ادیب پیشاوری: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۸۰:
 
===امثال و حکم دهخدا، جلد دوم===
 
* «از این پیش گفتند ارباب هوش// شفا بایدت، [[دارو|داروی]] تلخ نوش»
 
* «این [[ضرب‌المثل|مثل]] اندر جهان از همه شهره‌تر است// رشته اگر چه دراز، سر سوی چنبر برد»
 
* «بدین دانه، آدم به دام اوفتاد// بدین دام، طشتش ز بام اوفتاد»
 
* «بگویم گرت هوش اندر سر است// سخن هرچه کوته بود خوش‌تر است»
 
* «جفاپیشه مردم نه مردم بود// در این کالبد، [[مار]] و کژدم بود»
سطر ۸۷ ⟵ ۹۳:
* «[[جنگ]] از الفاظ خیزد وز معانی آشتی// پارسی '''تو''' گفت و تازی '''انت''' و ترکی '''سن سنی'''»
 
* «جهان ای برادر چو جام جم است// نمایندهٔ سیتسیرت مردم است»
 
* «چارهٔ بیگانه‌مردم سهل باشد، چاره چیست// چون ز خویشم سر برآرد از گریبان دشمنی»
 
* «چنین است هنجار فرخنده [[شیر]]// که شرم است آیین شیر دلیر»
 
* «چو آب اندر آمد ز بالا به شیب// دگر سوی بالا نشد از نشیب»
سطر ۱۰۴ ⟵ ۱۱۲:
 
* «چو غنچه خون جگر می‌خور از درون لیکن// به چشم خلق چو گل، تازه‌روی و خندان باش»
 
* «حذر کن از آن‌کس که بدگوهر است// شترکره سال دگر [[شتر|اشتر]] است»
 
* «خطر گر به کام نهنگیش جای/ خطر کن، به کام نهنگ اندر آی»
سطر ۱۱۲ ⟵ ۱۲۲:
 
* «در نهادت [[عشق]] بلبل باید و سودای او// ور نه بانگ بلبلان هر مطربی دارد ز بر»
 
* «دریدی تو ناکرده گز جامه را// نخواندی تو پایان شه‌نامه را»
 
* «ره چاره خود بر قضا بسته نیست// ز دست قضا هیچ‌کس رسته نیست»
 
* «شدن [[گربه]] را بسته چنگال و پوز// بود [[موش]] را خرمی شام و روز»
 
* «فلک ابله و بدگهر پرورد// جهاندار، فضل و [[هنر]] پرورد»
 
* «که دوشیزه جفت جوان بایدش// به کش اندرون مهربان بایدش»
 
* «که دوشیزه را بر تهیگاه تیر// اززاز آن خوش‌تر آید که سایدش پیر»
 
* «من این‌را بسی کرده‌ام آزمون// که [[دانش]]، شود ز آزمایش فزون»
 
* «نهادست این گنبد تیزتک// پی [[موش]]، [[گربه]]؛ پی گربه، [[سگ]]// مپندار صیاد کز دام جست// که صیاد را نیزِ صیاد هست»
 
* «همه ریشهٔ گیتی از [[جنگ]] دان// همه مایه‌اش شیشه و سنگ دان»