خسرو شکیبایی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Ruwaym (بحث | مشارکت‌ها)
Ruwaym (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
'''[[w:خسرو شکیبایی|خسرو شکیبایی]]''' (۲۷ مارس ۱۹۴۴ – ۱۸ ژوئیه ۲۰۰۸) (۷ فروردین ۱۳۲۳ – ۲۸ تیر ۱۳۸۷) بازیگر ایرانی بود. زادهٔ [[تهران]]، دانش‌آموختهٔ رشتهٔ تئاتر از دانشکدهٔ هنرهای دراماتیک؛ از ۱۹۶۳م/ ۱۳۴۲ش به تئائر، از ۱۹۷۵م/ ۱۳۵۴ش به سینما و تلویزیون درآمد و نقش‌های بسیاری آفرید. همچنین به صداپیشگی نیز روی آورد. به سن ۶۴ سالگی بر اثر سرطان کبد درگذشت.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =امید| نام =جمال| پیوند نویسنده =جمال امید|عنوان =فرهنگ سینمای ایران| سال =۱۳۷۷ش-۱۹۹۸م| ناشر =نگاه|مکان =تهران| شابک =9646174892| صفحه =۲۵۸}}</ref>
'''[[w:خسرو شکیبایی|خسرو شکیبایی]]''' (زاده ۷ فروردین ۱۳۲۳ تهران - درگذشته ۲۸ تیر ۱۳۸۷) بازیگر معروف سینمای ایران بود.
 
__NOTOC__
 
[[#آ، الف|آ، الف]] - [[#ب، پ|ب، پ]] - [[#ت، ث|ت، ث]] - [[#ج، چ|ج، چ]] - [[#ح، خ|ح، خ]] - [[#د، ذ|د، ذ]] - [[#ر، ز، ژ|ر، ز، ژ]] - [[#س، ش|س، ش]] - [[#ص، ض|، ض]] - [[#ط، ظ|ط، ظ]] - [[#ع، غ|ع، غ]] - [[#ف، ق|ف، ق]] - [[#ک، گ|ک، گ]] - [[#ل|ل]] - [[#م|م]] - [[#ن|ن]] - [[#و|و]] - [[#هـ|هـ]] - [[#ی|ی]]
</div>
 
== گفتاوردها ==
* «از هر کسی که [[سخن|حرف]] می‌زد مطلبی می‌آموختم».<ref name="نیک‌">[http://www.niksalehi.com/learn/archives/046496.php گفتگوی فریدون جیرانی با خسرو شکیبایی دو قدم مانده به صبح]، ۱۰ بهمن ۱۳۸۶.</ref>
** ''دوقدم مانده به صبح''، ۱۳۸۶
* «بعد از انقلاب احساس می‌کردم که یک چیزی درمن کم است و دوست داشتم با صدای خود کارکنم زیرا احساس می‌کردم که ۵۰ درصد خودم هستم و ۵۰ درصد صدا که بعدها صداگذاری می‌شود.»<ref name="نیک" />
** ''دوقدم مانده به صبح''، ۱۳۸۶
* «در فیلم‌های زیادی به جای آدم‌های نیمه معروف حرف زدم و از آن‌هایی که در آن موقع خیلی معروف بودند می‌توانم به: چارلتون هستون در «آخرین مردان سرسخت»، جیمز میسون در «معلم من شیطان» و «قیمت یک زندانی» و بیلی کازبی در اکثر فیلم‌هایش اشاره کنم.»
** ''بازخوانی یک گفت‌وگوی قدیمی با خسرو شکیبایی''،<ref name="تابناک">[http://www.tabnak.ir/fa/print/417519 بازخوانی یک گفت‌وگوی قدیمی با خسرو شکیبایی]، ۲۸ تیر ۱۳۹۳.</ref> ۱۳۷۰
* «مصاحبه برای من مثل راه رفتن روی لبه تیغ است و همیشه می‌ترسم که پایم ببرد و یا پرت شوم.»<ref name="تابناک" />
** ''بازخوانی یک گفت‌وگوی قدیمی با خسرو شکیبایی، ۱۳۷۰
* «نقش‌ها همواره مهمان ذهن بازیگران هستند و به طوربه‌طور متوالی می‌آیند و با تغییر نقش نیز می‌روند و گاهی از نقش‌ها به خاطر ایجاد احساس درذهن بازیگر می‌مانند، مانند حمید هامون در فیلم هامون داریوش مهرجویی که زمانی در ذهن من بود و مهمانی بود که به عقیده برخی ماند»<ref name="نیک" />
** ''دوقدم مانده به صبح''، ۱۳۸۶
* «وقتی که در فیلم یا نمایشنامه‌ای بازی می‌کنم چه در مقابل بازیگر مقابل و چه برای کارگردان هیچ‌وقت توضیحی نمی‌دهم و عمل می‌کنم.»<ref name="تابناک" />
** ''بازخوانی یک گفت‌وگوی قدیمی با خسرو شکیبایی، ۱۳۷۰
* «هیچ‌وقت در حین انجام کاری به جایزه گرفتن فکر نکرده‌ام. آن لحظه‌ای که با نقش زندگی می‌کنم، بیشتر برایم اهمیت دارد تا اینکه آن نقش را بسازم برای جایزه.»<ref name="تابناک" />
** ''بازخوانی یک گفت‌وگوی قدیمی با خسرو شکیبایی، ۱۳۷۰
* «یک شب با فردی آشنا شدم که تئاتر کار می‌کرد و زمانی که فهمید من عاشق تئاتر هستم مرا به سالن تئاتر برد و در آنجا با خودم گفتم اگر ۶ الی ۷ ماه آموزش ببینم شاید یک نقشی را بازی کنم. در همان زمان یک کارگردان آمد و به من گفت به تئاتر علاقه داری و می‌خواهی تئاتر کار کنی؟ من هم در پاسخ گفتم بلی و آن مرد رفت و مرا نیز با خود برد.»<ref name="نیک" />
** ''دوقدم مانده به صبح''، ۱۳۸۶
 
سطر ۲۸ ⟵ ۲۳:
{{انبار-رده|Khosrow Shakibai}}
 
{{پانویس}}
{{ترتیب‌پیش‌فرض:شکیبایی، خسرو}}
 
[[رده:بازیگران فیلم ایرانی‏]]
[[رده:اهالی تهران]]
[[رده:بازیگران تلویزیون ایرانی‏]]
[[رده:بازیگران فیلم ایرانی‏]]