صائب تبریزی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) |
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۵:
===دیوان اشعار===
* «آبرو در پیش ساغر ریختن دونهمتی است// گردنی کج میکنی باری [[شراب|می]] از مینا طلب»
* «ایدل از پست و بلند روزگار اندیشه کن// در برومندی ز قحط برگ و بار اندیشه کن//
* «بود مصاف تو ای چرخ با شکستهدلان// همیشه [[شیر]] تو [[آهو|آهوی]] لنگ میگیرد»
خط ۱۵:
* «پرده مردم دریدن عیب خود بنمودن است// عیب خود میپوشد از چشم خلایق عیبپوش»
* «[[جام جم]] آیینهدار کاسهٔ زانوی ماست// ما چو [[کودک|طفلان]] هر طرف بهر تماشا میرویم»
* «در مجالس حرف سرگوشیزدن با یکدگر// در زمین سینهها تخم نفاق افشاندن است»
خط ۲۲:
* «شاهی که بر رعیت خود میکند ستم// مستی بود که میخورد از ران خود کباب»
* «[[عشق]] را با هردلی نسبت به قدر جوهر است// قطره بر [[گل]] شبنم و در قعر [[دریا]] گوهر است» ▼
▲* «[[عشق]] را با هردلی نسبت به قدر جوهر است// قطره بر [[گل]] شبنم و در قعر دریا گوهر است»
* «عیش امروز علاج غم فردا نکند// مستی شب ندهد سود به خمیازه صبح»
* «فکر شنبه تلخ دارد جمعه [[کودک|اطفال]] را// عشرت امروز بیاندیشه فردا خوش است»
* «گردش چرخ، بد و نيک ز هم نشناسد// آسیا تفرقه از هم نکند گندم و جو»
سطر ۳۹ ⟵ ۳۷:
* «نخواهد آتش از همسایه، هرکس جوهری دارد// چنار از سینه خود، می کند ایجاد، آتش را»
* «نرمی ز حد مبر كه چو دندان [[مار]] ریخت//
* «نهاد سخت تو سوهان به خود نمیگیرد// وگرنه پست و بلند زمانه سوهان است// زمانه! بوته خار از درشت خویی تست// اگر شوی تو ملایم جهان گلستان است// گذشت عمر و نکردی کلام خود را نرم// ترا چه حاصل از این آسیای دندان است»
* «نیست پروا تلخكامان را ز تلخیهای [[عشق]]// آب [[دريا]] در مذاق [[ماهی]] دريا خوش است»
* «هیچ قفلی نیست در بازار امکان بی کلید// بستگیها را گشایش از در دلها طلب»
|