ویلیام شکسپیر: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷:
* «آه، که چشمانت بیش از زخم جانسوز شمشیرشان مرا تهدید میکند. نگاه مهربانت را از من باز مگیر تا در برابر تیغ انتقامشان روئینتن بایستم. ترجیح میدهم در آتش کین آنها نابود گردم، تااینکه بدون [[عشق]] تو تن به ذلت زندگی تسلیم کنم.»
** ''پرده دوم، صحنه دوم/رومئو''
* «بازهم برایم بگو، ای فرشته روشنیبخش. حضورت را چون ملکی با بالهای زرین که پیامی از ملکوت با خود به امغان آوردهاست، برفراز دیدگانم
** ''پرده دوم، صحنه دوم/ رومئو''
* «بلبل بود، نه چکاوک.»
** ''پرده سوم، صحنه هفتم/ژولیت''
* «چه زهرآگینقلبی، چو افعی، در زیر گلبرگها نهان گشته! مگر از دیرباز در این مغاک
** ''پرده سوم، صحنه دوم/ ژولیت''
* «دیرگاهی که مرگش فرارسید، ذره ذره از پیکرش ستاره بساز! آنگه طاق نیلگون آسمان را چراغانی خواهد کرد، تا جهان [[عشق|عاشق]] شب گردد و هیچ انسانی به ستایش خورشید خودپرست ننشیند.»
خط ۴۹:
===طوفان===
* «ما را از همان جنسی ساختهاند که رؤیاها را، و حضور کوچک ما را هالهای از خواب
** ''پرده چهارم، صحنه اول/ پروسپرو''
===مکبث===
* «زیباست حیله، حیله زیباست. در میان مه برفراز ابر، ابر ناپاک،
** ''پرده اول، صحنه اول/ ساحرهها''
* «همهچیز از دست رفت و سودی حاصل نشد، در مقصد با خاطری ناخشنود ایستادهایم.»
خط ۶۷:
* «در زمین و آسمان، فراتر از آنچه فلسفه خام و رؤیای کودکانه شما درک میکند، وجود دارد، هوراتیو.»
** ''پرده اول، صحنه پنجم/ هاملت''
* «بوی تعفن فساد از دستگاه دانمارک
** ''پرده اول، صحنه چهارم/ مارسلوس''
* «بودن یا نبودن، مسأله در این است.»
خط ۹۳:
===هنری هشتم===
* «چه
** ''پرده پنجم، صحنه دوم/ کرامول''
* «[[عشق]] و تواضع، خلعتی برازنده مرشدی پرهیزگار باشد، نه شایسته جاهطلبی مغرور.»
خط ۹۹:
===یک داستان زمستانی===
* «کاش هیچوقت سنین میان ده و بیست و سه وجود نداشت، یا اینکه خوابی خوش، جوانان را
** ''پرده سوم، صحنه دوم/ یک چوپان''
==بدون منبع==
* «خانمها هیچ چیز نمی خواهند جز یک شوهر خوب، و همچه که گیرشان امد، همه چیز می خواهند»▼
* «آدم تبه کار میرود ولی شرش بعد از او میماند.»
* «آن کس که جرأت انجام کارهای شایسته دارد، انسان است.»
خط ۱۲۴:
* «جوانی جرعهای است فرح انگیز ولی حیف که به پیری آمیختهاست.»
* «چراغ کوچکی در شب ، تاریکی را میشکافد و به اطراف نور میدهد، کار خوب اگرچه کوچک و ناچیز باشد در نظر من کوچک و ناچیز نیست.»
▲* «
* «در سرتاسر اعمال بشر، جزر و مدی موجود است که اگر آدمی در مجرای آن واقع شود، به ساحل سعادت میرسد وگرنه سراسر عمر وی در گودالهای بدبختی و فلاکت سپری خواهد شد.»
* «در سینه خود شرارهای آسمانی دارم که نامش وجدان است.»
|