ضرب‌المثل‌های بهاری: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Goodarz Irani (بحث | مشارکت‌ها)
جز ضرب‌المثل‌های بهاری
Goodarz Irani (بحث | مشارکت‌ها)
جز ضرب‌المثل‌های بهاری
خط ۶:
==مثل‌های ربان بهاری==
* قارداش قارداشین آتنِه ایسْسَمز، باجه باجه‌نین ساچه‌نِه.
** برادر برای برادر اسب نمی‌خواد، خواهر برای خواهر گیس بافته.
*** کنایه از اینکه هیچکس تحمل یا چشم دیدن رفاه و خوشبختی دیگری را ندارد.
* عَششگ ایشلَر آت یی‌یَر، کُرد ایشلَر تات یی‌یَر.
** [[خر]] کار می‌کند [[اسب]] می‌خورد، [[کردستان|کُرد]] کار می‌کند [[تات]] می‌خورد.
*** کنایه از اینکه یکی نصیبش زحمت است دیگری نصیبش نعمت.
* بالوق ایسی‌یَن گؤتنه باسَر سئوق سوع.
** هر کی [[ماهی]] می‌خواهد باید سردی آب را هم تحمل کند<ref>هرکی ماهی می‌خواد صید کند باید ماتحتش را با آب سرد رودخانه آشنا کند </ref>.
*** کنایه از اینکه گنج خواهی در طلب رنجی ببر.
* آز یی‌یَرم حکیم گؤزه چاقاردَرَم، دوز گزَرَم حاکم گؤزه چاقاردَرَم.
** کم می‌خورم چشم پزشک دربیاد، راست می‌گردم چشم حاکم دربیاد.
*** کنایه از اعتدال هرکاریدر هر کاری که موجب خسارت برای انسان نگردد.
* سِقره سئوعر سئوعر، قوروقن‌نَه بِراخَر.
** [[گاو]] را پوست می‌کنَد می‌کنَد، به دمش که رسید رها می‌کند.
*** کنایه از اینکه ۹۰ درصد کار تمام کرده باشی و آن را رها کنی.
* غِیرَت آقاجه‌نین بیره آردِ بیره ناموس، ائونَن قالدوقه تاراپوتاراپ و توروپ.
** محصول درخت غیرت یکی حیاء و دیگری ناموس است، الباقی هِرّی.
*** کنایه از اینکه انسان در زندگی دو خصوصیت حیاء و ناموس را داشته باشد بس است.
* سَن کوسن‌نع قارقع‌لر قَره گی‌یَر.
** تو قهر کنی [[کلاغ|کلاغ‌ها]] سیاه می‌پوشند.
*** کنایه از اینکه قهر تو تأثیری ندارد همانطور عزاداری کلاغ‌ها چون ذاتاً سیاهپوش هستند.
* قؤز آقاجه‌نع دیده‌لع قارقع کوسود بِلَی‌نَن، دیده بی قؤز منفعتِم.
** به درخت گردو گفتند [[کلاغ]] ازت قهر کرده، گفت یک گردو به نفع من.
*** کنایه از اینکه این کلاغ هست که محتاج درخت است نه درخت محتاج کلاغ.
* آق عش‌شَگ پنّیر ائولهَ، سَنه گؤرمَز
** خر سفید اگر پنیر بشه تو را کفاف نمی‌کند.
*** کنایه از پرخوری.
* باش ایککه ائولدِ، بیره‌نِه کس
** سر که دوتا شد، یکی را بزن یا بِبُر.
*** کنایه از دو حاکمیتی بویژه در خانواده که فقط پدر فصل‌الخطاب هست اگر پسر نیز جای پدر نشست دیگه اوضاع عادی نیست یکی باید کنار برود.
* یخِلدین علین قاپ ائوز دیزینن دوو
** زمین خوردی برای بلند شدن به زانوی خود متکی باش.
*** کنایه از قطع امید یا کمک از دیگران بویژه در امور کمک مالی.
* ائیلان هر ناقارد اَیرو اَیرو گِدهَ، لوعیع گیرندَ دوز ائولَر.
** [[مار]] هر چقدر کج و معوج راه برَوَد، هنگام داخل شدن به لانه راست می‌گردد.
*** کنانه از افرادی است که بیرون از محیط خانه رفتار و مماشات خشن دارند اما به خانه که می‌آیند ساکت و آرام هستند.
 
===مثل‌های مترادف با زبان فارسی===
* بیره نِه کن‌نهَ قومَزدِلهَ، کدخدا ای‌ینه آخادارَردِ.
** یکی را به ده راه نمی‌دادند سراغ خونه [[کدخدا]] را می‌گرفت.
* هم همدانی اوزومِه‌نَنشانه‌ سِن‌نَن ائولدیگ، هم بغدادین خرمَه‌ سِن‌نَن.
** هم از انگور شانی همدان جا ماندیم هم از خرمای بغداد.
 
==کنایه‌ها و اشاره==
* خوش دریا دَکه بالوق‌لَر حالنَه.
*زمستان چکمیین بلبل بهارین قدرنه بیلمز
** خوش بحال ماهی‌های دریا.
** معادل: بلبل رنج زمستان نکشیده قدر [[فصل بهار|بهار]] را نمی‌داند.
*** اشاره مهمان به تشنگی خویش، با این جمله میزبان می‌فهمد که مهمان تشنه‌است فوراً با تُنگ آب و لیوان به حضور رسیده آب را تقدیم می‌نمود.
* زمستان چکمیین بلبل بهارین قدرنه بیلمز
** معادل: بلبل رنج زمستان نکشیده قدر [[فصل بهار|بهار]] را نمی‌داند.
* آدام واردِ آدام‌نرین نقشدِ
** معادل: آدم هست که فقط شکل آدم‌ دارد.
* آدام واردِ حیوان اون‌نن یاخچدِ
** معادل: آدام‌ هست که حیوان از آن نجیب‌تره.
* آدام واردِ دینه‌رننع دُر تؤکر
** معادل: آدم هست سر بسرش بزاری از گفته‌هایش دُر میریزه.
* آدام واردِ دینه‌نرمیین یاخچدِ
** معادل:آدم هست سر بسرش نزاری بهتره
 
==پانویس==