زبان فارسی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ویرایش 95.80.182.146 (بحث) به آخرین تغییری که فرهنگ2016 انجام داده بود واگردانده شد
برچسب: واگردانی
ابرابزار
خط ۴:
| align = left
| direction = vertical
| header =
| width = 250
 
خط ۱۳:
| image2 = Dôme de la médersa Mir-i-Arab (Boukhara, Ouzbékistan) (5669991919).jpg
| alt2 = Colored dice with checkered background
| caption2 = «در دورهٔ سامانیان (۲۶۲-۳۸۹ق۲۶۲–۳۸۹ق)، پایتخت شان [[بخارا]]، کانون احیای فرهنگ ایرانی شد. در عهد بیشتر پادشاهان سامانی، زبان رسمی فارسی بود. سامانیان به تشویق شاعران و دانشمندان ایرانی پرداختند، و سدهٔ ۱۰ و ۱۱ م شاهد زایشِ ادبیّاتِ نوینِ فارسی بود که به الفبای عربی نوشته می‌شد؛ با وجود تأثیر ژرف دین و سنت اسلامی، اساساً و مشخصاً ایرانی بود.» [[برنارد لوئیس]]
}}
{{multiple image
| align = left
| direction = vertical
| header =
| width = 250
 
خط ۲۴:
| alt1 = Colored dice with white background
| caption1 =
 
| image2 = Khattati2.jpg
| alt2 = Colored dice with checkered background
| caption2 = «من آنم که در پای خوگان نریزم/مر این قیمتی دُرِّ [[زبان فارسی|لفظِ دری]] را... را…» [[ناصرخسرو|ناصر خسرو]]
}}
{{multiple image
| align = left
| direction = vertical
| header =
| width = 250
 
| image1 = Dariush Ashoori.jpg
| alt1 = Colored dice with white background
| caption1 = «بسیاری از کسانی که در زمینهٔ بهکرد و بازسازی زبانِ فارسی در این چند دهه گام زده‌اند، دچارِ یک خطای بنیادی شده‌اند و آن اینکه یکباره و یکسره با هر واژهٔ «بیگانه» به دشمنی برخاسته‌اند و چه بسا دست-و-پایی نیز زده‌اند که برای یکایکِ آن‌ها چاره‌ای بیندیشند، امّا همیشه کامیاب نبوده‌اند و علّتِ آن نیز همین اندیشهٔ نادرست است که گمان می‌کنند تمامی واژه‌های زبان باید از ریشهٔ اصلی زبان باشند.» [[داریوش آشوری]]
 
| image2 = Azartash Azarnoush.tif
| alt2 = Colored dice with checkered background
| caption2 = «چرا زبان عربی، با همهٔ توانمندی‌های دینی و ادبی و علمی و سیاسی، نتوانست جای زبان فارسی را بگیرد، فارسی کجا بود و پیش از آن‌که سربرکشد چرا دیرزمانی در تاریکی پایید. کی و کجا به نگارش درآمد و چگونه زبان رسمی ایران شد، این زبان نوپا که پشتوانه‌ای بس کهن داشت چگونه می‌توانست زبان نیرومند و مقدس عربی را در کنار خود تحمل کند، یا چه شد که عربیِ فراگیر، اندک‌اندک دامن درمی‌کشید تا زبان رقیب، همه‌جا پا بگیرد و عربی را در حوزهٔ دین و دانش محدود سازد؟» [[آذرتاش آذرنوش]]
}}
 
== گفتاوردها ==
* «زبان فارسی شیرین است، این زبان ماندنی است در اساسِ آن خللی وارد نخواهد شد، کاخی است که از باد و باران گزند نخواهد یافت زیرا این بذر سخن در جای جای سرزمین ما به بار نشسته استنشسته‌است و با پارسی زبانان آن سوی مرزهای ایران هم مستحکم تر خواهد شد و گلهای تازه ای خواهد داد و با میو ه‌هایی شیرین به بار خواهد نشست.»
* ''[[ژاله آموزگار]]'' <small>سخنرانی در جلسهٔ افتتاحیهٔ انجمن بین‌المللی ایران‌شناسی»۶ خرداد ۱۳۸۹/ ۲۷ ژوئن ۲۰۱۰ لوس آنجلس</small>
* «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»
سطر ۵۵ ⟵ ۵۴:
* «از قدیم باین زبان، زبان دَری گفته‌اند البته درست‌ترین اصطلاح دربارهٔ آن همان زبانِ دَری است و باید گفت زبانِ دَری را نخست از آغاز قرن سوم میلادی بخطِ آرامی نوشته‌اند.»
** <small>''تاریخ خط در ایران/از سعید نفیسی/به نقل از مجلهٔ کاوش، شمارهٔ اول، دورهٔ دوم، آبان ماه ۱۳۴۲، صص ۱۸‐۲۶.''</small>
* «تخریبِ زبانِ فارسی به وسیله یِ گویندگان و گزارشگرانِ ورزشیِ صدا و سیما و ضرورتِ آموزش دادن به ایشان و تصحیح کردنِ روندهایِ نادرست، از دغدغه هایِ اصلی و اساسی من شده استشده‌است. احساس می‌کنم عده یی افتاده‌اند به جانِ این زبان و این زبان دارد آرام آرام، شاید هم خیلی سریع، سر و صورتی پیدا می‌کند که اگر ۴۰–۳۰ سال دیگر کسی بخواهد نوشته‌های درست استادان زبان فارسی را بخواند، نتواند. گویی موریانه به جان این زبان افتاده باشد.»
** <small>''علی میرزایی در مقالهٔ به جان زبان فارسی افتاده‌ایم''</small>
* «ازآنجائیکه جوشش پیوندهای جهان فرهنگی زبان فارسی، گاه گاهی نا راحتی‌های حلقات معین زبان ستیزان کشورهای مختلف حوزه فرهنگی آسیای میانه را تبارز می‌دهد، زمزمه هائی برپا کرده،هایکرده، هایهای‌های فریاد براه می اندارند که زبان فارسی دری، فارسی ایرانی و فارسی تاجیکی سه زبان جداگانه بوده از ریشه بهم فرق دارند. این گروهکها مدعی می‌شوند که گویا زبان فارسی تاجیکی متعلق به تاجیکستان، دری مربوط افغانستان وفارسی هم مال ایران می‌باشد. ایشان واویلاها می‌کنند و نظریه‌های مندرآوردی بیشماری می‌آورند که گویا این سه زبان ازهم متفاوت بوده ریشه و تاریخچهً مشترکی باهم ندارند. این نظریه پردازیها که اصلاً پایهً علمی وتحقیقی نداشته و ندارد، عمدتاً یا ازتنگ نظریهای ناسالم ذهنی تیکه داران اقوام مختلف وقبیله سالاران منشاً می‌گیرد ویاهم ازطرف اربابان ماجرا جو، حسود و کورذهن که ظاهراً باسیاستهای تنش افزایی، بازیهای ویرانگر روز ویا هم اوامر باداران بیگانه خود، همآهنگی دارند، سرمیزند و می‌خواهند این ذهنیت کاذب را بکرسی نشانند که این سه گویش دارای یک ریشه نیستند.»
** <small>''رسول رهین استاد دانشگاه کابل''</small>ن
* «دلایل مستند و آفتابی وصحه گذاریهای زیاد تاریخی ونیز پژوهشهای همه‌جانبه محققان و زبان شناسان جهان در زمینه وجود داردکه ثابت می‌سازد دری و فارسی وزبان تاجیکی یک زبان واحد است ودرطول هزاره‌های تاریخی باهم ریشهً مشترک داشته‌اند، اگردر جایی تغییراتی درلهجه‌ها ویا ترادف واژه‌ها ویا در ورودکلمات بیگانه دربین واژه‌های این زبان گشن بیخ بمیان آمده باشد که مسلماً درخصلت هرزبانی نهفته است،نهفته‌است، معنی آنرا ندارد که این زبان واحد را به شاخه‌های دری، تاجیکی و فارسی جدا سازد.»
** <small>''رسول رهین استاد دانشگاه کابل''</small>
* «در [[ایران]] زبان باستانی (فارسی باستان) هیچ‌گاه جای به عربی نداد، بلکه دگرگون گردید. پس از آمدن اسلام، توأم با مقداری لغات عربی، به الفبای آن زبان تحریر شد.»
** <small> برنارد لوئیس، در کتاب خارومیانه؛ دوهزار سال تاریخ از ظهور مسیحیت تا امروز، مقدمه.</small>
** <small>این گفتار به گذشته زبان فارسی مربوط است</small>.
* «پارس، پرسیس یا فارس، به سخن دقیقتر، کشور یا ملتی نیست، بلکه نام ایالتی است در کرانهٔ شمالی خلیجی به همین نام. ایرانیان هیج گاه این نام را به تمامی ممکلت اطلاق نکردند؛ ولی زبان خود را بدین نام می‌خوانند زیرا که گویش محلی فارس، زبان اصلی فرهنگی و سیاسی کشور شد- همان گونه که گویش توسکانی زبان ایتالیایی، گویش کاستیلیایی زبان اسپانیایی و گویش مناطق مجاور لندن زبان انگلیسی گردید. نامی که خود ایرانی‌ها برای کشورشان همیشه به کار برده‌اند، و در سال ۱۳۱۴ شمسی (۱۹۳۵ میلادی) به بقیه جهان نیز تحمیل کردند، ایران است. این نام از واژهٔ قدیمی آریانم، حالت جمع مِلکی به معنای «سرزمین آریاها» مشتق شده استشده‌است و قدمت آن به مهاجرت‌های نخست اقوام هندو-آریایی می‌رسد.»
** <small>برنارد لوئیس، در کتاب خارومیانه؛ دوهزار سال تاریخ از ظهور مسیحیت تا امروز، بخش پیش از مسیحیت</small>.
** <small>این گفتار به گذشته زبان فارسی مربوط است.</small>
سطر ۷۷ ⟵ ۷۶:
* «چرا یادگیری زبان‌های مادری و اشاعهٔ آن‌ها را جز در مورد [[زبان فارسی]]، خیانت به کشور، به سرزمین آبا و اجدادی همهٔ آدم‌ها می‌شمارید؟»
** ''[[رضا براهنی]]''<ref>http://zamaaneh.com/canada/2010/03/post_199.html</ref>
* «اشتراکات فرهنگی [میان ایران و افغانستان] شامل چند بخش است؛ زبان، موسیقی و تبعات فرهنگ قدیم. ما در تاریخ سابقه فرهنگی مشترکی با افغانستان داریم.داریم؛ مثلاً وقتی می‌گوییم خواجه عبدالله انصاری، او از هرات است اما ما به عنوان یک ایرانی، او را می‌شناسیم. ما دو ملت خودمان را از هم و یکی می‌دانیم و تفاوتی میان خود و افغان‌ها قایل نمی‌شویم. اما تفاوت‌هایی هم در این بین هست؛ مثلاً گویش در زبان. فارسی یکی است اما لهجه متفاوت است و این لهجه خودش فرهنگ ویژه‌ای ایجاد می‌کند؛ چون صاحبان لهجه مشترک وحدت رویه بیشتری با هم دارند...دارند… ما فضاهای مشترک معماری داریم. معماری دوره تیموری و سلجوقی و فضاهایی که در ایران و هرات داریم، کاملاً شبیه هم است که نشان می‌دهد در آن دوران ما معماری مشترک هم داشته‌ایم.»
** ''[[حسام‌الدین سراج]]''<ref>http://www.sharghdaily.ir/VijehNO.aspx?V_NPN_Id=152</ref>
* «آگاهی‌های ما دربارهٔ [[ایران]]، ایرانی، ایرانیت و نیز دربارهٔ فارسی دری در سده‌های نخست اسلام هنوز مه‌آلود و ازهم‌گسیخته استازهم‌گسیخته‌است
** ''[[آذرتاش آذرنوش]]'' در «چالش میان فارسی و عربی»<ref>http://nashreney.com/content/چالش-میان-فارسی-و-عربی</ref>
* «از روند عمومی تاریخ و مسکن‌گزیدن [[عرب‌ها]] در ایران آگاهیم، اما درست نمی‌دانیم جامعهٔ عرب‌نژادِ تازی‌زبان چگونه با تودهٔ ایرانیان فارس‌زبان رابطه برقرار می‌کرد، چگونه دسته‌های بی‌شمار عرب در جامعهٔ ایران تحلیل رفتند، چرا زبان عربی، با همهٔ توانمندی‌های دینی و ادبی و علمی و سیاسی، نتوانست جای زبان فارسی را بگیرد، فارسی کجا بود و پیش از آن‌که سربرکشد چرا دیرزمانی در تاریکی پایید. کی و کجا به نگارش درآمد و چگونه زبان رسمی ایران شد، این زبان نوپا که پشتوانه‌ای بس کهن داشت چگونه می‌توانست زبان نیرومند و مقدس عربی را در کنار خود تحمل کند، یا چه شد که عربیِ فراگیر، اندک‌اندک دامن درمی‌کشید تا زبان رقیب، همه‌جا پا بگیرد و عربی را در حوزهٔ دین و دانش محدود سازد؟»
** ''[آذرتاش آذرنوش]]'' در «چالش میان فارسی و عربی»<ref>http://nashreney.com/content/چالش-میان-فارسی-و-عربی</ref>
* «[[ایرانی|ایرانی]] بودن با همهٔ مصیبت‌ها به زبان فارسی‌اش می‌ارزد. من در یادداشت‌هایم آرزوی زبانی را می‌کنم که وقتی از کوه صحبت می‌کند به سختی کوه باشد و وقتی از جان یا روح...روح… از سَبُکی به دست نتواند آمد».
** ''[[شاهرخ مسکوب]]''<ref>http://nashreney.com/content/شکاریم-یک-سر-همه-پیش-مرگ</ref>
* «یکی از ویژگی‌های [[زبان]] فارسی آن است که حتی وقتی نوشته‌ای چند صد ساله را می‌خوانی به آسانی مقصود نویسنده را درمی‌یابی و در برخی موارد اگر نام نویسنده را ندانی ممکن است تصور کنی که آن را همسایهٔ بغل‌دستی همین دیشب نوشته استنوشته‌است
** ''[[محمد کرام الدینی]]'' ''سرمقالهٔ مجلهٔ [[W:رشد آموزش زیست‌شناسی|رشد آموزش زیست‌شناسی]]، شمارهٔ ۸۰، پاییز ۱۳۸۹''
* «زبان فارسی عامل نزدیک‌کننده اقوام ایرانی است و تقویت لهجه‌ها و گویش‌ها، سبب تفرقه نمی‌شود. عوامل وحدت ملی ما به تاریخ بومی‌مان برمی‌گردد. اگر تاریخ را بدانیم می‌بینیم که یک ریشه داریم و گذشته تاریخ و نژادمان به هم نزدیک بوده و حوادث تلخ و شیرین همه با هم رخ داده استداده‌است. ما یک خانواده‌ایم و یک هویت تاریخی سبب نزدیکی همه ماست و جهل و بی‌اطلاعی نسبت به آن، عامل تفرقه و دشمنی است.»
** ''[[علی یونسی]]''<ref>http://www.sharghdaily.ir/Vijeh/5014/تاریخ-جامع،-عامل-وحدت-ملی</ref>
* «زبانِ فارسی، زبانِ داستان هایِ خسروان و قصه‌هایِ شبانه‌است.»
** <small>''[[ابوریحان بیرونی]] در پیشگفتار کتاب الصیدنه''</small>
* «علوم از همه سویِ جهان به [[زبان عربی|زبانِ عربی]] فراآورده شده و دل‌ها بدان آراسته گشته و زیور یافته و نیکویی‌هایِ این زبان در رگ و پی‌ها روان شده‌است. اما هر قومی زبانی را که بدان خوگر است خوشگوار می‌پندارد و آن را با همه درشتی‌ها و نارسایی‌هایش برای نیازهایِ خود به کار می‌برد؛ و این نکته را با خویشتنِ خویش می‌سنجم که خوگر با زبانی است (زبان خوارزمی) که هرگاه چیزی از علم در آن بنشانند چنان شگفت می‌نماید که دیدنِ شتر بر بام و زرّافه در زیر پالان. سپس به تازی و فارسی پرداخته‌ام که در هر یک دستی دارم و در آن‌ها کار کرده‌ام. مرا نکوهش به تازی خوشتر است تا ستایش به فارسی؛ و معنای این گفته آن کس داند که در کتابی علمی که به فارسی در آورده‌انددرآورده‌اند در نگرد تا ببیند که چگونه آب و رنگِ آن می‌رود و چهرش تیرگی می‌پذیرد و بی هوده می‌شود، چرا که این زبان جز به کارِ بازگفتنِ داستان هایِ خسروان و قصه‌های شبانه نیاید.»
** <small>''[[ابوریحان بیرونی]] در پیشگفتار کتاب الصیدنه''</small>
* «'''من آنم که در پای خُوکان نریزم/مراین قیمیتی دُر، لفظ دری را'''.»
سطر ۱۰۳ ⟵ ۱۰۲:
* «روزی خواهد رسید که هفت میلیارد نفر جمعیت دنیا زبان فارسی را فرابگیرند که این شدنی است.»
** <small>''[[محمود احمدی‌نژاد]]''</small>
* «در منطقه شرق از شبه قاره تا چین هرجا که اسلام و فرهنگ اسلامی نفوذ کرده زبان فارسی نیز همراه آنبوده است. همراهی زبان فارسی با دین و معارف اسلامی و محتوای عرفانی آن یکی ازعوامل گسترش زبان فارسی در این منطقه از جهان محسوب می شودمی‌شود و ما شاهد بودیم که بسیاری از شیفتگان امام و انقلاب اسلامی تحت تأثیر جاذبه یجاذبهٔ سخنان امام و حقایق انقلاب زبان فارسی را فراگرفتند.»
** ''[[سید علی خامنه‌ای]]'' <small>در دیدار بااعضای فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی (۱۳۷۰/۱۱/۲۹)''</small>
* «امروز برای پالایش زبان فارسی و زدودن آلودگیها از آن باید ضابطه یضابطهٔ صحیحی در استفاده از این زبان بوجود آید و راه بر زبان اصیل فارسی در محیطهای علمی باز شود.»
** ''[[سید علی خامنه‌ای]]''<small>در دیدار بااعضای فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی (۱۳۷۰/۱۱/۲۹)''</small>
* «فارسی، زبانی غنی و شیرین است. هزار شیوه در کار فارسی گویی و فارسی نویسی برای عنوان زدن وجود دارد.»
سطر ۱۱۵ ⟵ ۱۱۴:
== پیوند به بیرون ==
{{ویکی‌پدیا}}
{{پانویس}}
 
[[رده:زبان‌ها|ف]]