شاهدبازی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
با فرض حسن نيت ويرايش کاربر 217.11.19.1 (بحث) واگرداني شد: دلیل؟. (توينکل) برچسب: خنثیسازی |
||
خط ۴:
== گفتاوردها ==
=== شاهدبازی در ادبیات فارسی ===
* «اساساً ادبیات غنایی فارسی به یک اعتبار ادبیات همجنسگرایی است. در این که معشوق شعر سبک خراسانی و مکتب وقوع در دوره تیموری، مرد است شکی نیست. اما ممکن است خواننده غیر حرفه ای در مورد ادبیات سبک عراقی مثلأ غزلیات امثال سعدی و حافظ دچار شک و تردید باشد. اما حدوداً نصف اشعار این بزرگان هم صراحتاً در باب معشوق مذکر است زیرا در آنها آشکارا از واژههای پسر و مرد و خط عذرا و سبزه ریش و اینگونه مسائل سخن رفتهاست؛ و جالب اینکه بخش اعظم آن نصف باقی مانده هم در مورد معشوق مذکر است منتهی خاصیت زبان فارسی طوری است که مثلأ به علت عدم وجود افعال و ضمایر مذکر و مؤنث ایجاد شبهه میکند. باید دانست که مسائلی چون رقص و زلف و خال و خدّ و قد و دامن و تیرنگاه و ساقی گری و امثال اینها که امروزه به نظر میرسد در مورد زنان است در قدیم مربوط به مردان هم میشدهاست. بدین ترتیب فقط بخش کمی از اشعار قدماست که میتوان در آنها به ضرس قاطع معشوق را مؤنث قلمداد کرد.»<ref>[[سیروس شمیسا]]، شاهدبازی در ادبیات فارسی، انتشارات فردوس، ۱۳۸۱.</ref>
* «رسم خطاب به پسرکان زیباروی از سنتهای دیرینه شعر فارسی از رودکی تا بهار است. اصولاً خطاب به زن یا دختر نامعمول بوده و خلاف ادب شمرده میشده. به همین جهت است که در سراسر دیوان حافظ حتی یکبار لفظ «دختر» بهکار نرفته… جز در اشعار سبک خراسانی که در آن صراحتاً لفظ پسر و نظایر آن آمدهاست، در اشعار ادوار دیگر مخصوصاً سبک عراقی، یعنی اشعار امثال حافظ و سعدی، زبان مانع است که خواننده عادی پی به مذکر یا مؤنث بودن معشوق ببرد.»
* «به صوفی ای نوشتند که تو فلان غلام ترکت را دوست داری؟ صوفی غلام را فراخواند و نزد نامه رسان وسط دو ابرویش را بوسید و گفت: این هم جواب نامه!»
|