شیخ فضل‌الله نوری: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Nikrouz kianouri (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Nikrouz kianouri (بحث | مشارکت‌ها)
تغییرات بر اساس پیغام :'' توجه کنید که نوشتارهای این پروژه نباید تبدیل به مقاله شود و القاب به ش...'' - حذف القاب
خط ۱:
{{ویکی‌سازی}}
[[w:شیخ|شیخ]] '''[[w:فضل‌الله نوری|فضل‌الله نوری]] [[w:کیاییان|کیایی]] [[مازندران|مازندرانی]]''' (۲۴ دسامبر ۱۸۴۳، [[w:لاشک|لاشک]] – ۳۱ ژوئیه ۱۹۰۹، [[تهران]]؛ دفن‌شده در [[w:حرم فاطمه معصومه|حرم فاطمه معصومه]]) فقیه شیعه، نویسنده و کنشگر سیاسی [[جنبش مشروطه ایران]] بود.<ref> کتاب : کتاب شناسی شیخ فضل الله نوری کنگره بزرگداشت شیخ فضل الله نوری ۱۳۷۰ - لیست ۵۳۲ کتب ومجموعه سند. https://pdf.tarikhema.org/
دانلود کتاب کتاب شناسی شیخ فضل الله نوری</ref>
[[پرونده:Sheikh Fazlollah Noori.jpg|بندانگشتی]]
خط ۸۴:
اطلاعات كتابچه اسناد حقوقى شيخ فضل‌الله، ما را با مسائل گوناگون حقوقى، اقتصادى، بضاعت مالى مردم، اعتقادات، آداب و رسوم، روابط خانوادگى جامعه‌اى كه هنوز قوانين غربى و نفوذ مدرنيسم در آن چندان رسوخ نكرده بود، آشنا مى‌سازد. از نكات جالب توجه فعاليت اقتصادى زنان است. زنان پول قرض مى‌دادند، املاك خود را وقف می‌كردند، و در معاملات خريد و فروش ملك شركت مى‌جستند. در دعواهاى خانوادگى و غيره حضور داشتند و يا گاه به وصيت شوهر قيموميت فرزندان را داشتند. بايد تصريح كرد كه نسبت ثروت زنان و تعداد معاملاتى كه در آن شركت داشتند، كمتر از مردان بود؛ ولى در حوزه امور مالى و اقتصادى از لحاظ قانونى و شرعى بين زنان و مردان تفاوتى وجود نداشت و زنان در اداره اموال خود آزادى تصميم‌گيرى داشتند. البته اين به معنى اجراى آن نبود و چه بسا موانع و مشكلات بسيارى در راه آزادى مالى زنان وجود داشت. علاوه بر آن، اين كتابچه حاوى اطلاعات جالت توجه ديگرى درباره مشاغل، يا نرخ ربا، قيمت زمين، دكان، كاروان سرا و غيره است. به خصوص نكات با اهميتى درباره معاملات طبقات پائين جامعه كه در كمتر منبعى موجود است به دست مى‌آيد، مثلاًمقدار مهريه دختر يك نفر بوجار، يا يك كلاه دوز و يا خريد يك دانگ از يك خانه.<ref>در محضر شیخ فضل الله نورى: اسناد حقوقى عهد ناصرى تألیف منصوره اتحاديه و سعيد روحى و با پيش‌گفتارى از على آل داود</ref>
 
===مخالفت با مدارس [[w:دوشیزه|دوشیز]]گان (به فرانسوی: Mademoiselle) و مدارس [[W:میسیونری|میسیونری]] و [[W:پرورشگاه|یتیمخانه]] های سفارت هایسبک غربی===
* انگلیسی‌ها بیشتر در نواحی جنوبی کشور و فرانسوی‌ها در تهران توسط میسیون کاتولیک‌های فرانسوی، مدرسه سن ‌ژوزف را در سال 1265ش که بعدها به ژاندارک تغییر نام یافت، تأسیس کردند. ... مدارسی که خارجیان تأسیس می‌کردند که بی‌شک دارای صبغه استعماری و ضد دینی بودند.<ref>آشنایی با نخستین مدارس دخترانه در ایران, اجتماع > آموزش - مریم فتحی:</ref> ... گرچه مخالفان شیخ فضل‌اللّه، علت اصلی صدور لایحه مخالفت با تأسیس مدارس دخترانه را استفاده از کلمه [[w:دوشیزه|دوشیزه]] در نام مدارس عنوان کردند و در روزنامه‌ها و نشریات آن زمان، با نوشتن مقالات متعددی به مقابله با نظر شیخ‌ فضل‌الله و همفکرانش پرداختند، اما به نظر می‌رسد که علت اصلی مخالفت این روحانیون، همان‌گونه که در مقالات اعتراض‌آمیز مخالفان شیخ نیز پیداست، زمینه‌سازی این مدارس در گرایش و پیروی زنان و دختران ایرانی از اصول و مبانی فرهنگ غرب و سست شدن پایه‌های ایمان اسلامی مردم بود. <ref>همان.</ref> دربارهٔ کاربرد امروزی این واژه و تحقیرآمیز بودنش برای زنان بحث‌هایی وجود دارد، چنان‌که در فوریه ۲۰۱۲ فرانسه تصمیم گرفت عنوان [[w:دوشیزه|دوشیزه]] (به فرانسوی: Mademoiselle) را از فرم‌های اداری این کشور حذف کند.<ref>«خداحافظ مادموازل: حذف 'دوشیزه' از فرم‌های رسمی فرانسه». بی‌بی‌سی فارسی، 23 فوریه 2012. بازبینی‌شده در ۶ مهر ۱۳۹۱.</ref>
 
=== طرح قتل شیخ فضل‌الله نوری===
=== طرح قتل شیخ فضل‌الله نوری و طرح محو کردن بافت اسپهبدان-داهان-سربداران<ref>طرح محو کردن بافت اسهبدان-سربداران: مرعشیان (سادات مرعشی) , علویان، رستمداران، رویان، کیاییان (سادات ملاطی) , کجور، طبرسیان، سادات هزارجریبی و …</ref> ===
* '''ناظم‌الاسلام کرمانی''' در روزنامه کوکب دری در شماره ۱۳ سال اوّل خود در حمله به شیخ فضل‌الله نوری و اطرافیانش نوشت: «شما مردم نادان چرا این قدر اعتقاد به این اشخاص دارید که در هزار و سیصد سال قبل به یزید بن معاویه یاغی شد و (معاویه) قشون فرستاد، خود (و) همراهانش را کشتند. حالا این مردم روضه خوانی می‌نمایند، خرج می‌دهند و مال خود را بی‌جهت تفریط می‌نمایند. یک جماعتی به خاک کربلا اعتقاد دارند، این خاک چه مزیت و برتری با خاکهای دیگر دارد».
* '''جهانگیرخان صور اسرافیل''' و '''یحیی کاشانی''' در روزنامه حبل المتین (۲۶ ذی قعده ۱۳۲۵ قمری) چنین می‌نویسند: «خراب باد ناحیه نور مازندران که آب و خاکش شرارت خیز و فساد انگیز است سرزمینی که مادر و وطن حیله گران ترّار و مسقط الرأس شیادان مکار است، هنود را عقیدت بر آن است که دیو بزرگ یامها دیورا مسکن اصلی و نقطه مرکزی خطه مازندران است و فردوسی این وادی را آرامگاه دیوان و خوابگاه ددان و غولان می‌نویسد و الحق از تجربیات اخیره می‌توان استکشاف نمود که این سخن تا حدی قرین به صحت است افسانه نیست و یاوه نه برآورد دکانش باطنی پلید و روانی نا پاک دارند اگر چه حکم کلی نمی‌توان کرد و همه اهالیش را متهم نشاید ساخت لیکن بی شائبه اغراق و غلو از دیگر نقاط شریر و بدطینت زیاد دارد و نادرست و بد افکار فراوان پرورش می‌دهد» (حبل المتین، ۱۳۸۳، چ دانشگاه تهران: ۸۲۵).
خط ۹۳:
=== گزیده سخنان و نوشته‌های دیگران دربارهٔ شیخ فضل‌الله نوری (دارای منبع) ===
* '''علامه امینی''' (عبدالحسین امینی نجفی متولد ۱۳۲۰ هجری قمری در تبریز) در کتاب شهداء الفضیله می‌نویسد: ” تا دسته‌ای از تبهکاران او را که دشمن زشتکاری و فریب و کفر بود، مانع خویش یافتند و او را به دار آویختند و شهید دست ظلم و تجاوز گشت، قربانی راه تبلیغ دین، شهید راه خدا، شهید مبارزه با زشتی و تباهی و فریب؛ شد”<ref>شهداء الفضیله، حاج شیخ عبدالحسین امینی، چ 2، مکتبه الطباطبائی، قم 52.</ref>
* شهید [[مرتضی مطهری]] در کتاب «اسلام و مقتضیات زمان» در خصوص شیخ فضل‌الله، می‌گوید: «مرحوم نوری مرد بزرگی بود، مجتهد مسلم و تا حدودی که شنیده‌ایم مردی بسیار پاک و با تقوا و عادلی بوده است. مجتهد مسلّم العداله و عادل مسلم الاجتهاد بود.»<ref>اسلام و مقتضیات زمان، مرتضی مطهری، ص 159.</ref>
* '''میرزا حبیب‌الله رشتی''' نیز که عمدتاً از اعطای اجازة اجتهاد به دیگران اکراه داشته و نوعاً در این امر احتیاط زیادی به خرج می‌داد، در تقریظ بر رسالة فقهی شیخ فضل‌الله با عنوان «قاعدة ضمان الید» مقام علمی و تحقیقی شیخ را به نحوی شگفت و کم‌نظیر ستوده است. ایشان در بخشی از این تقریظ چنین می‌آورد:
«هان ای کسی که این اوراق را دریافته و بر آنها وقوف می‌یابی، چنانچه در اعماق دریاها فروروی و سوار بر اُشتر، بیابانهای خشک و لم‌یزرع را شتابان درنوردی، همانا از حیث تحقیق و تدقیق، بهتر از آنچه که در این دفتر آمده، نخواهی یافت. ضروری است که در مجالس عمومی، به فضل و کمال صاحب این رساله، ندا دردهند و سوارگان دیار به سوی او تشویق گردند، من در این رساله نظر افکنده و آن را زیبا و دلنشین یافته‌ام چه بسیار دُرهای گرانبها و مرواریدهای بدیع و دست ناخورده که در آنها به امانت نهاده شده است، سزاوار است که مضامین آنرا نه با خامه بر صحیفة اوراق، که با ذرّات طلا بر مردم دیدگان بنگارد. آفرین خدای بر مؤلف آن باد و اوست عالم پرسوز و گداز، فروغ دیده و نور چشمم شیخ فضل‌الله … همانا او در تحصیل قواعد علمی و اصول اجتهادی ـ که مدار اجتهاد و ملاک صحت اعمال عباد بر آنها و وابسته بدانهاست ـ خود را به رنج افکنده و روزگاری دراز و به قدر کفایت را نزد من و اساتید عظام حاضر شده است تا به حمدالله به آرزوی خود دست یافته و عالمی ربانی و رهنمایی راستین و حقانی و مجتهدی متبحّر و کامل و جامع و معقول و منقول گردیده است. رواست که بندگان مؤمن خدا وی را در امور دینی مرجع خود قرار دهند…»<ref>تقریظ کتاب قاعدة ضمان الید، نسخه خطی آن موجود در کتبابخانة آستان قدس رضوی شمارة 9632.</ref>