روایت یک استعفا: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۰:
=== استعفا ===
* «در تاریخ ۲۸ بهمن ماه ۹۴ من به ملاقات مقام رهبری رفتم و ماجراها را توضیح دادم و گفتم مانند این است که یک حکومت پنهانی در حکومت که هم پول دارد، هم رسانه در داخل و خارج دارد و هم ابزار امنیتی دارد، علیه سازمان در حال برنامهریزی است. در مورد دولت، در مورد برخی نمایندگان مجلس، در مورد خانم میرقلی خان و در مورد مزایده و اتفاقهای سازمان توضیح دادم و گفتم یا این موارد را قبول دارید یعنی حمایت میکنید، یا اینکه من استعفا میدهم و میروم برای اینکه این سازمان برای شما بماند و حفظ شود؛ یعنی اگر هدف من هستم من کنار میروم.» صفحه ۱۹۴ و ۱۹۵
* «بعد از این جلسه همچنان محکم وظایفم در سازمان را انجام دادم و به هیچکس در سازمان و خارج دفتر در مورد محتوای ملاقات حرفی نزدم؛ ولی حدود ۱۰ روز بعد در سایت
* «در همان تعطیلات فروردین ماه ۹۵ جلسه ای با آقای [[حسین طائب|طائب]] داشتم و گفتم که من تشکر میکنم از شما و چون ممکن است آقایان را نبینم، از طرف من از آقای [[حسین محمدی]] و [[سید مجتبی خامنهای|حاج آقا مجتبی]] تشکر کنید؛ زیرا زمینه را فراهم کردید که من از صداوسیما بروم و اینجای تشکر دارد و من راحت میشوم. او به جای اینکه تکذیب کند گفت خوب میخواهی بعدش چی کار کنی؟ گفتم بازنشسته میشوم.
*در ملاقات مجددی که با آقای [[سید علیاصغر حجازی|حجازی]] در اردیبهشت ماه ۹۵ داشتم گله کردم و گفتم این چه روش کشورداری است که شما به کسی میگویید برو و در خط مقدم جنگ نرم مبارزه کن و کارت را انجام بده و در چنین شرایطی چرا از پشت خنجر میزنید، سنگ میزنید؟ گفت من در جریان ملاقات شما با مقام رهبری قرار داشتم و میدانم آنجا چه نکاتی مطرح شدهاست و دیگر اینکه با استعفای شما موافقت شدهاست.» صفحه ۱۹۵ و ۲۰۴
|