بوف کور: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۴:
* «آیا سرتاسر زندگی یک قصه مضحک،یک متل باور کردنی و احمقانه نیست.آیا من قصه خود را نمی نویسم؟قصه،فقط یک راه فرار برای [[آرزو|آرزوهای]] ناکام است.آرزوهایی که هر متل سازی مطابق روحیه محدود و موروثی خود آنرا به تصویر می کشد.»
== درباره بوف کور ==
* «بوف کور به نظر من تحت تأثیر جنبش معروف سمبولیست‌های فرانسه نوشته شده، و همچنین البته تحت تأثیر سوررئالیست‌ها، حتی تأثیر [[فیلم|فیلم‌های]] سوررئالیستی مثل" «مطب دکتر کالیگاری» در این داستان کاملأ پیدا است. اولأ سمبولیسم و سوررئالیسم در [[هنر]] اروپا، دوره‌ها یا سبک‌های زودگذر بودند و حالا فقط جنبهٔ [[تاریخ|تاریخی]] دارند. منظور من البته این نیست که دیگر کسی حق ندارد به این سبک‌ها چیزی بنویسد. ولی اگر کسی یک چنین چیزی نوشت اگر دیگر صرف این‌که نوشته‌اش سمبولیستی یا سوررئالیستی است، عمل را توجیه نمی‌کند. زمانی که [[صادق هدایت]] بوف کور را می‌نوشت سمبولیسم فرانسوی دیگر از مد افتاده بود ولی سوررئالیسم هنوز زنده بود. هدایت لابد فکر می‌کرده دارد نوبرش را می‌آورد. ولی آن‌چه آورده اگر آن‌روز هم نوبر بوده، حالا نوبر نیست؛ وسواس ذهنی است که حس تناسبش را از دست داده وتماسش با واقعیت و اوضاع زمانه قطع شده است.»
** ''[[نجف دریابندری]]- مجله آدینه، شماره ۳۷، سال ۱۳۶۸''
* «"بوف کور" داستانی است که به‌شیوه غیرخطی نوشته شده و خیلی‌ها این زمان‌ها برایشان مشکل ایجاد می‌کند. اما یک مفهوم [[سیاست|سیاسی]] و [[تاریخ|تاریخی]] در دوره انقلاب مشروطه خلق شده که به مفهوم ناسیونالیستی بود، به‌اینبه ‌این معنا که زمان گذشته به‌ایرانبه ‌ایران باستان تعلق می‌گرفت و اصل شکوفایی فرهنگ و تمدن ایرانی تلقی می‌شد و زمان معاصر یا حال به‌ایران اسلامی قلمداد می‌شد که ۱۴۰۰ سال را در بر می‌گرفت، یعنی معاصر به‌معنایبه‌ معنای هم‌زمان نبود. این مفهوم از زمان، که یک گذشته باستانی است و یک حال ۱۴۰۰ ساله است که [[تاریخ]] انحطاط ایران است، در دوره مشروطیت خلق شد. بوف کور [[صادق هدایت|هدایت]] با همین دو مفهوم سر و کار دارد. روایت اول که در حوالی شاه‌عبدالعظیم اتفاق می‌افتد، از نظر معنا و محتوا هیچ ربطی به‌ایرانبه‌ ایران معاصر ندارد. راوی، در روایت اول سفری را آغاز می‌کند به‌گذشتهبه‌ گذشته باستانی خودش که در آن شیفته ایران ِ گذشته است و از زن ایرانی یک تصویری می‌دهد که همان تصویر ِ «دختر اثیری» است. تصویر دختر اثیری که در بوف کور می‌بینیم به‌عینه در «پروین دختر ساسان» آمده که یک نمایش‌نامه ضد عرب است. راوی در روایت اول در بوف کور در تلاش این است که خاطره گذشته باستانی خودش را از بین ببرد و به‌اینبه‌ این نتیجه رسیده است که همه این افتخارات گذشته زیر سیطره [[اسلام]] از بین رفته و در حقیقت می‌خواهد با کشتن دختر اثیری و تکه پاره کردن این خاطرات، از شر این [[عشق]] سوزان به ایران باستان نجات یابد.»
** ''[[ماشاالله آجودانی]] مسئول کتابخانه مطالعات ایرانی در لندن''