ژان ژاک روسو: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ChtitBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات افزودن: az, bg, el, et, fr, is, ja, lt, sk, sq اصلاح: ru, zh
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
[[تصویر:Jean-Jacques_Rousseau_(painted_portrait).jpg|thumb|left|280px|«[[آزادی]] را فقط در مجسمه آن یافتم. - ژان ژاک روسو]]
'''[[W:ژان ژاک روسو|ژان ژاک روسو]]'''، فیلسوف و نویسنده فرانسوی- سوئیسی(از مادری سوئیسی و پدری فرانسوی)، ([[W:۱۷۱۲ (میلادی)|١٧١٢]] ـ [[W:۱۷۷۸ (میلادی)|۱۷۷۸]]).
 
سطر ۴ ⟵ ۵:
* «آدمی‌را، به‌تمام فصول اندیشیدن، ضرورت است.»
** ''Émile''
* «آن که اندک رنجی را تحمل نتواند، محتمل است که به‌رنجیبه ‌رنجی کلان گرفتار آید.»
** ''Émile''
* «آن‌که به‌گردنکشیبه ‌گردنکشی بیان کند که: "«برون از خانه خدا، سلامتِ کردار وجود ندارد"»، باید به‌ترکبه‌ ترک بلدش مجبور سازند.»
** ''قرارداد اجتماعی، کتاب ۴، بخش ۸''
* «اعتماد، معراج روح است.»
سطر ۱۲ ⟵ ۱۳:
* «اگر دروغ تنها ناجی ما است، دیگر همه‌چیز نابود و ما فنا شده‌ایم.»
** ''Julie oder Die neue Héloïse / Julie''
* «انسان، [[آزادی|آزاد]] زاده شده اما در همه‌جا به‌بندبه ‌بند است.»
** ''قرارداد اجتماعی، کتاب ۱، بخش ۲''
* «اولین قطرات اشک کودکان "«خواهش"» است، اگر به‌آنبه‌ آن توجه نشود به‌زودیبه ‌زودی تبدیل به‌"به «فرمان"» خواهد شد.»
** ''Émile''
* «اولیننخستین کسی که با کشیدن حصار به‌دوربه ‌دور قطعه زمینی،زمینی ادعای مالکیت نمود و انسان‌های ساده دلساده‌دل نیز به‌ارادهبه ‌اراده او تمکین نمودند، اولین بنیانگذاربنیان‌گذار جامعه بورژوازی بود. از چه [[جنگ|جنگ‌های]] خانمان‌سوز، و چه جنایت‌ها و کشتارهای بی‌رحمانه، و از چه رنجهارنج‌ها و شوربختی‌ها جلوگیری می‌شد اگر، یک نفر آن حصار را می‌کوبید و فریاد سرمیداد: مردم! هشیار باشید و به‌اینبه ‌این شیاد اعتماد نکنید که فنا خواهید شد! ثمره این خاک متعلق ِ به‌همه‌گانبه ‌همه‌گان است و زمین به‌هیچ‌کسبه ‌هیچ‌کس تعلق ندارد!»
** ''Discours''
* «بالاترین لذت، رضایت از خویشتن است.»
** ''Émile''
* «به‌مجردبه ‌مجرد زاده‌شدن، پا به‌صحنهبه ‌صحنه [[جنگ]] می‌گذاریم و با مرگِ خود، آن را ترک می‌کنیم.»
** ''رؤیاهای تنهائی''
* «بیسوادی،بی‌سوادی، نه‌تنها فاقد هرگونه تأثیر سوء بر پاکدامنی و آداب و سنن است، بل‌که در تقویت آن نیزمؤثرنیز مؤثر واقع می‌شود.»
** ''Émile''
* «پاکدامنی، متکی به‌نیروبه ‌نیرو است.»
** ''Émile''
* «تا زمانی که کشت و زرع به‌دیدهبه‌ دیده احترام نگریسته می‌شد، از کاهلی و فقر آثاری نبود و عادات زشت در میان مردم نیز به‌مراتببه ‌مراتب کمتر دیده می‌شد.»
** ''جواب نهائی''
* «تکامل گیاهان، به‌روشبه ‌روش اصلاح ِ انواع، و کمال آدمی از راه تربیت ممکن است.»
** ''Émile''
* «تناسب روابط غریزی، در هر سده‌ای که قرار داشته باشیم، غیرقابل تغییر است.»
سطر ۳۴ ⟵ ۳۵:
* «ثروتمندان، طلا را بر شایستگی ترجیح می‌دهند.»
** ''Émile''
* «ثروتمندان، فقر را به‌دوبه‌ دو روش ایجاد می‌کنند، اول فقر ِ مطلق: به‌اینبه‌ این طریق که کارگران را به‌تولیدبه ‌تولید کالاهای تجملی مجبور نموده که این خود به‌کمبودبه‌ کمبود کالاهای اساسی و افزایش قیمت منجر و در نتیجه به اقشار ضعیف‌تر تحمیل می‌گردد. دوم فقر ِ نسبی: اقشار ضعیف جامعه با مشاهده اشیاء جدیدِ تجملی و محرومیت از لذایذ آن، خود را ناکام و نگون بختنگون‌بخت فرض می‌کنند.»
** ''قرارداد اجتماعی''
* «جسم هم مانند روح، نیازهای مخصوص به‌خودبه ‌خود را دارد.»
** ''رساله در باره علم و هنر''
* «چه با‌سعادت سرزمینی که مردمانش در جستجوی صلح و آرامش، سر به‌کوهبه ‌کوه و دشت نمی‌گذارند، اما کجاست آن سرزمین؟»
** ''Émile''
* «خانواده، قدیمی‌ترین اجتماع بشری و طبیعی‌ترین آنها است.»
** ''قرارداد اجتماعی''
* «در زیر فشار تمایلات نفس، بَرده‌ام، و به‌ندایبه ‌ندای وجدان، [[آزادی|آزادم]]
** ''Émile''
* «در هیچ قصری مایل به‌زیستنبه‌ زیستن نیستم چون تنها به‌یکبه ‌یک اطاق بسنده می‌کنم.»
** ''Émile''
* «عذابِ بزرگ بر آن‌کس که، واعظ غیر متعظ است.»
سطر ۵۰ ⟵ ۵۱:
* «فرزندم! راستی بگو ببینم، آیا روح دارای جنسیت است؟»
** ''Julie oder Die neue Héloïse / Claire''
* «کسی را که بتوان با شدتِ عمل و سخت‌گیری وادار به‌اطاعتبه‌ اطاعت نمود، تبدیل به‌موجودبه ‌موجود ذلیلی خواهد شد.»
** ''Émile''
* «مرد ِ شرافتمند این کوی، کلاهبردارِ کوی دیگر است.»
سطر ۵۶ ⟵ ۵۷:
* «منشأ تمام بدطینتی‌ها، ضعف و پریشانی است.»
** ''Émile''
* «نوعی سازگاری و گرایش عاطفی بین انسان‌ها موجود است که در نگاه اول، خود را به‌نمایشبه ‌نمایش می‌گذارد.»
** ''Julie oder Die neue Héloïse / Saint-Preux''
* «وجدان، ندای روح، و اشتیاق، تمنای نفس است.»
سطر ۶۴ ⟵ ۶۵:
* «هر مجازاتی که برایم در نظر بگیرند، از یادآوری خاطره جنایتم وحشت‌انگیزتر نخواهد بود.»
** ''Julie oder Die neue Héloïse / Saint-Preux''
* «هیچ سرسپردگیی کامل‌تر از این نیست که به‌ظاهربه‌ ظاهر ِ [[آزادی|آزادگی]] آراسته باشد، آنجاست که اراده نیز تن به‌اسارتبه ‌اسارت می‌دهد.»
** ''Émile''
* «یک بدن ضعیف، روان را ضعیف می‌سازد.»
سطر ۷۰ ⟵ ۷۱:
 
== بدون منبع ==
* «[[آزادی]] را فقط در مجسمه آن یافتم.»
* «آن‌چه بار زندگی را بر دوش ما سنگین‌تر می‌سازد، عمومأ زیاده‌روی در خودِ زندگی است.»
* «احساس دل، بالاتر از منطق است.»
* «از بدترین آلام معنوی، حسد است. کسی که حسد می‌ورزد، نه تنها رنگ سعادت، بل‌که رنگ آرامش را هم نخواهد دید، وضع او شبیه به‌کسیبه ‌کسی است که او را روی آتش گذاشته باشند و آتش را باد بزنند.»
* «اعتدال و عمل، دو طبیب واقعی انسانند، کارکردن اشتها را تحریک می‌نماید و اعتدال، از افراط در ارضاء اشتها جلوگیری می‌کند.»
* «اگر آزادیِ[[آزادی]] اراده از مرد سلب شود، همه اعمال او ارزش اخلاقی خود را گم می‌کند.»
* «امید و [[آرزو]] آخرین چیزی است که دست از گریبان بشر بر‌می‌دارد.»
* «بدترین حالت برای انسان موقعی است که تنگ‌دست و زیردست باشد.»
* «برای کسی که هیچ ندارد، قرض هم یک‌نوع دزدی است.»
* «بزرگ‌ترین فرق بین انسان و حیوان، فهم و فکر نیست، بل‌که اراده و اختیار است.»
* «بهترین وسیله برای جلب [[دوستی|محبت]] دیگران، نیکی‌ کردننیکی‌‌کردن در حق آن‌ها است.»
* «به‌توانائیبه ‌توانایی خویش ایمان داشتن، نیمی از کامیابی است.»
* «پول، زاده پول است، گاهی به‌دستبه ‌دست آوردن اولین لیره، مشکل تر از دومین میلیون‌لیره است.»
* «پیش از آن‌که لب به‌سخنبه‌ بگشائی،سخن بگشایی، حرفت را بسنج، آن‌چنان که پیش از کاشتن، شخم می‌زنی.»
* «چه‌بسا که در جستجوی سعادت موهوم، هزار نکبت و شوربختی را تحمل کنیم.»
* «حس وجدان، بزرگترین فیلسوف است.»
* «حقیقت را بیان کن و کار نیک را انجام بده و فراموش کن که به‌خاطربه ‌خاطر خودت کار می‌کنی. آن‌چه در جهان برای انسان مهم است انجام وظیفه می‌باشد.»
* «در زنان، هوش و در مردان، قریحه و استعداد بیشتر است. آن چه را زن با ‌چشم دقت و بررسی می‌بیند، مرد با دیده اندیشه و تعقل می‌نگرد.»
* «در مقابل همه‌چیز می توانمی‌توان مقاومت کرد جز نیکی.»
* «زندگی، عبارت از تنفس نیست، داشتن اقتدار در اجرای آمال و نظریات است.»
* «طبیعت درباره همه حیوانات که به‌دستبه ‌دست پرورش او سپرده شده‌اند، با یک امتیاز و بدون رجحان رفتار می‌کند که گوئی می‌خواهد نشان بدهد چه‌گونه او غیرت این حق را در خود دارد.»
* «[[عشق]] آتش سوزانی است که شعله خود را به‌سایربه ‌سایر احساسات نیز می‌افکند و آن‌ها را با نیروئینیرویی جدید، حیات می‌بخشد و از این‌رو است که گفته‌اند، عشق منشأ قهرمانی‌ها است.»
* «عمومأ افرادی که زیاد می‌دانند کم حرف می‌زنند و کسانی که کم می‌دانند، پرحرف هستند.»
* «فحش، استدلال کسانی است که محق نیستند.»
* «فقط سستی اراده است که سبب ضعف ما می‌شود، وگرنه انسان همیشه برای اجرای چیزی که به‌شدتبه‌ شدت [[آرزو]] می‌کند، قدرت کافی را دارا می باشدمی‌باشد
* «قلب، بزرگترین فیلسوف و دانشمند‌ترین [[دانش|دانشمندان]] است. کسی که دارای قلبی پاک باشد به‌نصیحتبه ‌نصیحت حکما احتیاجی ندارد.»
* «کسانی که دیر قول می‌دهند، خوش‌قول‌ترین مردمان دنیا هستند.»
* «مردِ دانا کسی است که همیشه در صدد یادگرفتن باشد.»
* «مفیدترین و توسعه‌نیافته‌ترین شناسائیشناسایی بشری به‌نظربه ‌نظر من همان شناسائیشناسایی افراد بشری است.»
* «نخست، نیک باشیم، سپس نیک‌بخت می‌شویم. چشم به‌پاداشبه ‌پاداش پیش از پیروزی، و دستمزد پیش از انجام کار، نداشته باشیم.»
* «هر بدبختی که به‌منبه ‌من رسیده، از اطمینان و اعتماد به‌دوستانمبه [[دوستی|‌دوستانم]] بوده است.»
* «همان طورهمان‌طور که می‌خواهید دیگران در شما نظر کنند، بخواهید که همان طور باشید.»
* «هرگاه خشم، شما را از راه اعتدال بیرون برد، فورأ در آئینه بنگرید؛ بی‌اختیار به‌خودبه ‌خود خواهید خندید.»
* «هر عیش و لذتی را که در دنیا به‌نظربه ‌نظر آورید دارای رنج و زحمت است و اگر فورأ برای ما تولید زحمت نکند، در آینده اسباب دردسر خواهد شد. فقط دو‌نوع لذت است که هرگز موجب درد و رنج و پشیمانی نمی‌شود،اول نیکی‌کردن به‌مردمبه‌ مردم و دیگری انجام‌وظیفه است که سرور فراوانِ آن‌را بعدأ احساس می‌کنیم.»
* «هرگز سعادت شخصی، قلب مرا در خود نگرفته است، من خوشبختی خودرا جز در سعادت جامعه نمی‌بینم.»
* «همهٔ انسا‌ن‌ها از لحاظ ظاهر و افعال به‌همبه‌ هم شبیه‌اند، ولی باطن آن‌هاست که با یک‌دیگر متفاوت است.»
 
 
== پیوند به‌بیرون ==
 
{{ویکی‌پدیا}}
{{ناتمام}}
{{میانبر}}
 
[[رده:فیلسوفان|روسو، ژان ژاک]]