ضربالمثلهای فارسی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ←ت |
جز ←خ |
||
خط ۵۸۳:
* «خدا به آدم گدا، نه عزا بده نه عروسی.»
* «خدا برف را به اندازه بام میده.»
*هر که بامش بیش ، برفش بیشتر
* «خدا جامه میدهد کو اندام؟ نان میدهد کو دندان؟»
* هر آنکس که دندان دهد ، نان دهد
* جمله را رزاق روزی می دهد، قسمت هرکس به پیشش می نهد
* «خدا [[خر]] را شناخت، شاخش نداد.»
* «خدا داده بما مالی، یک [[خر]] مانده سه تا نالی (نعلی).»
* «خدا
* «خدا را بنده نیست.»
* «خدا روزیرسان است، اما اِهنی هم میخواد.»
سطر ۵۹۴ ⟵ ۵۹۷:
* «خدا میان دانه گندم خط گذاشته.»
* «خدا میخواهد بار را به منزل برساند من نه، یک [[خر]] دیگه.»
* «خدا نجار نیست اما در و تخته رو
* «خدا وقتی بخواد بده، نمیپرسه تو کی هستی؟»
* «خدا وقتیها میده، ور ور جماران هم، ها میده.»
سطر ۶۰۱ ⟵ ۶۰۴:
* «خدایا آنکه را عقل دادی چه ندادی و آنکه را عقل ندادی چه دادی؟» ~ [[خواجه عبدالله انصاری]]
* «خدا یه عقل زیاد بتو بده یه پول زیاد بمن.»
* «[[خر]]،
* «خراب بشه باغی که کلیدش چوب مو باشه.»
* «[[خر]]، ار جل اطلس بپوشد خر است.» (نه منعم به مال از کسی بهتر است…) [[سعدی]]
سطر ۶۱۳ ⟵ ۶۱۶:
* «[[خر]] بیارو باقلا بار کن.»
* «[[خر]]، پایش یک بار به چاله میره.»
*آدم عاقل از یک سوراخ دو بار نیش نمیخوره
* «خرج که از کیسه مهمان بود// حاتم طایی شدن آسان بود.»
* «[[خر]] چه داند قیمت نقل و نبات؟»
* «[[خر]] خالی
* «[[خر]]، خسته؛ صاحب خر، ناراضی.»
* «[[خر]] خفته جو نمیخوره.»
سطر ۶۲۱ ⟵ ۶۲۵:
* «[[خر]] را با آخور میخوره، مرده را با گور.»
* «[[خر]] را با پالون میخوره، در را با دالون.»
* هر کی خر شد ما پالونش، هر کی در شد ما دالونش
* «[[خر]] را جایی میبندند که صاحب خر راضی باشه.»
* «[[خر]] را که به عروسی میبرند، برای خوشی نیست برای آبکشی است.»
سطر ۶۳۷ ⟵ ۶۴۲:
* «[[خر]] ما از کرگی دم نداشت.»
* «[[خر]] میاد پای بار، نه بار پای خر.»
*اگر خر نیاید به نزدیک بار، تو بار گران را به نزد خر آر
* «[[خر]] نر را از تخمش میشناسند.»
* «[[خر]] ناخنکی صاحب سلیقه میشود.»
سطر ۶۵۵ ⟵ ۶۶۱:
* «خوبی لر به آنست که هر چه شب گوید روز نه آنست.»
* «خودتو خسته ببین، رفیقتو مرده.»
* «گفتن:آش بخور نگهت میداره، گفت خودشو نمیتونه نگهداره !
* «خود گویی و خود [[خنده|خندی]]، عجب مرد [[هنر]]مندی.»
* «خودم کردم که لعنت بر خودم باد.»
* «خوردن خوبی داره، پس دادن بدی.»
* «خوشا به حال کسانی که مردند و آواز ترا نشنیدند.»
* گر تو قرآن بر این نمط خوانی ، ببری رونق مسلمانی (سعدی)
* «خوشا چاهی که آب از خود بر آرد.»▼
* زیبقم در گوش نه تا نشنوم ، یا درم بگشای تا بیرون روم !(سعدی)
* «خوش بود گر محک تجربه آید به میان// تا سیهروی شود هرکه در او غش باشد»
* «خوش زبان باش در امان باش.»
سطر ۶۶۷ ⟵ ۶۷۵:
* «خونسار است و یک [[خرس]].»
* عاقبت / بالاخره «خیاط هم در کوزه افتاد.»
* «
* «خیک بزرگ، روغنش خوب نمیشه.»
* «خیلی خوش چسه جلوی باد هم میشینه.»
* «خیلی خوش چسه، رو به باد هم
== د ==
|