بهرام بیضایی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
بد نیست الگوهای یوتیوب و آپارات هم در ویکیگفتاورد فارسی ایجاد شود. برچسب: جمع عربی واژگان فارسی |
||
خط ۱۰:
== دربارهٔ او ==
{{نقل قول۲|left|
* «بیضایی درخت تناوری است که زیر سنگینیِ شاخههای پر بار خود خم شده بود؛ خوشبختانه اینک فرصتی فراهم شده تا این شاخهها تکانده شود و میوههایش کام اهل دانایی را شیرین کند. آنها که طعم میوه این درخت را چشیدهاند و یا در سایه شاخساران لحظاتی آرمیدهاند و یا در طوفانهای ریشهکن استواری آن را آزمودهاند، به تعلق ریشههای سترگ آن به خاک این سرزمین تردیدی ندارند.»
** <small>علیرضا داودنژاد در آستانهٔ جشنواره بیضایی در زادروز بیضایی به سال ۱۳۹۵</small><ref>http://cinemacinema.ir/news/یادداشت-علیرضا-داود-نژاد-درباره-بهرام/</ref>
خط ۲۰:
=== اخبار و احوال ===
{{نقل قول۲|left|شبی از خواب دیشبش میگفت. هر دو، هر از گاه، خواب سقوط میدیدیم، مضمون خوابها را رد و بدل میکردیم. ایستاده بر لبهٔ سست و ژندهٔ زندگی، توشهٔ دیگری نداشتیم. یک ساختمان بلند را خواب دیده بود، با حیاط سیمانی خشک. گروهی بچّه دور گودالی مستطیل بازی میکردند، هیچ نردهای، حصاری، حفاظِ گودال نبود. بهرام تعجّب میکرد، نگران بچّهها بود؛ چرا درست همانجا، در مرز سقوط؟ کاری از دستش برنمیآمد. تا کودکی افتاد، رفت به اعماق. . . .|عرض=۳۵۰px|3='''[[غزاله علیزاده]]، تیرِ ۱۳۶۸'''<ref>{{پک|علیزاده|۱۳۶۸|ف=عکس و آینه|رف=قوکاسیان|ص=۱۳۱}}</ref>}}
{{multiple image
| align = left
| direction = vertical
| header =
| width = 250
| image1 = Aydin Aghdashloo in 2004.jpg
| alt1 = Colored dice with white background
| caption1 =بهرام بیضایی، فرهنگی وسیع، سابقهای آبرومند، وسواسی بغایت و تسلّطی کافی در کار خود دارد. . . . امّا این گوهر پیچیده و این ترکیب خاص چگونه فراهم آمدهاست؟ او میتواند تمام آهنگ تیتراژ فیلم ''[[نشانی از شر|ضربهٔ شیطان]]'' [[اورسن ولز]] را با دهانش بزند. میتواند همهٔ فیلمهای [[کنجی میزوگوچی|میتزوگوشی]] و [[اوزو]] را تکتک و با شرح و تفصیل نام ببرد. میتواند خاطرات شخصیاش را از تآترهای روحوضی و دوران کارآموزیش را در [[گروه آناهیتا]] طوری نقل کند که شنونده از خنده رودهبر شود. او تقریباً همهٔ مینیاتورهای قدیمی ایرانی را که صحنهای از رقص یا نمایش را تصویر کردهاند میشناسد. میتواند ''[[تاریخ وصّاف]]'' را از رو، بیغلط و بیتپق بخواند – او نمونهٔ کاملی است از نسل هنرمندانی که در جستجوی معنا و هویت، از فرهنگی ترکیبی و معضل و مفصل، خود را انباشتهاند. . . . امّا در روزگار ما، بیضایی گوهری است. . . . حضورش همچنان موهبتی است. چراکه از نسل بزرگان است. ~[[آیدین آغداشلو]]، ۱۳۶۸<ref>{{پک|آغداشلو|۱۳۷۸|ف=از خوشیها و حسرتها|ص=۲۵۶–۲۵۴}}</ref>
| image2 = Martin Scorsese Berlinale 2010.jpg
| alt2 = Colored dice with white background
| caption2 =. . . میتوانید پسزمینه بیضایی در ادبیات، تئاتر و شعر فارسی را حس کنید − بیضایی هیچگاه آنقدر که استحقاقش را داشت، مورد حمایت قرار نگرفت. او اکنون در کالیفرنیا زندگی میکند . . . ~[[مارتین اسکورسیزی]]، ۱۳۹۲<ref>{{پک|−|۱۳۹۲|ف=ستایش اسکورسیزی از بیضایی|ص=۱۶}}</ref>
}}
*«در کافه فیروز، دوستان تازهای پیدا کرده بودیم. [[داریوش آشوری]] و بهرام بیضائی و . . . بهرام عاشق سینما بود. تمام فیلمهای سینمایی را میدید و گاه میشد یک فیلم صددقیقهای را در دو ساعت و نیم با آب و تاب دادن جزئیات و حتی زاویهی دید دوربین، تعریف میکرد.»
**[[ناصر شاهینپر]]<ref>{{پک|شاهینپر|۱۳۹۴|ف=دریچهای رو به دیروز|ص=۳۵۲}}</ref>
*«در زمان جوانی ما [[سعید نفیسی]] برای همهٔ کتابها مقدمه مینوشت. میگفتند سعید نفیسی حتی کتابها را هم نمیخواند. یک بار بهرام بیضایی به من گفت: احمدرضا، بیا کتابی چاپ کنیم روی جلد بنویسیم بدون مقدمهای از سعید نفیسی.»
**[[احمدرضا احمدی]]، ۱۳۸۸<ref>{{پک|احمدی|۱۳۸۸|ف=اتّفاقات و بهار|ص=۱۵}}</ref>
*«بله − بهرام بیضائی − بود. تازهآمده، مردی قدبلند بود با بارانی آبی و عینک ذرهبینی شیشهسفید. در آسانسور هتل بهرام لبخندی در آئینه داشت و نگاه به من کرد که تا صد جهان دیگر از یاد نخواهم برد. نگاهمان تلخ و بیپناه بود. خودم را در آئینه نگاه کردم. رنگم سفید بود. آقای تازهوارد کمتر حرف میزد. در اتاقی نشستیم و چای آوردند. تازهوارد اسمش آقای اسلامی بود. بهرام خارج از کشور رفته بود و تدریس میکرد. حرف این بود که چرا میخواهید بروید. بهرام را آنقدر محکم تصور نمیکردم. نصیحت میکرد، نگرانی نسل آینده را داشت، میگفت از ما که گذشتهاست، فکر بچههای ایران باشید.»
**[[مسعود کیمیایی]]، ۱۳۷۸ دربارهٔ دیدارِ خودش و بیضایی با [[سعید امامی]] (یا همان «[[سعید اسلامی]]»)<ref>{{پک|کیمیایی|روحانی|۱۳۷۸|ف=بازجویی سعید امامی از کیمیایی و بیضایی|ص=۲۱}}</ref>
*«اسطوره معمولا ساعت دو، دوونیم بعد از ظهر میآید، موقعی که من آخرین لقمه ناهارم را به عجله قورت دادهام. اگر مدتی کارمان به تعویق افتاده باشد معمولا با این جمله آغاز میکند: «این مدت کار نکردیم میبینم خیلی سر حال و قبراق به نظر میایی!» معمولا همراه با نوشیدن قهوهای کار را آغاز میکند و اگر عسل در آن بریزد ردخور ندارد که دستش نوچ میشود! پیش از هر کاری تخته زیردستی و کاغذها و قلمش را در میآورد که همه چیزش است: ماشین تایپ، لپتاپ، کامپیوتر، آیپد و . . . بعد از سالها زندگی دیجیتالی دوباره ارزش قلم و نوشتن بر کاغذ را بر دستان او دیدهام. تدوین را هم در واقع بر روی کاغذ انجام میدهد. تقریبا ده زاویه مختلف دوربین داریم که تک به تک آنها را مینویسد و با علائم و نشانههای خاصی مارک میکند. و همان جا روی کاغذ ترتیب پلانها را مشخص میکند. گاهی فکر میکنم بعضی پلانها به هم نمیخورند، مثلا دو سه تا شات هم اندازه که قاعدتا نباید به هم مچ شوند، و یادآوری میکنم، میگوید: «ببین! تو به همین ترتیب اینها را بچین.» میچینم و نتیجه عالی در میآید! در طی این کار بارها شعبده تدوین را به چشم دیده و شگفتزده شدهام. گاهی که کامپیوتر ایرادی پیدا میکند و یا باید چیزی رندر شود و متوقف میشویم آن طرف مشغول نوشتن نمایشنامهاش می شود! به یک دست نمایشنامه و به یک دست تدوین، و گاهی همزمان سوت هم میزند! آهنگهایی از راوی شانکار و یهودی منوهین، و یا عیسی مسیح سوپراستار از لوید وبر، مینیاتورهای ایرانی امینالله حسین و یا یک دوجین موسیقی درجه اول دیگر که اسم بعضی را نمیدانم. در کنار او همه چیز رو به کمال میرود، باید برود، هیچ بهانهای هم نمیتوانی بیاوری که به ناگاه با طنز ویرانگرش رو به رو میشوی. مثلا میگوید: «این پلان رو بر اساس چه نبوغ سینمایی این طوری گرفتی؟!» میگویم: «این انتهای نمایش بود و خسته شده بودیم و بعد از دو ساعت به خدا دیگه کمر برام باقی نمونده بود و . . .» و جواب میدهد:«متاسفانه چه مفت کمرت رو از دست دادی!!! حداقل یه چیزی میگرفتی که بهش بیارزه!» بعد از پنج شش ساعت کار بیوقفه وقتی که میخواهد برود هنوز دل از میز تدوین نمیکند و تا آخرین لحظه پیشنهاداتی دارد «حالا من که رفتم اینها رو این طوری هم بچین ببینیم چه طور میشود!» و من که انگار از رینگ بوکس درآمده باشم با تتمه انرژیام سعی میکنم همچنان خودم را سرپا نگه دارم: «چشم!». و گاهی دو ساعت بعد زنگ میزند، مثلا از توی یک مهمانی و میگوید آن پلانی که هفته پیش گذاشته بودیم کنار؟ آن را توی این صحنه باید بین این دو پلان بگذاریم. که من دیگر ناک اوت میشوم!»
**[[علاء محسنی]]، ۲۰۱۵ میلادی<ref>{{پک|محسنی|۲۰۱۵|ص=|ک=ایران وایر|ف=بهرام بیضایی عزیز، تولدت مبارک!}}</ref>
== پانویس ==
سطر ۲۵ ⟵ ۴۵:
== منابع ==
* {{یادکرد وب|تاریخ=۲۵ مهر ۱۳۹۴|وبگاه=[[دنیای اقتصاد]]|نشانی=https://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-946699|عنوان=استقبال از نمایشنامهخوانی «روز واقعه»|نام=|نام خانوادگی=−|پیوند بایگانی=|تاریخ بایگانی=|تاریخ بازبینی=۲۷ مهر ۱۳۹۹}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=−|ژورنال=[[اعتماد (روزنامه)|اعتماد]]|عنوان=ستایش اسکورسیزی از بیضایی|شماره=۲۷۲۰|تاریخ=۱۶ تیر ۱۳۹۲|صفحه=۱۶}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=آغداشلو|نام=آیدین|پیوند نویسنده=آیدین آغداشلو|عنوان=از خوشیها و حسرتها|سال=۱۳۷۸|ناشر=آتیه|مکان=تهران|شابک=964-6373-50-X}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=احمدی|نام=احمدرضا|پیوند نویسنده=احمدرضا احمدی|ژورنال=[[فیلم (نشریه)|فیلم]]|عنوان=اتّفاقات و بهار|شماره=۳۹۲|تاریخ=فروردین ۱۳۸۸|صفحه=۱۴-۱۵}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=بهبهانی|نام=سیمین|پیوند نویسنده=سیمین بهبهانی|ژورنال=[[سینما و ادبیات]]|عنوان=بیضایی در التقای نور و کلام|شماره=۱۶|سال=۱۳۸۷|صفحه=۷۳}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=پارسینژاد|نام=ایرج|پیوند نویسنده=ایرج پارسینژاد|ژورنال=[[بخارا (مجله)|بخارا]]|عنوان= چنین کنند بزرگان|شماره=۸۷-۸۸|تاریخ=خرداد و شهریور ۱۳۹۱|صفحه=۶۷۵-۶۸۰}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=جوانمرد|نام=عبّاس|پیوند نویسنده=عباس جوانمرد|عنوان=دیدار با خویش|سال=۱۳۹۶|ناشر=[[نشر نو]]|مکان=تهران|شابک=978-600-8547-43-3}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=شاهینپر|نام=ناصر|پیوند نویسنده=ناصر شاهینپر|عنوان=دریچهای رو به دیروز: ضدّ خاطرات|سال=۱۳۹۴|ناشر=[[شرکت کتاب]]|مکان=[[لس آنجلس]]|شابک=978-1-59584-519-1}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=شمسایی|نام=مژده|پیوند نویسنده=مژده شمسایی|ژورنال=آزما|عنوان=بیضایی از نزدیکترین فاصله|شماره=۱۰۹|سال=۱۳۹۴|صفحه=۱۴-۱۵}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = علیزاده| نام = غزاله| پیوند نویسنده = غزاله علیزاده| نام ویراستار = زاون| نام خانوادگی ویراستار = قوکاسیان| پیوند ویراستار = زاون قوکاسیان| فصل = عکس و آینه| نشانی فصل = ۱۲۹-۱۹۴| عنوان = مجموعه مقالات در نقد و معرفی آثار بهرام بیضایی| سال = ۱۳۷۱| سال اصلی = ۱۳۶۸| ناشر = آگاه| مکان = [[تهران]]| زبان = فارسی}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=قوکاسیان|نام=زاون|پیوند نویسنده=زاون قوکاسیان|عنوان=مجموعه مقالات در نقد و معرفی آثار بهرام بیضایی|چاپ=اوّل|سال=۱۳۷۱|ناشر=[[انتشارات آگاه]]|مکان=تهران|ref=قوکاسیان|شابک=}}
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=کرمرضایی|نام=رضا|پیوند نویسنده=رضا کرمرضایی|عنوان=همهٔ دوستان من: زندگی رضا کرمرضایی و خاطراتش از نقشآفرینان خاطرهانگیز|سال=۱۳۸۷|ناشر=[[انتشارات ققنوس]]|مکان=[[تهران]]|شابک=978-964-311-711-5}}
* {{یادکرد ژورنال|نام خانوادگی=کیمیایی|نام=مسعود|پیوند نویسنده=مسعود کیمیایی|نام خانوادگی2=روحانی|نام2=امید|پیوند نویسنده2=امید روحانی|ژورنال=ضمیمه گزارش فیلم|عنوان=بازجویی سعید امامی از کیمیایی و بیضایی|شماره=۱۴۱|تاریخ=دی ۱۳۷۸|صفحه=۸–۲۳}}
* {{یادکرد وب|تاریخ=۲۶ دسامبر ۲۰۱۵|وبگاه=ایران وایر|نشانی=https://iranwire.com/fa/videos/15634|عنوان=بهرام بیضایی عزیز، تولدت مبارک!|نام=علاء|نام خانوادگی=محسنی|پیوند نویسنده=علا محسنی|پیوند بایگانی=|تاریخ بایگانی=|تاریخ بازبینی=۲۷ مهر ۱۳۹۹}}
== وابسته ==
سطر ۳۴ ⟵ ۶۷:
== پیوند به بیرون ==
{{ویکیپدیا}}
* [http://namlik.me/article/4057 گفتگوی حامد صرّافیزاده با داریوش آشوری به مناسبت هشتادسالگی بهرام بیضایی، پادکست ''ابدیت و یک روز'']
* {{آپارات|eGhHE/شبی_در_ستایش_بهرام_بیضایی_-_خانه_هنرمندان_1385|سخنرانی دوستانِ بیضایی در شبِ بخارای ۵ دی ۱۳۸۵}}
* {{یوتیوب|t3Qu3Qxy6y0|گفتگوی سیروس ملکوتی با نیلوفر بیضایی در برنامهٔ ''چهرهها''}}
* {{یوتیوب|brtZYHV1YMc|گفتگوی سیروس ملکوتی با اسماعیل نوری علا در برنامهٔ ''چهرهها''}}
* {{یوتیوب|r3Uyx1j1_EY|گفتگوی امیر پوریا با افشین هاشمی در برنامهٔ ''آپاراتچی''، شمارهٔ ۲۱}}
* {{یوتیوب|8qUBE8N2iSg|سخنرانی مژده شمسایی در مراسم اهدای تندیس آرش ۲۰۱۷}}
* {{یوتیوب|W7sahnKkvMc|سخنرانی عبّاس میلانی در مراسم اهدای تندیس آرش ۲۰۱۷}}
* {{آپارات|ckp9O/کافه_آپارات_۴_%7C_توطئه_گران_نمی_خواستند_روز_واقعه|گفتگوی فریدون جیرانی با شهرام اسدی و علیرضا شجاعنوری دربارهٔ ''روز واقعه''، ۱۳۹۸}}
* {{یوتیوب|xu8m3ULZZJ8|گفتگوی علی لیمونادی با نیلوفر بیضایی، ۱۳۹۹}}
{{ترتیبپیشفرض:بیضایی، بهرام}}
{{بزرگان ادب فارسی}}
|