میرزا حسین نوری: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵:
'''اولاد کاوس''':
اسفندیار، بیستون، کیومرث، کاوس، محمدعلی (بهزاد) بیگا بزرگ (حکمران مازندران و اسداباد وغیره)، محمدعلی (بهزاد) بیگا کوچک (به قتل رسیده؟)، میرزا تقی پیشکار آغا محمد خان قاجار، علیمحمد مستوفی<ref>از سلاله بهزاد بن کیومرث بن کاوس که از رجال دولتی بود است که نسب ایشان به هفت شاخه تقسیم می گردد که به خاطر انتسابشان به جد بزرگشان به بهزادی ملقب بودند و اکثرا همچون اجدادشان از یاوران سلطان و رجال دولتی بودند.</ref>) مازندران و دارالطباعه و بیوتات سلطنتی (دارای ۹ اولاد)، محمد تقی نوری (دارای ۱۰ اولاد ۵ پسر و ۵ دختر) پدر '''میرزا حسین نوری''' (دارای ۵ اولاد ۱ پسر و ۴ دختر).
==سخنان میرزا حسین نوری==
سطر ۵۹ ⟵ ۵۸:
===علامه [[W:میر حامد حسین|میر حامد حسین]] نیشابوری===
* محدث نوری همچنین با علمای دیگری که به دنبال یافت کتب قدیمی بودند، همکاری داشته است. این مسأله از مکاتباتی که میر حامد حسین مؤلف «عبقات الأنوار» با محدث نوری داشته است، روشن می گردد. عمدهی این نامه ها در مورد پیدا شدن یا نشدن این کتاب مهم یا آن کتاب و کیفیت تحصیل آنهاست<ref>فخر الشریعة، حسن و رضوان شهری، ابوحسن، «نامه هایی از محدث نوری به میرحامد حسین»، نور علم، ش 48، ص 87.</ref>
* * داستان نگارش «کشف الحجب و الاستار [عن وجه] الکتب والاسفار» از سید اعجاز حسین کنتوری (بن المفتی السید محمد قلی نیشابوری الکنتوری الشیعی)، از موجهای مزبور در زمینه احیای کتابشناسی شیعی است که کمتر به آن پرداخته شده است. نکته جالب در باره این کتاب، این است که آقا بزرگ، ذیل شرح حال سید اعجاز حسین برادر صاحب عبقات (الکرام البرره، چاپ مشهد، ص ۱۴۹، ش ۳۰۲) نوشته است که وقتی اعجاز حسین این کتاب را نوشت، آن را برای مرحوم میرزا حسین نوری آورد. ایشان او را از چاپ آن منع کرد، زیرا در آن صورت، اجانب خواهند گفت که کتابهای شیعه، همین مقدار است. وی نسخه کتابش را به میرزای نوری هدیه کرده و چاپش نکرد. آقابزرگ میگوید، «میرزای نوری خودش درصدد تألیف کتابی در فهرست مولفات شیعه بود، اما عمرش کفاف نداد. من هم خودم این کار را برای خودم ناممکن میدانستم اما خداوند اسبابش را مهیا کرد».<ref>گفتاری از رسول جعفریان؛ نهضت بازشناسی هویت شیعه با فهرست نویسی آثار امامیه</ref>
* میرزاحسین نوری طبرسی (1254 ـ 1320 ق.) در کنار تلاشهای گـرانقدر خود برای بازیابی و شناسایی کتابهای شیعه امامیه، روابط علمی گستردهای با علامه میرحامد حسین کنتـوری (1246 ـ 1306 ق.) و پس از او با فـرزندش سید ناصر حسین (1284 ـ 1361 ق.) داشت. وی در تهیه منابع برای تالیف و تکمیل کتاب نفیس «عبقات الانوار» (که در اثبات امامت ائمه اطهار علیهمالسلام است) به آن دو دانشمند بزرگ کمک میکرد. دراین گفتار، متن سه نامه از محدث نوری به سید ناصر حسین، با تحلیل وتوضیح، آمده است این نامهها برای نخستین بار منتشر میشود. <ref>سه نامه از محدث نوری به علامه سید ناصر حسین, طالعی، عبدالحسین؛ </ref>
سطر ۸۹ ⟵ ۹۰:
* علامه شیخ محمد حسین کاشف الغطاء: «علاّمة (یرزا حسین نوری) الفقهاء والمحدّثین، گردآورنده اخبار و سخنان پیشوایان پاک (علیهم السلام) داراى دانشهاى پیشینیان و معاصرین، بى گمان حجّت خداست. زنان روزگار از آوردن مانندش نازا و استوانه هاى فضیلت در برابر فضلش نارساست. خدایى مردى که خود را ساخته، شب زنده دارى که سینه سینایى اش از شوق اشتیاق گداخته بود. او عالمى آگاه و عابدى اَوّاه بود. با خویشتن دارى اش فرشتگان آسمان را به شگفتى وامى داشت. اگر خدا مى خواست به بندگانش تجلّى کند، مى فرمود: این نورى نورِ من است. چنین مرد، مولا و سرور ما ثقة الاسلام حاج میرزا حسین نورى است.»<ref>نظر علامه شیخ محمد حسین کاشف الغطاء درباره میرزا حسین نوری(محدث)</ref>
* تا آنجا که میدانیم، شیخ محمد حسین کاشف الغطاء نقدهایی بر کتاب «تاریخ آداب اللغة العربیه» جرجی زیدان در مجله العرفان نوشت و بعدها این انتقادها در کتاب «المطالعات و المراجعات (یا المراجعات الریحانیه»): مجلد دوم، صفحات ۲۵ و پس از آن، کاشف الغطاء در صفحه ۲۷ ۲۸ کتاب اخیر خود، به این بحث پرداخته است که شیعه، آثار زیادی داشته و از اینکه جرجی زیدان از میراث شیعه غفلت کرده گلایه میکند. او از آثاری کهن از شیعه که در کتابخانه میرزا حسین نوری دیده بود، یاد کرده و سپس به معرفی نجاشی میپردازد و جرجی زیدان را به آن کتاب که در بمبئی منتشر شده، و نیز معالم العلماء ارجاع میدهد (همان، ص ۳۰ ۳۱). <ref>گفتاری از رسول جعفریان؛ نهضت بازشناسی هویت شیعه با فهرست نویسی آثار امامیه</ref>
===مرتضی مطهری خراسانی<ref>یکتاب مجموعه آثار شهید مطهری جلد ۱۶ : صفحه ۱۳۱ و ۱۳۲ و ۱۳۱ و۱۳۴ / سخن حاج میرزا حسین نوری</ref>===
سطر ۱۹۶ ⟵ ۱۹۹:
===نقدی بر قصّۀ «فصل الخطاب»<ref> هفدهم جمادی الثانی سالگشت رحلت میرزا حسین نوری (م ۱۳۲۰) , پایگاه اطلاع رسانی کتابشناسی شیعه </ref>===
* یک وقت یکی از علمای معروف به منزل حاج آقای والد آمد و قصهای نقل کرد. من هم آنجا بودم و از ایشان شنیدم. بعداً همان قصه را آقای گرامی از ایشان شنیده و نقل کرده بود. آقای منتظری هم در کتاب خاطراتش<ref> خاطرات، ج ۱، ص ۸۱.</ref> این قصه را نقل کرده است. آن آقا از سردار کابلی نقل میکرد که: من نزد حاجی نوری بودم. سید معمّمی هم آنجا بود و دست روی دستش یا پایش میزد و آه میکشید. توجه حاجی نوری را جلب کرد و حاجی به او گفت: چه شده است که این قدر آه میکشی؟ آن سید گفت: خداوند به ما ظلم کرده است. حاجی گفت: خداوند که ظلم نمیکند، این تعبیر یعنی چه؟ آن سید گفت: نه، ظلم کرده است. حاجی گفت: ممکن نیست که خدا ظلم کند. محال است. سید گفت: نه. حاجی پرسید: علتش چیست که چنین میگویی؟ سید گفت: چرا خداوند اسم جدّ ما را در قرآن ذکر نکرد تا این قدر گرفتار سنّیها نشویم؟ حاجی نوری گفت: اتّفاقاً نام حضرت در قرآن هست. سید گفت: چطور؟ در قرآن که نامی از امیرالمؤمنین؟ع؟ نیست. حاجی گفت: نه، من ادلّهاش را میآورم. چند روز بعد حاجی نوری جزواتی در باب تحریف قرآن آورد و به آن سید داد. آن سید گفت: آیا باز هم دلیل هست؟ حاجی گفت: باز هم هست. و چند وقت بعد جزوۀ دیگری آورد و به آن سید داد. آن سید هم تدریجاً جزوات «فصل الخطاب» را از حاجی نوری میگرفت و به چاپخانه میداد. وقتی حاجی نوری پشیمان شد که آن جزوات چاپ شده بود و پشیمانی سودی نداشت. سردار کابلی میگفت: این قضیه گذشت. یک وقت من به سفارتخانه رفته بودم تا ویزا بگیرم. در آنجا شخصی کلاهی دیدم که خیلی به نظرم آشنا بود. از من پرسید: مرا شناختی؟ گفتم: خیلی به نظرم آشنا هستید ولی الآن تطبیق نمیکنم. گفت: من همان سیدی هستم که در منزل حاجی نوری بودم! همان موقعی که آن آقا این قصه را نقل میکرد، به ذهنم آمد که سردار کابلی در موقع تألیف و چاپ فصل الخطاب نبوده است. بعداً مراجعه کردم دیدم تاریخ ولادت سردار کابلی بعد از تألیف فصل الخطاب است! آشیخ آقابزرگ که با سردار کابلی خیلی رفیق بود، مدّتی مهمان ایشان بود و در همانجا کتابهای وی را هم فهرست کرد. وی در الذریعه تاریخ دقیق ولادت سردار کابلی را ۱۸ محرم ۱۲۹۳ در کابل ضبط کرده است.<ref> الذریعة، ج ۲، ص ۳۶۶.</ref> همچنین در الذریعه تاریخ فراغ از تألیف فصل الخطاب، دو شب مانده به پایان ماه جمادی الآخره ۱۲۹۲ ضبط شده است.<ref> الذریعة، ج ۱۶، ص ۲۳۲، ش ۹۱۲؛ نیز رك: جمع پریشان، ج ۱، ص ۷۹ _ ۸۲، مقالۀ «الجواد قد یکبو». در این مقاله شواهد دیگری بر عدم صحّت این نقل ذکر شده است.</ref> یعنی حدود شش ماه بعد از تألیف فصل الخطاب سردار کابلی متولّد شده است.<ref> پدر سردار کابلی هم نمیتواند ناقل این قضیه باشد، چون تا سال ۱۳۰۴ در هند و اطراف بوده و آن سال به ایران آمد. (رك: زندگانی سردار کابلی، ص ۲۱)</ref>
===رسول جعفریان===
* علامه میرزا حسین نوری از علمای برجسته شیعه و صاحب کتاب «مستدرکالوسایل» در کتاب «لؤلؤ و مرجان در آداب اهل منبر» به نقد و ارزیابی برخی ازروضهها و نقلهایی پرداخته که به مرور در جامعه شیعه رواج یافته و به نظر وی از اساس، نادرست بوده است. ظاهراً وی در دوره اخیر نخستین کسی است که به نقد این روایت پرداخته و دلایل متعددی در نادرستی آن اقامه کرده است. ایشان این عبارت سیدبن طاووس در لهوف را نقل کرده است که اسرا در بازگشت از شام، از راهنمای خود خواستند تا آنها را به کربلا ببرد؛ و سپس به نقد آن پرداخته است. (لؤلؤ و مرجان/152) <ref>هفتهنامه افقحوزه, اربعین 1 شماره خبر: ٤٠٣٦٧١ ١٥:٢٠ - 1397/08/15 حجةالاسلام والمسلمین رسول جعفریان : دلیل بزرگداشت اربعین چیست؟ نسخه چاپي</ref>
* در مکتب سامرا، و پس از تلاشهای میرزا حسین نوری، مرحوم سید حسن صدر (م ۱۳۵۴ ق)، از پیشگامان امر فهرست نویسی است. او یک نسل جلوتر از آقابزرگ (م ۱۳ ذی حجه ۱۳۸۹ ق / ۱۹۷۰ م / اول اسفند ۱۳۴۸) بوده و در این زمینه، مقدم بر اوست.<ref>گفتاری از رسول جعفریان؛ نهضت بازشناسی هویت شیعه با فهرست نویسی آثار امامیه</ref>
* در واقع باید گفت، شماری دیگر از علمای این دوره، کسانی که بخشی هم از شاگردان میرزا حسین نوری (م ۱۳۲۰ ق) بودند، یک نهضتی را در «کتابشناسی شیعی» آغاز کردند در این باره حکایتی هست که سه نفر، یعنی سید حسن صدر (۱۲۷۲ ۱۳۵۴ ق) (پدر داماد نوری)، آقابزرگ و شیخ محمدحسین کاشف الغطاء به خاطر طعنه جرجی زیدان در اینکه شیعیان میراثی ندارند، دست به کار شدند، و «ذریعه» یکی از آثار آن است.<ref>همان.</ref>
* شاید مناسب باشد اشاره کنم که در ایران، شیخ فضل الله نوری (م ۱۳۲۷ ق) هم، به مناسبت رشدش در سامرا که این مکتب فهرست نویسی در آنجا نضج گرفته بود، علاقه مند به کتاب بود و کتابخانه بزرگی داشت. او طبعاً داماد میرزای نوری هم بود و از این جهت هم، متأثر از نهضت کتابشناسی بود. بسیاری از آثار وی، در کتابخانه مجلس و برخی از کتابخانه های دیگر، با مهر بزرگ وی موجود است.<ref>همان.</ref>
* علامه میرزا حسین نوری از علمای برجسته شیعه و صاحب کتاب «مستدرکالوسایل» در کتاب «لؤلؤ و مرجان در آداب اهل منبر» به نقد و ارزیابی برخی ازروضهها و نقلهایی پرداخته که به مرور در جامعه شیعه رواج یافته و به نظر وی از اساس، نادرست بوده است. ظاهراً وی در دوره اخیر نخستین کسی است که به نقد این روایت پرداخته و دلایل متعددی در نادرستی آن اقامه کرده است.
===سید جعفر اشکوری===
جریان کتابشناسی شیعی، با ابتکار سید حسن صدر آغاز شده است. این در حوزه نگارشی توسط میرزا حسین نوری تقویت شده و اساس آن هم، با کتاب «ریاض العلماء» و نیز «امل الامل» بوده که محور آنها نیز شرح حال به علاوه فهرست تألیفات است. سید حسن صدر خود تکمله ای مفصل در شش جلد (بیروت، ۱۴۲۹ ق) برای امل الامل نوشت و همان مسیر را ادامه داد.<ref>همان.</ref>
== منابع ==
|