دجال (نیچه): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱:
* «می‌گویند: ما زندگی می‌کنیم و می‌میریم و خود را فدای نیکی می‌سازیم (حقیقت، نور، ملکوت خدا)، ولی در حقیقت آنان کاری را می‌کنند که جز آن نمی‌توانند انجام دهند. چون بزدلان دست و پای خود را جمع می‌کنند، گوشه‌ای می‌نشینند و در سایه‌ها چون سایه‌ای به زندگی خود ادامه می‌دهند و این چنین وظیفه‌ای را مطرح می‌سازند، یعنی فروتنی را رسالت زندگی خود و دلیلی برای پرهیزگاری می‌دانند … اه، عجب شیوه‌ای فروتنانه، شرم آگین و پر شفقتی برای اثبات این فریب دارند! می‌گویند: (فضیلت تنها شاهدی بر صحت ادعای ماست)»
* «برای دروغگویی باید قادر بود حقیت امور را دریافت. اما انسان که قادر به چنین کاری نیست و از این رو روحانی تنها بیانگر کلام الهی است. این قیاس روحانی مابانه تنها اندیشه‌ای یهودی / مسیحی نیست، حق دروغ و هوشمندی و (وحی) از ویژگی‌های خاص گونه‌ای روحانی است و تفاوتی نمی‌کند که روحانی فاسد باشد یا ملحد (ملحدان تمام کسانی اند که به زندگی پاسخ مثبت می‌دهند و خدا از دیدگاه آنان تجلی دیگر همان پاسخ مثبت به همه‌ای امور است). قانون، اراده خدا، کتاب مقدس، الهام، همه و همه بیانی دیگر برای آن شرایطی است که روحانی با آن‌ها به قدرت دست می‌یازد و قدرت خویش را حفظ می‌کند. این مفاهیم را در کنه وجود همه‌ای نظام‌های روحانی ان و ساختارهای حاکم روحانی و فیلسوفان روحانی مسلک می‌توان یافت. دروغ مقدس در نزد کنفسیوس کتاب قانون مانو و (...) کلیسای مسیحی مشترک است و حتی در آثار افلاطون هم از قلم نمی‌افتد. (حقیقت این جاست): این یعنی هر جا که چنین بانگی بر آید، روحانی لاجرم دروغ سراید …»
*«ایمان یک فرمان تمام عیار است که بر ضد علم قیام کرده است، اما در عمل فقط یک دروغ است چون پل به دروغ یا همان ایمان نیاز دارد و بعدها نیز کلیسا همین دروغ را از پل قرض گرفت...
خدایی که پل برای خودش ساخته است تا حد پوچی تنزل کرده است، او را خرد این جهان نامیده است و آن را دشمن سرسخت خرافاتی همچون پزشکی و زبانشانسی می داند، اما در حقیقت، پل خدایی را آفریده است که اراده خویشتن را به نام او در قالب یک قانون معرفی کند.
ای نیز از خصلت های یهودی است. پل می خواهد خرد این جهان باشد و دشمنان خود را معرفی می کند که همان متخصصان زبان شناسی خوب و پزشکان حاذق از مدارس معتبر هستند، بنابراین جنگ خود را با آن ها شروع می کند. او معتقد است که هرگز امکان ندارد فردی زبان شناس یا پزشک باشد اما ضد مسیح نباشد..! علت امر این است که یک متخصص زبانشناسی می تواند کتاب های مقدس را ارزیابی کند و یک پزشک حاذق نیز می تواند انحطاط فیزویولوژیک مسیحیت را بررسی کند.
پزشک پس از بررسی هایش خواهد گفت "غیر قابل درمان" و متخصص زبان شناسی هم خواهد گفت "نیرنگ"»*
 
== جستارهای وابسته ==