شیخ فضلالله نوری: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۷:
* انگلیسیها بیشتر در نواحی جنوبی کشور و فرانسویها در تهران توسط میسیون کاتولیکهای فرانسوی، مدرسه سن ژوزف را در سال ۱۲۶۵ش که بعدها به ژاندارک تغییر نام یافت، تأسیس کردند. … مدارسی که خارجیان تأسیس میکردند که بیشک دارای صبغه استعماری و ضد دینی بودند.<ref>آشنایی با نخستین مدارس دخترانه در ایران، اجتماع > آموزش - مریم فتحی:</ref> … گرچه مخالفان شیخ فضلاللّه، علت اصلی صدور لایحه مخالفت با تأسیس مدارس دخترانه را استفاده از کلمه [[w:دوشیزه|دوشیزه]] در نام مدارس عنوان کردند و در روزنامهها و نشریات آن زمان، با نوشتن مقالات متعددی به مقابله با نظر شیخ فضلالله و همفکرانش پرداختند، اما به نظر میرسد که علت اصلی مخالفت این روحانیون، همانگونه که در مقالات اعتراضآمیز مخالفان شیخ نیز پیداست، زمینهسازی این مدارس در گرایش و پیروی زنان و دختران ایرانی از اصول و مبانی فرهنگ غرب و سست شدن پایههای ایمان اسلامی مردم بود.<ref>همان.</ref> دربارهٔ کاربرد امروزی این واژه و تحقیرآمیز بودنش برای زنان بحثهایی وجود دارد، چنانکه در فوریه ۲۰۱۲ فرانسه تصمیم گرفت عنوان [[w:دوشیزه|دوشیزه]] (به فرانسوی: Mademoiselle) را از فرمهای اداری این کشور حذف کند.<ref>«خداحافظ مادموازل: حذف 'دوشیزه' از فرمهای رسمی فرانسه». بیبیسی فارسی، 23 فوریه 2012. بازبینیشده در ۶ مهر ۱۳۹۱.</ref>
===مجموعه نامه های [[w:محمد قزوینی|محمد قزوینی]] به شیخ فضل الله<ref>نامه علامه قزوینی به شیخ فضل الله - پرتال جامع علوم انسانی زمانه 1385 شماره 47</ref><ref>از مقاله نقد موضع روحانیت در برابر بر دار کشیدن شیخ فضل اللّه نوری, مجله حوزه تیرماه سال 1392 شماره 168</ref>===
* شیخ، همچنین، برای تهیه و ترجمه مندرجات جراید [[w:اروپا|اروپا]] درباره ایران، از علامه میرزامحمدخان قزوینی بهره میگرفت که ــ چنانکه گذشت ــ در صدر مشروطه در [[w:پاریس|پاریس]] به سر میبرد. در این زمینه، نامه بسیار مهمی از قزوینی به شیخ وجود دارد که در آن، ضمن اشاره به توافق روس و انگلیس (قرارداد 1907) و تاکید بر امتیاز خاص روحانیت شیعه بر مقامات کلیسا (در رهبری نهضتهای رهاییبخش)، شرحی زباندار از مصادرة اموال [[w:کلیسا|کلیسا]] در آن ایام توسط دولت فرانسه، و موافقت مردم آن کشور با این امر، به شیخ نوشته و شاید به طور ناخواسته، توجه شیخ را به ماهیت ضددینی فرهنگ و تمدن غرب، جلب کرده است. گفتنی است، شعار اصلی انقلاب کبیر فرانسه چنین بود: نه [[w:قانون|قانون]]، نه [[w:شاه|شاه]]، نه [[w:خدا|خدا]] (Ne Roi, Ne Loi, Ne Dieu). انقلابیون، تحت تاثیر لژهای [[w:فراماسونری|فراماسونری]] که هدایت [[w:انقلاب|انقلاب]] را در دست داشتند، شعار میدادند: تا وقتی رودههای آخرین فرمانروای مستبد و آخرین کشیش به دار کشیده نشود، مردم به آزادی نخواهند رسید!
جناب قزوینی هنگام نگارش این نامه، نمیدانست که نفوذ رگههای فرهنگ «اومانیستی ــ فراماسونیِ» انقلاب فرانسه در میان جناح تندرو مشروطه، نهایتاً کار را به جایی خواهد رساند که مخاطبِ وی در این نامه (شیخفضلالله)، سرنوشتی به مراتب بدتر و فجیعتر از رئیس اسقفان پاریس خواهد یافت!<>همان.<><ref>حمد بنیاحمد، دموکراسی و مردم، ص90</ref>
=== طرح قتل شیخ فضلالله نوری ===
* '''ناظمالاسلام کرمانی''' در روزنامه کوکب دری در شماره ۱۳ سال اوّل خود در حمله به شیخ فضلالله نوری و اطرافیانش نوشت: «شما مردم نادان چرا این قدر اعتقاد به این اشخاص دارید که در هزار و سیصد سال قبل به یزید بن معاویه یاغی شد و (معاویه) قشون فرستاد، خود (و) همراهانش را کشتند. حالا این مردم روضه خوانی مینمایند، خرج میدهند و مال خود را بیجهت تفریط مینمایند. یک جماعتی به خاک کربلا اعتقاد دارند، این خاک چه مزیت و برتری با خاکهای دیگر دارد».
|