اخراجی‌ها: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ع م گ (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
GameO7er (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏گفتاوردها: انتقال گتفاوردها از دیالوگها
خط ۲:
 
== گفتاوردها ==
 
=== مجید سوزوکی ===
 
* '''مجید:''' عقوبت الهی یعنی چی؟ یعنی این که شما وسط کار برگردی، رفیقاتو تنها بذاری، اون دنیا دهنت آسفالته.{{سخ}}
* '''مجید:''' در کوی نیکنامان ما را گذر ندادن / گر تو نمی‌پسندی تغییر ده قضا را
 
=== بایرام ===
 
* '''بایرام:''' مگه من چه گناهی کردم؟ برم جلو صدام دهنمو آسفالت می‌کنه، برگردم اون جوری دهنم آسفالت می‌شه، مگه من جاده خاکی ام آخه.
* '''بایرام:''' برای سلامتی رزمندگان اونجا با مایی که اینجاییم، می‌خوایم بریم اونجا، صلوات بفرست.
 
=== امیر دودو ===
 
* '''امیر:''' عزیز من، من از کجا می‌دونستم، تو از زندان تا اینجا، می‌خوای یه سر بری مکه هم بزنی بیای.
* '''امیر:''' دستهٔ اوباش، کوچه دردار، خبردار.
* '''امیر:''' ای بابا، آخه می‌کشی، یه غصه داری. نمی‌کشی باید از همهٔ آدم و عالم بکشی.
* '''امیر:''' بشین تا توفیقت بشه، می‌شه، می‌شه.
* '''امیر:''' صبح چهارشنبه‌است. برای غافلگیری اموات، صلوات.
* '''امیر:''' جگر عشق نداری، سفر شیر مرو.
 
=== مرتضی ===
 
* '''مرتضی:''' حاج آقا، حکایت من حکایت اون کسی که اومده دیگران رو آدم بکنه اما هنوز خودش آدم نشده. من اگر آدم صالحی بودم، خوب، اینا رو درستشون می‌کردم. عیب از منه، نه اینا.
* مردونگی، به سیبیل و گردن کلفت و ادا اطوارهای این شکلی و دستمال یزدی نیست.
 
=== کمالی ===
 
* '''کمالی:''' اونا دارند آدم می‌شن، این تازه داره لات می‌شه.
 
=== حاج حمید ===
 
* '''حاج حمید:''' محبت از شمشیر و تازیانه برنده تره.
 
=== روحانی ===
 
* '''روحانی:''' برادر من، دین و جبهه برای اطلاحاصلاح همین آدم‌ها است، این که بیرونشون کنیم و آدم نمی‌شند، حرف شما است، نه حرف دین. یهو بگو من ازشون بدم می‌یاد، خلاص. چرا به نام دین باهاشون برخورد می‌کنید، بندهٔ خدا؟
 
=== پدر کامران ===
 
* '''پدر کامران:''' دِ، با همین حرفا مغزتو شستشو دادند. بچه دست وردار، از خر شیطون بیا پایین. این مملکت فردا دکتر و مهندس نمی‌خواد؟ فقط گوشت دم توپ می‌خواد؟ بیا پایین، می‌ری نفله می‌شی‌ها.
 
<br />
== دیالوگ‌ها ==
* '''امیر:''' ای بابا، آخه می‌کشی، یه غصه داری. نمی‌کشی باید از همهٔ آدم و عالم بکشی.
* '''صالح:''' اینا رو با آب زمزم هم بشورند، باز اصلاح پذیر نیستند.
* '''میرزا:''' اما بابو، داش مجید، کعبه یه سنگ نشونی است که راه گم نشود، حاجی احرام دگر بند، ببین یار کجاست، ها کاکو، یار کجاست.
* '''عباس:''' البته حاجیمون بیشتر شبیه حاجی لک لکه تا زایر مکه.
*
* '''امیر:''' عزیز من، من از کجا می‌دونستم، تو از زندان تا اینجا، می‌خوای یه سر بری مکه هم بزنی بیای.
* '''میرزا:''' مگه اینجا پل صراطه که تو پرونده زندگی خلق الله رو، رو می‌کنی. این همه تو این مغازه و دم و دستگاه و مسجد رفت و اومد کردی، ندیدی و نشنیدی که خیلی از مجید بدتراش یی شبه حر شدن و خیلی هم از من و تو بیتراش یی شبه خر. فاصلهٔ حریت و خریت همش یی نقطه‌است.
* '''میرزا:''' عشق حقیقی، اگه با یه خاطرخواهیم شروع بشه‌ها، .......... یه حرکته.
* '''میرزا:''' بذار به دلش خط بدیم بابو، نه این که دلشو خط خطی کنیم.
* '''بایرام:''' هر کسی راه و مرام خودشو ادامه می‌کنه.<br />
* '''امیر:''' دستهٔ اوباش، کوچه دردار، خبردار.
<hr width="50%"/>
* '''بایرام:''' هر کسی راه و مرام خودشو ادامه می‌کنه.
* '''عباس:''' شما عشق خالکوبیا می‌خواین برین جبهه. بزنین گاراژ ببینم. جای شما همون چاله میدونه، نه جبهه. جبهه خاکش پاکه.
* '''بایرام:''' برای سلامتی رزمندگان اونجا با مایی که اینجاییم، می‌خوایم بریم اونجا، صلوات بفرست.
* '''مجید:''' با خودمون آب می‌بریم اخوی، نگران نباش. شما خودت هشت ساله فقط نشستی پشت میز، داری نوم نویسی می‌کنی. هنوز سنگری نشدی که این همه گرد و خاک هوا کردی، داش.{{سخ}}
* '''عباس:''' شما عشق خالکوبیا می‌خواین برین جبهه. بزنین گاراژ ببینم. جای شما همون چاله میدونه، نه جبهه. جبهه خاکش پاکه.
* '''عباس:''' به تو چه مربوطه. هر موقع، توفیق بشه و خدا بطلبه، منم می‌رم.{{سخ}}
* '''مجید:''' با خودمون آب می‌بریم اخوی، نگران نباش. شما خودت هشت ساله فقط نشستی پشت میز، داری نوم نویسی می‌کنی. هنوز سنگری نشدی که این همه گرد و خاک هوا کردی، داش.{{سخ}}
* '''میرزا:''' این بنده‌های خدا همین که اراده کردند برند جبهه‌ها، از جرگهٔ اراذل خارجند. من و شما هم باید خادمشون باشیم، نه این که خار راهشون. وگرنه باید اعلام می‌کردیم یی لشکر فرشته بیاین ثبت نام، نه آدم جایزالخطا. بقیهٔ رزمنده‌ها و شهدای ما هم که گرومپی از آسمون نازل نشدند، از مردم بودند. هنر همینه، کیمیاگری، یعنی اینکه بتونی از نخاله‌ها طلا بسازی.
* '''عباس:''' به تو چه مربوطه. هر موقع، توفیق بشه و خدا بطلبه، منم می‌رم.{{سخ}}
* '''صالح:''' اینا این قدر شیشه خرده دارند، که اگر جبهه اسید هم باشه، اینا ککشون نمی‌گزه.<br />
* '''امیر:''' بشین تا توفیقت بشه، می‌شه، می‌شه.
<hr width="50%"/>
* '''میرزا:''' این بنده‌های خدا همین که اراده کردند برند جبهه‌ها، از جرگهٔ اراذل خارجند. من و شما هم باید خادمشون باشیم، نه این که خار راهشون. وگرنه باید اعلام می‌کردیم یی لشکر فرشته بیاین ثبت نام، نه آدم جایزالخطا. بقیهٔ رزمنده‌ها و شهدای ما هم که گرومپی از آسمون نازل نشدند، از مردم بودند. هنر همینه، کیمیاگری، یعنی اینکه بتونی از نخاله‌ها طلا بسازی.
* '''میرزا:''' ببینم کاکو، شما به ساز دنیا می‌رقصی، یا دنیا به ساز شما، ها؟
* '''صالح:''' اینا این قدر شیشه خرده دارند، که اگر جبهه اسید هم باشه، اینا ککشون نمی‌گزه.
* '''عمو صیفی:''' با دل شکسته، آمیرزا، نه می‌شه رقصوند، نه می‌شه رقصید.
* '''میرزا:''' ببینم کاکو، شما به ساز دنیا می‌رقصی، یا دنیا به ساز شما، ها؟
* '''روحانی:''' ما به گذشته ات کاری نداریم. ملاک امروز آدم‌ها است.
* '''عمو صیفی:''' با دل شکسته، آمیرزا، نه می‌شه رقصوند، نه می‌شه رقصید.
<hr width="50%"/>
* '''روحانی:''' ما به گذشته ات کاری نداریم. ملاک امروز آدم‌ها است.
<br />
* '''پدر کامران:''' دِ، با همین حرفا مغزتو شستشو دادند. بچه دست وردار، از خر شیطون بیا پایین. این مملکت فردا دکتر و مهندس نمی‌خواد؟ فقط گوشت دم توپ می‌خواد؟ بیا پایین، می‌ری نفله می‌شی‌ها.
* '''مطصفی:''' دیگه داری تند می‌ری مشدی. به چیت می‌نازی؟ به یه من ریش. به ریش نیست که به ریشه‌است.
* '''امیر:''' صبح چهارشنبه‌است. برای غافلگیری اموات، صلوات.
* '''کمالی:''' به ریشه‌است، ولی ریشهٔ شماها توی آبه، نه توی خاک.
* '''امیر:''' جگر عشق نداری، سفر شیر مرو.
 
* '''مطصفی:''' دیگه داری تند می‌ری مشدی. به چیت می‌نازی؟ به یه من ریش. به ریش نیست که به ریشه‌است.
<hr width="50%"/>
* '''کمالی:''' به ریشه‌است، ولی ریشهٔ شماها توی آبه، نه توی خاک.
* '''مرتضی:''' امامرد عمل آخه.{{سخ}}کیه؟
* '''روحانی:''' برادر من، دین و جبهه برای اطلاح همین آدم‌ها است، این که بیرونشون کنیم و آدم نمی‌شند، حرف شما است، نه حرف دین. یهو بگو من ازشون بدم می‌یاد، خلاص. چرا به نام دین باهاشون برخورد می‌کنید، بندهٔ خدا؟
* '''مرتضیامیر:''' مردمن بودم، عملترک کیه؟کردم.
<hr width="50%"/>
* '''امیر:''' من بودم، ترک کردم.
* '''مرتضیرسولی:''' مردونگی، به سیبیل و گردن کلفت واما ادابرادر اطوارهایمحمود، این شکلیرسته ودر دستمالشأن یزدیشما نیست.
* '''محمود:''' شأن! همهٔ این بچه‌ها ستاره هاشون توی این آسمون از ستاره‌های رو دوش من بیشتره.
* '''رسولی:''' اما برادر محمود، این رسته در شأن شما نیست.
<hr width="50%"/>
* '''محمود:''' شأن! همهٔ این بچه‌ها ستاره هاشون توی این آسمون از ستاره‌های رو دوش من بیشتره.
* '''مجید:''' تا حالاش واسه خاطر میرزا و دخترش اینجا وایسادم، اما از این به بعد واسه خاطر دل خودم.
* '''مرتضی:''' حاج آقا، حکایت من حکایت اون کسی که اومده دیگران رو آدم بکنه اما هنوز خودش آدم نشده. من اگر آدم صالحی بودم، خوب، اینا رو درستشون می‌کردم. عیب از منه، نه اینا.
*'''مرتضی:''' اما آخه.
* '''حاج حمید:''' محبت از شمشیر و تازیانه برنده تره.
* '''مجید:''' دیگه، اما و آخه نداره داش مرتضی. مگه تو خودت نگفتی این مملکت واسه همه مونه. من دختر میرزا رو بدون این آب و خاک نمی‌خوام.{{سخ}}
* '''مجید:''' تا حالاش واسه خاطر میرزا و دخترش اینجا وایسادم، اما از این به بعد واسه خاطر دل خودم.
* '''مرتضی:''' اما آخه.{{سخ}}
* '''مجید:''' دیگه، اما و آخه نداره داش مرتضی. مگه تو خودت نگفتی این مملکت واسه همه مونه. من دختر میرزا رو بدون این آب و خاک نمی‌خوام.
* '''مجید:''' عقوبت الهی یعنی چی؟ یعنی این که شما وسط کار برگردی، رفیقاتو تنها بذاری، اون دنیا دهنت آسفالته.{{سخ}}
* '''بایرام:''' مگه من چه گناهی کردم؟ برم جلو صدام دهنمو آسفالت می‌کنه، برگردم اون جوری دهنم آسفالت می‌شه، مگه من جاده خاکی ام آخه.
* '''کمالی:''' اونا دارند آدم می‌شن، این تازه داره لات می‌شه.
* '''مجید:''' در کوی نیکنامان ما را گذر ندادن / گر تو نمی‌پسندی تغییر ده قضا را
 
== پیوند به بیرون ==