جلیل ضیاءپور: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
افزودن بخش «درباره ضیاءپور» |
||
خط ۶:
'''درباره هنر و ادبیات، ناصر حریری، انتشارات آویشن/ ۱۳۷۸ خورشیدی'''
* «تقلید در [[هنر]]، موجب اُفت شخصیت فردی و هویت ملّی است.»
* «هنرمند مقلّد، با اصل هنرمندی ناآشنا است.»
* «آثار کلیشهای همیشه مرا به یاد تکاپوی کیمیاگران میاندازد که تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟»
* «[[هنر|هنرها]]، ارتباط ریشهای با زندگانی و سنخیّت تنگاتنگ باهم دارند فقط ابزار کارشان با هم فرق میکند.»
* «نوآوری و نوگرایی، تابع فشار شدید نیاز است.»
* «هر نوگرایی، خود یک نوع واقعگرایی است.»
* «خامآوری بر روی پردهٔ نقاشی، نشان از بیخبری دارد.»
* «اندیشههای اجتماعی است که شیوهٔ هر موضوعی را برای هنرمند به وجود میآورد.»
* «آثار [[هنر]]ی، به مانند آئینه، منعکس کنندهٔ نوع زندگانی مردم در هر سطح است.»
* «برای شناخت هویّت هر قوم و ملّتی، همیشه از راه دستآوردهای فرهنگی – هنری است که به آن پی میبرند. زیرا این دستآوردها، همه چیز مدنی را در خود دارند.»
* «[[هنر]] سطح بالا برای همهٔ مردم است ولی هنر عوامپسند را فقط عوام میپسندند.»
* «هنرمند واجد شرایط، در ایجاد آثار [[هنر|هنری]]، خود را از آشنایی با روند زندگانی جامعهاش، بینیاز نمیداند.»
* «استعداد [[هنر|هنری]] به معنی آمادگی در کار آموزندگی است. اما به غنا رساندن آن، عمل میخواهد.»
* «ذوق و شوق، لازمند امّا برای هنرمند شدن کافی نیستند.»
* «هنرمند و هنرجو همیشه باید پُرسنده باشند. زیرا پُرسندگی پویندگی است و در هر [[هنر]]، پویندگی زندگی است.»
* «تشویق مناسب برای هنرمندان نیازمند به تشویق، بیشتر کارساز است تا در هنرمندان متکّی به خود.»
* «دنیا پر است از ثابت قدمانی که هرگز منتظر تشویق این و آن نبودهاند و به خاطر هیچ مشکلی هم، پا پس نکشیدهاند.»
* «طبیعتسازی، عین به عین سازی نمیتواند باشد. زیرا [[هنر]]، استعدادهای مبتکر را میطلبد.»
* «آفرینش هنرمند که آفرینشی ثانوی است، تألیفی از نتیجه استنباطها، به کمک ظاهر عینی و ذهنیّت است.»
* «زندگانی در هر زمانهای، راه خاص خود را دارد و هنرمند هم به ناچار راه خاص این زمانهاش را دنبال میکند.»
* «به نقاشی هندسی، بیتوجه نباشیم. اکثر نقاشان، از ویژگی شکلهای کائنات به جهان هندسی رسیده اند.»
* «به عاریت گرفتن قالبهای [[هنر|هنری]] زمانهها (بیش از حداقل الهام) ندیدهگرفتن حضور زمانهٔ حاضر و خودمشغولی با زمانههای از دست رفته است. به این طریق زمان حاضر نیز از دست میرود.»
* «دستیابی به طرح عینیات، بسی آسانتر از طرح ذهنیات است. زیرا تا رسیدن به این طرح، به شناختهای بسیاری باید دست یافت.»
* «تکرار هر سنّتی، نشخوار اندیشهها و دیدههای گذشتهها است.»
* «کوشش در عینیت سازی، هرگز [[هنر]] نیست. مگر که بار ذهنیت بر آن افزوده شود. زیرا بار ذهنی، سخن هنرمند است.»
* «هیچ هنرمندی نمیتواند بیبار سنّت باشد. زیرا خود با آن عجین است و با آن پیوند ریشهای دارد.»
* «رنگ، برای هنرمند نقاش، زبانی است که هر قدر سادهگویی در آن باشد، برقراری رابطه با آن آسانتر است.»
* «رنگ، دنیای همهکس به ویژه دنیای نقاش است. او، از آنها همانند نُت موسیقی یا کلمات - اما ساده و منسجم - بهره میگیرد.»
* «برای آشنایی با رنگِ نقاش، باید با این دنیای او افت و خیز آگاهانه داشت.»
* «نقاشی، خود دارای موسیقی و شعر مخصوص به خود میباشد و شعر و موسیقی اضافی مُخِلّ آن است.»
* «این، نگاه دقیق و اندیشهٔ هنرمند است که منبع الهامات را در مییابد.»
* «هر زندگانیای با تجربهٔ تازه سر و کار دارد. [[هنر]] هم تابع این واقعیت و تازگی است.»
* «در [[هنر]]، همیشه به دنبال قالب گفتار خود باشیم. زیرا هر گفتنی، قالب خاص خود را میطلبد.»
* «هرگز به ایستایی نیاندیشید. زیرا در دنیای پُرتکاپو، ایستایی مقدور نیست. از اینرو همیشه باید پویا بود.»
* «زندگانی همیشه با یک سلسله عمل و عکسالعمل همراه است. [[هنر]] هم تابع این عملها است.»
* «هنرمندان پیشرو، تا یک چند از مطرودان جامعه هستند و چون از میانه رفتند، همان جامعه آنان را به عنوان بزرگترین هنرمندان میخوانند! و این، صفت مردهپرستان است.»
* «هرکسی در [[هنر]] خواستههای خود را میطلبد و نمیخواهد بداند که هنرمند چه میگوید.»
* «نقاشانی که با مکاتب گذشته سر و کار دارند، هنرمندان عصر خود نیستند. مگر که در کند و کاو بهترینها برای بهترین الهامها باشند.»
* «[[هنر]] هر زمانهای قالب خاص خود را به صورت روح اعصار میخواهد، نه به صورت تقلید اشکال.»
* «رنگ را که به مانند کلمات است، روی پردهٔ نقاشی جابجا کردن، بی آنکه از لحاظ معنا و مفهوم و القاءگری، منسجم و منضبط شده باشد، پراکندهگویی است.»
* «پاسخ به اعتراض متظاهرین به هنرشناسی، خاموشی است.»
* «فرق است میان پرسیدن برای دانستن و فهمیدن و اعتراض کردن، بدون مایهداشتن.»
* «[[هنر]]، بخش معتبری از فرهنگ زندگانی است و رسالت هنر، نمایاندن کوششهای خوب جامعه است. زیرا کوشایی جامعه همیشه در راه بهترزیستن است.»
* «هر برداشت فکری که در جامعهای پیدا شود، از همان جامعه و بیدار کننده است. من همیشه به دنبال قالب مناسبی برای محیط و زمانه خود بودهام. ما نباید قالب سخنان زمانه خود را از دیگران به عاریت بگیریم و در محیط خود رواج بدهیم. من پس از مقداری تجربه نوگرایانه غربی و آفریدن آثاری برای شناسایی محیط که بیدار کننده باشد به شکل دادن خود پرداختم.»
**''دو هفته نامه هنرهای تجسمی تندیس، شماره ۸۹، ۲۸ آذر ۱۳۸۵/۲۰۰۶.''
==بدون منبع==
==دربارهٔ ضیاءپور==
*«فشرده گفتگویی چند ساعته با جلیل ضیاءپور نقاش نو آور، محقق و منتقد صاحب نظر که تا کنون در راه ارشاد هنرمندان و پرورش محیط مناسب، به هر طریق که بوده کوشیدهاست.»
**''مجله پست ایران، شماره ۶، ۱۳۴۶/۱۹۶۷.''
*«گفتگویی کوتاه از مصاحبهای چند ساعته با ضیاءپور، هنرمندی که بیش از همه باری گران بر دوش کشید و بیش از همه مرارت آن بار را تحمل کرد. آنچه از ایشان میآید میتواند دست کم مبین نظر یک هنرمند پیشرو در قبال هنرمندان جوانی باشد که به هر تقدیر راه و هدفی میجویند.»
**''هفته نامه دنیای جدید، شماره 5، ۱۳۴۶/۱۹۶۷.''
*«ضیاءپور از معدود هنرمندانی است که سالها نیش قلم و زخم زبان بسیاری از افراد بی محتوا را به جان خرید و نخستین کسی است که شیوه نو نقاشی ایرانی را در ایران به تجربه گذاشت.»
**''ماهنامه فردوسی، خرداد ماه ۱۳۴۶/۱۹۶۷.''
*«روزی که ضیاءپور این هنرمند خلاق و پیشرو از فرنگ برگشت، چه پهلوان به میدان رسیده را میمانست! با آن منطق خاص مدرنیستهای با سواد و با اتکاء به علمی که زائیدهٔ تلاش وی بود، چه بی رحمانه با شلاق سیمی اش بر پیکر کهنه گرایان نواخت که با همان ضربات اولیه چنان آنان را کوبید که تا مدتها در رخوت و گاه گوشه گیری عالمانه به سر میبردند.»
**''مجله سپید و سیاه، شماره مخصوص 735، ۱۳۴۶/۱۹۶۷.''
*«از سالهای (۵۰-۱۹۴۵/۲۹-۱۳۲۸) به بعد نقاشی معاصر ایران –در عرصه مجادله کهنه و نو- از طریق نقاشیها و نوشتههای جلیل ضیاءپور وارد مرحله تازهای شد.»
**''نشریه انگلیسی زبان شورای عالی فرهنگ و هنر -مرکز تحقیقات و هماهنگی فرهنگی-، (نقاشی و پیکره سازی)، ۱۳۵۵/۱۹۷۶.''
*«با رهبری گروههای هنری به وسیلهٔ جلیل ضیاءپور بالاخره هنر نو و نوگرائی با هدفی روشن پا گرفت و به حرکت در آمد و نو گرایان هر یک به راه دلخواه خود در این مسیر به حرکت در آمدند. ولی سنت گرایان با شیوههای معمولی و منحط خود همچنان به کارشان ادامه دادند!»
**''ویژه نامه تحقیقی روزنامهٔ رستاخیز، شماره ۷۳۹، ۱۳۵۶/۱۹۷۷.''
*«ضیاءپور با برپایی انجمن خروس جنگی و نمایش نگارههای خود در دهه ۳۰ و انتشار کتاب دفاعی خود، بحثی جنجالی در مورد هنر نو و کوبیسم در ایران به راه انداخت و برای نخستین بار نگرش تجزیه پذیر بر اشیاء را از جانب کوبیستها در ایران مطرح و از آن دفاع کرد. او در آثار خود با توجه به نقش مایه سنتی ایران، این نگرش را متحقق ساخت.»
**''مجله فرهنگسرای نیاوران، (چهره هائی از پیشروان هنر و ادبیات معاصر ایران)، ۱۳۵7/1978.''
*«پدر نقاشی نو در ایران هم درگذشت. ضیاءپور، نه به دلیل فقط نقاشیهایش که ادعایی هم در این زمینه نداشت، بلکه بیشتر به اعتبار صراحت، صداقت و شجاعتش مطرح بود و او هنرمندی بود که بیش از همه بار گران هنر نو را به دوش کشید و بیش از همه مرارت آن را تحمل کرد.»
**''روزنامه انتخاب، شماره ۲۱۱، (استاد ضیاءپور موجی بود که ناگهان فرو نشست)، 2 دی ۱۳۷۸/۲۰۰۰.''
*«دکتر جلیل ضیاءپور، بنیانگذار نقاشی نو در ایران، استاد و پیش آهنگ یگانه و پرچمدار پژوهش و آفرینش در هنر پیشرو این سده و این سرزمین بود.»
**''روزنامه آزادگان شماره ۸۸، 4 بهمن ۱۳۷۸/۲۰۰۰.''
*«مرحوم ضیاءپور، از اجله هنرمندان پیشتاز ایران بود و جزو اولین نسلی که افقی تازه را در نقاشی معاصر ایران رقم زد. هم اکنون هر بینالی که در این موزه برگزار میشود، در حقیقت راهی را میرود که نسل اول (نسل ضیاءپور) برایش هموار کردهاست. آغداشلو ضمن مقایسه ضیاءپور با نیما یوشیج و صادق هدایت گفت هر سه این بزرگان در روزگاری زندگی و متاع شان را عرضه میکردند که واقعاً سخت مینمود. ضیاءپور، باید به سؤالهای احمقانهای پاسخ میداد و بارها پاسخش را که به سؤالهای بدیهی بود، تکرار میکرد.»
**''روزنامه اندیشه امروز، (او «نیما» و «هدایت» هنر بود)، آیدین آغداشلو، ۱۱ بهمن ۱۳۷۸/۲۰۰۰.''
*«جلیل ضیاءپور را میتوان به حق پایه گذار هنر نقاشی مدرن در ایران دانست.»
**''روزنامه ایران، شماره 2۰۱۲، ۱۱ دی ۱۳۸۰.''
*«استاد ضیاءپور راه را برای ادراک هنر نقاشی توسط منتقدان هنرهای تجسمی باز کرد. فعالیتهای هنری استاد در زمان خود توانست، خدمات ارزندهای را به جامعه هنر نقاشی و هنرهای تجسمی ارائه کند. ضیاءپور سبب شد مردم با هنرهای تجسمی بیشتر آشنا شوند. صحبت از ضیاءپور صحبت از تکامل است، بطوری که سبب شد نقاشان ایرانی به سوی روشنفکری قدم بردارند. تلاش این استاد نقاشی برای دست یابی به نقاشی ناب با فاصله گرفتن از نقاشی توصیفی که ادبیات مصور را دارا بود سبب شد تا نقش هنرهای تجسمی در ایران بیشتر شناخته شود. تلاشها و رنجهای این هنرمند در سالهای عمرش، جامعه نقاشی و هنرهای تجسمی را به سوی روشنفکری هدایت کرد.»
**''روزنامه ایران، شماره ۲۰۱۲، علیرضا سمیع آذر، ۱ دی ۱۳۸۰.''
*«ضیاءپور، نخستین منتقد هنرهای تجسمی بود که از درون هنرمندان اقدام کرد و نقاشی مدرن ایران و البته مجسمه سازی را بر خلاف ادبیات مدرن از داخل آکادمیها بیرون کشیدهاست. ضیاءپور بر هنری تأکید داشت که از سویی، تازه آغاز شده و از سویی، ریشه در فرهنگ تجسمی خودمان دارد. او سهم بزرگی در شناساندن هنر امروز ایران از موضع دیدگاه فنی به هنر نقاشی داشت. او کسی بود که راه را برای نقد تحلیل آثار باز کرد و ما مدیون دیدگاه پر تحرک و نو اندیش او هستیم.»
**''روزنامه اطلاعات، شماره ۲۲۶۶۸، (جلیل ضیاءپور، پیشگام گشایش مسیر تازهای در نقاشی ایران)، جواد مجابی، 8 دی ۱۳۸۱.''
*«ضیاءپور، مرد بزرگ تاریخ ساز معاصر بود، مردانی چون او رودخانه پرجوش زمانه را به سمت ترقی، تکامل و سمتی ممتاز جهت میدهند. صحبت از ضیاءپور، صحبت از تکامل، ترقی و در عین حال تجلیل از ارزشهای دینی و سنتی ماست. معتقدم آنچه ضیاءپور عمرش را بر آن گذارد، بزرگترین حکایت قابل ملاحظه نقاشان ایران در طول تاریخ برای پیوستن به حرکت عمومی جامعه روشنفکری ایران بود. اگر در تاریخ یک قرن اخیر دقت کنیم، میبینیم به رغم ظهور جامعه روشنفکری از حوزه ادبیات و حکمت نظری، کسی که به سهم خود به نمایندگی جامعه نقاشان ایران در حرکت جوشان این جامعه تأثیر عمیق و ماندگاری بر جای گذاشت، جلیل ضیاءپور بود. او همواره تلاش کرد از یک طرف با نوعی گرایش به گذشته و گذشته نگری، از طرفی نوعی هجوم بسیار خصمانه و قهرآمیز علیه غربگراها و خود باختگان در برابر امواج خروشان اروپا به ایران به مقابله برخاست. ضیاءپور، کسی بود که ضمن اینکه چشمان تمام اعضای هنر را به ادراک جامعه هنری باز میکرد، با تمامی وجود توجه آنها را به سمت سنت و ارزشهای ملی و قومی سرزمین معطوف میکرد. نگاه عمیق او که در یکایک آثارش متجلی است، ضرورت برگرفتن از عناصر سنتی و بومی به منظور دستیابی به چیزی تحت عنوان نقاشی ملی ایران را مشخص میکند. نقاشی توصیفی ما، نقاشی ادبیات معاصر بود و تمسک ضیاءپور به عنصری در حین استفاده از تمامی ابزار، ادراکات و توجهات جدید هنرهای تجسمی تحسین انگیز بود. او در این مسیر از دست مایه مینیاتور به خصوص در تبدیل پرسپکتیو دو بعدی به سه بعدی و در دست یازیدن به اسلیمی با خاصه در نحوه به کارگیری خطوط و در هندسه گرایی تا حد نزدیکی به ترکیبهای پیکاسو و سزان به چیزی رسید که راهگشای نقاشان بعدی ما بود. اهمیت او در گشایش راه بود نه نشان دادن طبیعت راه و حتی مقصد، گویی در چند اثر بسیار خوبش تجلی برآیند عناصر سنتی در عین استفاده از عناصر جدید هنری را به ظهور رسانید.»
**''روزنامه اطلاعات، شماره ۲۲۶۶۸، (جلیل ضیاءپور، پیشگام گشایش مسیر تازهای در نقاشی ایران)، علیرضا سمیع آذر، 8 دی ۱۳۸۱.''
*«جلیل ضیاءپور، یکی از شخصیتهای نام آشنای عرصه نقاشی ایران است که سالها با ارائه نظریهها و آثار متفاوت خود با آنچه که تا پیش از وی وجود داشته سعی کرده در هنر نقاشی ایران تغییراتی به وجود آورد. برای شناختن جایگاه ضیاءپور در نقاشی ایران باید نقبی به گذشته تاریخ نقاشی ایران زد. در آن دوره نقاشی دارای شاخههای متفاوت بود. اول کسانی که از کمال الملک و سبک نیمه اروپایی، نیمه ایرانی او پیروی میکردند و صرفاً به خلق آثاری روی میآوردند که تزئینی بود و شاخهای دیگر که در زمان ضیاءپور چندان از عمر وجودشان نمیگذشت نوگرایانی بودند که تنها با خلق آثار صرفاً مدرن کپی شده از غرب و سبکهای آنجایی سعی داشتند نقاشی را در ایران متحول کنند. شاید بی راه نباشد که خود ضیاءپور را نیز در به وجود آوردن چنین نگرشی تأثیرگذار بدانیم، اما وی در عرصه دیگری پای به نقاشی ایران گذاشت. ضیاءپور معتقد بود نه با استفاده صرف از روشهای کلاسیک نقاشی و نه وامدارانه از متدهای غربی میشود نقاشی ایران را نجات داد. او با گرته برداری صحیح از عناصر این دو حیطه، نقاشی نوینی را پایه گذاری کرد. گروه «خروس جنگی» با همراهی غلامحسین غریب، حسن شیروانی و ضیاءپور در دوره حیات خود به شکلی کاملاً آنارشیست و معترض نسبت به هنر دوره خود رفتار کرد و تأثیرهایی گذاشت. پدیدهای که در هنر ایران سال هاست جای خالی آن احساس میشود.»
**''روزنامه شرق، ۳۰ آذر ۱۳۸۳.''
*«جلیل ضیاءپور، از پایه گذاران هنر نقاشی مدرن و آغاز کننده نقد هنری در ایران به شمار میآید.»
**''روزنامه ایران، شماره ۳۰۰۸، ۳۰ آذر ۱۳۸۳.''
*«ضیاءپور نخستین منتقد هنرهای تجسمی بود و سهم بزرگی در شناساندن هنر امروز ایران داشت. او نخستین کسی است که شیوه نو نقاشی را در ایران به تجربه گذاشت و پرچمدار نهضتی بود که در دشوارترین شرایط فرهنگی از تنگنای زمانه سر فراز برآمدهاست و طی ۶ دهه در راه اعتلای فرهنگ و هنر این سرزمین نامی ماندگار از خود در تاریخ هنر به جای گذارد. نگاه عمیق او به گذشته که در یکایک آثارش متجلی است، ضرورت بر گرفتن از عناصر سنتی و بومی به منظور دستیابی به هدفی تحت عنوان نقاشی ملی ایران را مشخص میکند؛ نقاشی ملی ایران که از تمام دریافتها و فهم هنرهای تجسمی برخوردار است و در عین حال، نوعی هویت ملی ما را به دوش میکشد. او کسی بود که راه را برای نقد و تحلیل آثار باز کرد و بیش از همه بار گران هنر نو را به دوش کشید و بیش از همه مرارت آن را تحمل کرد و جزو اولین نسلی است که افقی تازه را در نقاشی معاصر ایران رقم زد و ما مدیون دیدگاه پرتحرک و نواندیش او هستیم.»
**''روزنامه هموطن سلام، ۲۵ آذر ۱۳۸۴.''
*«در نمایشگاهی که در موزه هنرهای معاصر قرار است سیر تحول نقاشی ایرانی را از دهه ۲۰ تا همین چند ماه پیش معرفی کند، (کل امیر و گل بهار) اولین تابلویی است که میتوانی در نمایشگاه جنبش هنر مدرن ایران تماشا کنی و بعد هم (آقام حینا میبنده). هر دو آثاری از جلیل ضیاءپور است، هنرمندی که نامش با نقاشی مدرن ایران گره خورده، همان که در بازگشت خود به ایران با بنیان نهادن مجلهای به نام «خروس جنگی» نزدیک به ۱۰ سال راهنمای مدرنیستهای ایران بود.»
**''خبر گزاری میراث فرهنگی، (خاطرهها و یادها در جنبش هنر مدرن)، ۲۶ آذر ۱۳۸۴.''
*«جلیل ضیاءپور نخستین هنرمند جنبش مدرن در ایران است. این جنبش در ایران از آثار جلیل ضیاءپور که از اولین هنرمندان ایرانی است، شروع میشود و هنرمندان دیگر ادامه راه او را میدهند، از جمله میتوان به محمود جوادی پور، حسین کاظمی، احمد اسفندیاری، منوچهر ویشکایی و عبدالله عامری اشاره کرد.»
**''خبرگزاری کار ایران، (نمایشگاه جنبش هنر مدرن ایران)، رضا نامی، 27 آذر ۱۳۸۴.''
*«استاد جلیل ضیاءپور از پیشگامان جنبش هنری نوگرای ایران و از جمله هنرمندانی است که در جهت معرفی هنر مدرن تلاش فراوانی کرد.»
**''روزنامه قدس، (در سالمرگ استاد جلیل ضیاءپور، نقاش، پژوهشگر و بزرگترین مدرنیست سنت گرا)، 30 آذر ۱۳۸۴.''
*«ضیاءپور یکی از اولین چهرههای هنر مدرن یا معاصر ایران است، هنر معاصر به مفهوم هنر قرن بیستمی. ضیاءپور از فارغ التحصیلان دانشکده هنرهای زیبا بود که به پاریس رفت و در مراجعت، آخرین رویدادهای هنر معاصر جهان را در ایران منعکس کرد. بنابراین ضیاءپور از اولین تأثیرگذاران هنر قرن بیستمی در ایران بود. وی در بازگشت از اروپا انجمن و مجله «خروس جنگی» را راه اندازی کرد و خود او هم مانند یک خروس جنگی به جنگ با سنت گرایان پرداخت. حرفهای نویی داشت که در ایجاد نوآوری در هنر ایران بسیار تأثیرگذار بود. پشت جلد مجله «خروس جنگی» طرحی بود از خروس جنگی به شیوه کوبیسم. در آن زمان ضیاءپور به این مکتب بسیار وفادار بود ولی در سالهای بعد به ارزشهای فرهنگ ایران پی برد و تغییر جهت داد و با این که همچنان نو آور باقی ماند ولی به شدت به ارزشهای فرهنگ بومی وفادار ماند. تمام کوشش او در اواخر عمر این بود که به جوانان تجربه خودش را در پاسداری از ارزشهای بومی و هویت ملی القا کند.»
**''روزنامه قدس، پرویز کلانتری، (در سالمرگ استاد جلیل ضیاءپور، نقاش، پژوهشگر و بزرگترین مدرنیست سنت گرا)، 30 آذر ۱۳۸۴.''
*«هنگامی که ضیاءپور در پاریس بود، نقاشی کوبیسم و فوتوریسم و سورئالیسم، در اوج شکوفایی خود بود و چون ضیاءپور به ایران بازگشته بود، عدهای از کارشناسان معتقدند که ضیاءپور سبک کوبیسم را با خود به ایران آوردهاست. اما خود ضیاءپور این ادعا را رد میکرد و اعتقاد داشت که به هیچ یک از این تجربهها گرایش نداشت، چون اعتقاد داشت از آن ما نیستند. ضیاءپور در مصاحبهای گفتهاست: «هر برداشت فکری که در جامعهای پیدا شود، از همان جامعه و بیدار کنندهاست. من همیشه به دنبال قالب مناسبی برای محیط و زمانه خود بودهام. ما نباید قالب سخنان زمانه خود را از دیگران به عاریت بگیریم و در محیط خود رواج بدهیم. من پس از مقداری تجربه نوگرایانه غربی و آفریدن آثاری برای شناسایی محیط که بیدار کننده باشد به شکل دادن خود پرداختم.» و به راستی نیز ضیاءپور چنین کرد. عناصر بومی و محلی در آثار ضیاءپور به شکلی نو مطرح شدهاست، او به تکرار و تولید این عناصر سنتی نپرداخته، بلکه آنها را در شکلی نوین عرضه کردهاست. زحمات ضیاءپور در ترویج هنر در میان مردم و عوض کردن تلقیهای رایج و کهنه در هنر بسیار زیاد بود و بسیاری معتقدند که مقالات وی در این عرصه راه را هموار کردهاست.»
**''دو هفته نامه هنرهای تجسمی تندیس، شماره ۸۹، ۲۸ آذر ۱۳۸۵/۲۰۰۶.''
*«ضیاءپور که پدر نقاشی نوین ایران لقب گرفته، بعد از اتمام تحصیل در بوزار پاریس و بازگشت به ایران، نهضتی را پدید آورد تا از آن طریق به جوانترها نشان دهد ضمن بهره گیری از فرهنگ بومی کشور میتوان محتوای هنر مدرن را نیز حفظ کرد.»
**''روزنامه آینده نو، ۴ دی ۱۳۸۵/۲۰۰۶.''
*«استاد جلیل ضیاءپور طی سالیان زندگانی (بیش از نیم قرن کوشایی) سعی کرد تا نقاشی ایران را از رخوت و رکود زمان برهاند و آغازگر نهضتی شد تا به نسل جوان بیاموزد که در عین بهره گیری از دست مایههای بومی و فولکلور ایران میتوان نوآوردهها را در هم سرشت و آثاری خلق کرد که ضمن ایرانی بودن، محتوای هنر مدرن را نیز در بر داشته باشد.»
**''بانی فیلم، شماره ۸۵۱، (هفتمین یادواره پدر هنر نقاشی نوین ایران)، ۵ دی ۱۳۸۵/۲۰۰۶.''
*«استاد جلیل ضیاءپور طی سالیان زندگانی (بیش از نیم قرن کوشایی) تلاش کرد تا نقاشی ایران را از رخوت و رکود زمان برهاند و آغازگر نهضتی شد تا به نسل جوان بیاموزد که در عین بهره گیری از دست مایههای بومی و فولکلور ایران میتوان نوآوردهها را در هم سرشت و آثاری خلق نمود که ضمن ایرانی بودن، محتوای هنر مدرن را نیز در بر داشته باشد.»
**''روزنامه ایران، شماره ۳۵۳۳، (برگزاری هفتمین یادواره پدر هنر نقاشی نوین)، ۵ دی ۱۳۸۵/۲۰۰۶.''
*«استاد جلیل ضیاءپور از آغازگران نهضتی بود که به نسل جوان آموخت چگونه از دست مایههای بومی و فولکلور ایران میتوان بهره گرفت و آثاری خلق کرد که ضمن ایرانی بودن، محتوای هنر مدرن را نیز در بر داشته باشد.»
**''روزنامه تهران امروز، ۶ دی ۱۳۸۵/۲۰۰۶.''
*«به اعتقاد برخی از صاحبنظران، جلیل ضیاءپور پدر هنر نقاشی نوین ایران به حساب میآید. وی نهضتی را آغاز کرد که توجه به دستمایههای بومی و فولکلوریک ایران را مد نظر داشت.»
**''روزنامه اعتماد ملی، شماره ۲۶۵، ۶ دی ۱۳۸۵/۲۰۰۶.''
==پیوند به بیرون==
|