محمدرضا شفیعی کدکنی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
+ امیربانو کریمی |
دلارام عطا (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶:
* «خلاقیت [[هنر|هنری]]، چیزی جز ظهورات گاهگاهِ این تناقض نیست. [[خیام]]، [[جلالالدین محمد بلخی|جلالالدین مولوی]]، و حتی [[فردوسی]] گرفتار این تناقض بودهاند. [[ناصرخسرو]] کوشیدهاست این تناقض را، آگاهانه حل کند ولی ناخودآگاه از گوشه و کنار هنرش این تناقض خود را نشان میدهد.»
** ''اخوان، اراده معطوف به آزادی''
* «شعر، معماری زبان است و موسیقایی شدنِ تصویرِ عواطفِ انسانی در زبان. جز این هرچه هست سرگرمِ کودکانِ کوی است و پیش از خداوندِ خود مردهاست. در همهٔ زبانهای جهان، شاعرانِ بزرگ، معمارانِ برجستهٔ زبان اند؛ از هُمر تا الیوتن و ییتز و ریلکه و مایاکوفسکی، از امرؤالقیس تا نزار قبّانی، از رودکی تا ایرج تا فروغ
** مقدمهٔ «حالات و مقاماتِ م. امید»، نشر سخن،۱۳۹۰»
* «[[شعر]] فارسی بهعنوان یکی از برجستهترین و گستردهترین آثار فرهنگ بشری، همواره مورد ستایش آشنایان این وادی بودهاست.»
** ''روانشناسی اجتماعی شعر فارسی''
* «[[مهدی اخوان ثالث|اخوان ثالث]]، از این لحاظ هم نمودار برجستهای بود از یک [[هنر|هنرمند]] بزرگ که چندین تناقض را، تا آخر عمر، در خود حمل میکرد و خوشبختانه هیچگاه نتوانست خود را از
** ''اخوان، اراده معطوف به آزادی''
* «[[محمدتقی بهار|ملکالشعراء بهار]]، توفیق آنرا یافت که حال و هوای خاص انسان دورهٔ جدید [[تاریخ]] ِ بعد از [[انقلاب]] ِ صنعتی و تحولات جهانی را -که اندیشه ملی و فکر دمکراسی جوهر آن است- در قالب قصیده فارسی شکل دهد و از عهده این مهم به کمال برآید. و [[نیما یوشیج]] توانست ساخت و صورتی نو به [[شعر]] فارسی عرضه دارد. این دو تن در دو عالم متفاوت، برجستهترین [[شعر|شاعران]] نسل خویشاند.»
خط ۴۲:
== اشعار ==
* «به کجا چنین شتابان؟ گوَن از نسیم پرسید// دل من گرفته زین جا، هوس سفر نداری، ز غبار این بیابان؟// همه [[آرزو|آرزویم]]
* «نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن// در این حصار
* «طفلی به نام [[شادی]]،// دیری است گم شده است!// با چشمهای روشن براق،// با گیسویی بلند، به بالای آرزو!// هر کس از او دارد نشان،// ما را کند خبر!// این هم نشان ما:// یک سو [[خلیج پارس]]،// سوی دگر خزر!»
|