شیخ فضل‌الله نوری: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Nikrouz kianouri (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Nikrouz kianouri (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۲:
اطلاعات كتابچه اسناد حقوقى شيخ فضل‌الله، ما را با مسائل گوناگون حقوقى، اقتصادى، بضاعت مالى مردم، اعتقادات، آداب و رسوم، روابط خانوادگى جامعه‌اى كه هنوز قوانين غربى و نفوذ مدرنيسم در آن چندان رسوخ نكرده بود، آشنا مى‌سازد. از نكات جالب توجه فعاليت اقتصادى زنان است. زنان پول قرض مى‌دادند، املاك خود را وقف می‌كردند، و در معاملات خريد و فروش ملك شركت مى‌جستند. در دعواهاى خانوادگى و غيره حضور داشتند و يا گاه به وصيت شوهر قيموميت فرزندان را داشتند. بايد تصريح كرد كه نسبت ثروت زنان و تعداد معاملاتى كه در آن شركت داشتند، كمتر از مردان بود؛ ولى در حوزه امور مالى و اقتصادى از لحاظ قانونى و شرعى بين زنان و مردان تفاوتى وجود نداشت و زنان در اداره اموال خود آزادى تصميم‌گيرى داشتند. البته اين به معنى اجراى آن نبود و چه بسا موانع و مشكلات بسيارى در راه آزادى مالى زنان وجود داشت. علاوه بر آن، اين كتابچه حاوى اطلاعات جالت توجه ديگرى درباره مشاغل، يا نرخ ربا، قيمت زمين، دكان، كاروان سرا و غيره است. به خصوص نكات با اهميتى درباره معاملات طبقات پائين جامعه كه در كمتر منبعى موجود است به دست مى‌آيد، مثلاًمقدار مهريه دختر يك نفر بوجار، يا يك كلاه دوز و يا خريد يك دانگ از يك خانه.<ref>در محضر شیخ فضل الله نورى: اسناد حقوقى عهد ناصرى تألیف منصوره اتحاديه و سعيد روحى و با پيش‌گفتارى از على آل داود</ref>
 
===مخالفت با مدارس [[w:دوشیزه|دوشیز]]گان (به فرانسوی: Mademoiselle) و مدارس [[W:میسیونری|میسیونری]] و [[W:پرورشگاه|یتیمخانه]] های سفارت های غربی===
=== طرح قتل شیخ فضل‌الله نوری و طرح محو کردن بافت اسپهبدان-سربداران<ref>طرح محو کردن بافت اسهبدان-سربداران: مرعشیان (سادات مرعشی) , علویان، رستمداران، رویان، کیاییان (سادات ملاطی) , کجور، طبرسیان، سادات هزارجریبی و …</ref> ===
* انگلیسی‌ها بیشتر در نواحی جنوبی کشور و فرانسوی‌ها در تهران توسط میسیون کاتولیک‌های فرانسوی، مدرسه سن ‌ژوزف را در سال 1265ش که بعدها به ژاندارک تغییر نام یافت، تأسیس کردند. ... مدارسی که خارجیان تأسیس می‌کردند که بی‌شک دارای صبغه استعماری و ضد دینی بودند.<ref>آشنایی با نخستین مدارس دخترانه در ایران, اجتماع > آموزش - مریم فتحی:</ref> ... گرچه مخالفان شیخ فضل‌اللّه، علت اصلی صدور لایحه مخالفت با تأسیس مدارس دخترانه را استفاده از کلمه [[w:دوشیزه|دوشیزه]] در نام مدارس عنوان کردند و در روزنامه‌ها و نشریات آن زمان، با نوشتن مقالات متعددی به مقابله با نظر شیخ‌ فضل‌الله و همفکرانش پرداختند، اما به نظر می‌رسد که علت اصلی مخالفت این روحانیون، همان‌گونه که در مقالات اعتراض‌آمیز مخالفان شیخ نیز پیداست، زمینه‌سازی این مدارس در گرایش و پیروی زنان و دختران ایرانی از اصول و مبانی فرهنگ غرب و سست شدن پایه‌های ایمان اسلامی مردم بود. <ref>همان.</ref> دربارهٔ کاربرد امروزی این واژه و تحقیرآمیز بودنش برای زنان بحث‌هایی وجود دارد، چنان‌که در فوریه ۲۰۱۲ فرانسه تصمیم گرفت عنوان [[w:دوشیزه|دوشیزه]] (به فرانسوی: Mademoiselle) را از فرم‌های اداری این کشور حذف کند.<ref>«خداحافظ مادموازل: حذف 'دوشیزه' از فرم‌های رسمی فرانسه». بی‌بی‌سی فارسی، 23 فوریه 2012. بازبینی‌شده در ۶ مهر ۱۳۹۱.</ref>
 
=== طرح قتل شیخ فضل‌الله نوری و طرح محو کردن بافت اسپهبدان-داهان-سربداران<ref>طرح محو کردن بافت اسهبدان-سربداران: مرعشیان (سادات مرعشی) , علویان، رستمداران، رویان، کیاییان (سادات ملاطی) , کجور، طبرسیان، سادات هزارجریبی و …</ref> ===
* '''ناظم‌الاسلام کرمانی''' در روزنامه کوکب دری در شماره ۱۳ سال اوّل خود در حمله به شیخ فضل‌الله نوری و اطرافیانش نوشت: «شما مردم نادان چرا این قدر اعتقاد به این اشخاص دارید که در هزار و سیصد سال قبل به یزید بن معاویه یاغی شد و (معاویه) قشون فرستاد، خود (و) همراهانش را کشتند. حالا این مردم روضه خوانی می‌نمایند، خرج می‌دهند و مال خود را بی‌جهت تفریط می‌نمایند. یک جماعتی به خاک کربلا اعتقاد دارند، این خاک چه مزیت و برتری با خاکهای دیگر دارد».
* '''جهانگیرخان صور اسرافیل''' و '''یحیی کاشانی''' در روزنامه حبل المتین (۲۶ ذی قعده ۱۳۲۵ قمری) چنین می‌نویسند: «خراب باد ناحیه نور مازندران که آب و خاکش شرارت خیز و فساد انگیز است سرزمینی که مادر و وطن حیله گران ترّار و مسقط الرأس شیادان مکار است، هنود را عقیدت بر آن است که دیو بزرگ یامها دیورا مسکن اصلی و نقطه مرکزی خطه مازندران است و فردوسی این وادی را آرامگاه دیوان و خوابگاه ددان و غولان می‌نویسد و الحق از تجربیات اخیره می‌توان استکشاف نمود که این سخن تا حدی قرین به صحت است افسانه نیست و یاوه نه برآورد دکانش باطنی پلید و روانی نا پاک دارند اگر چه حکم کلی نمی‌توان کرد و همه اهالیش را متهم نشاید ساخت لیکن بی شائبه اغراق و غلو از دیگر نقاط شریر و بدطینت زیاد دارد و نادرست و بد افکار فراوان پرورش می‌دهد» (حبل المتین، ۱۳۸۳، چ دانشگاه تهران: ۸۲۵).