محمدتقی بهار: تفاوت میان نسخه‌ها

* «برو کار می‌کن مگو چیست کار// که سرمایهٔ جاودانی است کار// نگر تاکه دهقان دانا چه‌گفت// به‌فرزندکان چون همی‌خواست خفت// که میراث خودرا بدارید دوست// که گنجی زپیشینیانز پیشینیان اندر اوست// من آن‌را ندانستم اندر کجاست// پژوهیدن و یافتن با شماست// چو شد مهرمه کشت‌گه برکنید// همه‌جای آن زیر و بالا کنید// نمانید ناکنده جائیجایی زباغ// بگیرید از آن گنج هرجا سراغ// پدر مرد و پوران به‌امید گنج// به‌کاویدن دشت بردند رنج// به‌گاوآهن و بیل کندند زود// هم این‌جا هم آن‌جا و هرجا که بود// در آن‌سال از آن رنج و آن خوب‌شخم// زهر تخم برخاست هفتاد تخم// نشد گنج پیدا ولی رنجشان// چنان چون پدر گفت، شد گنجشان»

* «پس تو چون رنج نبردی زکه می‌جوئیمی‌جویی گنج؟// پس تو چون سنگ نکندی زکه می‌جوئیمی‌جویی زر؟»

* «شنيـدم كه دو دزد خنجرگذار// خـری[[خر|خری]] را ربودند در ره‌گذار// يكی گفت بفـروشم آنرا به‌زر// نگه‌دارمــش،نگه‌دارمش، گفت دزد دگر// دراين ماجرا گفتگو شد درشت// به‌دشنام پيوست و آخر به‌مشت// حريفان ما مشت بـرهم زنانبرهم‌زنان// كه دزد دگر تافت خـر را عنان»

* «صاحب‌دلی چو نیست چه‌سود از وجود دل// آپینهآیینه گو مباش چو اسکندری نماند»

* «قول پیمبر به‌کار بند و میازار// خاطر [[مورچه|مور]] ضعیف و [[پشه]] لاغر»

* «ناکرده گنه معاقبم گوئیگویی// سبابهٔ مردم ِ پشیمانم»