تنهایی پرهیاهو: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
Afsane1369 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۰:
* هر آنچه در این دنیا می‌بینیم حرکتی توأمان به‌پیش و به پس دارد، مثل دم آهنگری، مثل دیوارهای دستگاه پرس من. همه‌چیز با فشار یک دکمه سبز یا سرخ در جهت مخالف مسیر قبلی خود به حرکت درمی‌آید، و این است آنچه چرخ این جهان را به حرکت وامی‌دارد.
* تا کاملاً از پا درنیامده‌ایم جوهر واقعی خود را بروز نمی‌دهیم.
*«در سکوت شبانه، سکوت مطلق شبانه، وقتی که حواس انسان آرام گرفته است، روحی جاودان، به زبانی بی‌نام با انسان از چیزهایی، از اندیشه‌هایی سخن می‌گوید که می‌فهمی ولی نمی‌توانی وصف کنی.» این کلمات مرا چنان تکان داد که باز به سراغ سوراخ دودکش دویدم و به آن تکه آسمان پر ستاره‌ی بالای سرم مدتی چشم دوختم.
* همیشه از این کلام هگل حیرت می‌کردم که می‌گفت: تنها چیزی که در جهان جای هراس دارد، وضعیت متحجر است، وضع بی‌تحرک مرگ، و تنها چیزی که ارزش شادمانی دارد وضعی است که در آن نه‌تنها فرد، که کل جامعه، در حال مبارزه‌ای مدام، برای توجیه خویش است. مبارزه‌ای که به وساطت آن جامعه بتواند جوان شود و به اشکال زندگی جدیدی دست یابد.
* طبیعت رحیم، با وحشتی روبه‌رویشان کرده بود، شدیدتر از درد که در لحظه حقیقت به سراغ یک موجود می‌آید، وحشتی آنچنانکه هر نوع حس امن را از میان می‌برد.