شیخ فضل‌الله نوری: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Nikrouz kianouri (بحث | مشارکت‌ها)
ویکی سازی
Nikrouz kianouri (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۴:
* [[w:علامه امینی|علامه امینی]] (عبدالحسین امینی نجفی متولد ۱۳۲۰ هجری قمری در تبریز) در کتاب شهداء الفضیله می‌نویسد: ” تا دسته‌ای از تبهکاران او را که دشمن زشتکاری و فریب و کفر بود، مانع خویش یافتند و او را به دار آویختند و شهید دست ظلم و تجاوز گشت، قربانی راه تبلیغ دین، شهید راه خدا، شهید مبارزه با زشتی و تباهی و فریب؛ شد”<ref>شهداء الفضیله، حاج شیخ عبدالحسین امینی، چ 2، مکتبه الطباطبائی، قم 52.</ref>
* [[مرتضی مطهری]] در کتاب «اسلام و مقتضیات زمان» در خصوص شیخ فضل‌الله، می‌گوید: «مرحوم نوری مرد بزرگی بود، مجتهد مسلم و تا حدودی که شنیده‌ایم مردی بسیار پاک و با تقوا و عادلی بوده‌است. مجتهد مسلّم العداله و عادل مسلم الاجتهاد بود.»<ref>اسلام و مقتضیات زمان، مرتضی مطهری، ص 159.</ref>
* '''[[w:میرزا حبیب‌الله رشتی'''|میرزا حبیب‌الله رشتی]] نیز که عمدتاً از اعطای اجازة اجتهاد به دیگران اکراه داشته و نوعاً در این امر احتیاط زیادی به خرج می‌داد، در تقریظ بر رسالة فقهی شیخ فضل‌الله با عنوان «قاعدة ضمان الید» مقام علمی و تحقیقی شیخ را به نحوی شگفت و کم‌نظیر ستوده‌است. ایشان در بخشی از این تقریظ چنین می‌آورد:
«هان ای کسی که این اوراق را دریافته و بر آنها وقوف می‌یابی، چنانچه در اعماق دریاها فروروی و سوار بر اُشتر، بیابانهای خشک و لم‌یزرع را شتابان درنوردی، همانا از حیث تحقیق و تدقیق، بهتر از آنچه که در این دفتر آمده، نخواهی یافت. ضروری است که در مجالس عمومی، به فضل و کمال صاحب این رساله، ندا دردهند و سوارگان دیار به سوی او تشویق گردند، من در این رساله نظر افکنده و آن را زیبا و دلنشین یافته‌ام چه بسیار دُرهای گرانبها و مرواریدهای بدیع و دست ناخورده که در آنها به امانت نهاده شده‌است، سزاوار است که مضامین آنرا نه با خامه بر صحیفة اوراق، که با ذرّات طلا بر مردم دیدگان بنگارد. آفرین خدای بر مؤلف آن باد و اوست عالم پرسوز و گداز، فروغ دیده و نور چشمم شیخ فضل‌الله … همانا او در تحصیل قواعد علمی و اصول اجتهادی ـ که مدار اجتهاد و ملاک صحت اعمال عباد بر آنها و وابسته بدانهاست ـ خود را به رنج افکنده و روزگاری دراز و به قدر کفایت را نزد من و اساتید عظام حاضر شده‌است تا به حمدالله به آرزوی خود دست یافته و عالمی ربانی و رهنمایی راستین و حقانی و مجتهدی متبحّر و کامل و جامع و معقول و منقول گردیده‌است. رواست که بندگان مؤمن خدا وی را در امور دینی مرجع خود قرار دهند…»<ref>تقریظ کتاب قاعدة ضمان الید، نسخه خطی آن موجود در کتبابخانة آستان قدس رضوی شمارة 9632.</ref>
* [[w:میرزای شیرازی|میرزای شیرازی]] شیخ را به منزله «نفس خویش» می‌شمرد و معروف است در پاسخ این سؤال که آیا اجازه می‌دهید به عنوان ارجاع احتیاطات فتوا به «غیر»، به شیخ رجوع کنیم؟ فرموده بود: میان من و شیخ فضل‌الله، غیریتی نیست؛ او «خود من» و «نفس من» است!<ref>از اظهارات مرحوم سید عبدالعزیز طباطبایی، مورخ، رجال‌شناس، و متخصص بزرگ کتابشناسی در دوران معاصر</ref> سخن '''میرزای شیرازی''' در جواب یکی از اهالی تهران که برای حل مسائل شرعی به ایشان مراجعه کرده بود، دال بر عظمت علمی ایشان است که فرموده بود: «مگر شیخ فضل‌الله در تهران نیست که به من مراجعه می‌کنید؟<ref>قاعدة ضمان الید، شیخ فضل‌الله نوری کتابخانه آستان قدس رضوی، شماره ۹۶۳۲.</ref>
خط ۱۵۲:
* [[w:عبدالحسین امینی|عبدالحسین امینی]] مشهور به علامه امینی (عبدالحسین امینی نجفی متولد ۱۳۲۰ هجری قمری در سراب، آذربایجان) در کتاب شهداء الفضیله می‌نویسد: ” تا دسته‌ای از تبهکاران او را که دشمن زشتکاری و فریب و کفر بود، مانع خویش یافتند و او را به دار آویختند و شهید دست ظلم و تجاوز گشت، قربانی راه تبلیغ دین، شهید راه خدا، شهید مبارزه با زشتی و تباهی و فریب؛ شد”<ref>شهداء الفضیله، حاج شیخ عبدالحسین امینی، چ 2، مکتبه الطباطبائی، قم 52.</ref>
* [[مرتضی مطهری]] در کتاب «اسلام و مقتضیات زمان» در خصوص شیخ فضل‌الله، می‌گوید: «مرحوم نوری مرد بزرگی بود، مجتهد مسلم و تا حدودی که شنیده‌ایم مردی بسیار پاک و با تقوا و عادلی بوده‌است. مجتهد مسلّم العداله و عادل مسلم الاجتهاد بود.»<ref>اسلام و مقتضیات زمان، مرتضی مطهری، ص 159.</ref>
* [[w:محمد مردوخ کردستانی|محمد مردوخ کردستانی]] (نویسنده ۱۱۵ جلد کتاب در میان آنها '''تاریخ مردوخ''' و کتابها در علوم رسمي و رياضي و صنايع و هنرهاي زيبا و ذوقي از قبيل حجاري، معماري، نقاشي، حکاکي و صحافي) در ماههاي آخر عمر شيخ فضل‌الله نوري، در تهران مهمان وي بوده و شرحي از الطاف شيخ نسبت به خود نقل کرده است. در روزهاي وانفساي فتح تهران، که جان شيخ سخت در خطر بود و هر روز نيز بر دامنه اين خطر افزوده مي‌شد، مردوخ به شيخ اصرار ورزيد که براي حفظ جان به سفارت روسيه پناه ببرد. و شيخ در پاسخ گفت: «براي عالم اسلاميت، ننگ مي‌دانم که در تاريخ کفر و اسلام بنويسند يک نفر از علماي اسلام، پس از هفتاد سال خدمت به عالم اسلاميت، از ترس مرگ پناهنده به سفارتخانه فرنگ شد. براي من، مرگ از اين تحصن خوشتر است...».<ref>آيت‌الله مردوخ کردستاني کیست؟
* [[[w:سیدمحمد کاظم یزدی|سیدمحمد کاظم یزدی]] صاحب کتاب «عروه الوثقی» و از بزرگ‌ترین مراجع تقلید شیعه و مقیم نجف به قدری از جنایت قتل شیخ نوری متأثر شد که نوشته‌اند، وی بعد از این واقعه بیشتر اوقات از ملاقات با ایرانیان خودداری می‌کرد و هیچ‌گاه حاضر نشد مشروطه را تأیید کند. (بهمنی، جواد، فاجعه قرن، ص ۱۷۱.)
سهيلا عين‌الله زاده</ref><ref>نگاهی به زندگی سیاسی آیت الله مردوخ کُردستانی , منتشر شده در مورخ: 1392/08/25 , شناسه خبر:27510 ارسالی توسط مهرداد رحیمیان</ref>
* [[[w:سیدمحمدسید کاظممحمدکاظم طباطبایی یزدی|سیدمحمدسید محمدکاظم کاظمطباطبایی یزدی]] صاحب کتاب «عروه الوثقی» و از بزرگ‌ترین مراجع تقلید شیعه و مقیم نجف به قدری از جنایت قتل شیخ نوری متأثر شد که نوشته‌اند، وی بعد از این واقعه بیشتر اوقات از ملاقات با ایرانیان خودداری می‌کرد و هیچ‌گاه حاضر نشد مشروطه را تأیید کند. (بهمنی، جواد، فاجعه قرن، ص ۱۷۱.)
* [[w:محمدتقی بهجت|محمدتقی بهجت]] «بعد از شهادت مرحوم شیخ‌ فضل‌الله نوری، مشروطه‌خواهان یک هفته یا دو روز جشن گرفتند که رئیس مستبده را کشتند! ولی بعد از آن یک هفته، چنان ذلیل و خوار شدند و شکست خوردند که تعداد علمای مشروطه‌خواه به بیست نفر تنزل کرد».<ref>مشروطیت، خاطراتی از شهيد آیت‌الله شيخ فضل‌الله نوری درآئينه بيانات آيت‌الله بهجت</ref>
* اولین تلگرافی که آخوند خراسانی پس از فتح تهران و تجدید مشروطه، به دولت ایران زده و اولین اقدامی که کرده، ارسال تلگراف برای حفظ حریم و جان حاج شیخ فضل‌الله بوده‌است. مطلب دیگری که، باز از مرحوم والد نقل می‌کنم، این است که: مرحوم آخوند خراسانی از درس می‌آمدند. در خلال مسیر، خبر اعدام شیخ را به ایشان دادند پدرم می‌فرمود: برای اولین و آخرین بار ما چنین عکس العملی را در مرحوم آخوند دیدیم مردی با آن شجاعت و استقامت، بر اثر شنیدن این خبر از شدت ضعف همان‌جا وسط کوچه به زمین‌خورد، چندانکه زیر بغلش را گرفتند و از جا بلند کردند. ایشان تأکید می‌کرد که: در هیچ مورد دیگری، حتی در قضیه اشغالِ شمال ایران توسط قشون تزاری، چنین عکس العمل شدیدی از آخوند دیده نشد!.<ref>روابط و مناسبات آیت‌الله خراسانی و شیخ فضل‌الله نوری در گفتگو با نواده آخوند: «آخوند» هرگز راضی به اعدام «شیخ» نبود.</ref> مرحوم '''آخوند خراسانی''' پس از خبر به دار آویختن شیخ که مورد انتظارش نبود، مجلس ترحیمی در منزل خود ترتیب داد و از چنین رویدادی اظهار تأسف و تأثر کرد. (انصاری، مهدی، شیخ فضل‌الله نوری و مشروطیت، ص ۳۷۷.)