ضرب‌المثل‌های فارسی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Maaziaar (بحث | مشارکت‌ها)
←‏ح: اضافه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
Maaziaar (بحث | مشارکت‌ها)
←‏د: اصلاح و افزودن
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۷۰۶:
* «درد، کوه کوه میاد، مومو میره.»
* «در دروازه را میشه بست، اما در دهن مردمو نمیشه بست.»
دروازه شهر میتوان بست ، نتوان دهن مخالفان بست (سعدی)
* «در دنیا همیشه به یک پاشنه نمی‌چرخه.»
* «در دنیا یه خوبی می‌مونه یه بدی.»
سطر ۷۱۳ ⟵ ۷۱۴:
* «درزی در کوزه افتاد.»
* «در زیر این گنبد آبنوسی، یک‌جا عزاست یک‌جا عروسی.»
* «درس ادیبمعلم اگرار بود زمزمه محبتی// جمعه به مکتب آورد [[کودک|طفل]] گریزپای را» [[نظیری نیشابوری]]
* «در شهر کورها یه چشمی پادشاست.»
* «در شهر نی‌سواران باید سوار نی شد.»
سطر ۷۲۲ ⟵ ۷۲۳:
* «در مجلس خود راه مده همچو منی را// کافسرده‌دل‌افسرده کند انجمنی را»
* «درم داران عالم را کرم نیست// کریمان را بدست اندر درم نیست» [[سعدی]]
* «در مسجده،مسجده( جلد قرآنه )، نه کندنیست نه سوزوندنی.»
* «در نمک ریختن توی دیگ باید به مرد پشت کرد.»
* «درویش از ده رانده، ادعای کدخدایی کند.»
سطر ۷۷۴ ⟵ ۷۷۵:
* «دست که بسیار شد برکت کم می‌شود.»
* «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل.» (پای ما لنگ است و منزل بس دراز) [[حافظ]]
* «دست ننتننم درد نکنهنکنه، بااین عروس آوردنش
* «دست و روت را بشور منم بخور.»
* «دست و رویش را با آب مرده‌شور خانه شسته‌است.»
سطر ۷۸۰ ⟵ ۷۸۱:
* «دستی را که حاکم ببره خون نداره یا دیه نداره.»
* «دستی را که نمی‌توان برید باید بوسید.»
دستی که به دندان نتوان برد ، ببوس (سعدی)
* «دستی را که از من برید، خواه [[سگ]] بخورد خواه [[گربه]].»
* «دشمنان در زندان با هم [[دوستی|دوست]] شوند.»
سطر ۷۹۷ ⟵ ۷۹۹:
* «دم سیخ کرده.» (کنایه از مردن است)
* «دم [[خروس]] از جیبش پیداست.»
قسم حضرت عباس را باور کنیم ، یا دم خروس را ؟
* «دمش را توی خمره زده‌است.»
* «دندون [[اسب]] پیشکشی را نمی‌شمارند.»
* «دنده را [[شتر]] شکست، تاوانش را [[خر]] داد.»
* «دنیا پس از [[مرگ]] ما،من، چه [[دریا]] چه سراب.»
* «دنیا دمش درازه.»
* «دنیا جای آزمایش است، نه جای آسایش.»
سطر ۸۰۹ ⟵ ۸۱۲:
* «دنیا محل گذره.»
* «دنیا دو روزه.»
دنیاکه میگن دو روزه ، الباقیش روز به روزه
* «دو تا در را پهلوی هم می‌گذارند برای اینست که به درد هم برسند.»
* «دوتا گاو رو کنار هم ببندی، همرنگ نشن هم خم میشن.»
سطر ۸۴۱ ⟵ ۸۴۵:
* «دیشب همه شب کمچه زدی کو حلوا؟»
* «دیگ به دیگ میگه روت سیاه، سه‌پایه میگه صل علی.»
* «دیگ به دیگ میگه کونتروت سیاهسیاه،سه پایه میگه صل علی
* «دیگران کاشتند ما خوردیم، ما می‌کاریمبکاریم دیگران بخورند.»
* «دیگ ملا نصرالدین است.»
* «دیگی که واسه ما نمی‌جوشهنجوشه سر،سر [[سگ]] توش بجوشه.»
* «دیوار حاشا بلنده.»
* «دیوار [[موش]] داره، موش هم گوش داره.»