ضربالمثلهای فارسی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←ک: اصلاح برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
←گ: اصلاح و اضافه برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱٬۳۶۱:
* «گابمه و آبمه و نوبت آسیابمه.»
* «[[گاو]] پیشانی سفیده.»
* گاو ما شیر
* «[[گاو|گاوش]] زاییده.»
* «[[گاو]] نه من شیر.»
* «گاه باشد که کودکی نادان// به غلط بر هدف زند تیری» [[سعدی]]
* «
* «گدارو که رو بدی صاحبخونه میشه.»
* «نرمی ز حد مبر که چو دندان [[مار]] ریخت// هر طفل نیسوار کند تازیانهاش» [[صائب تبریزی]]
* «گذر پوست به دباغخانه میافته.»
* «گر به دولت برسی مست نگردی مردی.
گر به ذلت برسی پست نگردی مردی، اهل عالم همه بازیچه ی دست هوسند،گر تو بازیچه ی این دست نگردی مردی ( یعقوب لیث صفاری)
* «گر بری گوش و گر زنی دمبم// بنده از جای خود نمیجنبم.»( عبید زاکانی)
* «[[گربه]] برای رضای خدا [[موش]] نمیگیره.»
* «[[گربه]] تنبل را [[موش]] طبابت میکنه.»
سطر ۱٬۳۸۰ ⟵ ۱٬۳۸۱:
* «[[گربه]] شب سموره.»
* «[[گربه]] [[شیر]] است درگرفتن [[موش]]// لیک [[موش]] است در مصاف [[پلنگ]]» [[سعدی]]
* «[[گربه]] مسکین اگر پر داشتی// تخم [[گنجشک]] از زمین برداشتی»( عبید زاکانی)
* «گر تو بهتر میزنی بستان بزن.»
* «گر تو قرآن بدین نمط خوانی// ببری رونق مسلمانی» [[سعدی]]
* «گر تو نمیپسندی تغییر ده قضا را» (در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند …) [[حافظ]]
* «گر جمله کائنات کافر گردند// بر دامن کبریاش ننشیند گرد»
* «گر حکم شود که مست گیرند// در شهر هر
* «گر در همه شهر یک سر نیشتر است// در پای کسی رود که درویشتر است»
* «گر در یمنی چو با منی پیش منی// ور پیش منی چو بیمنی در یمنی»
* «گرد نام پدر چه میگردی؟// پدر خویش باش اگر مردی»
* «گرز
* «گر زمین و زمان بهم دوزی// ندهندت زیاده از روزی»
* «گر صبر کنی زغوره حلوا سازیم.»
سطر ۱٬۳۹۶ ⟵ ۱٬۳۹۷:
* «گرگ بالان دیده»
* «گرگزاده آخرش [[گرگ]] میشه.»
عاقبت گرگ زاده گرگ شود، گرچه با آدمی بزرگ شود( سعدی)
* «گرگ
گرچه پیرم و میلرزم ، به صدتاجوون میارزم !
* «گرهی که با دست باز میشه نباید با دندان باز کرد.»
* «گر نباشد گنده خر، وای به حال گنده فروش»
سطر ۱٬۴۰۴ ⟵ ۱٬۴۰۷:
* «گفت: استاد؛ شاگردان از تو نمیترسند. گفت: من هم از شاگردها نمیترسم.»
* «گفتند: [[خرس]] تخم میذاره یا بچه؟ گفت: از این دم بریده هرچی بگی برمیاد.»
* «گفتند: خربزه و عسل با هم نمیسازند. گفت: حالا که همچین ساختهاند که دارند
* «گفتند: خربزه میخوری یا هندوانه؟ گفت: هردوانه.»
* «گفت: نوری خونه است؟ گفتند: علاوه بر نوری دخترش هم خونهاست. گفت: نور علی نور.»
* «گل بود به سبزه نیز آراسته شد.»
* «گِل زن و شوهر را از یک تغار برداشتهاند.»
* «
* «گنج بیرنج ندیدهست کسی// گل بیخار نچیدهست کسی» [[عبدالرحمن جامی]]
* «گنج بی [[مار]] و گل بی خار نیست// شادی بیغم در این بازار نیست» [[مولوی]]
سطر ۱٬۴۱۵ ⟵ ۱٬۴۱۸:
* «[[گنجشک]] امسالی رو باش که گنجشک پارسالی را قبول نداره.»
* «[[گنجشک]] با [[شاهین|باز]] پرید افتاد و ماتحتش درید.»
کبوتر با کبوتر باز با باز ، کند همجنس با همجنس پرواز
* «[[گنجشک]] با زاغ زوغش بیست تاش یه قرونه، گاومیش یکیش صدتومنه.»
* «گندم از گندم بروید جو ز جو» (از مکافات عمل غافل نشو…) [[مولوی]]
* «گندم خوردیم از بهشت بیرونمان کردند.»
* «گنه کرد در بلخ آهنگری// به شوشتر زدند گردن مسگری»
* «لاف در غزبت و گوز در بازار
* «گوز به شقیقه چه ربطی داره.»
* «[[گاو|گوساله]] بسته را میزنه.»
|