جلالالدین تاج: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ←دربارهٔ او |
|||
خط ۱۰:
== دربارهٔ او ==
* ایشان یک هنرمند صاحب سبک بود و همیشه وقتی از آثار ایشان صحبت میشود، سبکشان قابل تعمد است. تاج اصفهانی در کار خودش استاد بود و جزو چند نفری بود که در کار خودش نابغه بود. ایشان به همراه آقایان [[حسن کسائی|کسایی]] و جلیل شهناز به واقع نابغه بودند. این بزرگان حکم عتیقه برای موسیقی ایران دارند. یعنی با گذشت زمان ارزششان بیشتر میشود...<ref name="irna1">[http://www.irna.ir/news/83577147
** [[اکبر گلپایگانی]]
* استاد تاج همواره این بیت از سعدی را به زبان میآوردند: «دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی / زنهار بد مکن که نکردهاست عاقلی».<ref name="eftekhari-irna" />
خط ۲۷:
* شادروان تاج مردی بود سلیمالنفس و با مناعت طبع هرگز در طول مدت زندگی اش به خاطر مال دنیا و مسائل مادی به کسی کرنش نکرد و به این خاطر مدح کسی را نگفت و از همه تعریف و تمجید میکرد و همه را با نام خیر یاد میکرد، شاید کسی به خاطر نداشته باشد که او حتی یک بار از کسی گلایه کند یا از کسی بد بگوید او حتی اگر از کسی رنجشی میدید و خاطرش آزرده میشد، این رنج و آزردگی را با سکوت بزرگوارانهای تحمل میکرد. تاج از استادانش با احترام فراوانی یاد میکرد. با دوستانش با مهربانی و عطوفت رفتار میکرد و حتی تا آخرین روزهای عمرش به اغلب دوستانش سرکشی و احوال پرسی میکرد. او با شاگردانش نیز عطوف و مهربان بود و مانند پدری خود را موظف به غمخواری آنان میدانست. شادروان تاج در زندگی یک همسر اختیار کرد و همیشه از او به عنوان یک کدبانوی خانهدار مهربان و دلسوز که موجب و موجد گرمی کانون خانوادگی اوست نام میبرد. خداوند به تاج از این همسر شش فرزند عطا کرد؛ چهار دختر به نامهای: تاجی، پروین، هما، پروانه و دو پسر به نامهای: همایون و جمشید ….<ref>[http://shahrvand-newspaper.ir/News:NoMobile/Main/149053/تاج-اصفهان روزنامه شهروند].</ref>
** ''[[محمدرضا شجریان]]''
* «به راستی تاج اصفهانی از جمله چهرههای درخشان عالم هنر و خوانندگی است که شاید سالیان دراز مادر دهر چنان فرزندی نزاید. تاج اصفهانی صرفنظر از هنر و هنرمندی واجد شرایط صفات برجستهای بود. از مکارم اخلاقی، مناعت طبع، بزرگمنشی و وارستگی گرفته تا ظرافت طبع و خوشصحبتی همه دستبهدست هم داده و از تاج انسانی نمونه به وجود آوردند تا جایی که هیچکس پیدا نمیشود که او را دیده باشد و شیفتهاش نشود.».<ref
** علی تجویدی
|