جلیل ضیاءپور: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
'''[[w:جلیل ضیاءپور|جلیل ضیاءپور]]'''، پدر نقاشی مدرن ایران، استاد دانشگاه، پژوهشگر و مؤلف.
زادروز: ([[۵:W اردیبهشت ۱۲۹۹ (خورشیدی)|5۵ اردیبهشت 1299۱۲۹۹ خورشیدی]]) در بندر انزلی. وی در تاریخ ([[۳۰:W آذر ۱۳۷۸ (خورشیدی)|30۳۰ آذر 1378۱۳۷۸ خورشیدی]]) در تهران درگذشت.
 
==دارای منبع==
 
*«تقلید در هنر، موجب اُفت شخصیت فردی و هویت ملّی است.»
**''حریری، ناصر. 'درباره هنر و ادبیات.ادبیات، ناصر حریری، انتشارات آویشن،آویشن/ 1378.۱۳۷۸ خورشیدی'''
* «تقلید در [[هنر]]، موجب اُفت شخصیت فردی و هویت ملّی است.»
*«هنرمند مقلّد، با اصل هنرمندی ناآشنا است.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «هنرمند مقلّد، با اصل هنرمندی ناآشنا است.»
*«آثار کلیشه‌ای همیشه مرا به یاد تکاپوی کیمیاگران می‌اندازد که تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «آثار کلیشه‌ای همیشه مرا به یاد تکاپوی کیمیاگران می‌اندازد که تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟»
*«هنرها، ارتباط ریشه‌ای با زندگانی و سنخیّت تنگاتنگ با هم دارند فقط ابزار کارشان با هم فرق می‌کند.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «[[هنر|هنرها]]، ارتباط ریشه‌ای با زندگانی و سنخیّت تنگاتنگ باهم دارند فقط ابزار کارشان با هم فرق می‌کند.»
*«نوآوری و نوگرایی، تابع فشار شدید نیاز است.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «هرنوآوری و نوگرایی، خودتابع یکفشار نوعشدید واقع‌گرایینیاز است.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «هر نوگرایی، خود یک نوع واقع‌گرایی است.»
*«خام‌آوری بر روی پردهٔ نقاشی، نشان از بی‌خبری دارد.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «خام‌آوری بر روی پردهٔ نقاشی، نشان از بی‌خبری دارد.»
*«اندیشه های اجتماعی است که شیوهٔ هر موضوعی را برای هنرمند به وجود می‌آورد.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «اندیشه‌های اجتماعی است که شیوهٔ هر موضوعی را برای هنرمند به وجود می‌آورد.»
*«آثار هنری، به مانند آئینه، منعکس کنندهٔ نوع زندگانی مردم در هر سطح است.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «آثار [[هنر]]ی، به مانند آئینه، منعکس کنندهٔ نوع زندگانی مردم در هر سطح است.»
*«برای شناخت هویّت هر قوم و ملّتی، همیشه از راه دست‌آوردهای فرهنگی – هنری است که به آن پی می‌برند. زیرا این دست‌آوردها، همه چیز مدنی را در خود دارند.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «برای شناخت هویّت هر قوم و ملّتی، همیشه از راه دست‌آوردهای فرهنگی – هنری است که به آن پی می‌برند. زیرا این دست‌آوردها، همه چیز مدنی را در خود دارند.»
*«هنر سطح بالا برای همهٔ مردم است ولی هنر عوام پسند را فقط عوام می‌پسندند.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «[[هنر]] سطح بالا برای همهٔ مردم است ولی هنر عوام‌پسند را فقط عوام می‌پسندند.»
*«هنرمند واجد شرایط، در ایجاد آثار هنری، خود را از آشنایی با روند زندگانی جامعه‌اش، بی‌نیاز نمی‌داند.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «هنرمند واجد شرایط، در ایجاد آثار [[هنر|هنری]]، خود را از آشنایی با روند زندگانی جامعه‌اش، بی‌نیاز نمی‌داند.»
*«استعداد هنری به معنی آمادگی در کار آموزندگی است. اما به غنا رساندن آن، عمل می‌خواهد.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «استعداد [[هنر|هنری]] به معنی آمادگی در کار آموزندگی است. اما به غنا رساندن آن، عمل می‌خواهد.»
*«ذوق و شوق، لازمند امّا برای هنرمند شدن کافی نیستند.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «ذوق و شوق، لازمند امّا برای هنرمند شدن کافی نیستند.»
*«هنرمند و هنرجو همیشه باید پُرسنده باشند. زیرا پُرسندگی پویندگی است و در هر هنر، پویندگی زندگی است.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «هنرمند و هنرجو همیشه باید پُرسنده باشند. زیرا پُرسندگی پویندگی است و در هر [[هنر]]، پویندگی زندگی است.»
*«تشویق مناسب برای هنرمندان نیازمند به تشویق، بیشتر کارساز است تا در هنرمندان متکّی به خود.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «تشویق مناسب برای هنرمندان نیازمند به تشویق، بیشتر کارساز است تا در هنرمندان متکّی به خود.»
*«دنیا پر است از ثابت قدمانی که هرگز منتظر تشویق این و آن نبوده‌اند و به خاطر هیچ مشکلی هم، پا پس نکشیده‌اند.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «دنیا پر است از ثابت قدمانی که هرگز منتظر تشویق این و آن نبوده‌اند و به خاطر هیچ مشکلی هم، پا پس نکشیده‌اند.»
*«طبیعت سازی، عین به عین سازی نمی‌تواند باشد. زیرا هنر، استعدادهای مبتکر را می‌طلبد.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «طبیعت‌سازی، عین به عین سازی نمی‌تواند باشد. زیرا [[هنر]]، استعدادهای مبتکر را می‌طلبد.»
*«آفرینش هنرمند که آفرینشی ثانوی است، تألیفی از نتیجه استنباط‌ها، به کمک ظاهر عینی و ذهنیّت است.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «آفرینش هنرمند که آفرینشی ثانوی است، تألیفی از نتیجه استنباط‌ها، به کمک ظاهر عینی و ذهنیّت است.»
*«زندگانی در هر زمانه‌ای، راه خاص خود را دارد و هنرمند هم به ناچار راه خاص این زمانه اش را دنبال می‌کند.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «زندگانی در هر زمانه‌ای، راه خاص خود را دارد و هنرمند هم به ناچار راه خاص این زمانه‌اش را دنبال می‌کند.»
*«به نقاشی هندسی، بی‌توجه نباشیم. اکثر نقاشان، از ویژگی شکل‌های کائنات به جهان هندسی رسیده اند.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «به نقاشی هندسی، بی‌توجه نباشیم. اکثر نقاشان، از ویژگی شکل‌های کائنات به جهان هندسی رسیده اند.»
*«به عاریت گرفتن قالب‌های هنری زمانه‌ها (بیش از حداقل الهام) ندیده گرفتن حضور زمانهٔ حاضر و خود مشغولی با زمانه‌های از دست رفته است. به این طریق زمان حاضر نیز از دست می‌رود.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «به عاریت گرفتن قالب‌های [[هنر|هنری]] زمانه‌ها (بیش از حداقل الهام) ندیده‌گرفتن حضور زمانهٔ حاضر و خود‌مشغولی با زمانه‌های از دست رفته است. به این طریق زمان حاضر نیز از دست می‌رود.»
*«دست‌یابی به طرح عینیات، بسی آسان‌تر از طرح ذهنیات است. زیرا تا رسیدن به این طرح، به شناخت‌های بسیاری باید دست یافت.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «دست‌یابی به طرح عینیات، بسی آسان‌تر از طرح ذهنیات است. زیرا تا رسیدن به این طرح، به شناخت‌های بسیاری باید دست یافت.»
*«تکرار هر سنّتی، نشخوار اندیشه‌ها و دیده‌های گذشته‌ها است.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «تکرار هر سنّتی، نشخوار اندیشه‌ها و دیده‌های گذشته‌ها است.»
*«کوشش در عینیت سازی، هرگز هنر نیست. مگر که بار ذهنیت بر آن افزوده شود. زیرا بار ذهنی، سخن هنرمند است.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «کوشش در عینیت سازی، هرگز [[هنر]] نیست. مگر که بار ذهنیت بر آن افزوده شود. زیرا بار ذهنی، سخن هنرمند است.»
*«هیچ هنرمندی نمی‌تواند بی‌بار سنّت باشد. زیرا خود با آن عجین است و با آن پیوند ریشه‌ای دارد.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «هیچ هنرمندی نمی‌تواند بی‌بار سنّت باشد. زیرا خود با آن عجین است و با آن پیوند ریشه‌ای دارد.»
*«رنگ، برای هنرمند نقاش، زبانی است که هر قدر ساده گویی در آن باشد، برقراری رابطه با آن آسان تر است.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «رنگ، برای هنرمند نقاش، زبانی است که هر قدر ساده‌گویی در آن باشد، برقراری رابطه با آن آسان‌تر است.»
*«رنگ، دنیای همه کس به ویژه دنیای نقاش است. او، از آنها همانند نُت موسیقی یا کلمات - اما ساده و منسجم - بهره می‌گیرد.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «رنگ، دنیای همه‌کس به ویژه دنیای نقاش است. او، از آنها همانند نُت موسیقی یا کلمات - اما ساده و منسجم - بهره می‌گیرد.»
*«برای آشنایی با رنگِ نقاش، باید با این دنیای او افت و خیز آگاهانه داشت.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «برای آشنایی با رنگِ نقاش، باید با این دنیای او افت و خیز آگاهانه داشت.»
*«نقاشی، خود دارای موسیقی و شعر مخصوص به خود می‌باشد و شعر و موسیقی اضافی مُخِلّ آن است.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «نقاشی، خود دارای موسیقی و شعر مخصوص به خود می‌باشد و شعر و موسیقی اضافی مُخِلّ آن است.»
*«این، نگاه دقیق و اندیشهٔ هنرمند است که منبع الهامات را در می‌یابد.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «این، نگاه دقیق و اندیشهٔ هنرمند است که منبع الهامات را در می‌یابد.»
*«هر زندگانی‌ای با تجربهٔ تازه سر و کار دارد. هنر هم تابع این واقعیت و تازگی است.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «هر زندگانی‌ای با تجربهٔ تازه سر و کار دارد. [[هنر]] هم تابع این واقعیت و تازگی است.»
*«در هنر، همیشه به دنبال قالب گفتار خود باشیم. زیرا هر گفتنی، قالب خاص خود را می‌طلبد.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «در [[هنر]]، همیشه به دنبال قالب گفتار خود باشیم. زیرا هر گفتنی، قالب خاص خود را می‌طلبد.»
*«هرگز به ایستایی نیاندیشد. زیرا در دنیای پُر تکاپو، ایستایی مقدور نیست. از این رو همیشه باید پویا بود.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «هرگز به ایستایی نیاندیشید. زیرا در دنیای پُرتکاپو، ایستایی مقدور نیست. از این‌رو همیشه باید پویا بود.»
*«زندگانی همیشه با یک سلسله عمل و عکس‌العمل همراه است. هنر هم تابع این عمل‌ها است.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «زندگانی همیشه با یک سلسله عمل و عکس‌العمل همراه است. [[هنر]] هم تابع این عمل‌ها است.»
*«هنرمندان پیش رو، تا یک چند از مطرودان جامعه هستند و چون از میانه رفتند، همان جامعه آنان را به عنوان بزرگ‌ترین هنرمندان می‌خوانند! و این، صفت مرده پرستان است.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «هنرمندان پیش‌رو، تا یک چند از مطرودان جامعه هستند و چون از میانه رفتند، همان جامعه آنان را به عنوان بزرگ‌ترین هنرمندان می‌خوانند! و این، صفت مرده‌پرستان است.»
*«هر کسی در هنر خواسته‌های خود را می‌طلبد و نمی‌خواهد بداند که هنرمند چه می‌گوید.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «هرکسی در [[هنر]] خواسته‌های خود را می‌طلبد و نمی‌خواهد بداند که هنرمند چه می‌گوید.»
*«نقاشانی که با مکاتب گذشته سر و کار دارند، هنرمندان عصر خود نیستند. مگر که در کند و کاو بهترین‌ها برای بهترین الهام‌ها باشند.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «نقاشانی که با مکاتب گذشته سر و کار دارند، هنرمندان عصر خود نیستند. مگر که در کند و کاو بهترین‌ها برای بهترین الهام‌ها باشند.»
*«هنر هر زمانه‌ای قالب خاص خود را به صورت روح اعصار می‌خواهد، نه به صورت تقلید اشکال.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «[[هنر]] هر زمانه‌ای قالب خاص خود را به صورت روح اعصار می‌خواهد، نه به صورت تقلید اشکال.»
*«رنگ را که به مانند کلمات است، روی پردهٔ نقاشی جابجا کردن، بی آن که از لحاظ معنا و مفهوم و القاءگری، منسجم و منضبط شده باشد، پراکنده گویی است.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «رنگ را که به مانند کلمات است، روی پردهٔ نقاشی جابجا کردن، بی آن‌که از لحاظ معنا و مفهوم و القاءگری، منسجم و منضبط شده باشد، پراکنده‌گویی است.»
*«پاسخ به اعتراض متظاهرین به هنرشناسی، خاموشی است.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «پاسخ به اعتراض متظاهرین به هنرشناسی، خاموشی است.»
*«فرق است میان پرسیدن برای دانستن و فهمیدن و اعتراض کردن، بدون مایه داشتن.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «فرق است میان پرسیدن برای دانستن و فهمیدن و اعتراض کردن، بدون مایه‌داشتن.»
*«هنر، بخش معتبری از فرهنگ زندگانی است و رسالت هنر، نمایاندن کوشش‌های خوب جامعه است. زیرا کوشایی جامعه همیشه در راه بهتر زیستن است.»
**''حریری، ناصر. درباره هنر و ادبیات. انتشارات آویشن، 1378.''
* «[[هنر]]، بخش معتبری از فرهنگ زندگانی است و رسالت هنر، نمایاندن کوشش‌های خوب جامعه است. زیرا کوشایی جامعه همیشه در راه بهترزیستن است.»
 
==بدون منبع==
 
==پیوند به بیرون==
 
{{ناتمام}}
{{ویکی‌پدیا}}
{{ناتمام}}
 
[[رده:هنرمندان|ضیاءپور، جلیل]]