در کليه جنبشهای توده ای تحقيق و تحليل اساسی از تعداد پشتيبانان فعال، مخالفان و بی طرفها بعمل آوريم و نبايد در باره مسائل بطور ذهنی و بدون اساس تصميم بگيريم.
شيوه های کار کميته های حزبی (13 مارس 1949) آثار منتخب جلد 4
توده ها بطور کلی در همه جا از سه قسمت تشکيل می شوند: بخش نسبتا فعال، بخش ميانه رو و بخش نسبتا عقب مانده. بدين جهت رهبران بايد با مهارت عناصر قليل فعال را بگرد رهبری متحد گردانند و با تکيه به آنها سطح آگاهی سياسی عناصر ميانه رو را بالا برند و عناصر عقب مانده را بسوی خود جلب نمايند.
در باره بعصی از مسائل مربوط به شيوه های رهبری (1 ژوئن 1943) آثار منتخب جلد 3
ما بايد در برگرداندن سياست حزب به عمل توده ها ورزيدگی داشته باشيم و بتوانيم موجباتی فراهم آوريم تا نه فقط کادرهای رهبری بلکه توده های وسيع مردم نيز هر جنبش و مبارزه ای را که ما بپا می داريم، بفهمند و ماهيت آنرا بخوبی درک کنند. اين هنر رهبری مارکسيستی-لنينيستی است و ضمنا شاخصی است برای تعيين اينکه آيا ما در کار خود دچار اشتباه شده ايم يا نه.
گفتگو با هئيت تحريريه روزنامه شانسی سوی يوان (2 آوريل 1948) آثار منتخب جلد 4
هر قدر هم که گروه رهبری فعال باشد، در صورتيکه فعاليتش با فعاليت توده ها در هم نيآميزد، جز تلاش بی ثمر عده ای معدود چيز ديگری نخواهد بود. از سوی ديگر اگر توده های وسيع به تنهايی بدون داشتن گروه رهبری نيرومندی که بتواند فعاليت شان را بطور مناسب سازمان دهد، دست به فعاليت زنند، چنين فعاليتی نه می تواند مدتی طولانی دوام کند و نه می تواند در يک سمت صحيح به پيش رود و يا به يک سطح عالی ارتقاء يابد.
در باره بعصی از مسائل مربوط به شيوه های رهبری (1 ژوئن 1943) آثار منتخب جلد 3
امور توليدی توده ها، منافع توده ها، تجارب و احساسات توده ها – تمام اينها را کادر های رهبری همواره بايد مورد توجه قرار دهند.
دستخط برای نمايشگاه توليديی که از طرف ارگانهای وابسته به کميته مرکزی حزب و ستاد کل ارتش هشتم ترتيب داده شده بود. (24 نوامبر 1943)
ما بايد نسبت به حال و زندگی توده ها دقيقا توجه کنيم: از مسائل زمين و کار گرفته تا مسائل سوخت، برنج، روعن، نمک ... . تمام اين مسائل که به رفاه توده ها مربوطند، بايد در دستور روز ما قرار گيرند. ما بايد درباره اين مسائل بحث و مذاکره کنيم، تصميم بگيريم و سپس بموقع اجراء بگذاريم و نتايج حاصله را مورد کنترل و بررسی قرار دهيم. ما بايد به توده ها کمک کنيم تا در يابند که ما مبين منافع آنان هستيم و زندگی ما بزندگی آنها پيوسته است. ما بايد به آنها کمک کنيم تا بتوانند از خلال همين چيزهای ساده وظايف عالی تری را که مطرح کرده ايم، يعنی وظايف جنگ انقلابی را درک کنند و بدينسان از انقلاب پشتيبانی نمايند، آنرا در سراسر کشور گسترش دهند، بدعوت سياسی ما پاسخ مثبت گويند و در راه پيروزی انقلاب تا به آخر پيکار کنند.
از زندگی توده ها مواظبت کنيد، به شيوه کار توجه نماييد (27 ژانويه 1934) آثار منتخب جلد 1
===کار سیاسی===
سیستم نمایندگان حزبی و شعبه های سیاسی که در چین برای اولین بار بوجود ، امده سیمای این نیروهای *مسلح را کاملاًدگرگون ساخته است .ارتش سرخ که در سال 1927 تشکیل شد و همچنین ارتش هشتم کنونی این سیستم را بارث برده و بسط و توسعه داده اند.
*منظور نیروهای مسلح انقلابی است که در سالهای همکاری بین حزب کمونیست چین وگومیندان در جریان نخستین جنگ انقلابی داخلی (27-1924)مشترکاًاز طرف انها سازمان داده شده بود.
مصاحبه با خبرنگار انگلیسی جمس برترام (27 اکتبر 1937) آثار منتخب جلد 2
ارتش آزادی بخش توده ای کار سیاسی انقلابی پر توان خود را بر اساس اصل وحدت ارتش و مردم ،وحدت فرمانده هان و رزمندگان وهمچنین تلاشی ارتش دشمن رشد و قوام داده است ؛ و این خود یکی ازعوامل مهم پیروزی ما بر دشمن است .
اوضاع کنونی و وظایف ما (25 دسامبر 1947) آثار منتخب جلد 4
این ارتش آنچنان سیستم کار سیاسی بوجوآورده که برای جنگ توده ای لازم است و هدفش عبارت از ترغیب مبارزه بخاطر یگانگی در صفوف خویش، وحدت با سپاهیان دوست، وحدت با خلق، تلاشی دشمن و پیروزی در هر نبرد.
درباره دولت ائتلافی (24اوریل1945) آثار منتخب جلد 3
کار سیاسی شریان حیاتی همه کارهای اقتصادی است. این بویژه برای زمانی صادق است که نظام اقتصادی جامعه از اساس دگرگون شده باشد.
مقدمه بر مقاله( درس جدی)
حوزه حزبی در گروهان تشکیل میشود ،- این دلیل مهمی است بر اینکه چرا ارتش سرخ توانسته است بدون از هم پاشیدگی به چنین نبرد سخت و دشواری دست زند.
مبارزه در کوهستان جین گان(25نوامبر 1928) آثار منتخب جلد 1
سه اصل اساسی ذیل اصول هدایت کننده کار سیاسی ارتش هشتم اند ؛اولاً،وحدت افسران و سربازان یعنی بر افکندن روشهای فئودالی در ارتش، ممنوع کردن ضرب و شتم، برقراری انظباط آگاهانه و شرکت در غم و شادی یکدیگر - در نتیجه این تدابیر است که تمام ارتش بطور فشرده وحدت یافته است؛ ثانیاً، اصل وحدت بین ارتش و خلق، یعنی رعایت چنان انضباطی که هر گونه تجاوزی را به منافع خلق قدغن سازد، تبلیغات در میان توده ها، متشکل ساختن و مسلح نمودن آنها، سبک کردن بار اقتصادی آنها و سر کوب خائنین و میهن فروشانی که به ارتش و خلق صدمه و زیان میرسانند - در نتیجه این تدابیر است که ارتش با خلق بطور فشرده متحد گردیده و در همه جا مورد استقبال خلق قرار گرفته ؛ ثالثاً، اصل تلاشی قوای دشمن و رفتار بزرگوارانه نسبت به اسرای جنگی. پیروزی ما تنها بسته به عملیات نظامی نیست، بلکه به تلاشی قوای دشمن نیز بستگی دارد.
مصاحبه با خبر نگار انگلیسی جمس برترام (25اکتبر 1937) آثار منتخب جلد 2
نيروهای نظامی ما باید در مناسبات متقابل بین ارتش و خلق، بین ارتش و دولت، بین ارتش و حزب، بین افسران و سربازان و بین کار نظامی و سیاسی و همچنین در مناسبات بین کادر ها اصول صحیحی را مراعات کنند و دقت نمایند دچار فساد میلیتاریستی نگردند . افسران باید از سربازان مواظبت کنند ، و نباید نسبت به حال و زندگی آنها بی اعتنائی نشان دهند و بمجازات های بدنی توسل جویند؛ ارتش باید از مردم مواظبت کند و هیچگاه بمنافع انها زیان نرساند؛ ارتش باید به ارگانهای دولتی و حزبی احترام بگذارد و هیچگاه ادعای استقلال نکند.
متشکل شوید (29نوامبر1943) آثار منتخب جلد 3
سیاست ما نسبت به اسرائی که از قوای نظامی ژاپن و ارتش های پوشالی و ضد کمونیستی گرفته شده اند، اینست که بجز آن افرادی که مورد تنفر و کینه شدید توده ها هستند و باید بمجازات برسند و حکم اعدامشان از طرف مقامات بالاتر تایید شده است، بقیه را آزاد کنیم. در بین این اسرا افرادی را که از روی اجبار به ارتش ارتجاعی پیوسته اند و کم و بیش متمایل به انقلابند، باید به تعداد زیاد برای کار و خدمت بسوی ارتش خود جلب نمائیم و بقیه را آزاد کنیم ، و چنانچه باز در جنگی علیه ما شرکت جستند و اسیر شدند باید دوباره انها را آزاد کنیم. ما هرگز نباید به آنها توهین کنیم، اموالشان را بگیریم و یا آنها را مجبور نمائیم که در برابر ما سر تسلیم فرود اورند، بلکه باید با آنها بدون استثناء با صداقت و مهربانی رفتار کنیم. آنها هر قدر هم که مرتجع باشند، اين سياست ما بايد هميشه ثابت بماند. این راه بسیار موثری است برای منفرد ساختن اردوگاه ارتجاع.
درباره سیاست (25دسامبر 1940) آثار منتخب جلد 2
سلاح در جنگ البته عامل مهمی است ولی عامل تعین کننده نیست. عامل تعین کننده انسان است نه شئی. تناسب نیروها تنها نسبت قدرتهای نظامی و اقتصادی نیست، بلکه نسبت قدرتهای انسانی و معنوی نیز میباشد اداره قدرتهای نظامی و اقتصادی نیاتزمند به انسان است.
درباره جنگ طولانی (مه1938) آثار منتخب جلد 2
بمب اتمی ببر کاغذی است که مرتجعین امریکایی برای ارعاب انسانها از آن استفاده می کنند. بمب اتمی بظاهر ترسناک به نظر میرسد، ولی در واقع چنین نیست. بمب اتمی یک سلاح کشتار جمعی است، لیکن در اخرین تحلیل این خلق است که فرجام جنگ را معین میکند، نه یک یا دو سلاح جدید.
مصاحبه با خبر نگار امریکایی انالوئیز استرانگ(اوت 1946) آثار منتخب جلد 4
پایه ارتش سرباز است. بدون تلقیح یک روح سیاسی مترقی به سربازان و بدون گسترش این روح از طریق کار سیاسی مترقی، نمیتوان بین افسران و سربازان وحدت واقعی ایجاد نمود، احساسات انها را برای جنگ مقاومت کاملاً برانگیخت و پایه محکمی برای استفاده ثمر بخش از تمام وسائل تکنیکی و تاکتیکی ما فراهم ساخت.
درباره جنگ طولانی (مه1938) آثار منتخب جلد 2
در ارتش سرخ بین عده ای از رفقا روحیه نظامیگری بطور وسیع شیوع یافته است .اشکال بروزچنین روحیه ای بدینقرار است
1-این رفقاکار نظامی را مغایر کار سیاسی میدانند و نمی خواهند قبول کنند که کار نظامی فقط وسیله ای برای اجرای وظایف سیاسی است. بعضی ها حتی ادعا می کنند؛ هر گاه کارهای نظامی خوب انجام بگیرند، کارهای سیاسی نیز بالطبع خوب انجام خواهند گرفت؛ هر گاه کارهای نظامی درست انجام نگیرند، کار های سیاسی هم نمیتوانند وضع خوبی داشته باشند این بمعنای آن است که قدمی فراتر نهاده شود و بامور نظامی نسبت به کارهای سیاسی نقش رهبری کننده داده شود.
درباره اصلاح نظرات نادرست در حزب (دسامبر 1929) آثار منتخب جلد 1
اموزش وتربیت ایدئولوژیک، وظیفه مرکزی برای وحدت بخشیدن به تمام حزب در مبارزات عظیم سیاسی است. حزب بدون انجام ابن وظیفه قادر به اجرای هیچیک از وظایف سیاسی خود نخواهد بود .
درباره دولت ائتلافی (24اوریل 1945) آثار منتخب جلد 3
در این اواخر از کار ایدئولوژیک و کار سیاسی در میان روشنفکران و دا نشجویان قدری کاسته شده است و حتی گرایشهای ناسالمی نیز به چشم میخورد. بعضیها ظاهراًبر این نظرند که دیگر سیاست و اینده میهن و آرمانهای بشر قابل توجیه نیستند. مارکسیسم در حالیکه برای همین اشخاص زمانی مد روز بود، امروز ازمد افتاده است. بدینجهت ما باید اکنون برای مبارزه با این گرایشها به کار ایدئولوژیک و سیاسی خود شدت بخشیم. روشنفکران و دانشجویان ما باید با پشتکار زیاد به تحصیل خود ادامه دهندو بدین منظور مارکسیسم و همچنین مسایل سیاسی روز را بیاموزند. نداشبن نظرات سیاسی صحیح مانند جسم بی روح است. ... کلیه ادارات و سازمانها باید در مورد کار ایدئولوژیک و سیاسی حس مسئولیت داشته باشند .این در مورد حزب کمونیست، سازمان جوانان، ادارات دولتی مسئول این کار و بویژه مدیران و معلمین آموزشگاه ها نیز صادق است .
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق (27فوریه 1957)
سربازان ارتش سرخ در پرتو آموزش سیاسی، همگی اگاهی طبقاتی یافته اند و ضرورت تقسیم اراضی، استقرار قدرت سیاسی ،تسلیح کارگران و دهقانان را درک کرده اند و میدانند که بخاطر خود، به خاطر کارگران و دهقانان میرزمند. از این روست که انها بدون کوچکترین شکایتی همه گونه سختی و دشواری مبارزات تلخ را به خود هموار ساخته اند. هر گروهان، گردان، یا هنگ دارای یک کمیته سربازی است که حافظ منافع سربازان بوده و بکار سیاسی و توده ای مشغول است.
مبارزه در کوهیتان جین گان (25نوامبر 1928) آثار منتخب جلد 1
رشد صحیح جنبش برای شکایت کردن از جور و ستم(جور و ستمی که از طرف جامعه کهن و مرتجعین نسبت به مردم زحمت کش اعمال شده)و سه بازرسی (منشا طبقاتی ،حس وظیفه شناسی و اراده به مبارزه)اگاهی سیاسی فرماندهان و رزمندگان سراسر ارتش را در مبارزه بخاطر آزادی توده های زحمت کش استثمار شده ،بخاطر اصلاحات ارضی در سراسر کشور و نابودی دشمن مشترک خلق یعنی دار و دسته چانکایشک بمیزان قابل ملاحظه ای بالا بر ده است. در ضمن، جنبش مذکورجنبش همبستگی استوار فروانده هان و رزمندگان را تحت رهبری حزب کمونیست بشدت تحکیم نموده است . ارتش بر این اساس در صفوف خود بپاکیزگی بیشتری دست یافته، انظباط خود را تحکیم و تقویت نموده، جنبشی توده ای برای تعلیمات نظامی بر پا کرده، و دموکراسی را در عرصه سیاسی، اقتصادی و نظامی تحت رهبری دقیق و بطور منظم رشد و قوام داده است. از این رو ارتش ما چون تنی واحد بهم پیوسته است، بطوری که همه کس فکر و نیروی خود را بکار میاندازد. ارتش ما از قربانی نمی هراسد قادر به غلبه بر کلیه مشکلات مادی است و سرشار از روحیه قهرمانی توده ای و جرات به نابود کردن دشمن است؛ چنین ارتشی شکست ناپذیر است.
درباره پیروزی بزرگ شمال غربی و جنبش طراز نوین برای تربیت ایدئولوژیک در ارتش آزادی بخش (7مارس 1948) آثار منتخب جلد 4
در این چند ماه اخیر تقریباً کلیه واحد های ارتش ازادی بخش توده ای از فاصله بین نبرد ها بمعنای وسیع برای تحکیم صفوف و تعلیمات نظامی استفاده نموده اند .این امر تحت رهبری و بطور منظم و دموکراتیک انجام یافته است، و از این رو شور و هیجان انقلابی توده های عظیم فرمانده هان را و رزمندگان را بر انگیخت و بآنها امکان داده است تا به هدف جنگ بروشنی پی ببرند، بعضیها گرایشهای نادرست ایدئو لو ژیک و بعضی تظاهرات ناپسند موجود در ارتش را از میان بردارند، به کادر ها و سربازان آموزش دهند و نیروی رزمنده ارتش را بطور قابل ملاحظه بالا ببرند. ما از این پس نیز باید این جنبش طراز نوین تربیت ایدئولوژیک راکه جنبشی دموکراتیک و توده ای است، درارتش ادامه دهیم.
سخنرانی ذر کنفرانس کادرهای منطقه شانسی-سوی یوان(1اوریل 1948) آثار منتخب جلد 4
سیاست اموزشی دانشگاه "کان دا" (دانشگاه نظامی- سیاسی ضد ژاپنی)عبارت است از سمت گیری سیاسی ثابت و صحیح، سبک کار کوشنده و ساده، استراتژی و تاکتیک نرمش پذیر. این است سه اصل مهم و ضرور برای تربيت یک سپاهی انقلابی در مبارزه عليه ژاپن. و طبق این اصول است که کارمندان و معلمان درس میدهند و دانشجویان تحصیل میکنند.
مورد حمله دشمن قرارگرفتن امر خوبی است نه بد(26مه1939)
ملت ما دارای یک شیوه سنتی مبارزه سخت بوده است که ما باید انرا بسط وتوسعه دهیم ......بعلاوه حزب کمونیست هموا ره از یک سمت گیری سیاسی ثابت و صحیح طرف داری کرده است ......این سمت گیری از مبارزه سخت جدائی ناپذیر است. بدون سمت گیری سیاسی ثابت و صحیح محال است که بتوان شیوه مبارزه سخت را معمول داشت، و بدون شیوه مبارزه سخت غیر ممکن است که بتوان سمت گیری سیاسی ثابت و صحیح را نگه داشت.
نطق در میتینگ ین آن بمناسبت روز بین الملی کار (1مه 1939)
وحدت،تحرک،جدیات،و شور وشوق
شعار برای دانشگاه "کان دا" (دانشگاه نظامی-سیاسی ضد ژاپنی)
آنچه که در دنیا بحساب میاید ،وظیفه شناسی است ،و حزب کمونیست از هر کس دیگری وظیفه شناس تر است.
نطق در ملاقات با دانشجوان و کار آموزان چینی مقیم شوروی(17 نوامبر 1957)
===مناسبات بین افسران و سربازان===
ارتش ما همیشه از دو رهنمود سیاسی پیروی میکند ؛اول این که ما نسبت به دشمنانمان بی رحم با شیم ؛ ما باید آنها را از پا در بیاوریم و نابود سازیم. دو م این که ما باید نسبت به خودمان، نسبت به مردم و رفقایمان، نسبت بروئسا و زیر دستانمان ،مهربان باشیم و با آنها متحد گردیم.
نطق در ضیافت کمیته مرکزی برای نمایندگان آموزش از و احدهای اخرتش در پشت جبهه(18سپتامبر 1944)
مااز نقاط مختلف کشور باینجا امده ایم و بخاطر هدف انقلابی مشترک گرد هم امده ایم ..... کادر های ما باید از یکایک سربازان مواظبت کنند، تمام رزمندگان صفوف انقلابی باید بیکدیگر توجه کنند، یکدیگر را دوست بدا رند و بهم کمک کنند.
خدمت به خلق ـ(8 سپتامر 1944) آثار منتخب جلد 3
در تمام واحد های ارتش بایدجنبشی برای پشتیبانی از کادر ها و مواظبت از سربازان بر پا گردد. از کادر ها باید دعوت شود که از سربازان مواظبت شود و از سربازان نیز باید دعوت شود که از کادر ها پشبیبانی نمایند . آنها باید نواقص و اشتباهات یکدیگر را در میان گذارند و فوراً اصلاح نمایند . بدین طریق آنها قادر خواهند بود به وحدت درونی بسیار خوبی دست یابند.
وظایف سال 1945(15دسامبر 1944)
خیلی ها تصور میکنند مناسبات بین افسران و سربازان، ارتش و خلق از آن جهت تا کنون بهبود نیافته که شیوه های نادرستی بکار میرفته است، ولی من همسشه به انها گفته ام که این مسئله ای است مربوط به بر خورد اساسی (یا اصل اساسی )، یعنی مسئله احترام نهادن به سربازان و خلق. از همین برخورد است که رهنمودهای سیاسی، شیوه ها و اشکال خاص ناشی میشوند. بدون چنین برخوردی، رهنمود های سیاسی، و تمام شیوه ها و اشکال بدون ترديد نادرست از اب در میایند و بهبود مناسبات بین افسران و سربازان، ارتش و خلق بهیچتوجه مقدورنخواهد شد. سه اصل اساسی برای کار سیاسی در ارتش عبارتند از؛ 1-وحدت افسران و سربازان ثانیاً وحدت بین ارتش وخلق، ثالثاٌ متلاشی ساختن ارتش دشمن. برای تحقق موثر باین اصول بایداز یک برخورد اساسی شروع نمود، یعنی از احترام نهادن به سرباز، به خلق، به شخصیت اسرائی که اسلحه خود را زمین گذاشته اند. کسانی که تصور میکنند اینها همه موضوعات صرفاٌ فنی هستند و اصولا مسئله برخورد اساسی مطرح نیست، واقعاًدر اشبتاهند و باید نظر خود رااصلاح کنند.
درباره جنگ ظولانی(مه1938) آثار منتخب جلد 2
کمونیستها وقتی که بین زحمتکشان کار میکنند باید شیوه دموکراتیک اقناع و تربیت را به کار برند، نه این که به شیوه های آمرانه و جبری توسل جویند. حزب کمونیست چین از این اصل مارکسیستی -لنینیستی با صداقت تمام پیروی میکند .
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق (27فوریه 1957)
رفقای ما باید درک کنند که تجدید تربیت ایدئولوژیک کاری است بس طولانی که باید با حوصله و دقت انجام بگیرد؛ آنها نباید سعی کنند که ایدئلوژی دیگران راکه طی ده ها سال زندگی عملی بوجود امده ،در چندجلسه یا طی چند درس عوض کنند. دیگران را نه با زور و فشار بلکه فقد با دلیل و منطقه میتوان قانع کرد. زور و فشار هرگز باقناع انان منجر نخواهد شد. تلاش در اقناع انان بوسیله زور تلاشی عبث است. چنین شیوه ای فقد در برخورد با دشمنان جایز است ولی نه در برخورد با رفقا و دوستان.
سخنرانی در کنفرانس کشوری حزب کمنیست چین درباره کار تبلیقاتی (12مارس1957)
باید بین دشمن و خودی به روشنی فرق گذاشت؛ در مقابل رفقا بهیچوجه نباید موضع آنتاگونیستی اتخاذ کرد و با انها انچنان رفتار کرد که با دشمنان رفتار میشود. وقتی که انسان شروع بسخن میکند، باید دفاع پر شور از امر خلق و بالا بردن آگاهی سیاسی خلق رادر نظر بگیرد نه اینکه دیگرانرا بباد استهزا بگیرد و یا مورد حمله قراردهد.
سخنرانی در کنفرانس کشوری حزب کمنیست چین درباره کار تبلیقاتی (12مارس1957)
===مناسبات بین ارتش و خلق===
ارتش بایدبا خلق جوش بخورد تا انکه خلق انرا ارتش خود بداند .چنین ارتشی شکست ناپذیر خواهد بود، .....
درباره جنگ طولانی (مه 1938) آثار منتخب جلد 1
بایدبه هر رفیقی فهماند وقتی که ما به خلق تکیه کنیم، زمانی که به نیروی خلاقه زوال ناپذیر توده هاایمان راسخ پیدا نمائیم، وبا ین ترتیب به خلق اعتمادکنیم وبا او یکی شویم، بر هر مشکلی غلبه خواهیم کرد وهیچ دشمنی قادر به شکست ما نخواهد بود، در حالیکه ما قادر خواهیم بود دشمن را در هم شکنیم.
درباره دولت ائتلافی(مه 1948) آثار منتخب جلد 3
رفقای ما بهر کجا که میروند، باید با توده ها مناسبات خوبی برقرارسازند، به انها توجه کنند و در رفع مشکلاتشان مدد کار انها باشند ما باید با توده ها متحد شویم؛ ما هر چه با توده های بیشتری متحد شویم، بهتر است.
درباره مذاکرات چون کین(17اکتبر1945) آثار منتخب جلد 4
ارتش در مناطق آزاد شده باید پشتیبان دولت ودوستارحق باشد، در حالی که دولت دموکراتیک باید خلق را در پشتیبانی از ارتش و توجه خاص نسبت به خانواده های سربازانی که علیه ژاپن میرزمند، رهبری کند. بدین طریق مناسبات میان ارتش و خلق باز هم بهتر خواهد شد.
درباره دولت ائتلافی(24اوریل 1945) آثار منتخب جلد 3
درارتش ما وظیفه ما پشتیبانی ازدولت ومواظبت از خلق باید از طریق تربیت ایدئولوژی فرمانده هان و رزمندگان انجام گیرد تا انکه انها اهمیت این وظیفه را کاملاً درک کنند .ارتش درصورتی که این وظیفه را به خوبی انجام دهد، روابط ارگانهای محلی دولتی و خلق با ارتش نیز حسنه خواهند شد.
سیاست برای کار در مناطق آزادشده درسال 1946 (15 دسامبر1945) آثار منتخب جلد 4
در جریان این جنبشها*ارتش از یکطرف و حزب و دولت از طرف دیگر باید نواقص و اشتباهاتی را که در سال 1943داشته اند، کاملاًروشن سازند و انها را در سال 1944با قطعیت تصحیح نماید. از این به بعد چنین جنبشهائی باید در ماه اول هر سال قمری در همه جا بر پا گردد و در جریان آن باید تعهد نامه هائی مبنی بر"پشتیبانی از دولت و مواظبت از خلق" و "پشتیبانی از ارتش وتوجه خاص نسبت به خانواده های سربازانی که علیه ژاپن میرزمند" مکرر در مکرر قرائت گردد، و نظامیانی که در مناطق پایگاهی نسبت به افراد ارگانهای حزبی یا دولتی و یا نسبت به خلق رفتار آمرانه دارند، و یا این که اعضای حزب یا کارمندان دولتی ویا غیر نظامیانی که به نظامیان توجه کافی نمیکنند، باید در مقابل توده هامرتباً از خود انتقاد کنند (هر طرف باید فقط از خود انتقاد کند، نه ازطرف مقابل) تا آن که این نواقص واشتباهات کاملاً اصلاح گردند.
گسترش جنبشهائی برای کاهش بهره مالکانه ،افزایش تولید و پشتیبانی از دولت و مواظبت از خلق در مناطق پایگاهی (1اکتبر 1943) آثار منتخب جلد 3
*جنبش برای پشتیبانی از دولت و مواظبت ازخلق و جنبش برای پشتیبانی از ارتش و توجه خاص نسبت به خانواده های سربازانی که علیه ژاپن میرزمند
===دموکراسی در سه زمینه عمده===
دموکراسی در ارتش باید بطور عمده بالغو تنبیهات بدنی و فحاشی که عملی فئودالی است، و همچنین با شرکت دادن افسران وسربازان در غم وشادی یکدیگر، تا حد معینی عملی گردد. بدین ترتیب بین سربازان و افسران وحدت برقرار خواهد شد، قدرت پیکار ارتش فوق العاده بالا خواهد رفت و دیگر شکی در اینکه ما قادر به تحمل این جنگ سخت و طولانی هستیم،در میان نخواهد بود.
درباره جنگ طولانی (مه 1938) آثار منتخب جلد 1
علت این که ارتش سرخ با وجود شرایط بد مادی و زد و خورد های مداوم همچنان پا بر جا مانده است، صرفنظر از نقش حزب، اجرای دموکراسی در درون ارتش است. با افسران و سربازان بطور یکسان رفتار میشود. افسران سربازان را کتک نمیزنند، سربازان در تشکیل جلسات و بیان نظرات خود آزادند؛ تشریفات مفصل و زائد حذف میگردند؛ بازرسی صورت دخل و خرج برای همگان آزاد است ....در چین همان قدر که مردم به دموکراسی نیاز دارند، ارتش نیز بدان نیازمند است. دموکراسی در ارتش ما سلاح مهمی است برای تلاشی ارتش مزدور فئودالی.
مبارزه در کوهستان جین گان (25نوامبر 1928) آثار منتخب جلد 1
سیاستی که برای کار سیاسی واحد های ارتش ما در نظر گرفته شده، عبارت است از بسیج بی پروای توده سربازان و فرمانده هان و کلیه کارمندان تا آنکه بتوان از طریق جنبشی دموکراتیک تحت رهبری متمرکز به سه هدف عمده دست یافت یعنی به یک درجه عالی از وحدت سیاسی، به بهبود شرایط زندگی، و به تکنیک و تاکتیک نظامی بهتر رسید .جنبش سه بازرسی و سه اصلاح* که هم اکنون در واحد های ارتش ما با شور و حرارت جریان دارد ،درست به این منظور بر پا گردیده که از طریق اسلو بهای دموکراتیک سیاسی اقتصادی بدو هدف اول از سه هدف فوق الذکر دست یافته شود. دموکراسی اقتصادی عبارت است از اینکه باید به نمایندگان منتخب سربازان حق داده شود در اداره امور مربوط به خوار و با ر و تغذیه گروهان، فرمانده گروهان را یاری کنند (البته نباید از حدود دستیاری تجاوز کند). دموکراسی نظامی عبارت از اینست که باید افسران و سربازان و همچنین خود سربازان هنگام تعلیمات نظامی بیکدیگر تعلیم دهند؛ هنگام نبرد گروهانهائیکه در جبهه هستند، باید جلسات گوناگون بزرگ وکوچک تشکیل دهند. سربازان باید تحت رهبری فرمانده گروهان درباره طرق حمله بمواضع دشمن وراه تصرف انها وطرز انجام ماموریتهای جنگی به بحث بر انگیخته شوند؛ وچنان چه پیکار چند روز متوالی بطول انجامید، این جلسات نیز باید چندین بار تشکیل شوند. این نوع دموکراسی نظامی در نبرد "پان لون در شمال استان شنسی" و درنبرد "شی جیاچونگ در ناحیه شانسی -چاهار-هه به"؛ باموفقیت زیاد عملی شد. این نشان میدهد که دموکراسی نظامی سودمند است، زیانبخش نیست.
* سه بازرسی و سه اصلاح جنبش مهمی رابرای تحکیم حزب واموزش ایدئولوژیک در ارتش تشکیل میدهد که در رابطه با اصلاحات ارضی طی جنگ آزادیبخش توده ای از طرف حزب ما برانگیخته شده بود سه بازرسی درمحلها به معنای کنترل در منشاء طبقاتی، ایدئولوژی وسبک کار؛ در واحدهای مسلح کنترل در منشاء طبقاتی، حس وظیفه شناسی و اراده به مبارزه است .سه اصلاح یعنی استحکام تشکیلاتی، اموزش ایدئولوژیک و اصلاح سبک کار.
جنبش دموکراتیک در درون واحدهای ارتش(30ژانویه 1948)
درمبارزه بزرگ کنونی، حزب کمونیست چین از همه ارگانهای رهبری، اعضاءوکادر ها ی خود گسترش حد اعلای فعالیات را که یگانه وسیله تضمین پیروزی است ،طلب میکند. این فعالیات باید بطور مشخص در این جهت باشد که ارگانهای رهبری، کادرها و اعضای حزب، نیروی خلاقه خود را به کار اندازند، حس مسئولیت و شور وشوق نسبت به کار نشان دهند، بدون پروا وبجا سئوالات خود را مطرح کنند، نظریات خود رابیان نمایند، از معایب انتقاد کنند وهمچنین فعالیات ارگانها وکادرهای رهبری را بطور رفیقانه کنترل کنند ،وگر نه فعالیت مورد بحث ما سخنی پوچ وتوخالی خواهد بود. گسترش این فعالیت منوط به دموکراتیزه کردن حیات حزب است. در صورت فروکش حیات دموکراتیک درحزب گسترش این فعالیت هدفی تحقق ناپذیر خواهد شد. تربیت انبوه کثیری از افراد شایسته تنها در محیطی دموکراتیک امکان پذیر است .
نقش حزب کمونیست چین در جنگ ملی (اکتبر 1938) آثار منتخب جلد 2
هر کس که میخواهد باشد به شرط اینکه دشمن نباشد و بما کینه توزانه حمله نکند ،باید به او اجازه صحبت داده شود ،ولو اینکه صحبتش نادرست باشد. مسئولین درجات مختلف موظفند که به حرف دیگران گوش دهند. دو اصل باید در اینجا رعایت شود :1-درباره انچه که میدانی سکوت اختیار نکن ،انچه گفتنی داری برای خودت نگه ندار ؛2-هیچکس رااز جهت حرفی که زده است ،گناهکار مدان ،بلکه از گفته های او پند بگیر. بدون رعایت درست ونه کاذب اصل "هیچکس را از جهت حرفی که زده است ،گناهکار مدان" این نتیجه که "درباره انچه که میدانی سکوت اختیار مکن ،انچه گفتنی داری،برای خودت نگه مدار" حاصل نخواهد شد .
وظایف سال 1945(15دسامبر 1944)
در داخل حزب باید در زمینه دموکراسی کار اموزشی شود تا بدین وسیله اعضای حزب بفهمند که دموکراسی چیست وپیوند میان دموکراسی ومرکزیت کدام است و چگونه باید مرکزیات دموکراتیک اعمال گردد. تنها بدین سان است که میتوان ازیک طرف دموکراسی درون حزبی را عملاً توسعه داد واز طرف دیگر از دموکراسی افراطی واز بی بند وباری نابود کننده انظباط جلوگیری کرد .
نقش حزب کمونیست چین در جنگ ملی (اکتبر 1938) آثار منتخب جلد 2
دموکراسی درون حزبی ،چه در واحدهای نظامی وچه در ارگانهای محلی ،باید به استحکام انظباط و تقویت نیروی رزمنده خدمت کند ،نه به تضعیف انها .
نقش حزب کمونیست چین در جنگ ملی (اکتبر 1938) آثار منتخب جلد 2
دموکراسی افراطی را باید در حوزه تئوری ریشه کن کرد . قبل از هر چیز باید به این خطراشاره شود که دموکراسی افراطی موجب اختلال سازمانهای حزبی و یا تلاشی کامل انها میگردد ،نیروی پیکارجوی حزب را تضعیف میکند و یا حتی انرا کاملاً از بین میبرد ،حزب را از اجرای وظایف مبارزاتی خود عاجز میسازد و در نتیجه انقلاب را به شکست میکشاتد. علاوه بر این ،باید خاطر نشان کرد که دموکراسی افراطی از بیزاری اندیوید والیستی خرده بورژوائی نسبت به انظباط سرچشمه میگیرد .وقتی که چنین پدیده ای در درون حزب ظاهرشود ،بصورت افکار دموکراتیک افراطی در زمینه سیاسی وتشکیلاتی در میاید. این افکار با وظایف مبارزاتی پرولتاریا بهیچوجه سازگار نیستند.
درباره اصلاح نظرات نادرست در حزب (دسامبر 1929) آثار منتخب جلد 1
===تربیت و تعلیم نیروهای نظامی===
سیاست آموزش و پرورش ما باید برای تمام دانش پژوهان امکاناتی فراهم کند تا آنها بتوانند خود را از نظر اخلاقی، معنوی و جسمی رشد و پرورش دهند و به یک زحمتکش دارای آگاهی سوسیالیستی وبا معلومات بدل گردانند.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
در کار آموزش کادرها، چه برای آنهایی که کار میکنند و چه برای آنهایی که در مدارس کادرها مشغول تحصیلاند، باید از چنین مشی پیروی شود: دقت و توجه عمده نسبت به مطالعه مسائل پراتیک انقلاب چین، استفاده از اصول اساسی مارکسیسم ـ لنینیسم به مثابه راهنمای عمل و لغو اسلوب آموزش مارکسیسم ـ لنینیسم به طور جامد و جدا از زندگی.
آموزش خود را از نو بسازیم مه 1841 آثار منتخب جلد 3
در یک مدرسه نظامی مهمترین مسئله عبارت است از انتخاب مدیر و معلم و تعیین یک رهنمود آموزشی.
مسائل استراتژی در جنگ انقلابی چین دسامبر 1936 آثار منتخب جلد 1
1
برای اداره یک آموزشگاه صد نفری احتیاج به یک گروه رهبری مرکب از چند نفر یا بیش از ده نفر است که طبق شرایط موجود تشکیل شده باشد ( نه اینکه به طور مصنوعی سر هم بندی شده باشد) و فعالترین، درستکارترین و باهوشترین آموزگاران و کارمندان و دانشجویان را در بر گیرد، و الا این آموزشگاه مطمئناً به خوبی اداره نخواهد شد.
درباره بعضی از مسائل مربوط به شیوههای رهبری 1 ژوئن 1943 آثار منتخب جلد 3
تمام افسران و سربازان ارتش ما باید مهارت نظامی خود را کامل کنند، برای پیروزی حتمی در جنگ متهورانه به پیش روند، و کلیه دشمنان را با قطعیت، از بیخ و بن و به طور تمام و کمال نابود سازند.
مانیفست ارتش آزادیبخش تودهای چین اکتبر 1947 آثار منتخب جلد 4
در برنامه یکسالهای که به تازگی شروع شده و هدفش تحکیم صفوف و تعلیمات نظامی است، باید جنبههای نظامی و سیاسی را از نظر اهمیت همسنگ دانست و آن دو را باهم تلفیق داد. در آغاز اجرای این نقشه باید تکیه عمده را روی جنبه سیاسی گذاشت، یعنی تکیه بر بهبود روابط بین افسران و سربازان، تحکیم و تقویت وحدت درونی و برانگیختن شور و شوق عالی در بین تودههای کادرها و سربازان. تنها از این طریق است که تحکیم صفوف و تعلیمات نظامی آسانتر عملی میشود و به نتیجه بهتری میرسد.
وظایف سال 1945 ( 15 دسامبر1944)
در مورد متد تعلیمات نظامی، ما باید جنبشی برای تعلیمات تودهای به را ه اندازیم که در آن افسران به سربازان و سربازان به افسران و همچنین سربازان به سربازان تعلیم دهند.
رهنمود سیاسی برای کار در مناطق آزاد شده در سال 1946 15 دسامبر 1945 آثار منتخب جلد 4
شعار ما در امر تعلیمات قوای نظامی چنین است: "افسران به سربازان و سربازان به افسران و همچنین سربازان به سربازان تعلیم میدهند". رزمندگان تجربیات جنگی عملی فراوانی اندوختهاند. افسران باید از رزمندگان بیاموزند؛ بدین سان لیاقت و کاردانی آنها وقتی که تجربیات دیگران را گرفتند و در خود زنده کردند، بیشتر خواهد شد.
گفتگو با هیئت تحریریه روزنامه شانسی ـ سوی یوان 2 آوریل 1948 آثار منتخب جلد 4
در مورد دورههای تعلیماتی، هدف عمده هنوز باید ارتقاء سطح تکنیک تیراندازی، جنگ سرنیزه، پرتاب نارنجک و غیره باشد؛ بالا بردن سطح تاکتیک باید هدف ثانوی باشد و در عین حال باید برای عملیات شبانه نیز اهمیت خاصی قایل شد.
رهنمود سیاسی برای کار در مناطق آزاد شده در سال 1946 15 دسامبر 1945 آثار منتخب جلد 4
===خدمت به خلق===
ما باید فروتن با حزم باشیم، از غرور و تند خویی بپرهیزیم، و یکدل و یکجان به خلق چین خدمت کنیم ....
دو سرنوشت محتمل برای چین 23آوریل 1945 آثار منتخب جلد 3
نقطه حرکت ما عبارت است از خدمت صمیمانه به خلق، جدا نشدن از تودهها حتی برا یک لحظه، در همه موارد منافع خلق و نه منافع فرد یا گروه کوچکی را مبدأ گرفتن، مسئولیت در برابر خلق را با مسئولیت در برابر ارگانهای رهبری حزب یکی دانستن.
درباره دولت ائتلافی 24 آوریل 1945 آثار منتخب جلد 3
ارگانهای دولتی باید مجری اصل سانترالیسم دموکراتیک باشند؛ آنها باید به تودههای مردم اتکا کنند و کارمندانشان باید خدمتگزار خلق باشند.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
روحیه رفیق "بسیون"، یعنی اینکه بدون کوچکترین توجه به منافع شخصی خود را تماماً وقف دیگران کردن، در حس عمیق وظیفهشناسی در کار و علاقه آتشین وی نسبت به رفقا و مردم تجلی میکرد. کمونیستها باید این صفات را از او بیاموزند.
......
ما همگی باید از خود گذشتگی و فداکاری را از او بیاموزیم. با چنین روحیهای هر کس میتواند انسانی سودمند به حال مردم گردد. انسان ممکن است کم توان یا پرتوان باشد، ولی با داشتن چنین روحیهای میتواند بلند همت، پاکنهاد، خوشاخلاق و عاری از فرومایگی گردید و به حال مردم مفید واقع شد.
به یاد بسیون 21 دسامبر 1939آثار منتخب جلد 2
حزب کمونیست ما و همچنین ارتش هشتم و ارتش چهارم جدید که تحت رهبری حزب قرار دارند، همگی گردانهای انقلاباند. این گردانهای ما کاملاً وقف آزادی خلقاند و تماماً در جهت منافع خلق کار میکنند.
خدمت به خلق 8 سپتامبر 1944 آثار منتخب جلد 3
همه کادرهای ما صرف نظر از رتبه و مقامشان خدمتگزاران خلقاند، و هر کاری که ما میکنیم برای خدمت به خلق است. در چنین صورتی چگونه ما میتوانیم صفات نکوهیده را از خود دور نکنیم؟
وظایف سال 1945 15 دسامبر 1944
وظیفه ما اینست که مسئولیت خود را در قبال خلق حفظ کنیم. هر یک از سخنان ما، هر یک از اعمال و هر یک از رهنمودهای سیاسی ما، همه باید پاسخگوی منافع خلق باشند، و اگر خطایی روی دهد، باید اصلاح شود ـ این همان چیزی است که مسئولیت در قبال خلق نامیده میشود.
وضعیت و سیاست ما پس از پیروزی در جنگ مقاومت علیه ژاپن 13 اوت 1945 آثار منتخب جلد 4
در هر کجا که مبارزه هست، قربانی نیز وجود دارد، و مرگ انسان امری طبیعی است. ولی ما به منافع خلق و به رنجهای اکثریت عظیم خلق میاندیشیم، و چنانچه جان خود را به خاطر خلق از دست دهیم، مرگ ما مرگی ارزنده خواهد بود. معذالک ما باید با تمام قوا بکوشیم تا حتیالامکان از شماره قربانیان غیر لازم کاسته شود.
خدمت به خلق 8 سپتامبر 1944 آثار منتخب جلد 3
انسان ناگزیر میمیرد، ولی همه مرگها دارای ارزش مساوی نیستند. نویسنده باستانی چین "سیما چیان" مینویسد: " همه کس میمیرد، ولی مرگ یکی ممکن است سنگینتر از کوه "تای" و مرگ دیگری سبکتر از پر قو باشد". مرگ به خاطر منافع خلق سنگینتر از کوه تای است، ولی خدمت به فاشیستها و مرگ به خاطر منافع استثمارگران و ستمگران سبکتر از پر قو است.
خدمت به خلق 8 سپتامبر 1944 آثار منتخب جلد 3
===میهنپرستی و انترناسیونالیسم===
آیا کمونیستی که انترناسیونالیسم است میتوانددر عین حال میهنپرست هم باشد؟ ما معتقدیم که نه تنها میتواند بلکه باید هم چنین باشد. شرایط تاریخی مضمون کنکرت میهنپرستی را معین میکند. هم " میهنپرستی" متجاوزین ژاپنی و هیتلر وجود اردو هم میهنپرستی ما. کمونیستها باید قاطعانه به آن به اصطلاح میهنپرستی متجاوزین ژاپنی و هیتلر مبارزه کنند. کمونیستهای ژاپن و آلمان در مقابل جنگهایی که کشورهایشان به پا کردهاند، شکستطلب هستند؛ در هم شکستن متجاوزین ژاپنی و هیتلر با تمام وسایل ممکن، در جهت منافع خلقهای ژاپن و آلمان سیر میکند، و هر چه شکست آنان کاملتر باشد، بهتر است ....
زیرا جنگهایی که متجاوزین ژاپنی و هیتلر برپا کردهاند، هم به خلقهای جهان صدمه میزند و هم به خلقهای خودشان. ولی وضع چین فرق میکند، زیرا که چین قربانی یک تجاوز شده است.
به همین جهت است که کمونیستهای چین بایدمهینپرستی را با انترناسیونالیسم پیوند دهند. ما در عین حال انترناسیونالیسم، میهنپرست نیز هستیم. شعر ما اینست: " پیکار علیه متجاوزین به خاطر دفاع از میهن". شکستطلبی برای ما به معنای جنایت است، و کوشش برای نیل به پیروزی در جنگ مقاومت ضد ژاپنی وظیفه تخطی ناپذیر ماست. زیرا فقط از طریق مبارزه به خاطر دفاع از میهن است که ما میتوانیم متجاوزین را مغلوب و به آزادی ملی دست یابیم و فقط در صورت نیل به آزادی ملی است که برای پرولتاریا و سایر زحمتکشان امکان کسب آزادی فراهم خواهد گشت. پیروزی چین و شکست امپریالیستهای مهاجم، به خلقهای کشورهای دیگر کمک خواهد کرد. بدین سبب میهنپرستی عملاً همان تحقق انترناسیونالیسم در جنگهای آزایبخش ملی است.
نقش حزب کمونیست چین در جنگ ملی اکتبر 1938 آثار منتخب جلد 2
این چه روحیهایست که یک خارجی را وا میدارد بدون هیچگونه انگیزه سودجویانه، امر آزادی خلق چین را مربوط به خود بداند؟ این روحیه انترناسیونالیستی و کمونیستی است که باید هر کمونیست چینی از آن بیاموزد .... ما باید با پرولتاریا کلیه کشورهای سرمایهداری متحد گردیم، یعنی باید با پرولتاریای ژاپن، انگلستان، ایالت متحده امریکا، آلمان و ایتالیا و سایر کشورهای سرمایهداری متحد شویم، زیرا این یگانه راهی است که ما از طریق آن میتوانیم امپریالیسم را از پا در آورده و به آزادی ملت و خلق خود و ملل و خلقهای جهان دست یابیم. این است انترناسیونالیسم ما، انترناسیونالیسمی که بدان وسیله علیه ناسیونالیسم تنگنظرانه و میهنپرستی کوتهنظرانه مبارزه میکنیم.
به یاد بسیون 21 دسامبر 1939 آثار منتخب جلد 2
خلقهای ستمدیده در پیکار برای آزادی کامل خود باید نخست به مبارزه خود و فقط آنگاه به کمک بینالمللی اتکا کنند. خلقهایی که در انقلاب خود به پیروزی رسیدهاند، باید به خلقهایی که هنوز برای آزادی مبارزه میکنند، کمک نمایند. این وظیفه انترناسیونالیستی ماست.
گفتگو با دوستان افریقایی 8 اوت 1963
کشورهای سوسیالیستی کشورهای کاملاً طراز نوینی هستند که در آنجا طبقات استثمارگر واژگون شده و زحمتکشان قدرت سیاسی را به چنگ آوردهاند. در مناسبات بین این کشورها اصل تلفیق انترناسیونالیسم و میهنپرستی به مرحله عمل در میآید منافع مشترک و آرمانهای مشترک، ما را به طور فشرده به هم پیوند دادهاند.
سخنرانی در مجلس شورای عالی اتحاد شوروی به مناسبت چهلمین سالگشت انقلاب اکتبر سوسیالیستی 6 نوامبر 1957
خلقهای کشورهای اردوگاه سوسیالیستی باید متحد شوند؛ خلقهای تمام قارهها باید متحد شوند؛ تمام کشورهای صلحدوست باید متحد شوند؛ تمام کشورهای قربانی تجاوز، کنترل، مداخله و تضییق امریکا باید متحد شوند و وسیعترین جبهه واحد را علیه سیاست تجاوز و جنگ امپریالیسم امریکا و به خاطر حفظ صلح جهانی تشکیل دهند.
بیان نامه در پشتیبانی از مبارزه عادلانه و میهنپرستانه خلق پاناما علیه امپریالیسم امریکا 12 ژانویه 1964
اشیاء و پدیدهها دائماً در حال رشد و تکاملاند. از انقلاب 1911 تا کنون هنوز 45 سال بیش نمیگذرد، ولی سیمای چین کاملاً دگرگون گردیده است. 45 سال دیگر یعنی در سال 2001 درست در سرآغاز قرن بیست و یکم سیمای چین باز هم بیشتر دگرگون خواهد گشت. چین به یک کشور مقتدر صنعتی سوسیالیستی مبدل خواهد شد. و همینطور هم باید باشد. چین کشوری است به مساحت 9 میلیون و 600 هزار کیلومتر مربع با جمعیتی برابر 600 میلیون نفر و بایستی در راه امر بشریت سهم باز هم بزرگتری ادا کند. خدمت چین طی سالیان متمادی بسیار کم بوده است. ما از این امر خیلی متأسفیم. ولی ما باید فروتن باشیم ـ نه فقط اکنون بلکه بعد از 45 سال دیگر نیز باید فروتن باشیم. ما باید همیشه فروتن باشیم. ما چینیها در مناسبات بینالمللی باید شوینیسم عظمتطلبانه را با قطعیت، از بیخ و بن و به طور تمام و کمال از میان برداریم.
به یاد دکتر سون یاتسن نوامبر 1956
ما به هیچ وجه نباید برخورد مغرورانه شوینیستی عظمتطلبانه داشته باشیم و در اثر پیروزی در انقلاب و بعضی موفقیتها در کار ساختمانی به خود غره شویم. هر کشور، خواه بزرگ باشد خواه کوچک، دارای نقاط مثبت و منفی است.
نطق افتتاحیه در هشتمین کنگره حزب کمونیست چین 15 سپتامبر 1956
===قهرمانی انقلابی===
این ارتش روحیهای تسلط ناپذیر دارد و مصمم است بر تمام دشمنان غلبه کند و هرگز تن به انقیاد ندهد. علیرغم تمام سختیها و دشواریها اگر حتی یک فرد هم بماند، تا آخرین نفس خواهد جنگید.
درباره دولت ائتلافی 24 آوریل 1945 آثار منتخب جلد 3
بگذار سبک رزمنده تهور داشتن در نبرد، نترسیدن از قربانی و نهراسیدن از خستگی و پیکارهای مداوم ( به مفهوم نبردهای پی در پی در زمان کوتاه و بدون استراحت) بشکفد.
اوضاع کنونی و وظایف ما 25 دسامبر 1947 آثار منتخب جلد 4
هزاران هزار شهید جان خود را در راه منافع خلق قهرمانانه فدا کردهاند، بگذار درفش آنها را برافرازیم و در راهی که با خون آنها سرخ شده است، به پیش رویم!
درباره دولت ائتلافی 24 آوریل 1945 آثار منتخب جلد 3
عزم راسخ داشته باش، از قربانی نهراس، بر هر گونه مشکلی غلبه کن تا پیروز شوی.
یو گون پیرمردی که کوه را از جا میکند11 ژوئن 1945 آثار منتخب جلد 3
در لحظه حساس گسترش لشکرکشی به شمال، ... در اثر سیاست خائنانه و ضدخلقی مقامات گومیندان، سیاستی که بروز آن در "تصفیه حزب" و ترور خونین دیده میشد، این جبهه واحد ملی ـ جبهه مرکب از گومیندان، حزب کمونیست و تمام آن بخشهای خلق که مظهر امر نجات خلق چین است ـ و همچنین کلیه رهنمودهای سیاسی انقلابی آن در هم شکست .... از آن پس جنگ داخلی به جای وحدت، دیکتاتوری به جای دموکراسی، چین تیره و تار به جای چین تابناک نشست. اما حزب کمونیست چین و خلق چین نه به هراس افتادند، نه به انقیاد گردن نهادند، و نه به نابودی تن دادند، بلکه دوباره به پا خاستند، خونها را پاک کردند، رفیقان شهید را به خاک سپردند و مبارزه را از سر گرفتند، با برافراشته نگهداشتن درفش انقلاب به مقاومت مسلح برخاستند، در مناطق پهناوری از چین حکومت خلق را برپا کردند، به اصلاحات ارضی پرداختند، ارتش تودهای ـ ارتش سرخ چین ـ را تأسیس کردند و سپس توسعه بخشیدند.
درباره دولت ائتلافی 24 آوریل 1945 آثار منتخب جلد 3
شما خصایل نیکوی زیادی دارید و خدمت بزرگی انجام دادهاید، ولی همیشه باید از غرور و تکبر پرهیز کنید. شما به حق مورد احترام همگان هستید، ولی این به آسانی میتواند موجب خودبینی گردد. اگر شما خودبین شوید، اگر شما فروتن نباشید و از کوشش و مجاهدت دست بکشید، اگر شما برای دیگران احترام قایل نشوید، کادرها و تودهها را محترم نشمارید، آنگاه دیگر از قهرمانی و نمونه بودن اثری در شما باقی نخواهد ماند. در گذشته چنین اشخاصی وجود داشتهاند، ولی من امیدوارم که شما از آنها سرمشق نگیرید.
ما باید طرز کار اقتصادی را بیاموزیم 10 ژانویه 1945 آثار منتخب جلد 3
شما در پیکار برای محو نابودی دشمن، در پیکار برای احیاء و اعتلاء تولیدات صنعتی و کشاورزی دشواریها و سختیهای بسیاری را بر طرف ساختهاید، شجاعت، درایت و قوه ابتکار خود را به نحو بارزی به منصه ظهور رساندهاید. شما سرمشق تمام ملت چین هستید؛ شما ستون فقرات پیشرفت ظفرمند امر خلق در زمینههای گوناگون هستید؛ شما پایههای مطمئن دولت تودهای و پلی هستید که دولت تودهای را با تودههای وسیع مربوط میسازد.
پیام تهنیتآمیز به نام کمیته مرکزی حزب کمونیست چین به جلسه نمایندگان قهرمانان رزمنده و کارگران نمونه سراسر کشور 25 سپتامبر 1950
ما ملت چین دارای چنین روحیهای هستیم: تا آخرین قطره خون خود علیه دشمن پیکار میکنیم و مصمم هستیم خاک از دست رفته خود را با کوشش و مجاهدت پس بگیریم و توانایی آن را داریم که در خانواده ملتها بر روی دو پای خود بایستیم.
درباره تاکتیکهای مبارزه علیه امپریالیسم ژاپن 27 دسامبر 1935 آثار منتخب جلد 1
===ساختمان کشور از طريق پشتکار و صرفه جويی===
تمام کادرها و همه مردم بايد دائما در خاطر داشته باشند که چين يک کشور سوسياليستی بزرگ و در ضمن از نظر اقتصاد کشوری عقب مانده و فقير است. اين تضاد بسيار بزرگی است. برای اينکه بتوان از چين کشوری ثروتمند و نيرومند ساخت، به ده ها سال کار و زحمت احتياج است که منجمله کوشش برای اجرای سيستم صرفه جويی و مبارزه با اسراف، يعنی سياست ساختمانی کشور از طريق پشتکار و صرفه جويی را ايجاب می کند.
در باره حل صحيح تضادهای درون خلق (27 فوريه 1957)
در اداره کردن کارخانجات، فروشگاه ها، موسسات دولتی، کئوپراتيوها و موسسات ديگر بايد پشتکار از خود نشان داد و صرفه جويی نمود. اصل پشتکار داشتن و صرفه جويی کردن بايد در مورد همه چيز مراعات شود. اصل صرفه جويی يکی از اصول اساسی اقتصاد سوسياليستی است. چين کشوری بزرگ ولی خيلی فقير است. هنوز به ده ها سال وقت نياز است تا بتوان چينی فرخنده و خجسته ساخت. حتی در آن موقع هم ما بايد اصل پشتکار داشتن و صرفه جويی کردن را مراعات کنيم. اما بخصوص در چند ده سال آينده و در دوره کنونی نقشه های پنج ساله، ما بايد از خود پشتکار نشان دهيم، صرفه جويی کنيم و به اقتصاد توجه خاصی مبذول داريم.
مقدمه بر مقاله اداره کردن يک کئوپراتيو با پشتکار و صرفه جويی (1955)
ما در هر جا که هستيم، بايد نيروی انسانی و منابع مادی را گرانبها بداريم و به هيچ وجه نبايد دورانديشی خود را از دست داده، غرق در اسراف و ولخرجی شويم. ما هر جا که هستيم، از همان نخستين سال آغاز کار خود، بايد سالهای آينده، جنگ طولانی که بايد ادامه يابد و حمله متقابل و کار ساختمانی پس از بيرون راندن دشمن را بحساب بياوريم. ما از يک طرف هرگز نبايد ولخرجی و اسراف کنيم و از طرف ديگر بايد ميزان توليد را بطور فعال توسعه دهيم. در گذشته، در بعضی جاها، مردم سخت در مضيقه بودند، زيرا آنها مسائل را از يک ديد طولانی نمی ديدند و به صرفه جويی در نيروی انسانی و منابع مادی و افزايش ميزان توليد توجهی نمی کردند. اين درس است و ما بايد بدان توجه کنيم.
ما بايد طرز کار اقتصادی را بياموزيم (10 ژانويه 1945) آثار منتخب جلد 3
به منظور تسريع در احياء و پيشرفت توليدات کشاورزی و صنعتی در شهر های کوچک، ما بايد در جريان مبارزه برای محو سيُتم قئودالی تمام هم و کوشش خود را بکار بريم تا تمام آن وسايل توليد و وسايل زندگی را که قابل استفاده هستند، حفظ کنيم، اقدامات مقتضی عليه هر کسی که آنها را تخريب و ضايع کند، اتخاذ کنيم، با افراط در خوردن و نوشيدن مبارزه کنيم و به صرفه جويی و اقتصاد توجه کنيم.
سخنرانی در کنفرانس کادرهای منطقه آزاد شده شانسی-سوی يوان (1 آوريل 1948) آثار منتخب جلد 4
صرفه جويی در هزينه دولت بايد رهنمود اصلی باشد. بايد برای تمام کارمندان دولت روشن شود که اختلاس و اسراف جنايتی بس عظيم هستند. هرچند که مبارزات ما عليه اختلاس و اسراف هم اکنون بثمر رسيده اند، ولی باز کوشش بيشتری لازم است. سيستم محاسباتی ما بايد اين اصل را رهنمون باشد که بخاطر امر جنگ، بخاطر امر انقلاب، بخاطر ساختمان اقتصادی حتی يک شاهی را هم بايد صرفه جويی کرد.
سياست اقتصادی ما (23 ژانويه 1934) آثار منتخب جلد 1
در حال حاضر در ميان بسياری از کارمندان ما گرايش خطرناکی در حال رشد است که مظاهر آن عبارتند از : عدم تمايل به شرکت در غم و شادی توده ها و فقط بدنبال کسب نام و نشان و نفع شخصی رفتن. اين گرايش بسيار ناسالمی است.
ما در جريان جنبش برای افزايش توليد و اجرای سيستم صرفه جويی خواستار ساده کردن دستگاه اداری، اعزام کادرها به سازمانهای پايين تر هستيم تا عده زيادی از کادرها مجددا به کار توليدی باز گردند. اين يکی از شيوه هايی است که ميتوان برای برطرف ساختن اينگونه گرايشهای خطرناک به کار برد.
در باره حل صحيح تضادهای درون خلق (27 فوريه 1957)
کار توليدی ارتش برای رفع نيازمندی های خود نه تنها شرايط زندگی ارتش را بهتر کرده بلکه بار سنگين خلق را هم سبکتر نموده است، و بدين وسيله توسعه ارتش را ممکن گردانيده است. بعلاوه اين امر تاثيرات جنبی فوری زيادی نيز داشته است که عبارتند از:
1- بهبود مناسبات بين افسران و سربازان. افسران و سربازان به اتفاق هم بکار توليدی می پردازند و به يکديگر دست برادری می دهند.
2- برخورد بهتر نسبت به کار.... از زمانی که ارتش برای رفع نيازمندی های خود شروع به کار توليدی کرده، برخورد نسبت به کار بهتر گرديده و رسوم و عادات ولگردمآبانه برطرف شده است.
3- تقويت انظباط. انظباط در امور توليدی نه تنها انظباط در زندگی ارتش را تضعيف نمی کند بلکه در واقع باعث تقويت آن می گردد.
4- بهبود مناسبات بين ارتش و خلق. هرگاه يکی از واحد های نظامی دست بکار اداره "امور خانگی" خود گردد، تعرض به مال مردم بندرت و يا هرگز پيش نمی آيد. از آنجا که ارتش و خلق در امور توليدی با تبادل نيروی کار به يکديگر کمک می کنند، دوستی بين آنها تقويت می گردد.
5- کم شدن شکايات ارتش از دولت و بهبود مناسبات آنها.
6- برانگيختن خلق به جنبش عظيم توليدی. هر گاه ارتش بکار توليدی بپردازد، نياز ادارات دولتی به توليد عيان تر می گردد، و آنها با انرژی بيشتری به اين کار مشغول می شوند، و همچنين نياز به يک جنبش وسيع تمام خلقی برای افزايش توليد طبيعتا آشکارتر می شود و با انرژی بيشتری بر آورده می گردد.
در باره کار توليدی ارتش برای رفع نيازمنديهای خود و در باره اهميت جنبش عطيم اصلاح سبک کار و کار توليدی (27 آوريل 1945) آثار منتخب جلد 3
بعضی ها ادعا می کنند که اگر واحد های نظامی به امور توليدی مشغول شوند، ديگر نه می توانند در جنگ شرکت کنند و نه در تعليمات نظامی، و اگر کارمندان دولتی و ساير سازمانها نيز بکار توليدی بپردازند، ديگر قادر به انجام کارهای خود نخواهند بود. اين ادعا درست نيست. در سالهای اخير، واحدهای نظامی ما در ناحيه مرزی برای تهيه مواد غذايی و پوشاک فراوان به مقياس وسيعی به امور توليدی اشتغال يافتند و در عين حال با موفقيت بيشتری به تعليمات نظامی، مطالعه سياسی و آموختن خواندن و نوشتن نيز پرداختند، و از اينجاست که در داخل ارتش و بين ارتش و خلق همبستگی فشرده تری بوجود آمده است. سال گذشته، در حاليکه جنبش توليدی دامنه داری در جبهه بچشم می خورد، موفقيت های عظيمی نيز در جنگ حاصل گشت و بعلاوه جنبش وسيعی هم برای تعليمات نظامی بر پا گرديد. در نتيجه فعاليت توليدی، شرايط زندگی کارمندان دولتی و ساير سازمانها بهبود يافته و درجه فداکاری آنها بالا تر رفته است. چنين وضعی هم در ناحيه مرزی به چشم می خورد و هم در جبهه.
ما بايد طرز کار اقتصادی را بياموزيم (10 ژانويه 1945) آثار منتخب جلد 3
===اتکا به نیروی خود و مبارزه سرسختانه===
سیاست ما باید بر چه اساسی مبتنی باشد؟ سیاست ما باید بر اساس نیروی خودمان مبتنی باشد ـ این به معنای اتکا به خود است. ما تنها نیستیم؛ تمام کشورها و خلقهای جهان که علیه امپریالیسم میرزمند، دوستان ما هستند. معهذا ما اصل اتکا به نیروی خود را تأکید میکنیم. ما با اتکا به نیروی متشکل خود میتوانیم کلیه مرتجعین داخلی و خارجی را در هم بکوبیم.
وضعیت و سیاست ما پس از پیروزی در جنگ مقاومت علیه ژاپن 13 اوت 1945 آثار منتخب جلد 4
ما معتقد به اصل اتکاء به نیروی خود هستیم. ما با کمال میل کمکهای خارجی را قبول میکنیم، ولی به هیچ وجه نمیتوانیم به آن وابسته باشیم؛ ما به سعی و کوشش خود، به نیروی خلاق تمام ارتش و کلیه خلق متکی هستیم.
ما باید طرز کار اقتصادی را بیاموزیم 10 ژانویه 1945 آثار منتخب جلد 3
نیل به پیروزی سراسری کشور، تنها نخستین گامی است از یک راهپیمایی دور و دراز ده هزار لی.
... انقلاب چین انقلاب کبیری است، ولی پس از این انقلاب راهی که باید پیموده شود، بسیار طولانیتر و کار ما بس خطیر تر و سخت تر خواهد بود. این نکتهای است که باید از هماکنون در حزب ما روشن گردد. به رفقا باید کمک شود تا در سبک کار خود کما فیالسابق فروتن، با حزم و عاری از هر گونه تکبر و شتابزدگی بمانند، و شیوه زندگی ساده و مبارزه سرسختانه را حفظ کنند.
گزارش به دومین پلنوم کمیته مرکزی حزب کمونیست چین 5 مارس 1949 آثار منتخب جلد 4
ما باید این فکر را از سر کادرهای خود خارج کنیم که پیروزی را میتوان به یاری بخت و اقبال و بدون مبارزهای سخت و تلخ و بدون خون و عرق به آسانی به دست آورد.
در شمال شرقی مناطق پایگاهی مستحکم بنا نهید 28 دسامبر 1945 آثارمنتخب جلد 4
ما باید پیوسته ترقیات جهان و آینده تابناک آن را در میان خلق تبلیغ کنیم تا خلق از این طریق به پیروزی ایمان یابد. در عین حال ما باید به خلق و رفقای خود بگوئیم که راه ما راهی پر پیچ و خم است. بر سر راه انقلاب هنوز موانع و مشکلات بسیاری هست. هفتمین کنگره حزب ما پیشبینی کرده است که ما با مشکلات فراوانی مواجه خواهیم شد، ما ترجیح میدهیم مشکلات خود را بیش از آنچه خواهد بود، به حساب بیاوریم. بعضی از رفقا نمیخواهند زیاد به مشکلات بیندیشند. ولی مشکلات واقعیتاند؛ ما باید مشکلات را آن اندازه که هست، بشناسیم و از روشی که منجر به "نشناختن" آنها گردد، بر حذر باشیم. ما باید وجود مشکلات را قبول کنیم، آنها را مورد تحلیل قرار دهیم و با آنها به مبارزه برخیزیم. در جهان هیچ راه راستی نیست؛ ما باید آماده پیمودن راه پر پیچ و خم باشیم؛ ما نباید فکر کنیم که کامیابیها به ارزانی به دست میآیند. نباید تصور کرد که همه مرتجعین در یک سحرگاه خوشمنظر به رضای خود به زانو در خواهند آمد. خلاصه، آینده درخشان است و راه پر پیچ وخم. ما هنوز مشکلات زیادی در برابر داریم که نباید آنها را نادیده انگاریم. چنانچه ما با قاطبه خلق متحد شده و تشریک مساعی نمائیم، یقیناً خواهیم توانست بر تمام مشکلات فائق گردیم و به پیروزی نائل آییم.
درباره مذاکرات چون کین 17اکتبر 1945 آثار منتخب جلد 4
هر کسی که فقط جنبههای تابناک را ببیند و به دشواریها توجه نکند، قادر به پیکار مؤثر در راه انجام وظایف حزبی نخواهد بود.
درباره دولت ائتلافی 24 آوریل 1945 آثار منتخب جلد 3
ثروت جامعه را کارگران، دهقانان و روشنفکران زحمتکش میآفرینند. آنها در صورتیکه سرنوشت خویش را به دست گیرند، از یک مشی مارکسیستی ـ لنینیستی پیروی کنند و در حل مسائل به عوض اینکه از زیر بار آن شانه خالی کنند، بر خورد فعال داشته باشند، دیگر هیچ مشکلی در جهان نخواهد بود که نتواند بر طرف شود.
مقدمه بر مقاله دبیر حزبی رهبری رابه دست میگیرد تمام اعضای حزب در اداره کردن کئوپراتیو کمک میکنند 1955
رفقای حزبی باید همگی تمام اینها را کاملاً به حساب بیاورند و آماده باشند با ارادهای خلل ناپذیر و طبق برنامه کلیه دشواریها را برطرف سازند. هم نیروهای ارتجاعی و هم ما، هر دو با دشواریها و مشکلاتی روبرو هستیم. زیرا آنها نیروهایی هستند در شرف زوال و آیندهای در پیش ندارند. ولی مشکلات ما رفع شدنی است، زیرا که ما نیروهای نو ظهوریم و آیندهای درخشان در پیش داریم.
درود به اوج نوین انقلاب چین 1 فوریه 1947 آثار منتخب جلد 4
رفقای ما در روزهای سخت نباید کامیابیهای خود را از نظر دور بدارند، بلکه باید به آینده تابناک نظر افکنند و نیروی جرأت و جسارت خود را بالا برند.
خدمت به خلق 8 سپتامبر 1944 آثار منتخب جلد 3
هر پدیده نو همواره از راه پر پیچ و خم و در مبارزه با مشکلات رشد مییابد. خیال باطلی است اگر فکر کنیم که به امر سوسیالیسم میتوان بدون برخورد با دشواریها و عبور از راههای پر پیچ و خم و بدون صرف حداکثر نیرو تحقق بخشید، و یا فکر کنیم که کامیابی را باد موافق به رایگان میآورد و موفقیت سهل و آسان به دست میآید.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
در مبارزات انقلابی بعضی مواقع مشکلات بر شرایط مساعد میچربند؛ در چنین حالتی مشکلات جهت عمده و شرایط مساعد جهت غیر عمده تضاد را تشکیل میدهند. ولی انقلابیون میتوانند با مساعی و همت خود بر مشکلات به تدریج چیره گردند و وضع مساعد نوینی به وجود آورند؛ از این راه است که وضع مساعد جایگزین وضع نامساعد میشود.
درباره تضاد اوت1937 آثار منتخب جلد 1
کار چیست؟ کار مبارزه است. در آن نقاط مشکلات و مسائلی وجود دارد که حل آن بر عهده ماست. برای غلبه بر این مشکلات است که ما به آنجا رفته کار و مبارزه میکنیم. رفیق خوب آن کسی است که بیشتر مایل به عزیمت به آن محلی باشد که از همه جا بیشتر مشکلات دارد.
درباره مذاکرات چون کین 17 اکتبر 1945 آثار منتخب جلد 4
داستانی موسوم به "یوگون، پیرمردی که کوه را از جا میکند" از چین باستان در دست است که میگوید: در روزگارهای پیشین، در شمال چین، پیرمردی معروف به "یوگون پیرمرد کوهستان شمال" میزیسته که دو کوه بلند به نام "تای خان" و "وان او" راه کلبهاش را به سمت جنوب مسدود کرده بودند. "یوگون" تصمیم گرفت به اتفاق پسرانش آن دو کوه را با کلنگ از جا بکند. پیرمرد دیگری به نام "چی سو" از دیدن آنان لب به تمسخر گشود و گفت: "زهی حماقت و نادانی! چطور شما چند نفر میتوانید این دو کوه سر به آسمان کشیده را از جا بکنید!" "یوگون" در جواب گفت: "اگر من بمیرم، فرزندانم اینکار را ادامه خواهند داد و اگر فرزندانم بمیرند، نوههایم خواهند بود و اینکار همینطور نسل اندر نسل دنبال خواهد شد. بله، درست است که این دو کوه بلندند، ولی هرگز از این بلندتر نخواهند شد، بلکه به عکس ما با هر قطعه که میکنیم، کوچکتر خواهند شد. چرا ما نباید قادر به کندن این دو کوه باشیم؟" "یوگون" پس از رد نظرنادرست "چی سو"، بدون کوچکترین تزلزلی هر روز همچنان به کوه کنی ادامه میداد تا اینکه سرانجام خداوند به سر رحم آمد و دو فرشته به زمین نازل کرد تا آن دو کوه را به دوش گرفته و به جای دیگر حمل کنند. در حال حاضر برگرده خلق چین نیز دو کوه عظیم سنگینی میکند که یکی امپریالیسم و دیگری فئودالیسم نام دارد. حزب کمونست چین دیر باز است که مصمم به از جا کندن این دو کوه گردیده. ما باید در کار خود پیگیری و مداومت نشان دهیم؛ ما دل خدا را هم به دست خواهیم آورد، ولی این خدای ما هیچ کس دیگری به جز تودههای وسیع مردم چین نیست. در صورتیکه آنها بپا خیزند و به اتفاق ما به کوه کنی بپردازند، آیا باز هم قادر به کندن این دو کوه نخواهیم بود؟
یوگون ، پیرمردی که کوه را از جا میکند 11 ژوئن 1945 آثار منتخب جلد 3
===شیوه های تفکر و اسلوبهای کار===
تاریخ بشریت،تاریخ رشد مداوم از قلمرو ضرورت به ازادی است. این پروسه را هرگز انتهائی نیست. در جامعه طبقاتی ،مبارزه طبقاتی هیچگاه پایان نمی پذیرد.در جامعه بدون طبقه مبارزه بین نو و کهنه ،مبارزه بین درست ونادرست هرگز تمام شدنی نیست. در زمینه مبارزه تولیدی و ازمونهای علمی ،بشریت پیوسته در حال پیشرفت است و طبیعت لاینقطع دگرگون میشود ؛این پروسه هیچگاه در سطح معینی ساکن نمیماند .بنابراین انسان باید همواره تجربیات را جمع بندی کند وپیوسته به اکتشاف اختراع ،افرینش .پیشرفت ادامه دهد .سکون ،بدبینی ،بیحالی وخود پسندی همگی نادرستند ،و بدین جهت نادرستند که نه با واقعیت تاریخی تکامل یک میلیون ساله جامعه بشر وفق میدهند ونه با حقایق باریخی که ما تا کنون از طبیعت شنانخته ایم (یعنی طبیعتی که در تاریخ اجرام سماوی ،زمین ،بیولوژی وسایر علوم طبیعی شناخته شده است ).
نقل شده در(گزارش نخست وزیر چوئن لای درباره کار دولت به اولین اجلاسیه سومین دوره کنفرانس کشوری نمایندگان خلق جمهوری توده ای چین 21-22دسامبر 1964)
علوم طبیعی یکی از سلاحهای انسان در پیکار بخاطر ازادی است.برای نیل به ازادی در جامعه ،انسان باید از علوم اجتماعی جهت درک وتغییر جامعه استفاده کند وبه انفلاب اجتماعی دست زند. برای نیل به ازادی در جهان طبیعت ،انسان باید بیاری علوم طبیعی طبیعت رابشناسد ،بر طبیعت چیره گردد ،انرا دگرگون سازد و بدین سان ازادی را از طبیعت بدست اورد .
سخنرانی در جلسه تاسیس انجمن تحقیقات علوم طبیعی در نواحی مرزی( 5فوریه 1940)
فلسفه مارکسیستی،ماتریالیستم دیالکتیک ،دارای دوویژگی کاملا بارز است . ویژگی اول :خصلت طبقاتی آنست- این فلسفه بصراحت اعلام میکند که ماتریالیسم دیالکتیک در خدمت پرولتاریاست . ویژگی دوم - خصلت عملی آنست - یعنی تأکید بر وابستگی تئوری به پراتیک تأکید بر آنکه تئوری بر اساس پراتیک مبتنی است و بنوبه خود به پراتیک خدمت میکند.
در باره عمل ( ژوئیه 1937 ) آثار منتخب جلد 1
فلسفه مارکسیستی بر آنست که مهمترین مسئله برای اینکه بتوان جهان را توضیح داد شناخت قانونمندیهای جهان عینی نیست بلکه استفاده از علم باین قانونمندیها برای تغیر آگاهانه جهان است
در باره عمل ( ژوئیه 1937 ) آثار منتخب جلد 1
تفکر صحیح انسان از کجا سرچشمه میگیرد؟ آیا از آسمان نازل میشود؟ نه . آیا از مغز انسان تراوش میکند؟ باز هم نه. تفکرصحیح انسان فقط از پراتیک اجتماعی سرچشمه میگیرد یعنی از این سه نوع پراکتیک اجتماعی: مبارزه تولیدی مبارزه طبقاتی و ازمونهای علمی.
تفکر صحیح انسان از کجا سرچشمه میگیرد ؟ ( مه 1963)
وجود اجتماعی انسان تعیین کننده فکر اوست. افکار صحیح که مبین طبقه پیشرواند بمحض اینکه توده ها بر انها تسلط یابند به نیروی مادی جهت تغییر جامعه و جهان بدل خواهند گشت.
تفکر صحیح انسان از کجا سرچشمه میگیرد ؟ ( مه 1963)
انسانها طی پراتیک اجتماعی خود در مبارزات گوناگون شرکت میجویند و تجربیات فراوانی - از کامیابیها و شکستها - بدست میاورند . پدیده های بیشمار دنیای خارجی عینی بوسیله اعضای حواس پنجگانه - چشم، گوش، بینی ، زبان و بدن - در مغز انعکاس مییابند که در بدو امر فقط شناختی حسی بدست میدهند. با تجمع معلومات کافی ناشی از شناخت حسی ، جهشی پدید میگردد و شناخت حسی به شناخت تعقلی یعنی به ایده بدل میشود. این یک پروسه از شناخت است. این نخستین مرحله مجموعه پروسه شناخت،یعنی مرحله گذار از ماده عینی به شعور ذهنی،از هستی به ایده است. ولی در این مرحله اینکه آیا شعور یا ایده ها(منجمله تئوری ها،مشی های سیاسی ،نقشه های و متدها) قوانین جهان خارجی عینی را به درستی بازتاب میکنند یا نه ، هنوز ثابت نمیشود و صحت تفکر نیز هنوز نمیتواند معین شود ؛ بدنبال این مرحله دومین مرحله پروسه شناخت میاید ، یعنی مرحله بازگشت از شعور به ماده ، از ایده به هستی - در اینجا انسانها معلومات بدست آمده از مرحله اول را در پراتیک اجتماعی بکار میبندند تا ببینند که آیا این تئوری ها ، مشی های سیاسی ،نقشه ها و متدها به نتیجه پیش بینی شده می انجامند یا نه بطور کلی ، هر انچه به موفقیت منجر شود ، درست است و هر انچه که به شکست بیانجامد ،اشتباه است ؛این امر بخصوص در مورد مبارزه بشر با طبیعت صادق است. در مبارزه اجتماعی گاهی اتفاق میافتد که نیروهائی که نماینده طبقه پیشرواند، با شکست روبرو میشوند ،ولی این بهیچوجه بعلت آن نیست که گویا افکار آنان نادرست بوده است ، بلکه باین جهت است که در تناسب قوائی که با یکدیگر سر گرم مبارزه اند نیروهای پیشرو هنوز بقدرت نیروهای ارتجاعی نرسیده اند و از اینروست که موقتاً باشکست مواجه میشوند َ؛ ولی سرانجام روزی فرا میرسد که نیروهای پیشرو پیروز میگردند. شناخت انسان در اثر ازمایش درپراتیک، جهش دیگری می یابد که بمراتب از جهش اول پراهمیت تر است زیرا تنها این جهش دوم است که میتواند درستی یا نادرستی جهش اول شناخت را ثابت کند ، یعنی ثابت کند که ایا ایده ها ، تئوری ها ، مشی های سیاسی ، نقشه ها و متد هائی که در پروسه انعکاس جهان خارجی عینی بدست آمده اند، صحیح اند یا نه ؛ راه دیگری برای آزمودن حقیقت موجود نیست.
تفکر صحیح انسان از کجا سرچشمه میگیرد ؟ ( مه 1963)
انسانها بمنظور کسب شناخت صحیح اغلب باید یک پروسه تکراری حرکت از ماده به شعور و سپس از شعور به ماده ،یعنی حرکت از پراتیک به شناخت و سپس از شناخت به پراتیک را طی کنند. اینست تئوری شناخت مارکسیستی، این است تئوری شناخت ماتریالیسم دیالکتیکی.
تفکر صحیح انسان از کجا سرچشمه میگیرد ؟ ( مه 1963)
برای کسیکه بخواهد پدیده ای رابشناسد،راه دیگری نیست مگر اینکه شخصاً با آن پدیده در تماس بیاید ،یعنی زندگیش (پراتیک) را در محیط آن پدیده بگذراند ....اگر انسان بخواهد دانش بیاندوزد ،باید در پراتیک تغیير واقعیت شرکت کند. اگر انسان بخواهد مزه گلابی را بچشد باید انرا تغییر دهد یعنی انرا بجوید......اگر انسان بخواهد تئوری ومتدهای انقلابی رابشناسد ،باید در انقلاب شرکت بجوید. تمام معلومات واقعی از تجربه مستقیم شرچشمه میگیرند.
درباره عمل (ژوئیه1937) آثار منتخب جلد 1
شناخت با پراتیک اغاز میگردد وشناخت تئوریک از طریق پراتیک کسب میشود وباید دوباره به پراتیک باز گردد. نقش فعال شناخت نه فقط در جهت فعال از شناخت حسی به شناخت عقلانی است بلکه- این مهمتر است- باید در جهش از شناخت عقلانی به پراتیک انقلابی نیز بیان یابد.
درباره عمل (ژوئیه1937) آثار منتخب جلد 1
بر هیچ کسی پوشیده نیست که هر کاریکه ما میکنیم ،اگر حالات ،خصلت وروابط آنرا با اشیاء و پدیده های دیگر در نیابیم ،نمی توانیم قوانین مسلط بر آنرا بشناسیم و نمیدانیم که چگونه به آن بپردازیم و قادر نخواهیم بود آنرا بنحو احسن انجام دهیم.
مسائل استراتژی در جنگ انقلابی چین (دسامبر 1936) آثار منتخب جلد 1
اگر انسانها بخواهند درکار خود موفقیت حا صل کنند یعنی نتایج پیش بینی شده را بدست آورند، باید حتما ایده های خود را با قانونمندیهای دنیای خارجی عینی منطبق کنند ، چه در غیر این صورت در پراتیک با شکست مواجه خواهند شد. انسانها پس از مواجه شدن با شکست ، از آن درس میگیرند ، ایده های خود را برای انطباق با قانو نمندیهای دنیای خارجی تصحیح میکنند و بدینسان میتوانند شکستها را به پیروزی بدل سازند ؛ این حقیقت در ضرب المثلهای (شکست مادر پیروزی است) و (ضرر ادمی را عاقل میکند) مصداق مییابد.
در باره عمل ( ژوئیه 1937 ) آثار منتخب جلد 1
مامارکسیست هستیم ومارکسیسم بما میاموزد که در برسی یک مسئله نه از تعاریف مجرد بلکه از واقعیت عینی باید آغاز کنیم ،واصول رهنما ،سیاست وتدابیر خود را بیاری تحلیل این واقعیت معین سازیم.
سخنرانی در محفل ادبی وهنری ین آن (مه1942) آثار منتخب جلد 3
اساسی ترین اصلوب کار که همه کمونیستها باید همیشه انرا در مد نظر بدارند ،تعیين رهنمودهائی برای کار ما طبق شرایت مشخص است. چنانچه ما علت خطاهائی راکه مرتکب شده ایم ،مورد برمی قرار دهیم ،ملاحظه میکنیم که علت پیدایش این خطاها این بوده است که ما از موجود زمان ومکان بدور مانده و در تعیین رهنمودهای کار خود دچار سوبژکتیویسم شده بودیم .
سخنرانی درکنفرانس کادرهای منطقه ازاد شده شانسی-سوی یوان (1اوریل1948) آثار منتخب جلد 4
دردنیا هیچ چیزی کم زحمت تر از ایدالیسم و متافیزیک نیست ،زیرا مردم میتوانند بدون تطبيق گفتار خود با واقعیت عینی و ازمودن صحت آن در واقعیت عینی ،هر قدر که میخواهند یاوه سرائی کنند. ماتریالیسم ودیالکتیک از سوی دیگر ،کوشش ومجاهدت ایجاب میکند ،وباید بر اساس واقعیت عینی مبتنی باشد ودر واقعیت عینی مورد ازمایش قرار گیرد. کسی که کوشش وتلاش نکند باسانی در سراشیب ایده آلیسم ومتافیزیک درمیغلتد.
مقدمه بر مقاله «مدارک درباره دار ودسته ضدانقلابی هوفنگ»(مه 1955)
در برخورد با اشیاء و پدیده ها ،ماباید به ماهیت و بطن انها نظر بیفکنيم وظاهر خارجی انها را فقط بمثابه رهائی تلقی کنیم که راه ورود بمدخل رانشان میدهد. ما بمحض اینکه از این مدخل عبور کردیم ،باید به ماهیت مسئله دست یابیم ؛این یگانه شیوه مطمئن و علمی تحلیل است.
ازیک جرقه حریق بر میخیزد(5ژانویه 1930) آثار منتخب جلد 1
علت اساسی تکامل یک پدیده علت خارجی نیست ،بلکه علت درونی است که در سرشت متضاد آن نهفته است . کلیه اشیاء و پدیده ها دارای تضادهای درونی هستند وهمین تضادهاست که موجد حرکت و تکامل آنها میگردد. علت اساسی تکامل یک پدیده تضاد درونی آن است. حال انکه رابطه وتاثیر آن با پدیده های دیگر علل ثانوی را تشکیل میدهد.
درباره تضاد (اوت1937) آثار منتخب جلد 1
دیالکتیک ماتریالیستی بر آن است که علل خارجی شرط تحول و علل داخلی اساس تحول اند ،در عین اینکه علل خارجی بوسیله علل داخلی موثر واقع میشوند. یک تخم مرغ تحت حرارت مناسب به جوجه تبدیل میشود ،ولی هیچ حرارتی قادر به افرینش جوجه از سنگ نیست ،زیرا اساس تحول این دو متفاوت است.
درباره تضاد (اوت1937) آثار منتخب جلد 1
فلسفه مارکسیستی بر آن است که قانون وحدت اضداد قانون اساسی عالم است. این قانون در همه جا صدق میکند - خواه در طبیعت باشد و خواه در جوامع بشری و یا درتفکر انسانها. دو جهت یک تضاد با یکدیگر در وحدت و مبارزه اند و درست همین وحدت ومبارزه است که سبب حرکت وتغییر اشیاء و پدیده ها میگردد. تضادها در همه جا موجودند ،ولی ماهیت انها بر حسب ماهیت مختلف اشیاء و پدیده های متنوع گوناگون است. وحدت اضداد برای هر شیئی یا پدیده مشخص مشروط موقتی و گذراست واز اینرو نسبی است ،درحالی که مبارزه اضداد مطلق است.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق (27فوریه 1957)
اسلوب تحلیلی اسلوب دیالکتیک است. منظور ما از تحلیل ، تحلیل تضاد های ذاتی اشیاء و پدیده هاست. بدون آشنائی با زندگی و بدون درک واقعی تضادهای مورد نظر نمیتوان تحلیل درستی از انها بعمل آورد.
سخنرانی در کنفرانس کشوری حزب کمونیست چین درباره کار تبلیغاتی (12 مارس 1957)
لنین میگوید :تحلیل مشخص از اوضاع مشخص {جوهر و روح زندگی مارکسیسم است} بسیاری از رفقای ما که برخورد تحلیلی ندارند، نمیخواهند در موضوعات بغرنج عمیق شوند و آنها را مکرر در مکرر تحلیل و مورد مطالعه و برسی قرار دهند ،بلکه بیشتر علاقه دارند به نتیجه گیریهای ساده که یا مطلقاً مثبت و یا مطلقاً منفی است ، دست یابند .... این وضع باید از این پس حتماً اصلاح شود.
آموزش ما و اوضاع کنونی (12 اوریل 1944) آثار منتخب جلد 3
طرز برخورد این رفقا به مسائل درست نیست. انها به جنبه های ماهوی و عمده مسایل توجه نمیکنند، بلکه بیشتر روی جنبه های غیر ماهوی و فرعی مسائل تاکید میکنند. باید خاطر نشان ساخت که مسایل غیر ماهوی و فرعی نباید نادیده گرفته شوند بلکه باید یکی پس از دیگری حل شوند اما، آنها را نباید به مثابه مسایل ماهوی و عمده تلقی کرد، وگرنه سمت گیری ما مشوش و تار خواهد گشت .
درباره مسئله کئو پراتیوه کردن کشاورزی (31 ژوئیه 1955)
پدیده ها در این جهان بغرنجند و بوسیله عوامل متعددی تعیین میشوند. ما باید مسائل را نه فقط از یک جنبه بلکه از جنبه های مختلف مورد ملاحظه قرار دهیم.
در باره مذاکرات چون کین (17 اکتبر 1945) آثار منتخب جلد 4
تنهاآن کسانی محکوم به سقوط و لغزش حتمی اند که با مسائل بطور ذهنی ، یکجانبه و سطحی برخورد میکنند ،پس از رسیدن به محل جدید کار ، بدون کوچکترین توجهی بوضع محل ، بدون ملاحظه آن کار در مجموع (گذشته و وضع فعلی آن بمثابه یک کل) و بدون دریافت بطن و ماهیت آن کار ( یعنی خصلت و روابط آن با کارهای دیگر) بلافاصله در نهایت فخر فروشی شروع به صدور دستورات و فرامین میکنند.
درباره عمل ( ژوئیه 1937 ) آثار منتخب جلد 1
درمطالعه هر مسئله باید از ذهنیگری ، یکجانبه گری و سطحی بودن بر حذر بود. ذهنیگری یعنی مسایل را بطور عینی ملاحظه نکردن ، یا بعبارت دیگر ، عدم بررسی مسایل از دیدگاه ما تریالیستی. من در این مورد در مقاله (درباره عمل) صحبت کرده ام. یکجانبه گری بمعنای ندیدن همه جوانب یک مسئله است.... یا دیدن جزء و فراموش کردن کل ، دیدن درختان و ندیدن جنگل است از این راه غیرممکن است که بتوان اسلوب حل تضادها را پیدا کرد ، وظیفه انقلاب را بانجام رساند، امور محوله را بنحو احسن انجام داد و مبارزه ایدئولوژیک درون حزبی را بطور صحیح بسط و توسعه داد. "سون اوزی " ضمن بحث درباره علم نظام میگوید: "چنانچه دشمن و خودت را بشناسی ، صد بار شکست ناپذیر خواهی شد." او در اینجا از دو طرف یک جنگ صحبت میکند. "وی چن" نیر که در دوره سلسله تانگ میریسته با اگاهی بنادرستی یکجانبه گری میگوید: "اگر بسخنان هر دو طرف گوش فرا دهی دنیا بروی تو روشن خواهد شد ، ولی هر گاه فقط بگفته های یکطرف توجه کنی انوقت در جهل و تاریکی ابدی خواهی ماند." ولی رفقای ما اغلب مسایل را بطور یکجانبه ملاحضه میکنند و از اینرو همیشه سرشان بسنگ میخورد.
... لنین میگوید: "برای شناخت واقعی یک موضوع باید در کلیه جوانب کلیه روابط و واسطه های آن محیط شد وآنرا مورد تحقیق قرار داد. ما هرگز بطور کامل چنین توفیقی نخواهیم یافت ولی تاکید بر همه جانبه گری ما را از اشتباه و تحجر مصون میدارد." ما باید این سخنان لنین را همیشه در مد نظر داشته باشیم برخورد سطحی یعنی عدم توجه به ویژگیهای تضاد در مجموع آن و عدم توجه به ویژگیهای هر یک ار جوانب آن و انکار ضرورت ژرفش در ماهیت اشیاء و پدیده های و تحقیق و بررسی دقیق ویژگیهای تضاد انها، و بعکس فقط ملاحظه اشیاء و پدیده ها از دور و سعی در حل تضادها پس از افکندن نظری اجمالی بر خطوط خارجی انها (سوالات را پاسخ دادن ، اختلاف نظرات را حل کردن ، کارها را ترتیب دادن ، عملیات نظامی را هدایت کردن). چنين شیوه ای بناچار نتایج ناگواری ببار خواهد اورد .... بر خورد یکجانبه و سطحی در عین حال سو بژ کتیویسم نیز هست. زیرا کلیه اشیاء و پدیده های عینی در واقع متقابلا ً بیکدیگر مربوطند . هر یک واجد قانونمندیهای درونی خود میباشد ، ولی بعضی ها بجای آنکه اشیاء و پدیده ها را همانطور که واقعاً هستند ، منعکس نمایند ، به اشیاء و پدیده ها فقط بطور یکجانبه و سطحی می نگرند و روابط متقابل و قانونمندیهای درونی انها را درک نمیکنند ، و از این رو طرز عملشان ناگزیر ذهنی میشود.
درباره تضاد ( 1937 اوت ) آثار منتخب جلد 1
یکجانبه گری بمعنای مطلق فکر کردن است وبسخن دیگر ،برخوردی متافیزیکی نسبت به مسائل است. ما در ارزیابی کار خود اگرهمه چیز رامثبت یا همه چیز را منفی تلقی کنیم ،دچار یکجانبه گری خواهیم شد ...همه چیز رامثبت تلقی کردن یعنی فقط جنبه های خوب را دیدن ولی جنبه های بد راندیدن ،فقط ستودن را جایز شمردن ولی به انتقاد راه ندادن. این ادعا که گویا در کار ما همه چیز بر وفق مراد میچرخد ،با واقعیت منطبق نیست. این حقیقت ندارد که همه چیز خوب است ؛درکار ماهنوز نقص واشتباه هست ولی این هم حقیقت ندارد که همه چیز بد است ،این نیز با واقعیت منطبق نیست. در اینجا تحلیل لازم است. همه چیز را نفی کردن بدان معنی است که بدون تحلیل کردن تصور شود که هیچ چیز خوبی انجام نیافته ودر امر بزرگ ساختمان سوسیالیستی ومبارزه عظیمی که در آن صدها میلیون نفر شرکت دارند ،اشفتگی کامل بوده وهیچ چیز قابل تحسینی در آن نیست. گرچه بسیاری از کسانی که چنین عقیده ای دارند با انهائی که نسبت به نظام سوسیالستی دشمنی میورزند ،فرق میکنند ،معهذا این عقیده ای کاملاً غلط وبسیار زیانبخش است وتنها میتواند باعث دلسردی خلق گردد. این نادرست است اگر کارمان را از این دیدگاه که همه چیز مثبت است یا از این دیدگاه که همه چیز منفی است ،ارزیابی کنیم .
سخنرانی در کنفرانس کشوری حزب کمونیست چین درباره کار تبلیغاتی (12مارس 1957)
مارکسیست ها در برسی مسائل هم باید کل را ببینند و هم جزء را. یک قورباقه در ته چاه میگوید :اسمان بزرگتر از دهانه چاه نیست این درست نیست ،زیرا اسمان به اندازه دهانه یک چاه نیست. اگر او بگوید: قسمتی از اسمان به اندازه دهانه چاه است، آنوقت صحیح است ،زیرا این با واقیت تطبیق میکند.
درباره تاکتیک مبارزه علیه امپریالیسم ژاپن (27دسامبر 1935) آثار منتخب جلد 1
ما باید بیاموزیم که مسایل را بطور همه جانبه برسی کنیم وفقط به جنبه های مثبت اشیاء و پدیده ها چشم نیاندازیم ،بلکه جنبه های منفی انها را هم ببینیم. تحت شرایط معینی امکان دارد امر بد به نتایج خوب وامر خوب به نتایج بد منتهی شود .
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق (27 فوریه 1957)
ما قبول میکنیم که در جریان عمومی رشد تاریخ ماده تعیین کننده روح و وجود اجتماعی تعیین کننده شعور اجتماعی است ؛ولی در عین حا ل نیز میپذیریم و حقیقتاً هم باید بپذیریم که روح بر ماده ،شعور اجتماعی بر وجود اجتماعی وروبنا بر زیر بنای اقتصادی تاثیر مینهد. بدینسان نه فقط ماتریالیسم نقض نمیشود بلکه ماتریالیسم مکانیکی رد شده واز ماتریالیسم دیالکتیک دفاع میشود.
درباره تضاد (اوت1937) منتخب آثار جلد 1
بخاطر نیل به پیروزی ،انهائیکه جنگ را هدایت میکنند ،نمیتوانند از چهارچوب شرایت عینی خارج گردنند ؛در چهارچوب همین شرایط عینی است که آنها میتوانند وباید نقش دینامیک خود را در کوشش برای نیل به پیروزی ایفاء نمایند .صحنه عملیات فرماندهان در یک جنگ باید روی امکانات عینی ساخته شود ،ولی انها میتوانند بر روی همین صحنه حماسه های پرشکوهی را که مملو از رنگها واهنگها ،وپر از قدرت وعظمت اند ،هدایت کنند.
درباره جنگ طولانی (مه 1938) آثار منتخب جلد 2
مردم باید افکار خود را با شرایط تغییر یافته تطبیق دهند .البته هیچ کس نباید در عالم تصورات وفانتزی های خود حیران وسرگردان گردد وبدون توجه به شرایطی که بوسیله اوضاع عینی معین میشود ،برنامه کار خود را تدوین وبکارهائی بپردازد که بنابر واقعیات موجود غیر قابل اجرا هستند ؛ولی امروز مسئله اینطور است که افکار محافظه کارانه راست هنوز دز زمینه های زیادی موجب فتنه میگردند واز انطباق کار در این زمینه ها با پیشرفت اوضاع عینی جلوگیری میکنند .مسئله کنونی این است که اقراد زیادی انجام کارهائی را که با کوشش ومجاهدت میتوان انجام داد ،غیر ممکن میدانند.
مقدمه بر اعتلای سوسیالستی در روستای چین(27دسامبر 1955)
ما باید همیشه مغزمان را بکار بیاندازیم وبا دقت درباره همه چیز بیاندیشیم. یک ضرب المثل عام میگوید: فقط کافی است که ابروانتان را در هم کشید تا در مغزتان نقشه ای ایجاد گردد ،بسخن دیگر انیشیدن عقل ودرایت میاورد. ما باید برای خلاصی از این نابینائی که در حزب ما بطور جدی موجود است ، رفقایمان را تشجیع کنیم که بیاندیشند ،اسلوب تحلیل را بیاموزند وخود را بکار تحلیلی عادت دهند.
اموزش ماواوضاع کنونی (12اوریل 1944) منتخب آثار جلد 3
هر گاه پروسه ای حاوی تضادهای متعددی باشد ،یکی از انها ناگزیر تضاد عمده خواهد بود که دارای نقش رهبری کننده وتعیین کننده است در حالیکه بقیه تضادها دارای نقش درجه دوم و تبعی هستند. لذا در مطالعه یک پروسه مرکب که حاوی دو یا چند تضاد است ،باید نهایت سعی در تعیین تضاد عمده شود. بمجرد یکه تضاد عمده معلوم شد ،میتوان کلیه مسائل را باسانی حل کرد .
درباره تضاد (اوت 1937) منتخب آثار جلد 1
یکی از دو جهت متضاد لاجرم عمده و دیگری غیر عمده است . جهت عمده جهتی است که نقش تعیین کننده را در تضاد بر عهده دارد . خصلت یک پدیده اساساً بوسیله جهت عمده تضاد معین میشود که موضع مسلط گرفته است. .ولی این وضع ثابت نیست: جهت عمده و جهت غیر عمده یک تضاد بیکدیگر تبدیل میشوند و خصلت اشیاء و پدیده ها نیز طبق آن تغییر مییابد.
درباره تضاد (اوت 1937) منتخب آثار جلد 1
تنها مطرح کردن وظایف کافی نیست ، ما باید بتوانیم مسئله اسلوب اجرای این وظایف را نیز حل کنیم. اگر وظیفه ما عبور از رودخانه باشد ، بدون پل یا قایق نمیتوانیم از آن عبور کنیم. تا وقتیکه مسئله پل یا قایق حل نشود ، صحبت کردن درباره عبور از رودخانه بیهوده است. تاوقتیکه مسئله اسلوب حل نشود ، صحبت کردن درباره وظیفه بی ثمر است.
از رندگی توده ها مواظبت کنیم ، به شیوه کار توجه کنیم ( 27 ژانویه 1934 ) آثار منتخب جلد 1
درهر کاری بدون یک دعوت عام و همگانی نمیتوان توده های وسیع مردم را برای عمل بسیج کرد. ولی اگر افراد یکه در مقامهای رهبری نشسته اند، کار خود را فقط بدعوتهای همگانی محدود کنند - یعنی اگر خود را شخصاًٌ در بعضی از سازمانها بطور مشخص و عمیق با کاری که بدان دعوت کرده اند ، مشغول نسازند َ، در یک نقطه معین شکافی باز نکنند ، در آنجا تجربه نیاندوزند و از این تجربیات برای هدایت سایر واحدها استفاده نکنند انوقت هیچ امکانی برای آزمودن صحت دعوت همگانی و یا غنی ساختن محتوی آن نخواهند یافت و از اینرو خطر پاسخ ندادن باین دعوت همگانی خواهد رفت .
درباره بعضی از مسائل مربوط به شیوه های رهبری ( 1 ژوئن 1943) آثار منتخب جلد 3
هیچیک از کادرهای رهبری بدون اینکه از تک تک افراد و از وقایع ویژه ایکه در واحد های تابع خود روی میدهد ، تجربه مشخص بگیرد ، صلاحیت هدایت عمومی واحدهای خود را نخواهد داشت. این شیوه باید بطور وسیع عمومیت بیابد تا اینکه کادر های رهبری مدارج مختلف طرز استفاده از آنرا بیاموزند .
درباره بعضی از مسائل مربوط به شیوه های رهبری ( 1 ژوئن 1943) آثار منتخب جلد 3
دریک محل نمیتواند درعین حال چند وظیفه مرکزی وجود داشته باشد. دریک زمان معین فقط یک وظیفه مرکزی وجود دارد که با وظا یف درجه دوم و سوم تکمیل میشود. از اینرو مسئول کل یک محل باید با توجه به تاریخچه و وضع مبارزه محل کار خود، وظایف مختلف را بطور مناسب تنظیم کند؛ او نباید هر دستوری را که از سازمان بالاتر می اید، بدون اینکه برنامه مشخصی داشته باشد ، بمرحله اجرا گذارد و بدین ترتیب یک سری وظایف مرکزی بیافریند و موجب اغتشاش و بی نظمی اوضاع گردد. یک سازمان بالاتر نیز نباید در یک زمان معین وظایف متعددی را بدون اینکه درجه اهمیت نسبی و فوریت انها را مشخص کند و یا بدون اینکه تعیین کند کدامیک از انها مرکزی است ، به سازمان پائین تر محول نماید چه در غیر اینصورت سازمان پائین تر در کار خود دچار بی نظمی و سر در گمی میشود و بدینسان نتیجه مطلوب هم بدست نخواهد امد این نوعی از هنر رهبری است که طبق شرایط تاریخی و وضع موجود هر محل و همچنین با توجه به وضع عمومی ، برای هر دوره وظیفه مرکزی و ترتیب اجرای وظایف مختلف را بدرستی تعیین کند و سپس تصمیم متخذه را پیگیرانه بمرحله عمل در اورد تا بتواند تحت هر شرایطی به نتایج پیش بینی شده دست یابد.
درباره بعضی از مسائل مربوط به شیوه های رهبری ( 1 ژوئن 1943) آثار منتخب جلد 3
یک بوروی منطقه ای کمیته مرکزی حزب یا شعبه ای از آن باید همواره به جریان پیشرفت کار توجه کند ، تبادل تجربه نماید و اشتباهات را تصحیح کند ، نه اینکه چند ماه ، یا شش ماه و یا حتی یک سال در انتشار بماند تا یک جلسه جمع بندی برای کنترل عمومی و اصلاح کلی اشتباهات تشکیل شود. در انتظار چنین جلسه هائی ماندن خسران بسیار ببار میاورد ، در حالیکه اصلاح فوری اشتباهات از صدمات میکاهد.
درباره سیاست صنعتی و بازرگانی ( 27 فوریه 1948) آثار منتخب جلد 4
نباید دست روی دست گذاشت و سعی در حل مسائل نکرد چه در آنصورت مسائل روی هم انباشته میشوند و درد سر ایجاد میکنند. رهبران باید در پیشاپیش جنبش قرار گیرند ، نه اینکه در پس آن لنگ لنگان بدوند.
مقدمه ای بر مقاله کنتراتهای فصلی ( 1955)
انچه ما بدان نیازمندیم عبارتست از روحیه پر شور ولی ارام کار پر تلاش ولی منظم.
مسائل استراتژی در جنگ انقلابی چین ( دسامبر 1936) آثار منتخب جلد 1
===تحقیق وبرسی===
هر کس که به کارعملی مشغول است ،باید وضعیت واحدهای پائین را مورد تحقیق وبررسی قرار دهد بویژه آن کسانی باید بچنین برسی وتحقیقی دست بزنند که دارای معلومات تئوریک هستند ولی از شرایط واقعی بی اطلاعند ،چه در غیر این صورت قادر به درامیختن تئوری با پراتیک نخواهند بود. با وجود اینکه گفته من "بدون تحقیق حق صحبت کردن نیست" بعنوان "امپریسم کوته نظرانه" بباد تمسخر گرفته شده است ،ولی من تا امروز از این گفته خودم پشیمان نیستم ،پشيمانی که سهل است ،من کما فی السابق مصرم که بدون تحقییق وبرسی بهیچوجه نمیتواند صحبتی از حق بیان درمیان باشد. افرادی هستند که "از همان لحظه پیاده شدن از کالسکه" گرد و خاک بلند می کنند ،اظهار نظر میکنند ،از این انتقاد میکنند و آن دیگری را سرزنش میکنند ؛اما در حقیقت ده یک آنها هم توفیق نخواهند یافت. زیرا این نظرات یا انتقادات که بر پایه تحقیق منظم استوار نشده ،بجز یاوه سرائی های کودکانه چیز دیگری نیست .حزب ما بکرات از دست این "فرستادگان امپراتور" که به اینجا و آنجا خلاصه بهمه جا هجوم میاورند ،زیان دیده است. استالین به حق گفته است: "تئوری هر گاه با پراتیک انقلابی توام نگردد چیز بی موضوعی خواهد شد" ،او همچنین بدرستی افزود ه است که "پراتیک نیز اگر راه خود را با پرتو تئوری انقلابی روشن نسازد ،کور ونابینا می گردد". هیچکس رانمیتوان "امپریست کوته نظر" خواند، مگر ان "پراتیسین" کور ونابینائی که فاقد دور نما ودور اندیشی است.
پیشگفتار وپسگفتار بر تحقیقات روستایی (مارس واوریل 1941) آثار منتخب جلد 3
چنین برخوردی بمعنای تلاش برای جستجوی حقیقت از میان واقعیت است. واقعیات تمام آن اشیاء و پدیده هائی است که بطور عینی موجودند ؛ « حقیقت » عبارت از روابط داخلی آنها یعنی قوانین حاکم بر کلیه اشیاء و پدیده هائی است که بطور عینی موجودند ؛ و « جستجو کردن » بمعنای مطالعه است. ما بایستی از وضع واقعی داخل و خارج کشور ، استان ، و شهرستان و بخش آغاز کنیم و قوانین ذاتی آنرا - نه قوانین تخیلی را - بمثابه راهنمای عمل خود از وضع واقعی بیرون بکشیم . بسخن دیگرما باید روابط داخلی حوادثی را که در پیرامون ما رخ میدهد ، بیابیم ؛ بدین منظور اتکاء به تصورات ذهنی ، هیجانات آنی و کلمات بیروح کتب جایز نیست ، بلکه باید بر واقعیاتی که بطور عینی موجودند ، تکیه نمود. ما باید مدارک جامع و مفصل در دست داشته باشيم و از اين مدارک در پرتو اصول عام مارکسیسم - لنینیسم نتیجه گیریهای صحیح بنمائیم.
آموزش خود را از نو بسازیم (مه 1945 ) آثار منتخب جلد 3
"چشم بسته بدنبال گنجشک دویدن" یا بسان "نابینائی که کورمال کورمال بصید ماهی میرود" ، در کار سطحی بودن و از خود بی دقتی نشان دادن ، به لافزنی و گزاف گوئی پرداختن و به معلو مات بریده بریده خود غره شدن - چنین سبک کار نهایت ناپسندی که مغایر روح اساسی مارکسیسم - لنینیسم است ، هنوز در میان بسیاری از رفقای حزبی ما بچشم میخورد. مارکس ، انگلس ، لنین و استالین بما میاموزند که بایستی وضعیت را دقیقاً بررسی کنيم و واقعيات عینی را اساس قرار دهیم نه تمایلات ذهنی را ؛ ولی بسیاری از رفقای ما درست برخلاف این حقیقت عمل میکنند.
آموزش خود را از نو بسازیم (مه 1945 آثار منتخب جلد 3
آیا مسئله ای هست که از حل آن عاجز باشی؟ اگرهست ، بسیار خوب ، پس وضع کنونی و تاریخچه گذشته مسئله را بررسی کن. وقتیکه مسئله را خوب بررسی کردی، مسلماً براه حل آن دست خواهی یافت. نتیجه گیری همیشه پس از تحقیق بدست میاید ، نه قبل از آن فقط آدم ابله است که به تنهائی و یا در جمع کوچکش بدون تحقیق و بررسی سر خود را برای پیدا کردن راه حل یا برای اینکه شاید فکری بخاطرش برسد بدرد میاورد. باید تاکید کرد که چنین شیوه ای یقیناً راه حل مؤثر و فکر بکری بدست نمیدهد.
علیه کتاب پرستی ( ماه مه 1930)
تحقیق و برسی در یک مسئله شبیه ماههای طولانی حاملگی و حل آن مسئله مانند روز زایمان است تحقیق و برسی در یک مسئله در واقع بمعنای حل آنست.
علیه کتاب پرستی ( ماه مه 1930)
افراد (با برخورد مارکسیست - لنینیستی) برای بررسی و مطالعه منظم و دقیق اوضاع از تئوری و اسلوب مارکسیسم - لنینیسم استفاده میکنند. آنها تنها با اتکاء به شور و شوق خود کار نمیکنند، بلکه همانطوریکه استالین میگوید: شور انقلابی را با واقع بینی توأم میسازند.
آموزش خود را از نو بسازیم ( مه 1941) آثار منتخب جلد 3
یگانه راه آشنايی با اوضاع مطالعه جامعه است ، یعنی تحقیق در وضع هر طبقه اجتماعی در صحنه واقعی زندگی. اسلوب عمده شناخت اوضاع برای کسانیکه مسئولیت رهبری کاری را بر عهده دارند ، اینست که چند شهر و ده را طبق برنامه معین انتخاب کنند و موافق احکام اساسی مارکسیسم ، یعنی با بکار بردن اسلوب تحلیل طبقاتی ، بیک رشته تحقیقات منظم و همه جانبه دست زنند.
پیشگفتار و پسگفتار بر تحقیقات روستائی ( مارس و آوریل 1941 ) آثار منتخب جلد 3
یک جلسه فاکت یابی لازم نیست وسیع باشد، شرکت سه تا پنج نفر یا هفت، هشت نفر کافی است. ولی باید در اختیار چنین جلسه ای وقت کافی و طرحی برای تحقیق گذاشته شود، بعلاوه شخص تحقیق کننده باید سئوالات خود را مطرح کند، یاداشت بردارد وبا حاضرین در جلسه بمباحثه بپردازد. بنا براین کسی که بدون شوق وحرارت، بدون عزم راسخ باینکه دیده بپائین بدوزد ، بدون اینکه تشنه دانش ومعلومات باشد، بدون اینکه قبای زشت افاده فروشی رابدور اندازد وشاگردی مطیع گردد ،مطمئناً یا نمی تواند به کارتحقیقی بپردازد و یا نمیتواند انرا به نحو احسن انجام دهد.
پیشگفتار و پسگفتار بر تحقیقات روستائی ( مارس و آوریل 1941 ) آثار منتخب جلد 3
تدابیر صحیح یک فرمانده از تصمیمات درست سرچشمه میگیرند، تصمیمات درست او از قضاوتهای درست او ناشی میشوند وقضاوت درست او بر کار اکتشاف دقیق و لازم و بر سنجش تعمیم اطلاعات گوناگونی که از کار اکتشافی بدست امده، مبتنی هستند. یک فرمانده از تمام اسالیب ممکن وضرور کار اکتشافی استفاده میکند و کلیه اطلاعات بدست امده از وضع دشمن را می سنجد، کاه را از گندم جدا میکند انچه را که نادرست است، حذف وانچه را که درست است نگه میدارد، یکایک چیزها را از مد نظر میگذراند، از بیرون به درون میرود وانگاه با در نظر گرفتن وضع نیروهای خودی بمطالعه وضعیت دو طرف و ارتباط متقابل انها میپردازد ودر اخر به قضاوت دست میزند ،تصمیم میگیرد ونقشه های خود را تنظیم میکند. این است پروسه کامل شناسائی وضعیت که یک استراتژی نظامی باید قبل از تنظیم نقشه استراتژیک و یا نقشه عملیات اپراتیو ویا نقسه عملیات تاکتیکی طی کند.
مسایل استراتژی در جنگ انقلابی چین (دسامبر 1936) آثار منتخب جلد 1
===اصلاح نظرات نادرست===
حتی اگر ما موفقیتهای عظیمی هم در کار خود به دست آوریم، باز هم هیچ دلیلی ندارند که به خود غره شویم و فخر بفروشیم. تواضع انسان را به پیش میراند، و تکبر انسان را به عقب میاندازد. این حقیقتی است که باید آن را در مد نظر داشته باشیم.
نطق افتتاحیه در هشتمین کنگره حزب کمونیست چین 15 سپتامبر 1956
در اثر پیروزی ممکن است در داخل حزب ما چنین روحیههایی پیدا شود: تکبر و غرور، تفرعن و بالیدن به خدمات گذشته، رخوت و عدم تمایل به پیشرفت و ترقی، علاقه به لذایذ و خودداری از ادامه زندگی سخت گذشته. در اثر پیروزی، خلق از ما سپاسگزار خواهد شد و بورژوازی به ما تملق خواهد گفت. این دیگر ثابت شده است که دشمن نمیتواند با نیروی اسلحه بر ما چیره شود، ولی امکان این هست که تملقهای بورژوازی افراد ضعیفالاراده را در صفوف ما مغلوب سازد. ممکن است کمونیستهایی پیدا شوند که در گذشته مغلوب دشمن تفنگ به دست نشده و به خاطر ایستادگی در برابر دشمن شایسته نام قهرمان باشند، ولی اکنون نتوانند در مقابل گلولههای شکرآلود تاب مقاومت بیاورند؛ آنها مغلوب گلولههای شکرآلود خواهند شد. ما باید از وقوع اینگونه حالات پیشگیری کنیم.
گزارش به دومین پلنوم هفتمین کمیته مرکزی حزب کمونیست چین 5 مارس 1949 آثار منتخب ، جلد 4
اشیاء و پدیدههای زیادی هستند که اگر ما نسبت به آنها کورکورانه و غیر نقادانه برخورد کنیم، ممکن است به بار سنگینی تبدیل شوند و باعث زحمت ما گردند. بگذار به چند مثال رجوع کنیم: شخصی مرتکب خطائی میشود و گمان میکند که به او لکهای چسبیده است و از اینرو افسرده و ناامید میشود؛ شخص دیگری که مرتکب خطایی نشده است، شاید فکر کند که مبری از هر گونه اشتباهی است و از این رو مغرور میشود، عدم موفقیت در کار ممکن است موجب بدبینی و افسردگی، و موفقیت سبب غرور و تکبر گردد. رفیقی که در مبارزه کم سابقه است، شاید به این دلیل از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند، حال آنکه یک رفیق کار آزموده ممکن است به واسطه داشتن سابقه طولانی در مبارزه خیلی خودرأی گردد. رفقای کارگر و دهقان از فرط غرور به منشاء طبقاتی خود شاید روشنفکران را حقیر بشمارند، در حالیکه روشنفکران از آنجا که صاحب مقداری دانشاند، ممکن است رفقای کارگر و دهقان را پست بدارند. هر مهارت و کاردانی ممکن است به سرچشمه تکبر و تحقیر به دیگران بدل گردد. حتی سن و سال انسان نیز ممکن است به زمینهای برای تکبر بدل شود. جوانان چون باهوش ولایقاند، ممکن است پیران را تحقیر کنند، و پیران از آنجا که آزموده و مجرباند، ممکن است به جوانان به دیده تحقیر بنگرند. تمام اینها چنانچه آگاهی نقادانه وجود نداشته باشد، موجب دردسر و بار خاطر خواهند شد.
آموزش ما و اوضاع کنونی 12 آوریل 1944 آثار منتخب جلد 3
بعضی از رفقای ارتشی دچار کبر و غرور گشته و نسبت به سربازان و تودههای مردم، دولت و حزب رفتاری تحکمآمیز و آمرانه دارند و همیشه رفقایی را که مشغول کارهای محلیاند، مورد سرزنش قرار میدهند ولی هیچگاه تقصیری را به خود وارد نمیدانند؛ همیشه موفقیتهای خود را میبینند ولی به عیوب خود هرگز نمیاندیشند؛ همیشه از تملق و چاپلوسی استقبال میکنند، ولی از انتقاد اصلاً خوششان نمیآید.... ارتش باید در ریشهکن کردن این عیوب بکوشد.
متشکل شوید! 29 نوامبر 1943 آثار منتخب جلد 3
کار دشوار چون باری است در برابر ما که ما را به بدوش گرفتن خود دعوت میکند. بعضی بارها سبک و بعضی بارها سنگیناند. افرادی هستند که بار سبک را بر بار سنگین ترجیح میدهند، بار سبک را انتخاب میکنند و بر بار سنگین را برای دیگران میگذارند. این عمل خوبی نیست. ولی بعضی از رفقا رفتار دیگری دارند؛ آنها راحتی و آسایش را به دیگران روا میدارند و خود بار سنگین را به دوش میکشند؛ آنها در تحمل مصائب در صفوف مقدماند و در برخورداری از راحتی و آسایش در صفوف آخر. اینها رفقای خوبی هستند. همه ما باید از روحیه کمونیستی آنها سرمشق بگیریم.
درباره مذاکرات چون کین 17 اکتبر 1945 آثار منتخب جلد 4
کم نیستند کسانی که در کار خود احساس مسئولیت نمیکنند، کار سبک را بر کار سنگین ترجیح میدهند، بار سنگین را به دوش دیگران مینهند و بار سبک را خود برمیدارند. آنها به هر کاری که دست میزنند، نخست به خود میاندیشند و بعد به دیگران. آنها هر گاه خدمت کوچکی انجام دهند، فکر میکنند که دیگر قهرمان شدهاند و از اینکه مبادا مردم از آن بیخبر بمانند، لافزنی و خودستایی آغاز میکنند. آنها نسبت به رفقا و مردم نه با گرمی و محبت، بلکه با سردی و بیاعتنایی و عدم دلسوزی برخورد میکنند. اینگونه افراد در واقع کمونیست نیستند، یا لااقل کمونیست تمام عیار نیستند.
به یاد بسیون 21 دسامبر 1939 آثار منتخب جلد 2
آنهایی که ادعای این نوع استقلال را دارند، معمولا به دکترین "مناول" محکم چسبیدهاند و علیالعموم نسبت به مسئله مناسبات بین فرد و حزب برخورد نادرست دارند. آنها با وجود اینکه در سخن به حزب احترام میگذارند، ولی در عمل خود را مقدم بر حزب میدانند. این اشخاص در پی چه هستند؟ آنها در پی شهرت و مقامند و میخواهند معروفیت پیدا کنند. هر گاه به اینان مسئولیتی واگذار شود، فوراً علم "استقلال" بلند میکنند، و بدین منظور بعضی را به سوی خود میکشند، بعضی دیگر را طرد میکنند، به لافزنی و تملق گوئی متشبث میشوند و از میان رفقا برای خود مشتری جمع میکنند و بدینسان سبک مبتذل احزاب سیاسی بورژوازی را وارد حزب کمونیست میسازند. این عدم صداقت خودشان است که موجب ناکامی آنها میگردد. من معتقدم ما باید صادقانه کار کنیم، زیرا بدون یک برخورد صادقانه در این دنیا هیچ کاری نمیتوان کرد.
سبک کار حزب را اصلاح کنیم 1 فوریه 1942 آثار منتخب جلد 3
کمونیستها باید این امر را درک کنند که نیازمندیهای جزئی باید تابع نیازمندیهای کلی باشند. چنانچه پیشنهادی با وضع ویژه منطبق، ولی با وضع کلی غیر قابل انطباق باشد، در این صورت جزء باید میدان را برای کل خالی کند. و باز چنانچه پیشنهادی با وضع ویژه غیر قابل انطباق، ولی با وضع کلی منطبق باشد، در این صورت نیز جزء باید میدان را برای کل خالی کند. این همان چیزی است که از مفهوم در نظر گرفتن اوضاع در مجموع مستفاد میشود.
نقش حزب کمونیست چین در جنگ ملی اکتبر 1938 آثار منتخب جلد 2
راحتطلبی. در ارتش سرخ نیز کم نیستند افرادی که اندیویدوآلیسم در آنها به صورت راحتطلبی تظاهر میکند. آنها همیشه میل دارند که واحدهایشان به شهرهای بزرگ اعزام گردد. کشش آنها به سوی شهرها به خاطر کار نیست، بلکه برای تنآسایی است و کار در مناطق سرخ که در آنجا شرایط زندگی دشوار است، هیچ مورد پسندشان نیست.
درباره اصلاح نظرات نادرست در حزب دسامبر 1929 اثار منتخب جلد 1
ما باید علیه گرایش به تعصب قسمتی خودخواهانه کسانی که بدین وسیله فقط به منافع خود توجه میکنند و منافع دیگران را نادیده میگیرند، مبارزه کنیم. کسی که در برابر مشکلات دیگران بیتفاوت باشد، از قبول تقاضای انتقال کادر به واحدهای دیگر سرباز زند، یا اینکه کادرهای بد در اختیار آنها بگذارد، "مزرعه همسایه را چون مجرای فاضلاب کشتزار خود بداند"، و به شعبات، محلها و مردم دیگر کوچکترین اعتنایی نکند ـ چنین شخصی دارای تعصب قسمتی خود خواهانه است و روحیه کمونیستی خود را کاملاً از دست داده است. عدم توجه به کل و بیتفاوتی نسبت به سایر شعبات، محلها و افراد صفت مشخصه شخصی است که دچار تعصب قسمتی خودخواهانه شده است. ما باید به کوشش خود در زمینه تربیت این اشخاص بیفزاییم و به آنها بفهمانیم که تعصب قسمتی خودخواهانه گرایشی است سکتاریستی که چنانچه برشدش ادامه دهد، بسیار خطرناک میگردد.
سبک کار حزب را اصلاح کنیم 1 فوریه 1942 آثار منتخب جلد 3
لیبرالیسم به اشکال گوناگون ظاهر میشود. وقتی که به روشنی معلوم شود که شخصی اشتباه کرده است و فقط به این علت که او یک نفر آشنا، یک همشهری، یک همکلاسی، یک دوست صمیمی، یکی از عزیران، یک همکار یا زیردست قدیمی است، از بحث اصولی با او سرباز زدن، برای حفظ صلح و دوستی کارها را به حال خود رها کردن، یا به خاطر حفظ مناسبات حسنه به عوض حل نهایی مسائل با آنها به طور سطحی برخورد کردن؛ نتیجه این خواهد شد که هم تشکیلات لطمه میبیند و هم شخص مورد نظر ـ اینست اولین شکل ظهور لیبرالیسم.
در غیاب افراد، بدون احساس مسئولیت از آنها انتقاد کردن، پیشنهادات خود را به طور فعال به تشکیلات ارائه ندادن، نظرات خود را درباره اشخاص در حضورشان مطرح نکردن ولی پشت سر آنها حرف زدن، از صحبت در جلسه خوددرای نمودن، ولی بعد از جلسه پرحرفی کردن، یا نسبت به اصول زندگی کلکتیو بیاعتنا بودن و خود را به ولنگاری و بیبندوباری عادت دادن ـ اینست دومین شکل ظهور لیبرالیسم.
هر کاری که به شخص خود مربوط نباشد، به دست پیشامدها سپردن؛ در صورت وقوف کامل به نادرستی مطلبی از اظهار نظر درباره آن تا حد ممکن خودداری کردن، رندانه درصدد حفظ و نگهداری خود برآمدن و فقط شخص خود را از ارتکاب به اشتباه مصون نگاه داشتن ـ ایست سومین شکل ظهور لیبرالیسم.
از دستورات اطاعت نکردن ولی نظرات خود را بر آنها ارجح دانستن، فقط از تشکیلات توقعات بیجا داشتن ولی از انظباط تشکیلاتی بوئی نبردن ـ اینست چهارمین شکل ظهور لیبرالیسم.
به عوض اینکه به خاطر وحدت یا ترقی و یا به نظم و ترتیب در آوردن کارها به بحث و جدل پرداختن و علیه نظرات نادرست مبارزه کردن، به حملات شخصی توسل جستن، دعوا و مرافعه به راه انداختن، کینه و دشمنی خود را بیرون ریختن و انتقام جویی کردن ـ اینست پنجمین شکل ظهور لیبرالیسم.
رد نکردن نظرات نادرستی که شنیده میشود و حتی اظهارات عناصر ضد انقلابی را شنیدن ولی گزارش ندادن، بلکه آنها چنان با خونسردی تلقی کردن که گویی اصلاً اتفاقی نیفتاده است ـ اینست ششمین شکل ظهور لیبرالیسم.
در میان تودهها تبلیغ و تهییج نکردن، در جلسات صحبت نکردن، تحقیق ننمودن، از وضع تودهها سئوال نکردن، به درد دل تودهها نرسیدن، در برابر تودهها بیتفاوت بودن، فراموش کردن اینکه او یک کمونیست است و بالاخره یک عضو حزب کمونیست را با اشخاص معمولی غیر کمونیست هم طراز ساختن ـ اینست هفتمین شکل ظهور لیبرالیسم.
در برابر اعمال کسی که منافع تودهها را پایمال میکند، خشمگین نشدن، تذکر ندادن، ممنوع نساختن و برای او دلیل و منطق نیاوردن، بلکه جلوی این گونه اعمال را باز گذاشتن ـ اینست هشتمین شکل ظهور لیبرالیسم.
با جدیت کار نکردن، برنامه معین و سمت مشخص نداشتن، بلکه کارها را به طور سرسری انجام دادن و زندگی را به پیشامدها واگذار کردن ـ "تا زمانی که انسان راهب است، فقط کارش به صدا درآوردن ناقوس است"ـ اینست نهمین شکل ظهور لیبرالیسم.
خویشتن را آنچنان شخصی دانستن که خدمات ذی قیمتی در راه انقلاب انجام داده است، به سابقه خود نازیدن، شایستگی انجام وظایف مهم نداشتن ولی از به عهده گرفتن مأموریتهای کم اهمیتتر رو گرداندن، در لاقیدی و تحصیل از خود سستی نشان دادن ـ اینست دهمین شکل ظهور لیبرالیسم.
به اشتباهات خود پی بردن، ولی به خاطر اصلاح آنها تلاش نکردن، نسبت به شخص خود روش لیبرالیستی اتخاذ کردن ـ اینست یازدهمین شکل ظهور لیبرالیسم.
علیه لیبرالیسم 7 سپتامبر 1937 آثار منتخب جلد 2
لیبرالیسم در یک جمع انقلابی پدیدهایست بسیار زیانبخش. لیبرالیسم به منزله خورهایست که یکپارچگی و وحدت را به تدریج میخورد، پیوندها را میگسلد و موجب رکود و اختلاف نظر میگردد. لیبرالیسم بر باد دهنده تشکیلات محکم و انظباط پولادین صفوف انقلاب است، مانع اجرای کامل رهنمودهای سیاسی است و بالاخره سازمانهای حزبی را از تودههایی که تحت رهبری حزب قرار دارند، جدا و دور میسازد. این گرایش بسیار بدی است.
علیه لیبرالیسم 7 سپتامبر 1937 آثار منتخب جلد 2
لیبرال ها به اصول مارکسیسم به دیده دگمهای خشک و تجریدی مینگرند. آنها مارکسیسم را میپسندند ولی حاضر نیستند آن را به مرحله عمل درآورند؛ آنها حاضر نیستند مارکسیسم را جایگزین لیبرالیسم خود نمایند. این اشخاص هم صاحب مارکسیسم خاص خودند و هم لیبرالیسم خود را حفظ میکنند. آنها از مارکسیسم دم میزنند ولی به شیوه لیبرالیسم عمل میکنند: آنهادر مورد دیگران مارکسیسم را به کار میبندند ولی در مورد خود لیبرالیسم را. در انبان آنها هم این موجود است و هم آن، و هر کدام مورد استعمال خاصی دارد. چنین است شیوه تفکر برخی از افراد.
علیه لیبرالیسم 7 سپتامبر 1937 آثار منتخب جلد 2
دولت تودهای حافظ و نگهبان خلق است. خلق تنها با داشتن چنین دولتی است که میتواند در مقیاس تمام کشور و با مشارکت خود را با شیوههای دموکراتیک آموزش و تجدید تربیت دهد و از زیر نفوذ مرتجعین داخلی و خارجی( که هنوز بسیار زیاد است و مدت خیلی طولانی دوام خواهد داشت و نمیتواند به این زودیها زایل شود) آزاد سازد، عادات و افکار ناپسند و مذموم مکتسبه از جامعه کهن را به دور افکند، نگذارد که از طرف مرتجعین به گمراهی کشانده شود و به پیشرفت خود به سوی جامعه سوسیالیستی و کمونیستی ادامه دهد.
درباره دیکتاتوری دموکراتیک خلق 20 ژوئن 1949 آثار منتخب جلد 4
کمی کار نیک کردن مشکل نیست؛ مشکل آنست که انسان در تمام طول عمر خود کار نیک کند، از کارهای نکوهیده و مذموم بپرهیزد، در جهت منافع تودههای وسیع مردم و جوانان و انقلاب عمل کند، و سالهای متمادی لاینقطع سخت مبارزه کند؛ این واقعاً کار بسیار مشکلی است!
نطق تهنیت آمیز به مناسبت شصتمین سال تولد رفیق او یوی جان 15 آوریل 1940
===وحدت===
وحدت کشور و همبستگی خلق و ملیتهای مختلف کشور ما ضامن اساسی پیروزی حتمی امر ماست.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
فقط از طریق وحدت حزب کمونیست است که میتوان به وحدت تمام طبقه و تمام ملت دست یافت و فقط از طریق وحدت تمام طبقه و تمام ملت است که میتوان بر دشمن غلبه نمود و انقلاب ملی و دموکراتیک را به سرانجام رساند.
به خاطر جلب تودههای میلیونی به سوی جبهه واحد ملی ضدژاپنی مبارزه کنید. 7 مه 1937 آثار منتخب جلد 1
ما باید کلیه نیروهای حزب را بر اساس اصول سازمانی و انظباطی مرکزیت دموکراتیک، استوارانه گرد هم آوریم. ما باید با هر رفیقی، هر که باشد، مشروط به اینکه بخواهد برنامه، اساسنامه و تصمیمات حزب را اجرا نماید، وحدت کنیم.
درباره دولت ائتلافی 24 آوریل 1945 آثار منتخب جلد 3
در سال 1942 ما این شیوه دموکراتیک حل تضادهای درون خلق را به صورت فرمول " وحدت ـ انتقاد ـ وحدت" درآوردیم. اگر مشروحتر بگوییم این فرمول بدین معنی است که با تمایل به وحدت کار را آغاز کنیم، سپس از طریق انتقاد یا مبارزه تضادها را حل کنیم و سرانجام به وحدتی نوین بر پایه نوین دست یابیم. به طوریکه تجربه ما نشان میدهد این شیوه برای حل تضادهای درون خلق، شیوه درستی است.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
این ارتش ما هم در داخل و هم در خارج صفوف خود، به وحدت قابل ملاحظهای رسیده است. در داخل ارتش ـ میان افسران و سربازان، میان مافوقها و مادونها، میان کار نظامی، کار سیاسی و کارپردازی وحدت برقرار است؛ در خارج ارتش ـ میان ارتش و خلق، میان ارتش و ارگانهای دولتی، میان ارتش ما و ارتشهای دوست وحدت حکمفرماست. هر چیزی را که به این وحدت زیان برساند، باید طرد نمود.
درباره دولت ائتلافی 24 آوریل 1945 آثار منتخب جلد 3
===انظباط===
در درون صفوف خلق، دموکراسی با سانترالیسم و آزادی و انضباط در ارتباط است. آنها دو جهت متضاد یک واحد کل را تشکیل میدهند که گر چه باهم در تضادند، ولی در عین حال با یکدیگر در وحدت نیز هستند. بنابراین ما نباید به طور یک جانبه یکی از این دو جهت را تأکید کنیم و جهت دیگر را نفی نماییم. در درون صفوف خلق به انضباط بدون آزادی و به آزادی بدون انضباط نمیتوان قناعت کرد و همچنین به سانترالیسم بدون دموکراسی و به دموکراسی بدون سانترالیسم نمیتوان اکتفا نمود. سانترالیسم دموکراتیک ما به معنای وحدت دموکراسی و سانترالیسم، وحدت آزادی و انضباط است. در چنین سیستمی خلق از دموکراسی و آزادی وسیع برخوردار میشود ولی در عین حال نیز باید در چارچوب انضباط سوسیالیستی بماند.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
ما باید از نو انضباط حزبی را تأکید کنیم، بدین معنی: 1ـ تبعیت فرد از تشکیلات؛ 2ـ تبعیت اقلیت از اکثریت؛ 3ـ ارگانهای پایینی از ارگانهای بالایی؛ 4ـ تبعیت تمام اعضای حزب از کمیته مرکزی. کسی که این چهار ماده انضباطی را نقض کند، وحدت حزب را مختل کرده است.
نقش حزب کمونیست چین در جنگ ملی اکتبر 1938 جلد 2
یکی از شروط انضباط حزبی تبعیت اقلیت از اکثریت است. اقلیت چنانچه نظرش رد شود، موظف است از تصمیم اکثریت پشتیبانی کند. اقلیت در صورت لزوم میتواند مسئله را مجدداً در جلسه دیگری مطرح سازد، و الا اقلیت به هیچ وجه مجاز نیست عملی که مغایر تصمیم متخذه باشد، انجام دهد.
درباره اصلاح نظرات نادرست در حزب دسامبر 1929 آثار منتخب جلد 1
سه اصل انضباطی عبارتند از:
ـ از فرامین در کلیه عملیات خود اطاعت کنید؛
ـ از تودهها حتی یک سوزن و یا یک تکه نخ هم نگیرید؛
ـ همه غنایم را تحویل دهید.
هشت ماده مقرراتی عبارتند از:
ـ مؤدبانه صحبت کنید؛
ـ هر چه میخرید بهایش را منصفانه بپردازید؛
ـ هر چه به امانت میگیرید، پس دهید؛
ـ هر خسارتی که وارد میآورید، جبران کنید؛
ـ مردم را کتک نزنید، به آنها دشنام ندهید؛
ـ به محصول زیان نزنید؛
ـ به زنان جسارت و بیاحترامی نکنید؛
ـ اسرا را اذیت و آزار نکنید.
درباره انتشار مجدد سه اصل انضباطی و هشت ماده مقرراتی ـ دستور ستاد کل ارتش آزادیبخش تودهای چین 10 اکتبر 1947 آثار منتخب جلد 4
آنها [کلیه افسران و سربازان ارتش ما] باید روحیهی انضباطی خود را تقویت کنند و دستورات را با قطعیت اجرا نمایند، سیاست ما و سه اصل انضباطی و هشت ماده مقرراتی را رعایت کنند، و با تحقق وحدت ارتش و مردم، وحدت ارتش با دولت، وحدت افسران و سربازان و وحدت تمام ارتش به هیچ گونه نقض انضباطی راه ندهند.
مانیفست ارتش آزادیبخش تودهای چین اکتبر 1947 آثار منتخب جلد 4
===انتقاد و انتقاد از خود===
حزب کمونیست از هیچ انتقادی واهمه ندارد، زیرا ما مارکسیست هستیم، حقیقت با ماست، تودههای عمده ـ کارگران و دهقانان در طرف ما هستند.
سخنرانی در کنفرانس کشوری حزب کمونیست چین درباره کار تبلیغاتی 12 مارس 1957
ماتریالیستهای تمام عیار افراد نترسی هستند. ما امیدواریم که همرزمان ما با جرأت از عهده مسئولیتهای خود برآیند و تمام مشکلات را برآورده سازند، از شکست یا طعنه و استهزاء نترسند و از انتقاد از ما کمونیستها و یا طرح پیشنهادهای خود به ما پروایی نداشته باشند. "کسی که از چهار شقه شدن نترسد، جرأت دارد که قیصر را هم از اسب به زمین کشد". ما باید در مبارزه در راه سوسیالیسم و کمونیسم، چنین روحیه متهورانهای داشته باشیم.
سخنرانی در کنفرانس کشوری حزب کمونیست چین درباره کار تبلیغاتی 12 مارس 1957
ما سلاح مارکسیستی ـ لنینیستی انتقاد و انتقاد از خود را در دست داریم. ما قادریم که اسلوبهای ناپسند را به دور افکنیم و اسلوبهای پسندیده را حفظ کنیم.
گزارش به دومین پلنوم هفتمین کمیته مرکزی حزب کمونیست چین 5 مارس 1949 آثار منتخب جلد 4
صفت مشخصهای که حزب ما را از سایر احزاب سیاسی متمایز میسازد، انتقاد صادقانه از خود است. همانطور که ما قبلاً گفتیم، اگر اتاق را مرتب تمیز نکنیم، گرد و خاک انباشته خواهد شد؛ اگر صورت خود را مرتب نشوئیم، کثیف خواهد شد. ممکن است ذهن رفقای ما و کار حزب ما را نیز گرد و خاک بگیرد، و از اینرو احتیاج به روییدن و شست و شو دارد. ضربالمثل " آب جاری ممکن نیست بگندد و پاشنه در هرگز موریانه نمیزند" به این معنی است که حرکت دائم مانع تأثیر فاسد کننده میکروبها و طفیلیها میگردد. بررسی مداوم کار خودمان و در این پروسه توسعه سبک دموکراتیک کار، نهراسیدن از انتقاد و انتقاد از خود و پیروی کردن از این پندهای آموزنده خلق چین: "درباره آنچه که میدانی سکوت اختیار مکن، آنچه گفتنی داری برای خودت نگه مدار"، "هیچ کسی را به خاطر حرفی که زده است گناهکار ندان، بلکه از گفتههای او پند بگیر"، " اگر عیبی داری، آن را اصلاح کن و اگر نداری، مراقب باش" ـ اینست یگانه وسیله مؤثر برای حفظ رفقا و ارگانیسم حزب ما از سرایت گرد و خاک و میکروبهای سیاسی.
درباره دولت ائتلافی 24 آوریل 1945 آثار منتخب جلد3
در درون حزب مقابله و مبارزه بین نظرات مختلف دائماً در جریان است؛ این در درون حزب انعکاسی از تضاد بین طبقات و تضاد بین کهنه و نو در اجتماع. چنانچه در حزب تضادها و مبارزه ایدئولوژیک برای حل آنها وجود نمیداشت، زندگی حزب پایان مییافت.
درباره تضاد اوت 1938 آثار منتخب جلد 1
ما طرفدار مبارزه فعال ایدئولوژیک هستیم، زیرا این مبارزه سلاحی است که وحدت را در داخل حزب و سازمانهای انقلابی به سود پیکار ما تضمین میکند. این سلاح را هر کمونیست و هر انقلابی باید به دست گیرد. اما لیبرالیسم مبارزه ایدئولوژیک را رد میکند و صلح و آرامش غیر اصولی را توصیه مینماید و از این رو موجب پیدایش یک شیوه عمل منحط و مبتذل و فساد سیاسی در بعضی واحدها و افراد حزب و سازمانهای انقلابی میگردد.
علیه لیبرالیسم 7 سپتامبر 1937 آثار منتخب جلد 2
ما باید در مبارزه علیه سوبژکتیویسم، سکتاریسم و سبک الگوسازی حزبی به دو اصل توجه کنیم: نخست ـ "پند گرفتن از اشتباهات گذشته برای اجتناب از اشتباهات آینده"، و دوم ـ " معالجه مرض برای درمان بیمار ". اشتباهات گذشته را باید بدون در نظر گرفتن حساسیت اشخاص بر ملا ساخت و آنچه را که در گذشته بد بوده است، به طرز علمی تحلیل کرد و به باد انتقاد گرفت تا آنکه کار آینده بتواند با دقتی بیشتر و بهتر انجام یابد. این درست مفهوم این جمله است که میگوید: "پند گرفتن از اشتباهات گذشته برای اجتناب از اشتباهات آینده". ولی هدف ما از برملا ساختن خطاها و انتقاد کردن از نقایص باید درست مانند هدفی باشد که پزشک از معالجه بیمار تعقیب میکند، یعنی اینکه بیمار را نجات دهیم نه اینکه او را به دست مرگ بسپاریم. شخصی که مبتلا به بیماری آپاندیسیت است، وقتی نجات مییابد که دکتر آپاندیس او را عمل کند. ما باید از هر کسی که اشتباهی کرده ولی نمیخواهد بیماری خود را از ترس معالجه پنهان کند و روی اشتباه خود تا آنجا که آخرالامر بیماریش غیر قابل علاج شود، اصرار ورزد، بلکه به عکس از روی صداقت و صمیمیت به معالجه و اصلاح خود علاقه نشان میدهد، استقبال کنیم و او را معالجه کنیم تا بتواند رفیق شایستهای گردد. چنانچه ما جلو خودمان را ول کنیم و او را بیرحمانه بکوبیم، هرگز موفقیتی به دست نخواهیم آورد. در معالجه بیماریهای ایدئولوژیک یا سیاسی هرگز نباید تندی و خشونت به کار برد، بلکه باید شیوه "معالجه مرض برای نجات بیمار" را یگانه شیوه صحیح و مؤثر است، برگزید.
سبک کار حزب را اصلاح کنیم 1 فوریه 1942 آثار منتخب جلد 3
نکته دیگری که باید در رابطه با انتقاد درون حزبی خاطر نشان گردد، اینست که بعضی از رفقا در انتقادات خود مسائل اصلی را نادیده میگیرند و توجه خود را به مسائل فرعی محدود میسازند. آنها نمیفهمند که وظیفه عمده انتقاد نشان دادن اشتباهات سیاسی و تشکیلاتی است. اما نواقص شخصی در صورتی که با اشتباهات سیاسی و سازمانی مربوط نباشند، برای آنکه خاطر رفقا پریشان نگردد، نباید زیاد مورد ایراد قرار گیرند، وانگهی چنانچه دامنه چنین انتقاداتی بسط یابد، ممکن است این خطر بزرگ پیدا شود که توجه اعضای حزب فقط بر روی نواقص کوچک متمرکز شود، همه به افراد محتاط و جبون بدل گردند و وظایف سیاسی حزب به دست فراموشی سپرده شود.
درباره اصلاح نظرات نادرست در حزب دسامبر 1929 آثار منتخب جلد 1
در انتقاد درون حزبی باید از قضاوت های سوبژکتیویستی و انتقادات مبتذل پرهیز کرد، اظهارات باید مستند و انتقاد باید جنبه سیاسی داشته باشد.
درباره اصلاح نظرات نادرست در حزب دسامبر 1929 آثار منتخب جلد 1
انتقاد درون حزبی سلاحی است که به امر استحکام تشکیلات حزب و تقویت نیروی رزمنده حزب خدمت میکند. ولی انتقاد در سازمان حزبی ارتش سرخ همیشه چنین خصلت ثابتی نداشته بلکه بعضی اوقات حتی به حملات شخصی تبدیل شده است. در نتیجه، این امر که یکی از مظاهر اندیویدوآلیسم خرده بورژوائی است نه تنها به افراد، بلکه به سازمانهای حزبی هم صدمه زده است. به منظور ریشه کن کردن این پدیده، باید به اعضای حزب فهماند که منظور از انتقاد ارتقای نیروی رزمنده حزب جهت نیل به پیروزی در مبارزه طبقاتی است و از انتقاد نباید به مثابه سلاحی برای حملات شخصی استفاده کرد.
درباره اصلاح نظرات نادرست در حزب دسامبر 1929 آثار منتخب جلد 1
ما به خلق خدمت میکنیم و از این رو اگر نواقصی داشته باشیم، از تذکر و انتقاد دیگران هراسی نداریم. نشان دادن نواقص ما از طرف هر کس که باشد، جایز است؛ و اگر او بر حق باشد، ما آن نواقص را اصلاح خواهیم کرد. هر گاه پیشنهادی که او مطرح میکند، به سود خلق باشد، ما حتماً طبق آن عمل خواهیم کرد.
خدمت به خلق 8 سپتامبر 1944 آثار منتخب جلد 3
ما کمونیستهای چین که منافع والای تودههای وسیع خلق چین را مبنای تمام عملیات خود قرار میدهیم و به حقانیت مطلق امر خویش ایمان داریم و آنچه را که جنبه شخصی دارد، بیدرنگ فدای این امر میسازیم و پیوسته حاضریم زندگی خویش را در راه آن نثار کنیم، آیا میتوانیم با حذف هر فکر، هر نظر و عقیده یا اسلوبی که موافق نیازمندیهای خلق نباشد، مخالف باشیم؟ آیا ممکن است به چرکی ها و میکروبهای سیاسی راه دهیم که بیایند و پاکی چهره ما را آلوده گرداند و ارگانیسم سالم ما را بیمار سازند؟ خاطره شهیدان بیشمار انقلاب ما که جان خود را در راه منافع خلق فدا کردهاند، زندگان را غرق در اندوه میسازد ـ آیا در چنین صورتی میتواند چنان منافع شخصی وجود داشته باشد که نتوان آن را فدا ساخت و آیا میتواند عیبی وجود داشته باشد که نتوان آن را اصلاح کرد!
درباره دولت ائتلافی 24 آوریل 1945 آثار منتخب جلد 3
ما به هیچ وجه نباید به هر موفقیتی قانع و خشنود شویم. ما درست همان طوری که برای حفظ نظافت و از بین بردن کثافت روزانه دست و رویمان را میشوئیم و کف اطاق را جاروب میکنیم، باید جلوی این قناعت و خشنودی را هم بگیریم و پیوسته نواقص خود را مورد انتقاد قرار دهیم.
متشکل شوید 29 نوامبر 1943 آثار منتخب جلد 3
انتقاد را باید به موقع کرد، نباید خود را به این عادت داد که بعد از وقوع حوادث انتقاد کرد.
درباره مسئله کئوپراتیوه کردن کشاورزی 31 ژوئیه 1955
ما با آموختن از اشتباهات و پس نشینیها با درایتتر شدهایم و از این جهت کارمان را بهتر اداره میکنیم. برای یک حزب سیاسی و یا یک فرد مشکل است که از اشتباه برکنار بماند، اما ما میخواهیم که حتیالامکان کمتر اشتباه رخ دهد. همینکه اشتباهی روی داد، باید فوراً تصحیح شود، البته هر چه زودتر و هر چه کاملتر بهتر.
درباره دیکتاتوری دموکراتیک خلق 30 ژوئن 1949 آثار منتخب جلد 4
===کمونیستها===
یک کمونیست باید صادق، وفادار و فعال باشد، مصالح انقلاب را گرانبها تر از جان خود بداند و منافع شخصی را تابع مصالح انقلاب نماید؛ او باید همیشه و در همه جا بر روی اصول صحیح پافشاری کند و علیه هر گونه فکر و عمل نادرست به طور خستگیناپذیر مبارزه نماید تا آنکه زندگی کلکتیو حزب را مستحکم و رابطه حزب را با تودهها استوار گرداند؛ او باید به حزب و تودهها بیشتر از هر شخص دیگر ارج نهد؛ باید به دیگران بیشتر از شخص خود توجه کند. تنها در چنین صورتی است که او را میتوان یک فرد کمونیست نامید.
علیه لیبرالیسم 7 سپتامبر 1937 آثار منتخب جلد 2
باید به هر رفیق فهماند که نخستین ملاک هر گفتار و هر کردار یک کمونیست باید عبارت باشد از انطباق آن با منافع والای اکثریت قاطع خلق و برخورداری از پشتیبانی آنها.
درباره دولت ائتلافی 24 آوریل 1945 آثار منتخب جلد 3
یک کمونیست هیچ گاه و تحت هیچ شرایطی نباید منافع شخصی خود را در مرتبه اول قرار دهد؛ او باید منافع خود را تابع مصالح ملت و تودههای مردم سازد. از اینجاست که خودخواهی، سستی و سهلانگاری در کار، انحطاط و فخر فروشی و غیره خصایل بسیار نکوهیده خوانده میشوند؛ در حالی که از خود گذشتگی، فعالیت پرشور در کار، فداکاری به خاطر رفاه عمومی و کار کوشنده و آرام مورد احترام قرار میگیرد.
نقش حزب کمونیست چین در جنگ ملی اکتبر 1938 آثار منتخب جلد 2
کمونیستها باید پیوسته برای دفاع استوار از حقیقت آماده باشند، زیرا که حقیقت در جهت منافع خلق است؛ کمونیستها باید پیوسته برای دفاع استوار از حقیقت آماده باشند زیرا که حقیقت در جهت منافع خلق است؛ کمونیستها باید پیوسته برای اصلاح اشتباهات خویش آماده باشند، زیرا که اشتباهات با منافع خلق در تضادند.
درباره دولت ائتلافی 24 آوریل 1945 اثار منتخب جلد 3
کمونیستها به هر مسئلهایکه بر میخورند، باید سئوال کنند: "چرا؟" و "برای چه؟"، آنها باید با مغز خود بیندیشند و با دقت فکر کنند که آیا با این واقعیت وفق میدهد یا نه، و آیا واقعاً بر اساس صحیحی مبتنی است یا نه؟ آنها به هیچ وجه نباید کورکورانه از دیگران تبعیت کنند و اطاعت بردهوار را تبلیغ نمایند.
سبک کار حزب را اصلاح کنیم 1 فوریه 1942 آثار منتخب جلد 3
ما باید رفقا را تشویق کنیم که منافع عموم را در نظر بگیرند. هر عضو حزب، هر بخش از کار، هر اظهار نظر و هر گونه عملی باید در جهت منافع عمومی سراسر حزب سیر کند؛ نقض این اصل مطلقاً غیر مجاز است.
سبک کار حزب را اصلاح کنیم 1 فوریه 1942 آثار منتخب جلد 3
کمونیستها باید نمونه واقعبینی و دوراندیشی باشند، زیرا فقط با واقعبینی است که میتوانند وظایف محوله را به انجام برسانند، و فقط دور اندیشی است که میتواند آنها را از گم کردن سمت حرکت به جلو باز دارد.
نقش حزب کمونیست چین در جنگ ملی اکتبر 1938 آثار منتخب جلد 2
کمونیستها باید از خود حداکثر دوراندیشی، ازخودگذشتگی و پیگیری را نشان دهند و در سنجش اوضاع تعصب را به حداقل پائین بیاورند، به اکثریت تودهها اتکا کنند و پشتیبانی آنها را نسبت به خود جلب نمایند.
وظایف حزب کمونیست چین در دوره جنگ مقاومت علیه ژاپن 3 مه 1937 آثار منتخب جلد 1
کمونیستها باید در آموزش نیز سرمشق باشند و همیشه هم معلم تودهها باشند و هم شاگرد آنان.
نقش حزب کمونیست چین در جنگ ملی اکتبر 1938 اثار منتخب جلد 2
هر کمونیست که در میان تودهها کار میکند، باید دوست تودهها باشد، نه ارباب آنها؛ آموزگاری خستگیناپذیر باشد، نه سیاست بازی بوروکراتیک.
نقش حزب کمونیست چین در جنگ ملی اکتبر 1938 اثار منتخب جلد 2
کمونیستها هرگز نباید خود را از اکثریت تودهها جدا سازند، و یا با هدایت چند دسته مترقی به طور منفرد و شتابزده پیش روند و اکثریت تودهها را فراموش کنند، بلکه باید بیشتر بکوشند که بین عناصر پیشرو و تودههای وسیع پیوندی نزدیک برقرار سازند. این همان چیزی است که از مفهوم اندیشیدن به اکثریت مستفاد میشود.
نقش حزب کمونیست چین در جنگ ملی اکتبر 1938 اثار منتخب جلد 2
ما کمونیستها مانند دانه هستیم و خلق چون خاک. ما به هر جا که میرویم، باید تودههای مردم در آمیزیم تا بتوانیم در میان آنها ریشه دوانده و شکوفه نمائیم.
درباره مذاکرات چون کین 17 اکتبر 1945 آثار منتخب جلد 4
ما کمونیستها باید بتوانیم خود را در تمام امور با تودهها پیوند دهیم. اگر اعضاء حزب ما خود را تمام عمر در چهار دیواری خانه محبوس نمایند و برای مواجه با جهان هرگز از آن چهار دیواری خارج نشوند و از طوفان احتراز جویند، آن وقت چگونه میتوانند به حال خلق چین سودمند واقع شوند؟ البته که نخواهند توانست، ما را به چنین اشخاصی به عنوان عضو حزب نیازی نیست. ما کمونیستها باید با جهان روبرو شویم و خود را به میان طوفانها بیفکنیم ـ این جهان کبیر مبارزه تودهای است، این طوفان عظیم مبارزه تودهای است.
متشکل شوید! 29 نوامبر 1943 آثار منتخب جلد 3
نقش پیشرو و نمونهوار کمونیستها دارای اهمیت حیاتی است. کمونیستهای ارتش هشتم و ارتش چهارم جدید باید در تهور به نبرد، در اجرای دستورات، در رعایت انظباط، در انجام کار سیاسی و در حفظ وحدت و همبستگی درونی سرمشق و نمونه باشند.
نقش حزب کمونیست چین در جنگ ملی اکتبر 1938 آثار منتخب جلد 2
یک کمونیست هرگز نباید خود رأی و مستبد باشد و یا آمرانه و تحکمآمیز عمل کند و خیال کند هر کاری که او میکند خوب و هر کاری که دیگران میکنند، بد است؛ او هیچگاه نباید خود را در اطاقی کوچک محبوس نماید، و یا با فخرفروشی و خودستائی بر دیگران استبداد کند.
سخنرانی در مجلس نمایندگان ناحیه مرزی شن سی ـ گان سو ـ نین سیا21 نوامبر 1941 اثار منتخب جلد 3
کمونیستها باید به نظرات افراد خارج از حزب به دقت گوش دهند و به آنها امکان صحبت کردن بدهند. اگر چه آنچه آنها میگویند، صحیح باشد، ما باید از آن استقبال کنیم و باید از نقاط مثبت آنها بیاموزیم؛ و اگر آنچه آنها میگویند صحیح نباشد باید اجازه دهیم تا صحبت خود را تمام کنند و آنگاه با صبر و بردباری جریان امر را برای آنها توضیح دهیم.
سخنرانی در مجلس نمایندگان ناحیه مرزی شن سی ـ گان سو ـ نین سیا21 نوامبر 1941 اثار منتخب جلد 3
کمونیستها نباید از شخصی که در کارش مرتکب خطائی شده است، دوری جویند ـ مگر آنکه اصلاحناپذیر باشد ـ بلکه باید او را قانع کنند تا بدین وسیله خود را از اساس اصلاح کند، کهنه را به دور افکند و از نو آغاز نماید.
نقش حزب کمونیست چین در جنگ ملی اکتبر 1938 آثار منتخب جلد 2
کمونیستها نباید به افرادیکه از نظر سیاسی عقب ماندهاند، کم بها دهند و یا آنان را تحقییر کنند، بلکه باید به آنها نزدیک شوند، با آنها متحد گردند، آنها را قانع سازند و به پیشروی تشجیع کنند.
نقش حزب کمونیست چین در جنگ ملی اکتبر 1938 آثار منتخب جلد 2
===کادرها===
ما برای تضمين اينکه رنگ حزب و دولت مان عوض نشود، بايد نه تنها مشی و سياستی صحيح اتخاذ کنيم، بلکه بايد ميليونها جانشينی که بتوانند امر انقلاب پرولتاريايی را ادامه دهند، تربيت و آماده نماييم.
مسئله تربيت جانشينانی که امر انقلاب پرولتاريايی را ادامه دهند، در آخرين تحليل، مسئله ايست مربوط به اينکه آيا کسانی پيدا خواهند شد که بتوانند امر انقلابی مارکسيستی-لنينيستی را که از طرف نسل سالمند انقلابيون پرولتاريايی آغاز شده، ادامه دهند يا نه، آيا رهبری حزب و دولت در دست انقلابيون پرولتاريايی باقی خواهد ماند يا نه، آيا نسلهای آينده ما در راه صحيح مارکسيستی-لنينيستی پيش خواهند رفت يا نه، بسخن ديگر، آيا ما می توانيم از پيدايش رويزيونيسم خروشچفی در چين بزور موفقيت آميز جلوگيری کنيم يا نه؟ سخن کوتاه، اين مسئله ای فوقالعاده مهم است، مسئله ايست که با بود و نبود حزب و دولت ما بستگی دارد، مسئله ايست که برای آينده امر انقلاب پرولتاريايی تا صد يا هزار و يا حتا ده هزار سال ديگر نيز همچنا دارای اهميت اساسی خواهد بود. کاهنين امپرياليسم با استناد به تغييرات اتحاد شوروی اميد خود را به "تحول مسالمت آميز" نسل سوم يا چهارم حزب چين بسته اند. ما اين پيش بينی امپرياليستها را حتما عقيم خواهيم گذارد. ما بايد از عاليترين ارگان سازمانی گرفته تا پايين ترين آن، در همه جا به تربيت و آماده ساختن ادامه دهندگان امر انقلاب توجه دائمی مبذول داريم. ادامه دهندگان شايسته امر انقلاب پرولتاريايی، دارای چه کيفيتی بايد باشند؟ آنها بايد مارکسيست-لنينيست های واقعی باشند، نه اينکه رويزيونيستهايی چون خروشچف که قبای"مارکسيسم-لنينيسم" بر تن کرده است. آنها بايد انقلابيونی باشند که يک دل و يک جان به اکثريت قاطع خلق چين و خلقهای سراسر جهان خدمت کنند، نه افرادی چون خروشچف که در کشور خود به منافع مشتی عناصر بورژوازی که قشر ممتاز را تشکيل می دهند، و در مقياس بين المللی به منافع امپرياليستها و مرتجعين خدمت می کند.
آنها بايد سياستمداران پرولتاريايی باشند و کار کنند. آنها نه تنها بايد با کسانی که با آنها هم عقيده اند، متحد شوند، بلکه بايد بتوانند با کسانی که با آنها اختلاف عقيده دارند، و حتی با کسانيکه در گذشته مخالف آنها بوده اند، ولی پراتيک خطاهای آنان را ثابت کرده است، نيز وحدت يابند. ولی آنها در برخورد با مقام پرستها و دسيسه بازانی نظير خروشچف بايد بويژه هشيار باشند و از غصب رهبری درجات مختلف سازمانهای حزبی و دولتی از طرف چنين عناصر مضری جلو گيرند.
آنها بايد در عمل ساختن مرکزيت دموکراتيک در حزب سرمشق باشند، شيوه رهبری مبنی بر اصل "از توده ها، به توده ها" را فرا گيرند، سبک کار دموکراتيک را بوجود آورند و بتوانند به ندای توده ها گوش فرا دهند. آنها نبايد مثل خروشچف مرکزيت دموکراتيک را در حزب نقض کنند، خودمختاری کنند، بطور ناگهانی و بدون دليل برفقا حمله ور شوند و بر آنها ظلم و ديکتاتوری نمايند. آنها بايد فروتن و مآل انديش باشند و از خودپسندی و تند خويی بپرهيزند، سرشار از روحيه انتقاد از خود باشند و جسارت داشته باشند نواقص و اشتباهات کار خود را تصحيح کنند. آنها به هيچ وجه نبايد مثل خروشچف خطاهای خود را روپوشی کنند و تمام خدمات را بخود نسبت دهند و همه اشتباهات را به گردن ديگران بیاندازند.
ادامه دهندگان امر انقلاب پرولتاريايی در جريان مبارزه توده ای پا بعرصه هستی می گذارند و در توفان های انقلاب رشد نموده و آبديده می شوند. کادرها را بايد در جريان طولانی مبارزه توده ای آزمود و شناخت و ادامه دهندگان امر انقلاب را از ميان آنان برگزيد و آموزش و پرورش داد.
نقل شده در " درباره کمونيسم کاذب خروشچف و آموزشهای تاريخی آن برای جهان" (14 ژوئيه 1964)
سازمانهای حزبی ما بايد در سراسر کشور گسترش بيابند و ما بايد آگاهانه ده ها هزار کادر و صدها رهبر درجه اول تربيت کنيم. آنها بايد کادرها و رهبرانی باشند که در مارکسيسم-لنينيسم تبحر و زبردستی داشته باشند. از نظر سياسی دور انديش باشند، در کار صلاحيت داشته باشند، سرشار از روحيه فداکاری باشند، قادر باشند با مسائل بطور مستقل برخورد کنند، در مقابل دشواريها استوار و محکم بايستند و با صداقت و وفاداری به ملت، به طبقه، و به حزب خدمت کنند. حزب با اتکاء به اين کادرها و رهبران است که می تواند با اعضای حزب و توده ها ارتباط پيدا کند، حزب با اتکاء به رهبری استوار آنها بر توده ها است که می تواند در کوبيدن دشمن توفيق بيابد. چنين کادرها و رهبرانی بايد از خودخواهی، از قهرمان بازی انديويدوآليستی، خودنمايی، تنبلی، پاسيويته و سکتاريسم متکبرانه مبرا باشند، بلکه بعکس آنها بايد قهرمانان از خود گذشته ملی و طبقاتی باشند، چنين است کيفيت و سبک کاری که از اعضاء، کادرها و رهبران حزب طلب می شود.
در راه جلب توده های ميليونی بطرف جبهه واحد ملی ضد ژاپنی مبارزه کنيم (7 مه 1937) اثار منتخب جلد 1
مشی سياسی به محض آنکه معين شود، کادرها به عوامل تعيين کننده بدل می شوند. از اينرو تربيت نقشه مند تعداد زيادی کادرهای جديد وظيفه رزمنده ما می باشد.
نقش حزب کمونيست چين در جنگ ملی (اکتبر 1938) اثار منتخب جلد 2
معيار و ملاکی که حزب کمونيست در سياست خود نسبت به کادرها در دست داشته باشد، عبارت از: اينکه آيا يک کادر در اجرای مشی حزب قاطع است يا نه، انظباط حزبی را رعايت می کند يا نه، رابطه نزديک با توده ها برقرار می سازد يا نه، قادر است وظايف خود را بطور مستقل انجام دهد يا نه، و آيا در کار خود فعال، با پشتکار و از خود گذشته است يا نه. اين همان چيزی است که از مفهوم "گماشتن افراد بر حسب شايستگی" مستفاد می شود.
نقش حزب کمونيست چين در جنگ ملی (اکتبر 1938) اثار منتخب جلد 2
سيستم شرکت کادرها در کار توليدی جمعی بايد بطور پيگير اجرا شود. کادرهای حزبی و دولتی ما اربابانی نيستند که بر گرده خلق سوار شده باشند، بلکه زحمتکشان ساده هستند. کادرها از طريق شرکت در کار توليدی جمعی با مردم زحمتکش پيوندهای وسيع، دائمی و نزديک بر قرار می سازند. اين امری است بس خطير که برای سيستم سوسياليستی اهميت دارد و به برطرف ساختن بوروکراتيسم و پيشگيری از پيدايش رويزيونيسم و دگماتيسم کمک می کند.
نقل شده در "درباره کمونيسم کاذب خروشچف و آموزشهای تاريخی آن برای جهان(14 ژوئيه 1964)
ما بايد طرز قضاوت در باره کادرها را بدانيم. ما نبايد قضاوت مان را در باره يک کادر فقط به يک دوره کوتاه يا يک واقعه مشخص از زندگی او محدود کنيم، بلکه بايد تمام زندگی و مجموعه کارهايش را در نظر بگيريم. اين است اسلوب اصلی برای قضاوت در باره کادرها.
نقش حزب کمونيست چين در جنگ ملی (اکتبر 1938) آثار منتخب جلد 2
ما بايد طرز استفاده صحيح از کادرها را بدانيم. رهبری در تحليل نهايی دارای دو مسئوليت عمده است. ايده دادن و استفاده صحيح از کادرها. نقشه کشيدن، تصميم گرفتن، فرمان و دستور صادر کردن – همه اينها از مقوله "ايده دادن" می باشند. برای اينکه ايده ها به مرحله عمل در آيند، ما بايد کادرها را متحد گردانيم و به عمل تشجيع کنيم، اين متعلق به مقوله "استفاده صحيح از کادرها" است.
نقش حزب کمونيست چين در جنگ ملی (اکتبر 1938) آثار منتخب جلد 2
ما بايد بدانيم که چگونه بايد از کادرها مواضبت کنيم. برای مواضبت از کادرها طرق متعددی موجود است: اولا هدايت آنها، يعنی اينکه بايد به آنها در کارشان آزادی عمل داد تا در تقبل مسئوليت جرأت بيابند، ولی در عين حال نيز بايد آنها را به موقع راهنمايی کرد تا اينکه تحت هدايت مشی سياسی حزب بتواند نيروی ابتکار خود را بطور کامل بکار اندازند. ثانيا ارتقاء سطح آنها، یعنی اينکه بايد به آنها امکان آموختن داد و آنها را از اين طرِق تربيت نمود تا آنکه بتوانند بر دانش تئوريک خود بيافزايند و قدرت کار خود را بالا برند. ثالثا کنترل کارهای آنها و کمک به آنها در جمع بندی تجربياتشان، افزون بر موفقيت هايشان، و اصلاح اشتباهاتشان. محول کردن کار بدون کنترل آن، بلکه فقط پس از اينکه اشتباهات جدی رخ داد، به آن توجه کردن – اين به هيچ وجه طرز مواظبت کردن از کادرها نيست. رابعا، علی العموم، استفاده از شيوه اقناع نسبت به کادرهايی که مرتکب خطا شده اند، کمک کردن برای تصحيح خطاهايشان، توسل به شيوه مبارزه فقط نسبت به آن افرادی جائز است که مرتکب خطا های جدی شده اند و از قبول هر گونه راهنمايی سرباز می زنند. در اينجا صبر و شکيبايی لازم است اين نادرست است اگر فورا به مردم مهر "اپورتونيست" زده يا به سهولت روش "مبارزه" عليه آنها در پيش گرفته شود. خامسا کمک کردن به آنها برای رفع مشکلاتشان، اگر کادری در نتيجه بيماری با مشکل روبرو شود يا در مضيقه مادی قرار گيرد و يا مسائل خانوادگی يا معضلات ديگری داشته باشد، ما بايد حتما نسبت به او در چهارچوب امکانات مان توجه کنيم. اينست طرز مواظبت کردن از کادرها.
نقش حزب کمونيست چين در جنگ ملی (اکتبر 1938) آثار منتخب جلد 2
گروه رهبری ايکه واقعا متحد گشته و با توده ها پيوند يافته باشد، فقط می تواد بطور تدريجی در پروسه مبارزه توده ای، نه جدا از آن، تشکيل يابد. در پروسه يک مبارزه بزرگ، ترکيب گروه رهبری در بسياری از موارد نبايد و نمی تواند در سراسر مرحله اول، مرحله وسط و مرحله آخر کاملا بلاتغيير بماند، فعالينی که در جريان مبارزه رشد می کنند، بايد دائما برای تعويض آن اعضای اوليه گروه رهبری که در مقايسه به آنها شايستگی کمتری دارند و يا انحطاط يافته اند، بالا برده شوند.
در باره بعضی از مسائل مربوط به شيوه های رهبری (1 ژوئن 1943 ) آثار منتخب جلد 3
اگر حزب ما فاقد تعداد زيادی کادر جديد باشد که بتواند در اتحاد و همکاری با کادر های قديمی کار کنند، مسلما امر ما در نيمه راه از حرکت باز خواهد ايستاد. بدين جهت همه کادرهای قديمی بايد با شور و حرارت فراوان از کادرهای جديد استقبال کنند و نسبت به آنها توجه نمايند. يقين، کادرهای جديد دارای کمبودهايی هستند. آنها مدتی نيست که در انقلاب شرکت جسته اند و هنوز تجربه کافی ندارند، بعضی از آنها بطور اجتناب ناپذير رسوبات ايدئولوژی ناسالم جامعه کهن يعنی بقايای ايدئولوژی انديويدوآليستی خرده بورژوايی را همرا آورده اند. ولی اين کمبودها با کار تربيتی و آبديدگی در انقلاب می تواند رفته رفته بر طرف گردند. برتری کادرهای جديد همانطور که استالين می گويد، در اين است که آنها سرشار از احساس نسبت به هر پديده نوينی هستند و بدينسان خود را با شور و حرارت و فعاليت زياد ممتاز می سازند – اين همان چيزی است که بعضی از کادرهای قديمی فاقد آنند. کادرهای جديد و قديمی بايد به يکديگر احترام بگذارند، از يکديگر بياموزند، با ياد گرفتن از نقاط مثبت يکديگر کمبودهای خود را بر طرف سازند تا بتوانند برای امر مشترک چون تنی واحد متحد شوند. و خود را از گرايش های سکتاريستی بر کنار دارند.
سبک کار حزب را اصلاح کنيم (1 فوريه 1942) آثار منتخب جلد 3
ما نه فقط بايد به کادرهای حزبی بلکه بايد به کادرهای غير حزبی نيز توجه کنيم. بسيارند افراد لايقی که خارج از حزب اند و ما کمونيستها نبايد آنها را از ديده فرو گذاريم. وظيفه هر کمونيست اين است که حاشيه نشينی و تکبر را بدور افکند و با کادرهای غير حزبی خوب همکاری کند، به آنها صميمانه کمک نمايد، نسبت به آنها برخوردی گرم و رفيقانه داشته باشد و فعاليت شان را در جهت امر کبير جنگ مقاومت ضد ژاپنی و ساختمان کشور سوق دهد.
نقش حزب کمونيست چين در جنگ ملی (اکتبر 1938) آثار منتخب جلد 2
===جوانان===
جهان در عين اينکه متعلق به ماست، به شما نيز تعلق دارد، ولی در آخرين تحليل جهان از آن شماست. شما جوانان که در عنفوان شباب سرشار از شادابی و نيروی حياتيد، چون آفتاب ساعت هشت و نه صبح می درخشيد. چشم اميد ما به شماست.
گفتگو با دانشجويان و کارآموزان چين مقيم مسکو (17 نوامبر 1957)
ما بايد به جوانان بفهمانيم که کشور ما در حال حاضر هنوز کشوری بسيار فقير است و تغيير ريشه ای اين وضع در مدتی کوتاه ميسر نيست و فقط و فقط با مساعی مشترک نسل جوان و تمام مردم ما که با دستان خود کار می کنند، چين می تواند در عرض چند ده سال به کشوری غنی و مقتدر بدل گردد. استقرار نظام سوسياليستی راهی را در پيش پای ما گشوده است که به جهان ايده آل می رود، ولی تحقق اين آرمان نياز به کار خستگی ناپذير ما دارد.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق (27 فوریه 1957)
از آنجا که تعداد زيادی از جوانان فاقد تجربه زندگی سياسی و اجتماعی اند، لذا قادر به مشاهده اختلاف بين چين کهن و چين نوين نيستند. برای آنها درک عميق اين حقيقت مشکل است که خلق ما در نتيجه مبارزات سخت و دشوار غير قابل تصور توانسته است خود را از يوغ امپرياليسم و ارتجاع گوميندان برهاند. برای آنها درک عميق اين مطلب نيز دشوار است که بنای جامعه خوشبخت سوسياليستی چه کار سخت و طولانی می طلبد. از اين روست که بايد در ميان توده ها بطور مداوم کار تربيتی سياسی زنده و موثر انجام گيرد، بايد مشکلات موجود را دائما به آنها بروشنی نشان داد و با آنها در باره چگونگی رفع اين مشکل به مباحثه پرداخت.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
جوانان فعالترين و شاداب ترين نيروهای جامعه هستند. آنها از همه بيشتر علاقه مند به آموزش و در تفکر خود از همه کمتر محافظه کارند. اين حقيقت بويژه در عصر سوسياليسم بيشتر صدق می کند. ما اميدواريم که سازمانهای حزبی نقاط مختلف به واحدهای سازمان جوانان کمک کنند، با آنها همکاری نمايند و اين مسئله را بدقت بررسی کنند که چگونه بايد از انرژی جوانان به بهترين وجه استفاده کرد. سازمانهای حزبی نبايد به جوانان به چشم مردم عادی بنگرند و خصوصيات آنها را ناديده بگيرند. البته خوانان نيز بايد از پيران و سالمندان بياموزند و حتی الامکان سعی کنند با موافقت آنها به فعاليتهای گوناگون مفيد بپردازند.
مقدمه بر مقاله "دسته ضربتی جوانان نهمين کئوپراتيو توليدات کشاورزی در ده سين پين در شهرستان جون شان" (سال 1955)
چگونه بايد سنجيد که يک جوان انقلابی است؟با کدام معيار بايد آنرا اندازه گرفت؟ تنها يک معيار می تواند وجود داشته باشد، و آن اين است که آيا اين جوان مايل است با توده های وسيع کارگران و دهقانان در آميزد و آيا بدان عمل می کند يا نه. چنانچه او مايل به درآميختن با توده های وسيع کارگران و دهقانان باشد و واقعا نيز بدان عمل کند، آنگاه فردی انقلابی است، والا فردی غير انقلابی يا ضد انقلابی است. اگر او امروز با توده های کارگران و دهقانان در آميزد، او را امروز می توان فردی انقلابی ناميد، ولی چنانچه او فردا از آنان ببرد و حتی بر مردم ساده ستم کند، آنوقت فردی غير انقلابی و يا ضد انقلابی خواهد شد.
سمت جنبش جوانان (4 مه 1939 ) آثار منتخب جلد 2
تا زمانيکه روشنفکران با دل و جان خود را بميان مبارزه انقلابی توده ای نيافکنده اند يا تصميم قطعی نگرفته اند که به منافع توده ها خدمت کنند و با آنها يکی شوند، اغلب بشيوه تفکر ذهنی و منش انفرادی گرايش دارند، افکار آنها غالبا عملی نيست و در فعاليت خود اغلب ناپايداری نشان می دهند. به اين جهت با وجود اينکه توده روشنفکران انقلابی چين می تواند نقش پيشتاز و حلقه رابط با توده ها را بازی کند، همه آنها قادر نخواهند بود تا پايان انقلابی بمانند. بخشی از آنان در لحظات بحرانی صفوف انقلاب را ترک می کنند و دست از فعاليت بر می دارند و حتی ممکن است تعداد کمی از آنها به دشمنان انقلاب بدل شوند. روشنفکران تنها در جريآن شرکت طولانی در مبارزه توده ای است که می توانند معايب خود را مرتفع سازند.
"انقلاب چين و حزب کمونيست چين" (دسامبر 1939) آثار منتخب جلد 2
سازمان جوانان صرف نظر از اينکه بايد در مورد وظيفه مرکزی حزب بهم سويی با حزب ادامه دهد، بايد کار خود را نيز که متناسب با ويژگيهای جوانان است، انجام دهد. چين نوين بايد از جوانان خود مواظبت کند و نسبت به رشد نسل جوان توجه نمايد. جوانان بايد بياموزند و کار کنند، ولی چون آنها در سنين رشد جسمانی هستند، بايد هم به کار و آموزش و هم به تفريح، ورزش و استراحت آنان توجه کامل مبذول داشت.
گفتگو در ملاقات با هئيت رئيسه دومين کنگره ملی سازمان جوانان (30 ژوئن 1953)
===زنان===
يک مرد چينی معمولا تحت تسلط سه سيستم قدرتی قرار می گيرد (قدرت سياسی، قدرت قبيله ای و قدرت مذهبی) ... راجع به زنان، آنها علاوه بر تحت تسلط اين سه قدرتند، زير سلطه مردان (قدرت شوهر) نيز قرار می گيرند. اين چهره قدرت سياسی، قبيله ای، مذهبی و قدرت شوهر، تمام ايدئولوژی و نظام فئودالی- پدر شاهی را متبلور می سازد و چهار طناب بسيار کلفتی است که دست و پای خلق چين و بويژه دهقانان چين را می بندد. چگونگی برافکندن قدرت سياسی ملاکين از طرف دهقانان در بالاشرح داده شد. قدرت سياسی ملاکين ستون فقرات تمام سيستمهای قدرتی ديگر است. بدنبال بر افکندن قدرت سياسی ملاکين، پايه های قدرت قبيله ای، قدرت مذهبی، و قدرت شوهر نيز شروع به تزلزل می کند.... قدرت شوهر هميشه در ميان دهقانان فقير ضعيفتر بوده است زيرا زنان آنها در مقايسه با زنان طبقات ثروتمند از روی ضرورت اقتصادی می بايستی بيشتر به کار بدنی اشتغال ورزند و درست به همين جهت است که آنها حق بيان بيشتر و حتی قدرت بزرگتری در تعيين مسائل فاميلی در اختيار دارند. با ورشکستگی روزافزون اقتصاد روستايی طی سالهای اخير، اساس تسلط مردان بر زنان نيز فرو ريخته است. زنان اکنون به موازات اوج جنبش دهقانی در بسياری از نقاط دست به تشکيل اتحاديه های دهقانی زنان زده اند، اکنون زمان سربلند کردن زنان در رسيده است، قدرت شوهر روزبروز متزلزلتر می شود. در يک کلام، تمام ايدئولوژی و نظام فئودالی – پدرشاهی با رشد و اعتلای قدرت دهقانان بلرزه درآمده است.
گزارش در باره بررسی جنبش دهقانی در استان خونان (مارس 1927) آثار منتخب جلد 1
بخاطر بهبود موقعيت اقتصادی و سياسی زنان متحد شويد و در قعاليتهای توليدی و سياسی شرکت جوييد.
دستخطی برای مجله "زنان چين نوين" (20 ژوئيه 1949)
از منافع جوانان، زنان و کودکان دفاع کنيد – به جوانانی که از حق تحصيل محرومند، ياری رسانيد، به جوانان و زنان در راه متشکل شدن بخاطر شرکت متساوی الحقوق در کليه فعاليتها يی که برای جنگ مقاومت ضد ژاپنی و برای ترقی اجتماعی مفيد باشد، کمک کنيد، آزادی زناشويی و تساوی بين مرد و زن را تامين نماييد و به جوانان و کودکان آموزش سودمند دهيد. ....
در باره دولت ائتلافی (24 آوريل 1945) آثار منتخب جلد 3
در توليد کشاورزی وظيفه اساسی ما تعديل متشکل نيروی کار و تشويق زنان بکار کشاورزی است.
سياست اقتصادی ما (23 ژانويه 1934) آثار منتخب جلد 1
بخاطر بنا نهادن يک جامعه کبير سوسياليستی بسيج توده های وسيع زنان برای شرکت در فعاليت توليدی دارای اهميت بسيار بزرگی است. مردان و زنان بايد در کار توليدی در مقابل کار مساوی دستمزد مساوی دريافت کنند. تساوی حقوق واقعی بين مرد و زن تنها در پروسه تحول سوسياليستی تمام جامعه می تواند تحقق يابد.
مقدمه بر مقاله "زنان در جبهه کار گام نهدهاند"(1955)
پس از پايان کئوپراتيوه کردن کشاورزی، بسياری از کئوپراتيوها دچار کمبود نيروی کار شده اند. از اينرو لازم آمد که توده بزرگی از زنانرا که در گذشته در کار زراعت شرکت نمی کردند، برای شرکت در جبهه کار بسيج نمود.... زنان چينی ذخيره عظيم نيروی کارند. اين نيروی ذخيره را بايد در مبارزه بخاطر ايجاد يک کشور کبير سوسياليستی وارد عرصه کرد.
مقدمه بر مقاله "رفه مشکل کمبود نيروی کار بوسيله بسيج زنان برای شرکت در کار توليدی"(1955)
برای هر زنی که بتواند کار کند، بايد وسيله ای فراهم ساخت تا مقام خود را در جبهه کار طبق اصل دستمزد مساوی برای کار مساوی اشغال کند، اين امر بايد هر چه زودتر تحقق يابد.
در باره دولت ائتلافی (24 آوريل 1945) آثار منتخب جلد 3
===فرهنگ و هنر===
در دنيای امروز، هر فرهنگ، هر ادبيات و هنری متعلق به طبقه معينی است و از مشی سياسی مشخصی ناشی می شود. در واقع هنر برای هنر، هنر مافوق طبقات و يا هر هنری که خارج از سياست يا مستقل از آن باشد، وجود ندارد. ادبيات و هنر پرولتاريايی بخشی از مجموعه امر انقلابی پرولتاريا است و همان طور که لنين می گفت: "يک چرخ کوچک و يک پيچ کوچک" از مکانيسم کلی انقلاب است.
سخنرانی در محفل ادبی و هنری ين آن (مه 1942) آثار منتخب جلد 3
فرهنگ انقلابی، سلاح انقلابی نيرومندی است در دست توده های مردم که زمينه را از نظر ايدئولوژيک قبل از وقوع انقلاب آماده می سازد و در طول انقلاب بخش مهم و ضرور جبهه عمومی انقلاب را تشکيل می دهد.
در باره دموکراسی نوين (ژانويه 1940) آثار منتخب جلد 2
تمام ادبيات و هنر ما در خدمت خلق و در درجه اول در خدمت کارگران، دهقانان و سربازان است، ادبيات و هنر ما برای آنها خلق شده و مورد استفاده آنها قرار می گيرد.
سخنرانی در محفل ادبی و هنری ين آن (مه 1942) آثار منتخب جلد 3
کارمندان ادبی و هنری ما بايد از عهده اين وظيفه بر آيند و موضع خود را تغيير دهند، آنهابايد قدم بقدم بسوی کارگران، دهقانان و سربازان، بسوی پرولتاريا، گام بردارند، از اين راه که به ميان آنها روند، خود را در قلب مبارزه عملی بيافکنند و مارکسيسم و جامعه را مطالعه نمايند. فقط به اين طريق است که ما می توانيم ادبيات و هنری بيافرينيم که واقعا در خدمت کارگران ، دهقانان و سربازان قرار گيرد – ادبيات و هنر اصيل پرولتاريايی.
سخنرانی در محفل ادبی و هنری ين آن (مه 1942) آثار منتخب جلد 3
(مقصود از اجتماع امروز ما اين است که) کاری کنيم که ادبيات و هنر با مکانيسم عمومی انقلاب بمثابه جزيی از آن بخوبی منطبق گردد، بصورت سلاح نيرومندی برای وحدت و آموزش خلق، برای درهم کوبيدن و نابود ساختن دشمن درآيد، به خلق کمک کند تا يک دل و يک جان عليه دشمن برزمد.
سخنرانی در محفل ادبی و هنری ين آن (مه 1942) آثار منتخب جلد 3
انتقاد ادبی و هنری شامل دو ملاک است: يکی سياسی و ديگری هنری.....
دوملاک وجود دارد – يکی سياسی و ديگری هنری، رابطه ميان اين دو چيست؟ ممکن نيست ميان سياست و هنر، ميان جهان بينی کلی و شيوه های آفرينش هنری و انتقاد هنری علامت تساوی گذاشت. ما نه فقط منکر وجود ملاک سياسی مجرد و مطلقا ثابت، بلکه منکر وجود ملاک هنری مجرد و مطلقا ثابت نيز هستيم. هر طبقه در هر جامعه طبقاتی دارای ملاک سياسی و هنری خويش است. در عين حال هر طبقه در هر جامعه طبقاتی، ملاک سياسی را در درجه اول و ملاک هنری را در درجه دوم می گذارد..... آنجه که ما خواستار آن هستيم، وحدت سياست و هنر، وحدت مضمون و شکل، وحدت مضمون سياسی انقلابی و شکل هر چه کاملتر هنری می باشد. آثاريکه فاقد ارزش هنری هستند، هر قدر هم از لحاظ سياسی مترقی باشند، فاقد قدرتند. از اينجهت ما در عين حال هم مخالف آن آثار هنری هستيم که بيان کننده نظرات غلط سياسی هستند و هم مخالف اين گرايش هستيم که آثاری با "سبک شعار و اعلان" بوجود آيند که نظرات سياسی آنها درست ولی فاقد نيروی بيان هنری باشد. ما بايد در ادبيات و هنر در دو جبهه مبارزه کنيم.
سخنرانی در محفل ادبی و هنری ين آن (مه 1942) آثار منتخب جلد 3
رهنمود سياسی "بگذار صد گل بشکفد" و "بگذار صد مکتب با هم رقابت کنند"، رهنمودی است که سبب تسريع شکوفای هنر و پيشرفت علم و رونق فرهنگ سوسياليستی کشور ما می گردد. اشکال و سبک های گوناگون هنر می توانند آزادانه تکامل يابند و مکاتب مختلف علوم می توانند آزادانه با هم رقابت کنند. ما فکر می کنيم که تحميل اجباری سبک های هنری و نظرات علمی معين و قدغن کردن سبکها و نظرات ديگر بوسيله تدابير اداری، به رشد علم و هنر زيان می رساند. درستی يا نادرستی در علم و هنر، بايد از طريق بحث آزادانه هنرمندان و دانشمندان و کار پراتيک علمی و هنری تعيين شود، نه بطريق سطحی و ساده.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
ارتشی که فرهنگ نداشته باشد، ارتش نادانی است و يک ارتش نادان قادر به درهم شکستن دشمن نيست.
جبهه واحد در امور قرهنگی(30 اکتبر 1944 ) آثار منتخب جلد 3
===آموزش===
مابرای تحول چين از يک کشور کشاورزی عقب مانده به يک کشور صنعتی پيشرو با وظيفه سخت و دشواری روبرو هستيم و تجربه ما هنوز خيلی مانده است که کافی باشد. به اينجهت ما بايد بتوانيم بنحو شايسته ای بياموزيم.
نطق افتتاحيه در هشتمين کنگره حزب کمونيست چين(15 سپتامبر 1956)
اوضاع دائما در تغيير است و کسی که بخواهد افکارش را با اوضاع جديد تطبيق دهد، بايد بياموزد، حتا آنهايی که با مارکسيسم نسبتا خوب آشنا هستند و موضع پرولتاريايی نسبتا استواری اتخاذ کرده اند، نيز بايد به آموزش خود ادامه دهند، پديده های نوين را بپذيرند و مسائل تازه را مورد مطالعه و بررسی قرار دهند.
سخنرانی در کنفرانس کشوری حزب کمونيست چين در باره کار تبليغاتی(12 مارس 1957)
ماآنجه را که سابقا نمی دانستيم، ميتوانيم ياد بگيريم. ما نه فقط قادر به ويران ساختن جهان کهن هستيم، بلکه بخوبی نيز می توانيم جهان نوينی را بر پا داريم.
گزارش به دومين پلنوم هفتمين کميته مرکزی حزب کمونيست چين (5 مارس 1949) آثار منتخب جلد 4
در باره آموزش دو روش مختلف موجود است. اولی روش دگمتايستی است که می گويد بايد از همه چيز صرفنظر از اينکه برای شرايط کشور ما مناسب باشد يا نه، اقتباس کنيم. اين روش درستی نيست. روش ديگر اين است که ما بايد هنگام آموزش فکر خود را بکار اندازيم و آن چيزی را بياموزيم که با شرايط کشور ما تطبيق می کند، يعنی کليه تجاربی را بپذيريم که برای ما مفيد هستند. ما درست نيازمند چنين روشی هستيم.
درباره حل صحیح تضادهای درون خلق 27 فوریه 1957
تئوری مارکس، انگلس، لنين و استالين دارای اعتبار جهان شمول است. ما بايد به اين تئوری نه به عنوان يک دگم، بلکه چون راهنمای عمل بنگريم. آموزش فقط ياد گرفتن عبارات و جملات مارکسيستی – لنينيستی نيست، بلکه ياد گرفتن مارکسيسم-لنينيسم بمثابه علم انقلاب است. کافب نيست که فقط قوانين عامی را که مارکس، انگلس، لنين و استالين بر مبنای مطالعه همه جانبه خود از زندگی واقعی و تجارب انقلابی بدست آورده اند، درک کنيم، بلکه بايد موضع گيری و اسلوب آنها را در بررسی و حل مسائل نيز بياموزيم.
نقش حزب کمونيست در جنگ ملی (اکتبر 1938) آثار منتخب جلد 2
اگر ما يک تئوری صحيح داشته باشيم، ولی فقط در باره آن پر حرفی کنيم، آنرا درقفس جبس نماييم و بعمل در نياوريم، آنگاه اين تئوری هر اندازه هم که خوب باشد، بی اهميت خواهد شد.
درباره عمل (ژوئيه 1937) آثار منتخب جلد 1
تئوری مارکسيستی را بايد فرا گرفت و در عمل بکار برد، و آنرا فقط به منظور بکار بردنش فرا گرفت. اگر شما بتوانيد با استفاده از نظر مارکسيستی – لنينيستی يک يا دو مسئله عملی را توضيح دهيد، بايد مورد تقدير قرار گيريد و بايد آنرا بعنوان دست آوردی به حسابتان گذاشت. هر قدر که شما مسائل بيشتری را توضيح دهيد و هر قدر که اين توضيحات شما جامع تر و ژرفتر باشند، دست آورد شما ارزنده تر خواهند شد.
سبک کار حزب را اصلاح کنيم (1 فوريه 1942) آثار منتخب جلد 3
چگونه بايد تئوری مارکسيستی – لنينيستی را با پراتيک انقلاب تلفيق داد؟ با يک جمله عام می توان به اين سئوال پاسخ داد: "تيراندازی به هدف". رابطه بين مارکسيسم – لنينيسم و انقلاب چين درست شبيه رابطه بين تير و هدف است. ولی بعضی از رفقا بدون هدف تيراندازی می کنند، الکی تير می اندازند، چنين مردمانی خيلی به آسانی می توانند به انقلاب زيان برسانند.
سبک کار حزب را اصلاح کنيم (1 فوريه 1942) آثار منتخب جلد 3
آن کسانيکه در کار صاحب تجربه اند، بايد به آموختن تئوری بپردازند و بطور جدی مطالعه کنند، فقط در اين صورت است که آنها می توانند به تجارب خود نظم و ترتيب بخشند، آنها را تعميم دهند و به سطح تئوری برسانند، فقط در اين صورت است که آنها تجارب جزيی را اشتباها به مثابه حقيقت عام تلقی نخواهند کرد و دچار خطاهای امپريستی نخواهند شد.
سبک کار حزب را اصلاح کنيم (1 فوريه 1942) آثار منتخب جلد 3
کتاب خواندن آموختن است، اما آموخته را بکار بستن نيز آموختن است و حتا نوع مهمتر آن. اسلوب اصلی ما آموختن جنگ در جريان جنگ است. حتا شخصی هم که امکان مدرسه رفتن نداشته است، می تواند علم جنگ را بيِاموزد- او می تواند جنگ را طريق جنگ بياموزد. جنگ انقلابی کار توده های مردم است و غالبا موضوعی نيست که ابتدا آموخته شود و بعد بعمل درآيد، بلکه امری است که ابتدا بايد بعمل در آيد و سپس آموخته شود، زيرا عمل کردن خود آموختن است.
مسائل استراتژی در جنگ انقلابی چين (دسامبر 1936) آثار منتخب جلد 1
بين يک غير نظامی و يک سرباز فاصله موجود است، ولی اين فاصله ديوار بزرگ چين نيست و می تواند بسرعت از ميان برداشته شود، و راه از بين بردن آنهم شرکت در انقلاب و جنگ است. وقتيکه ما می گوييم آموختن و بکار بستن امر آسانی نيست، مقصودمان اين است که آموختن جامع و بکار بستن ماهرانه کار سخت و مشکلی است. وقتيکه ما می گوييم يک غير نظامی می تواند بسرعت به يک سرباز تبديل شود، منظورمان اين است که عبور از مرز بين اين دو مشکل نيست. در توصيف وحدت اين دو جکم ضرب المثلی از چين قديم بجا مانده است که می گويد " در جهان هيچ مشکلی نيست که در برابر انسان با اراده تاب مقاومت آورد." عبور از موانع مشکل نيست. تبحر و استادی نيز امری است امکان پذير فقط مشروط به اينکه بکوشد و قادر به آموختن باشد.
مسائل استراتژی در جنگ انقلابی چين (دسامبر 1936) آثار منتخب جلد 1
ما بايد کار کردن در رشته اقتصادی را از تمام آنکسانيکه به اين فن آشنايی دارند (هر که می خواهد باشد) ياد بگيريم. ما بايد آنها را معلم خود بشمريم و با صداقت و احترام از آنها بياموزيم، در صورت ندانستن نبايد تظاهر به دانايی نمود.
در باره ديکتاتوری دموکراتيک خلق (30 ژوئن 1949) آثار منتخب جلد 4
معلومات – اين علم است و در اينجا ديگر نه جای تقلب و دغل بازی است و نه جای تکبر و خودبينی، بلکه بعکس صداقت و تواضع لازم می آيد.
در باره عمل (ژوئيه 1937) آثار منتخب جلد 1
قانع بودن دشمن آموزش است. اگر بخواهيم واقعا چيزی بيآموزيم، باید از قانع بودن بپرهيزيم. همانطور که می گويند: "ازخود آموزی سير مشو" ، "از آموختن به ديگران خسته مگرد" - اين است برخوردی که ما بايد نسبت بخود و ديگران داشته باشيم.
نقش حزب کمونيست چين در جنگ ملی (اکتبر 1938) آثار منتخب جلد 2
بعضی ها که چند کتاب مارکسيستی خوانده اند، خود را خيلی دانا می پندارند، ولی آنچه را که خوانده اند عميقا در نيافته اند و در مغزشان ريشه ندوانده است و بنابر اين نمی دانند چگونه بايد آنرا بکار ببندند و احساسات طبقاتی آنها نيز همان احساسات طبقاتی قديمی مانده است. افراد ديگری نيز هستند که بسيار متکبر و مغرورند و هنوز چند جمله بيش نخوانده که خود را آدم فوق العاده قلمداد می نمايد و فکر می کنند که از دماغ فيل افتاده اند. آنها به مجرد اينکه توفانی بر می خيزد، موضعی اتخاذ می کنند که کاملا با موضع کارگران و اکثريت دهقانان زحمتکش متفاوت است. موضع آنها متزلزل است در حاليکه موضع کارگران و اکثريت دهقانان زحمتکش استوار می باشد، موضع آنان تار و مبهم است در حاليکه موضع اينان صاف و روشن می باشد.
سخنرانی در کنفرانس کشوری حزب کمونيست چين در باره کار تبليغاتی(12 مارس 1957)
برای فرا گرفتن واقعی مارکسيسم، بايد مارکسيسم را نه تنها از خلال کتابها بلکه بطور عمده از طريق مبارزه طبقاتی، کار عملی و تماس نزديک با توده های کارگران و دهقانان آموخت. وقتيکه روشنفکران ما علاوه بر مطالعه آثار مارکسيستی، از طريق تماس نزديک با توده های کارگران و دهقانان و از طريق کار عملی تا اندازه ای به درک آن دست يافتند، همه ما نه فقط در مورد ميهن پرستی و نظام سوسياليستی بلکه در مورد جهان بينی کمونيستی نيز زبان مشترک پيدا خواهيم کرد. چنانچه چنين امری تحقق پذيرد، کار همگی ما به يقين خيلی بهتر انجام خواهد يافت.
سخنرانی در کنفرانس کشوری حزب کمونيست چين در باره کار تبليغاتی(12 مارس 1957)
|