سیب: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ←دارای منبع: ابرابزار |
|||
خط ۵:
* «خوردن روزی یک سیب، [[پزشک]] را از شما دور میکند.»
** <small>''ضربالمثل آمریکایی''</small>
* «باغ ما سه درخت سیب داشت،
* «روزهایی که با هم قهر بودیم، [[سیب|سیبهای سرخ]] را میچیدم، آنها را نوازش میکردم، و به آب جوی میدادم. آب آنها را به سوی باغ فریده میبرد. از دنبال آنها میرفتم و هر جا به علفها و پونههای کنار جوی گیر میکردند، با ترکهٔ دستم آزادشان میکردم. در آنسوی دیوار فریده را میدیدم که با شادی دنبال آنها میدود و آنها را از آب میگیرد.'''حالا که آن باغ خالیست، برای که سیبها را به آب جوی بیاندازم؟'''»
** <small>[[کتاب]]: همیان ستارگان- داستان برای که سیبها را به آب جوی بیاندازم. نوشتهٔ :عباس حکیم. صفحه
* «سرانجام اشکهایش را پاک کرد. لحظهای آرام گرفت. در سکوت غمانگیزی مرا بوسید و از جیب جلیقهاش که در گوشهٔ زندان افتاده بود، چند شاهی پول خرد درآورد و به پسرعمویم داد و گفت: «برایش [[سیب|سیب قندی]] بخر.» مثل اینکه با این کار به خودش هم دلداری داد.»
* «بعد از آن دیگر پدرم را ندیدم، اما هر سال بهار، در آخرین روزهای فصل و اوایل تابستان که [[سیب|سیب قندی]] به بازار میآید، این میوهٔ سفید و ظریف با آن عطر لطیفش مرا به یاد آخرین دیدار پدرم در زندان میاندازد:پدری که خیلی زود از دست دادمش…»
** <small>[[کتاب]]: همیان ستارگان- داستان سیب قندک. نوشتهٔ :علیاکبر کسمایی. صفحه۲۸۴ و
* «اوه! وقتی بادهای جنوب میوزند،
** <small>ویلیام والاس هارنی، [[آدونیس]]</small>
* «اما آن دو مرد فروشندهٔ سیب، پس یکی از ایشان کسی است که برای محبت خدای موعظه میکند.»
خط ۱۸:
** <small>''انجیل برنابا از برنابا، مترجم حیدرقلی سردار کابلی، فصل ۱۳۴''</small>
* «به ایشان فرمود: بنگرید به درستی که عطا میکنم شما را هر ثمری که بخورید از آن، به جز سیب و گندم.»
** <small>''انجیل برنابا از برنابا، مترجم حیدرقلی سردار کابلی، فصل
* «ظهر تابستان است.
|