رضا براهنی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۱۷۴:
* [[سنت]] عبارتست از آهنگ یا مجموعهٔ آهنگها، وزن یا مجموعه وزنها، دید یا مجموعهٔ دیدها، تصویر یا مجموعهٔ تصویرها که رودخانهٔ گذشته در بستر معاصر جاری میکند، ولی ما با رکود این مجموعهها، یا با این مجموعهها در حال سکون و رکود، کاری نداریم، بلکه با حرکت، رنگ به رنگ شدن، سیلان و انفجار این مجموعهها سر و کار داریم. سنت، خون موزون و متحرک فرهنگ گذشتهاست و به علت همین تحرک و وزن و آهنگ، فقط موقعی براستی زنده است که انقلابی باشد. سنت اگر ذات تحول را نپذیرد، سنت اگر خود را با انقلاب در سنت توجیه نکند، سنت اگر نخواهد دگرگون شود و اگر نخواهد دگرگون کند، خود به خود از بین خواهد رفت.
** «این آقایان هنوز معاصر «سعدی» و «حافظ» هستند!»<ref>{{پک|براهنی|۱۳۶۳ش/ ۱۹۸۴م|ک=تاریخ مذکر|ص=۲۲۵}}</ref>
[[پرونده:Masquerade ball of Students - Celebration of Art & Culture - Nishapur 2.jpg|بندانگشتی|ادراک گذشته نباید مانع خلاقیّت امروزین انسان بشود. خلاقیت واقعی نمیتواند متکی بر سنت نباشد، ولی خلاقیّت واقعی نمیتواند روحیهٔ تحول را هم نادیده بگیرد…
* … '''ادراک گذشته نباید مانع خلاقیّت امروزین انسان بشود. خلاقیت واقعی نمیتواند متکی بر سنت نباشد، ولی خلاقیّت واقعی نمیتواند روحیهٔ تحول را هم نادیده بگیرد…''' سنتی که در خدمت انسان خلاق در نیاید، محکوم به مرگ است و دفاع از چنین سنتی، علامت زوال.
** «این آقایان هنوز معاصر «سعدی» و «حافظ» هستند!»<ref>{{پک|براهنی|۱۳۶۳ش/ ۱۹۸۴م|ک=تاریخ مذکر|ص=۲۲۷}}</ref>
خط ۱۸۸:
* و اگر قدمت را میخواهید به رخ من بکشید، مرا به [[اصفهان]] ببرید. من از آن بنای قدیمی خوشم میآید که بوی مذهب از آن به مشامم بخورد… سلالهها و سلسلهها و ادیان و مذاهب در اصفهان پوست در پوست بهم فشردهاند و تاریخ در اینجا عینهو پیازی است لایه بر لایه افزوده و در حد کمال رسته و بیرون زده… اصفهان دلگشاست، انسان دلش نمیگیرد و بعلاوه به یک معنا اصفهان دیدی از وسعت به آدم میدهد…
** «گزارس سال پنجاه» «۱. سفرها»<ref>{{پک|براهنی|۱۳۶۳ش/ ۱۹۸۴م|ک=تاریخ مذکر|ص=۲۳۹–۲۴۳}}</ref>
* من به این نتیجه رسیدم که باید تکیه کرد بر سنت، ولی اسیر آن نماند؛ باید در آن غرق شد، ولی در آن نمرد.
** «گزارس سال پنجاه» «۳. شعر»<ref>{{پک|براهنی|۱۳۶۳ش/ ۱۹۸۴م|ک=تاریخ مذکر|ص=۲۴۶}}</ref>
* … [[ایران]] [[فرهنگ]] دارند و هنوز [[علم]] ندارد و این فرهنگ تنها پایگاهی است که در این دنیای آشفته، ایران و ایرانی به عنوان هویّت اصلی و اساسی خود در اختیار دارند… ایرانی، به معنای واقعی فرهنگ دارد ولی هنوز به معنای واقعی علم ندارد؛ گرچه هیچ مانعی نیست که بکوشد و علم هم داشته باشد، ولی این نکته روشن است که ایرانی هنوز شخصیت علمی، به معنای امروزین کلمه پیدا نکردهاست و اگر روزی پیدا کرد، آن نیز خود به خود به صورت بخشی از هویت او درخواهد آمد. لکن در حال حاضر علم جزو شخصیت و هویت ایرانی نیست و این ولع ما برای علم نباید سبب شود که فرهنگ اصی و اساسی و هویت فرهنگی خود را تو سری خور علمی بکنیم که فعلاً متأسفانه سراپایش غربی است و ما غربزدگانش.
** «طرحی برای ایجاد دانشگاهی فرهنگی»<ref>{{پک|براهنی|۱۳۶۳ش/ ۱۹۸۴م|ک=تاریخ مذکر|ص=۲۵۴}}</ref>
* [[دانشگاه تهران]] به دنبال تجربهٔ جدید علمی نیست بلکه مصرفکنندهٔ علم غربی است و آن هم از آن مقدار از علم غربی که غرب اجازه میدهد که شرق و شرقی بدان دست بیابند.
** «طرحی برای ایجاد دانشگاهی فرهنگی»<ref>{{پک|براهنی|۱۳۶۳ش/ ۱۹۸۴م|ک=تاریخ مذکر|ص=۲۵۶}}</ref>
* [[ایرانی]] باید هویت ایرانی داشته باشد و بعد از سکوی همین هویت ایرانی به سوی جهانی شدن نیز خیز بردارد، و اصولاً اگر شخصی هویت اصیل ایرانی داشته باشد، هیچ نیازی ندارد که به سوی جهانی شدن حرکت کند، او بیآنکه خود خواسته باشد، جهانی است.
** «تیشهٔ مدارس خارجی بر ریشهٔ فرهنگ ما»<ref>{{پک|براهنی|۱۳۶۳ش/ ۱۹۸۴م|ک=تاریخ مذکر|ص=۲۶۰}}</ref>
* شعور هر انسانی که اساس هویت انسانی اوست، زاییدهٔ محیط است که آن فرد انسانی در هالهٔ تأثیر آن پرورش یافتهاست. این محیط را هم سنگ و نبات تشکیل میدهد و هم اشیاءِ بومی و غیر بومی از هر نوع. این محیط را هم آسمان تشکیل میدهد و هم سوابق و تلقینات فرهنگی، هنری، مذهبی، سیاسی و مقولاتی از این دست. اگر در عینیّت محیط دخالت کنید، در ذهنیّت انسان نیز دخالت کردهاید.
** «هویت و ایمان ما در خطر است»<ref>{{پک|براهنی|۱۳۶۳ش/ ۱۹۸۴م|ک=تاریخ مذکر|ص=۲۶۴}}</ref>
* آیا وقت آن نرسید هاست که با تجدید نظر کلی در روابط موجود جهان امروز، با دقت در گذشته و نگریستنی عمیق به امکانات آینده، به دنبال آفریدن ایمانی جدید و موقعیت و هویتی جدید باشیم؟ اگر این ایمان جدید را به دست نیاوریم، فاتحهٔ ما خواندهاست.
** «هویت و ایمان ما در خطر است»<ref>{{پک|براهنی|۱۳۶۳ش/ ۱۹۸۴م|ک=تاریخ مذکر|ص=۲۶۵}}</ref>
* گویا شرقی اصیل را این روزها باید در موزهها جست، اگر البته موزهها را هنر غربزدهٔ ما پیش از این اشغال نکرده باشد.
** «دوبله چهرهٔ ما را مسخ میکند»<ref>{{پک|براهنی|۱۳۶۳ش/ ۱۹۸۴م|ک=تاریخ مذکر|ص=۲۷۴}}</ref>
==== در انقلاب ایران چه شدهاست و چه خواهد شد ====
|