نکته_نگارشی
'''[[W:زبان فارسی|زبان فارسی]]''' یکی از زبانهای هندواروپایی در شاخهٔ زبانهای ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای [[ایران]]، [[افغانستان]]، [[تاجیکستان]] و [[ازبکستان]] به آن سخن میگویند.
«خطِ فارسی کم بیمار است و دچارِ تشتّتِ ذاتی و عرضی، بیدقتیِ مؤلفانِ کتابهای درسی هم گاهی میشود قوزٌ علی قوز.»
[[پرونده:Farsi.svg|بیقاب|چپ]]
{{multiple image
| align = left
| direction = vertical
| header =
| width = 250
رضا شکراللهی، ویراستار و پژوهشگر زبان فارسی با بیان این مطلب نوشته است: «در صفحهی ۵۵ کتابِ نگارشِ فارسیِ پایهی هشتم نوشتهاند قاعده این است که هرگاه بخش دوم کلمههای ترکیبی با نشانهی «آ» شروع شود، فاصله از میان دو بخش برداشته و علامت مد حذف میشود. پس «پیش آهنگ» را مینویسیم «پیشاهنگ». حالا من چه بگویم به دانشآموزی که از من میپرسد پس چرا «دانشآموز» را نباید «دانشاموز» بنویسیم؟ اگر پیِ قاعدهسازی هستید، همچنانکه در دستورِ خطِ فارسی هم آمده، این جزءِ دومی که با «آ» شروع میشود، اگر تکهجایی باشد به جزءِ اول میچسبد. مثلِ گلاب یا خوشاب که از ترکیب گل و خوش با آب ساخته شده. ولی اگر جزءِ دوم بیش از یک هجا داشته باشد، قاعدهبردار نیست. برخی را چسبیده مینویسیم و برخی را نچسبیده. چسبیده مثلِ همین پیشاهنگ یا بسامد. نچسبیده هم مثلِ دلآگاه یا همین «دانشآموز» که در همین صفحه از کتاب توی چشمِ محصلِ پایههشتمی رفته ولی به چشمِ مؤلفان نیامده است. بگذریم که «هماورد» را هم در معنای «آورد» بهکار بردهاند! کاش برسانید این را به کسانی که باید به دستشان برسد.» با تشکر از مدرسه شهید حمید نامجو و مدیر محترم اقای ابراهیم پور ومعلم زحمت کش مدرسه نامجو اقای انجامشعاع
| image1 = Leaf calligraphy Met 1982.120.4.jpg
| alt1 = Colored dice with white background
| caption1 = «در ایران، زبان باستانی (فارسی باستان) هیچگاه جای به عربی نداد، بلکه دگرگون گردید. پس از آمدن اسلام، همراهِ گزیدهای از واژگان عربی، به الفبای آن زبان نوشته شد.»
| image2 = Dôme de la médersa Mir-i-Arab (Boukhara, Ouzbékistan) (5669991919).jpg
| alt2 = Colored dice with checkered background
| caption2 = «در دورهٔ سامانیان (۲۶۲-۳۸۹ق)، پایتخت شان [[بخارا]]، کانون احیای فرهنگ ایرانی شد. در عهد بیشتر پادشاهان سامانی، زبان رسمی فارسی بود. سامانیان به تشویق شاعران و دانشمندان ایرانی پرداختند، و سدهٔ ۱۰ و ۱۱ م شاهد زایشِ ادبیّاتِ نوینِ فارسی بود که به الفبای عربی نوشته میشد؛ با وجود تأثیر ژرف دین و سنت اسلامی، اساساً و مشخصاً ایرانی بود.» [[برنارد لوئیس]]
}}
{{multiple image
| align = left
| direction = vertical
| header =
| width = 250
| image1 = Adam honoured by angels - persian miniature (c. 1560).jpg
| alt1 = Colored dice with white background
| caption1 =
| image2 = Khattati2.jpg
| alt2 = Colored dice with checkered background
| caption2 = «من آنم که در پای خوگان نریزم/مر این قیمتی دُرِّ [[زبان فارسی|لفظِ دری]] را... » [[ناصرخسرو|ناصر خسرو]]
}}
{{multiple image
| align = left
| direction = vertical
| header =
| width = 250
| image1 = Dariush Ashoori.jpg
| alt1 = Colored dice with white background
| caption1 = «بسیاری از کسانی که در زمینهٔ بهکرد و بازسازی زبانِ فارسی در این چند دهه گام زدهاند، دچارِ یک خطای بنیادی شدهاند و آن اینکه یکباره و یکسره با هر واژهٔ «بیگانه» به دشمنی برخاستهاند و چه بسا دست-و-پایی نیز زدهاند که برای یکایکِ آنها چارهای بیندیشند، امّا همیشه کامیاب نبودهاند و علّتِ آن نیز همین اندیشهٔ نادرست است که گمان میکنند تمامی واژههای زبان باید از ریشهٔ اصلی زبان باشند.» [[داریوش آشوری]]
| image2 = Azartash Azarnoush.tif
| alt2 = Colored dice with checkered background
| caption2 = «چرا زبان عربی، با همهٔ توانمندیهای دینی و ادبی و علمی و سیاسی، نتوانست جای زبان فارسی را بگیرد، فارسی کجا بود و پیش از آنکه سربرکشد چرا دیرزمانی در تاریکی پایید. کی و کجا به نگارش درآمد و چگونه زبان رسمی ایران شد، این زبان نوپا که پشتوانهای بس کهن داشت چگونه میتوانست زبان نیرومند و مقدس عربی را در کنار خود تحمل کند، یا چه شد که عربیِ فراگیر، اندکاندک دامن درمیکشید تا زبان رقیب، همهجا پا بگیرد و عربی را در حوزهٔ دین و دانش محدود سازد؟» [[آذرتاش آذرنوش]]
}}
== گفتاوردها ==
|