بهمن محصص: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
CommonsDelinker (بحث | مشارکت‌ها)
Removing Bahman_mohasses.jpg, it has been deleted from Commons by Taivo because: Copyright violation; see c:Commons:Licensing: c:Commons:Deletion requests/File:Bahman mohasses.jpg.
جز ابرابزار
خط ۲:
 
== گفتاوردها ==
* «هنرِ بی‌چیز (Arte Povera) که می‌خواست با اکسپرسیون، «مدیوم بی‌چیز» را نشان دهد، کارش به نشان دادن «فقر ایده‌ها» انجامیده استانجامیده‌است
** ''Scultura, Pittura, Grafica, Teatro'', 2007<ref name="Bahman Mohassess">Bahman Mohassess (2007) Bahman Mohassess: Scultura, Pittura, Grafica, Teatro (Rome: Societa Editrice Romana), pp. 219-221,ترجمه از ایتالیایی [[زهرا جعفرپور]].</ref>
* «با اثر هنری نمی‌توان حساسیت کسی را لمس کرد که در حین تماشای جان‌کندنِ کودکی گرسنه می‌تواند اخبار مربوط به جدیدترین دئودورانت را هم دنبال کند.»
خط ۲۰:
* «هنر با حساسیتِ فردی کار دارد. چه‌گونه می‌تواند با کسی که خونریزی را روی پرده تماشا می‌کند و استیکِ خونی می‌خورد ارتباط برقرار کند؟»
* «تلویزیون برای حماقت ضروری نیست اما خیلی کمک می‌کند!»
* «هنر پدیده‌ای است دوستدار و ستایشگر زندگی. برخی دوره‌ها به‌اجبار طور دیگری عمل کرده استکرده‌است: مثلاً بروگل و گویا. من پیرو آن‌ها هستم.»
* «در مجموعهٔ خانوادهٔ شاهنشاهی روی «گروتسک» تأکید کردم و بیشتر از خانوادهٔ سلطنتی «گویا» برجسته‌اش کردم. در آن سال‌ها، آن‌ها را نپذیرفتند. امروز ستایش‌آمیز قلمدادشان می‌کنند.می‌کنند؛ یعنی: در گذشته احمق کمتر بود!»
* «این روزها اندیشیدن، کالای لوکسی است که وسع همه بدان می‌رسد.»
* «در بازی «حقوق بشر»، برخی فقط حق مردن دارند.»
خط ۴۴:
* «آریامهر داشتند، با آیت‌الله عوض‌اش کردند. معلوم است که از الفبا فقط حرف «آ» را می‌شناختند.»
* «تابلو، سطحی محدود است. نامحدود را با وسایل بسیار محدود بیان می‌کند. پیکاسو، پیشگام بزرگ، که زمانه را پیش‌بینی کرده بود، این محدودیت را با طراحی با چراغ در فضا شکست.»
* «در سالِ ۱۹۵۸ که هنر انتزاعی در اوج خود بود بازگشت هنر به فیگوراتیو را پیش‌بینی می‌کردم. اما، حتی فراتر از آن، می‌دیدم که نقاش خود را برابر یک فرستنده بیان خواهد کرد. «هنر کامپیوتری» حرف مرا تأیید کرد. این ابزارِ بیان، بزرگ‌ترین دستاورد عرصهٔ هنر است. در آینده، هنرمند برای مثال در عرض پانزده دقیقه خودش را ابراز می‌کند، و مخاطب‌اش اکسپرسیون را مستقیماً در خانهٔ خود دریافت خواهد کرد. اولین قدم‌ها برداشته شده اما هنوز مانندِ تمامِ جنین‌ها بی‌شکل است. بیشترِ این «اجراگرها» ایدهٔ واضحی ندارند و هنوز امکانات این رسانه را به طوربه‌طور کامل جذب نکرده‌اند، به همین دلیل می‌کوشند مفهومی قدیمی را بر رسانه‌ای نو اعمال کنند. این پدیده، که صرفاً خاص هنر هم نیست و ویژگی این زمانه است، ناشی از نبود ایده‌ای فلسفی است که بتواند غیرواقعی بودن «واقعیتی» را که در انتظار ماست توضیح دهد.»
* «در آینده هنر فی‌البداهه و انتزاعی [اجرا و] ارسال می‌شود: ترکیبی از نور و فرم و رنگ. بی‌هیچ پیغامی. نَفَس عمیق شاعر. مایهٔ شادمانی «آنیما». بازگشت کامل به حسِ نقاشیِ شرقی، به‌ویژه مینیاتور ایرانی. در آینده، ماتیس‌های بسیاری مشغول به کار خواهند بود.»
* «تمام این‌ها و خیلی چیزهای دیگر می‌توانند پدید بیایند، اگر les tueurs sans gages [(فرا.)=قاتلان بی‌علت از اجرای «آثار» شان دست بکشند. موعظه و نوید دادن آینده‌ای پر از فرشته‌های کوچک با کَپَل‌های صورتی‌رنگ، بی‌فایده است چرا که بچه‌ای که پدر یا پایش را براثر بمب‌های هوشمند از دست داده استداده‌است نمی‌تواند و نباید فراموش کند؛ تخم نفرت که پاشیده شد خواهد رویید.»
** Scultura, Pittura, Grafica, Teatro, 2007<ref name="Bahman Mohassess" />
 
== چشمی که می‌شنود ==
* در کارهای من یک چیز مطرح است: محکومیت وجود. آدم که یک موجود polydimensional بود امروزه نیست شده. و من این نیست‌شدگی را با بی‌دست‌وپا بودن‌شان، بی‌دهن بودن‌شان، بی‌چشم بودن‌شان نشان می‌دهم. حتم دارم که هیچ زندگی ندارند و من این را نشان می‌دهم یک آدمی که هیچ است.
 
== جستارهای وابسته ==
* [[فی‌فی از خوشحالی زوزه می‌کشد]]
 
== منابع ==