جایی برای پیرمردها نیست (فیلم): تفاوت میان نسخه‌ها

'''''[[W:جایی برای پیرمردها نیست (فیلم)|جایی برای پیرمردها نیست]]''''' فیلمی است محصول [[W:سال ۲۰۰۷ میلادی| سال ۲۰۰۷]] ، اقتباس گرفته شده از رمان [[W:سال ۲۰۰۵ میلادی|سال ۲۰۰۵]] کورمک مک کارتی با همین نام. در غرب تگزاس ست شده ، مردی با یک چمدان پر از پول در حال فرار است و اشخاصی به دنبال وی هستند.

:'''چیگور''' : بیشترین چیزی که توی پرتاب سکه از دست دادی چی بوده ؟بوده؟

:'''صاحب مغازه''': ببخشید قربان ؟قربان؟

:'''چیگور''' : توی پرتاب سکه. چیزی که از دست دادی. بیشترینش.

:'''چیگور''' : حدس بزن.

:'''صاحب مغازه''': حدس بزنم ؟بزنم؟

:'''چیگور''' : [ آه می‌کشد ] آره.

:'''چیگور''' : تو باید حدس بزنی. من نمی‌تونم برات حدس بزنم. این روشش نیست.

:'''چیگور''' : چرا داری. اون برای تمام زندگی تو بالا انداخته شده. تو فقط نمی‌دونی. تو می‌دونی این سکه مال چه تاریخیه ؟

:'''چیگور''' : نوزدهم سال پنجاه و هشت. بیست و دو سال سفر کرده ، تا برسه اینجا. الان اینجاست. یا شیره یا خط ، و تو باید بگی. حدس بزن.

:'''چیگور''' : همه چیز.

:'''صاحب مغازه''': ... چه طور ؟طور؟

:'''چیگور''' : تو همه چیز رو می‌بری. حدس بزن.

[ چیگور دستش را از روی سکه بر می‌دارد ،می‌دارد، معلوم می‌شود که صاحب مغاز درست حدس زده ]

:'''چیگور''' : [ ناگهانی ] خیلی خوبه ! [ مکث ] نذارش تو جیبت ، جناب... نذارش تو جیبت ، اون ۲۵ سنتی شانس توئه.

:'''چیگور''' : هر جا ، تو جیبت نه. جاییه که با اونای دیگه قاطی میشه و میشه یه سکه ، که خودشم هست.

:'''مردی که ولز را اجیر کرده''' : چه قدر چیگور رو می‌شناسی ؟می‌شناسی؟

:'''ولز''' : به اندازه کافی.

:'''مردی که ولز را اجیر کرده''' : این جواب نیست.

:'''ولز''' : چی میخوای بدونی ؟بدونی؟

:'''مردی که ولز را اجیر کرده''' : من فقط میخوام نظرتو در موردش بدونم. کلاً. فقط چه قدر خطرناکه ؟خطرناکه؟

:'''ولز''' : در مقایسه با چی ؟چی؟ طاعون غده‌ای ؟غده‌ای؟ اون انقدری بد هست که تو منو خواستی. اون یه قاتل روانیه اما که چی ؟چی؟ اینجا پر از همچین آدماییه.

:'''ماس''' : اگر من معامله‌ها رو قطع می‌کردم ،می‌کردم، چرا نمی‌خواستم با این یارو چیگور معامله کنم ؟کنم؟

:'''ولز''' : نه نه. نه ،نه، (مثل اینکه) اصلاً متوجه نیستی ، تو نمی‌تونی با اون معامله کنی. حتی اگر پولو هم می‌دادی بهش اون بازم می‌خواست تو رو بکشه. آدم عجیب و غربیه. تو حتی می‌تونی بگی قواعدی داره. قواعدی که بالاتر از پول و مواد ، یا چیزی مثل اونا هستن. اون مثل تو نیست. اون حتی مثل منم نیست.اون یجورایی خاصه!