رضا براهنی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ←تاریخ مذکر |
|||
خط ۲۶۷:
* هرگز قصد آن ندارم که خصایص انسانی [[تصوف]] را نادیده بگیرم، ولی از گفتن این نکتهٔ اساسی ناگزیرم که این خصایص انسانی موقعی به درد انسان میخورد که انسان، تنها، یا در میان گروه ناچیزی از پیروان خود زندگی کند.
** «بخش ۶»<ref>{{پک|براهنی|۱۳۶۳ش/ ۱۹۸۴م|ک=تاریخ مذکر|ص=۵۸}}</ref>
[[پرونده:COLLECTIE TROPENMUSEUM Portret van een groep Zulu jongens uit Natal TMnr 10004285.jpg|بندانگشتی|هر ملتی برای خود فرهنگی دارد، مدنیتی، هنری و معرفتی… هیچ فرهنگی بر فرهنگ دیگر رجحان ندارد؛ این کیفیت فرهنگهاست که با یکدیگر فرق میکند.]]
* مبارزه با [[استعمار]] برای آن نیست که کشور استعمارگر، در آینده تبدیل به مستعمرهٔ کشوری دیگر بشود، بلکه برای آنست که کشور استعمارگر، از استعمار دست بکشد و چشم به منافع مادی و معنوی خود بدوزد. مبارزه با نژادپرستی سفیدپوستان، نباید منجر به نژادپرستی سیاهپوستان یا زردپوستان بشود. و با در نظر گرفتن همین فلسفه نباید مبارزه با غربزدگی، به معنای طرفداری متعصبانه از شرقزدگی باشد.
** «بخش ۱۰»<ref>{{پک|براهنی|۱۳۶۳ش/ ۱۹۸۴م|ک=تاریخ مذکر|ص=۸۳}}</ref>
* طرف سخن در این مورد اشخاصی هستند که [[ایران]] را مهد تمدن و فرهنگ جهان میدانند و گمان میکنند که خط و زبان و فرهنگ و تاریخ وهنر، از ایران به جاهای دیگر برده شدهاست. چیزی از این احمقانهتر نمیتوان یافت… '''هر ملتی برای خود فرهنگی دارد، مدنیتی، هنری و معرفتی… هیچ فرهنگی بر فرهنگ دیگر رجحان ندارد؛ این کیفیت فرهنگهاست که با یکدیگر فرق میکند.'''
** «بخش ۱۰»<ref>{{پک|براهنی|۱۳۶۳ش/ ۱۹۸۴م|ک=تاریخ مذکر|ص=۸۳}}</ref>
* من تمام اشخاصی را که [[ایران]] را مهد تمدن بشریت میدانند و ایرانی را برتر از ترک و عرب و هندو میشمارند، خائن به ایران و خائن به شرق میدانم.
|