ماکسیم گورکی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Afsane1369 (بحث | مشارکتها) |
Afsane1369 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱:
[[File:Maxim Gorky LOC Restored edit1.jpg|200px|thumb|left|«ترقی و پیشرفت! این را مردم برای دلخوشی خود اختراع کردهاند. زندگی منطقی نیست، عاری از هرگونه معنی و مفهوم است. بدون اسارت و بردگی، ترقی وجود ندارد، بدون اطاعت اکثریت از اقلیت بشریت در یک نقطه درجا خواهد زد.» از رمان ''دانشکدههای من'']]
لکسی ماکسیموویچ پِشکوف (۲۸ مارس ۱۸۶۸–۱۸ ژوئن ۱۹۳۶) که بیشتر با نام '''[[w:ماکسیم گورکی|ماکسیم گورکی]]''' شناخته میشود، داستاننویس، نمایشنامهنویس و مقالهنویس انقلابی روس و از بنیانگذاران سبک رئالیسم سوسیالیستی بود.
==کلیم سامگین==
* واراوکا آنقدر خوب حرف میزد که حرفهایش در خاطر همچون سکههای پول در قللک چیده میشد. وقتی کلیم از او پرسیده بود که «فرضیه» چیست او فورا جواب داد:
- فرضیه سگ کوچکی است که با آن واقعیت را شکار میکنند.
* لیکن وقتی واویلوف گدا در زیر پنجره میغرید و میگفت:«ای مسیح، ای پسر خدا، به ما رحم کن!» در خارستان ریشش سوراخ تاریکی باز میشد که در آن سه دندان سیاه به وضعی تهدیدکننده نمایان میگردید و زبانی ضخیم و گرد همچون انگشت شست به سنگینی تکان میخورد.
== ماکار چودرا ==
* «تنها راه زندگی همین است. کوچکردن از یک جا به جای دیگر. نماندن مدت دراز در یک جا. شما چرا چنین کاری نکنید؟ ببینید چگونه همیشه روز و شب دنبال یکدیگر دور زمین میگردند؟ شما هم اگر عشق به زندگی را از دست ندادهاید، باید اندیشههایتان دنبال هم تغییر کند. تنها کسی که زیاد دربارهٔ زندگی به فکر فرومیرود بیگمان عشق به آن را از دست میدهد.»<ref>ماکسیم کورگی، «ماکار چودرا» در کتاب «چلکاش و چند داستان دیگر»، ترجمهٔ کاظم انصاری، نشر اندیشه، ۱۳۶۹.</ref>
|