هوشنگ مرادی کرمانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Ruwaym (بحث | مشارکت‌ها)
Ruwaym (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
'''[[w:هوشنگ مرادی کرمانی|هوشنگ مرادی کرمانی]]''' (۷ سپتامبر ۱۹۴۴) (۱۶ شهریور ۱۳۲۳) نویسندهٔ ایرانی است که بیشتر به خاطر آثارش در ادبیات داستانی کودک و نوجوان شهرت دارد. زادهٔ روستای کویری [[w:سیرچ|سیرچ]] در [[w:بخش شهداد|شهداد]] [[w:شهرستان کرمان|کرمان]]، در غیاب پدر و مادرش توسط پدربزرگ و مادربزرگش پرورش یافت. تا پایان کلاس پنجم در روستای خود ماند. سپس به شهر به [[کرمان]] رفت و در سال ۱۹۶۰م/ ۱۳۳۹ش به عنوان نویسنده و گویندهٔ رایدورادیو کرمان مشغول به کار شد. دورهٔ متوسطه را در [[تهران]] خواند و در رشتهٔ زبان انگلیسی تحصیل کرد.{{سخ}}
[[پرونده:Houshang Moradi Kermani, 7 December 2013.jpg|بندانگشتی|هنر ادامۀ بازی‌های بچگانه است. نویسنده‌ها و هنرمندان حسّ کودکی را در کار هنریِ خود می‌گذارند. ادامۀ کودکیِ هر هنرمندی در آثارش است. ]]
در تهران به کار برای مطبوعات روی آورد، نخستین داستان‌هایش را در ۱۹۶۸م/ ۱۳۴۷ش در مجلهٔ «خوشه» به سردبیری احمد شامو چاپ شد. سال‌های ۱۹۷۳-۷۹م/ ۱۳۵۲–۵۷ش را به نوشتن نمایشنامه‌های کوتاه برای رادیو گذراند. «قصه‌های مجید» را در همین دواراندوران برای رادیو نوشت و بعدها با چاپ گزیده‌ای از آن‌ها به شهرت رسید. داستان‌های او به زبان‌های گوناگون ترجمه شده و از روی اغلب آن‌ها فیلم و سریال ساخته شده‌است. جوایز متعددی برده‌است و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی شد. آثارش نه تنها در ایران بلکه در مدارس کشورهای دیگر به کتاب‌های درسی راه یافته‌است. او را ترجمه‌شده‌ترین نویسندهٔ کنونی ایرانی می‌دانند. زندگی‌نامه‌اش با عنوان «شما که غریبه نیستید» را در ۲۰۰۵م/ ۱۳۸۴ش منتشر شدکرد. <ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =امید| نام =جمال| پیوند نویسنده =جمال امید|عنوان =فرهنگ سینمای ایران| سال =۱۳۷۷ش-۱۹۹۸م| ناشر =نگاه|مکان =تهران| شابک =9646174892| صفحه=۴۱۰}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =میرعابدینی| نام =حسن| پیوند نویسنده =w:حسن میرعابدینی|عنوان =فرهنگ داستان‌نویسان ایران از آغاز تا امروز| سال =۱۳۸۶ش-۲۰۰۷م| ناشر =چشمه|مکان =تهران| شابک =9789643623623| صفحه=۲۵۳}}</ref>
از جمله آثار داستانی‌اش: «بچه‌های قالیبافخانه»، «نخل»، «چکمه»، «خمره»، «مشت بر پوست»، «تنور»، «مربای شیرین»، «لبخند انار»، «مهمان مامان»، «نه تر و نه خشک»، «پلوخورش»، «مثل ماه شب چهارده»، «نازبالش»، «آب‌انبار»، «ته خیار»، «معصومه»، «من غزال ترسیده‌ای هستم»، «قاشق چایخوری».
== گفتاوردها ==