←الف: تصحیح واژه
(←ب: مطلب دوبار نوشته شده بود.) برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
(←الف: تصحیح واژه) برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
* «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار اند// تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری» [[سعدی]]
* «اجاره نشین خوش نشین.»
* «
* «ارزان خری، انبان خری.»
* «از آب کره میگیرد.»
** به کسی که به گرفتاری بزرگی مبتلا شده باشد و ناامید شود میگویند؛ یعنی آن که کاری انجام بده هرچند به نظر بی سود باشد، ولی شاید همان کار مایهٔ رهایی و فَرَجِ شود.
* «از بیکفنی زندهایم.»
* «
* «از تو حرکت، از خدا برکت.»
* «از حق تا ناحق چهار انگشت فاصلهاست.»
* «از [[خر]] افتاده، خرما پیدا کرده.»
* «موئی از [[خرس]]غنیمت
* «از [[خر]] میپرسی چهارشنبه کیه؟»
* «از خودت گذشته، خدا عقلی به بچههات بده.»
* «از درد لاعلاجی به [[خر]] میگه خانمباجی.»
* «از دور دل
* «از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، [[سگ]] درنده، زن سلیطه.»
* «از سوراخ سوزن رد میشه، از در دروازه رد نمیشه.»
* «اگه باباشو ندیده بود، ادعای پادشاهی میکرد.»
* «اگر بپوشی رختی، بنشینی به تختی، تازه میبینمت بچشم آن وختی.»
* «اگر برکهای پر کنند از گلاب// [[سگ|سگی]] در وی
* «اگه پشیمونی شاخ بود، فلانی شاخش به آسمان میرسید.»
* «اگر تو مرا عاق کنی، منهم ترا عوق میکنم.»
* «اگه بگه ماست سفیده، من میگم سیاهه.»
* «اگه مهمون یکی باشه، صاحبخونه براش گاو میکشه.»
* «
* «
* «اگه نیزنی چرا بابات از حصبه مرد.»
* «اگه هفت تا دختر کور داشته باشه، یکساعته همه رو شوهر میده.»
* «
* «امان از خانهداری، یکی میخری دو تا نداری.»
* «امان از دوغ لیلی، ماستش کم بود آبش خیلی.»
* «اول بقالی و ماست ترشفروشی.»
* «اول جلو خونه خودت جارو کن بعد خونه همسایه.»
* «اول پیاله و
* «اول، چاه را بکن، بعد منار را بدزد.»
* «اول اینو که زائیدی بزرگ کن.»
* «اونی که به ما نریده بود کلاغ کون دریده بود.»
* «ای آقای کمر باریک، کوچه روشن کن و خانه تاریک.»
*
* اگر کلیددری را نداری قفلش نکن اگرکسی را دوست نداری خردش نکن
* «این تو بمیری، از آن تو بمیریها نیست.»
* «اینکه برای من آوردی، ببر برای خالهات.»
* «این هفتصد دینار، غیر از آن چاردهشاهی است.»
* «اینهمه
* «اینهمه [[خر]] هست و ما پیاده میریم.»
|