وودی آلن: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۹:
* «بنا به دلایلی در فرانسه بیشتر از اینجا از من استقبال میکنند. زیرنویسهایشان باید خیلی خوب باشد.»
* « در مورد خودارضایی بدگویی نکنید، خودارضایی سکس با کسیه که من دوسش دارم»
* «مغزِ من، دومین عضو دوستداشتنی بدنم.»▼
* «به [[زندگی]] پس از [[مرگ]] اعتقادی ندارم، گرچه با خودم چند تا لباس زیر برمیدارم.»▼
* «درست است، نگرانیهای زیادی دارم. از تاریکی میترسم و به روشنایی هم مشکوکم.»▼
* «من دگرجنسخواهی را دارم تمرین میکنم، گرچه دوجنسخواهی در پارتی آخر هفته بخت شما را دقیقاً دوبرابر میکند.»▼
* «از دانشگاه نیویورک به خاطر تقلب در امتحان پایانی متافیزیک اخراجم کردند. دنبال روح پسری که کنارم نشسته بود میگشتم.»▼
* «دو باور غلط در مورد من وجود دارد یکی این که چون عینک میزنم فکر میکنند که روشنفکرم و دیگری این که چون با فیلمهایم پولهایم را هدر میدهم فکر میکنند هنرمندم. این دو باور غلط سالهاست که در میان مردم رایج است.»
* «به ارتش ملحق بشوید، جهان را ببینید، آدمهای جذاب را ملاقات کنید - و آنها را بکشید.»
سطر ۸۰ ⟵ ۸۴:
* «انسان با تخیل [[خداوند]] آفریده شد. آیا واقعاً فکر میکنید که خداوند عینک و موهای قرمز دارد؟»
* «بیشتر [[زندگی]] فاجعه است. به [[دنیا]] میآیید، نمیدانید چرا. اینجا هستید، نمیدانید چرا. میروید، می میرید. خانوادهتان میمیرند. دوستانتان میمیرند. مردم رنج میکشند. مردم در وحشتی دائمی زندگی میکنند. [[جهان]] پر از فقر و فساد و [[جنگ]] و نازیها و سونامیهاست. از تمام اینها، نتیجه گرفته میشود که شما بازندهاید - شما در خانهٔ حریف شکست خوردید.»
▲* «مغزِ من، دومین عضو دوستداشتنی بدنم.»
▲* «به [[زندگی]] پس از [[مرگ]] اعتقادی ندارم، گرچه با خودم چند تا لباس زیر برمیدارم.»
▲* «درست است، نگرانیهای زیادی دارم. از تاریکی میترسم و به روشنایی هم مشکوکم.»
▲* «من دگرجنسخواهی را دارم تمرین میکنم، گرچه دوجنسخواهی در پارتی آخر هفته بخت شما را دقیقاً دوبرابر میکند.»
▲* «از دانشگاه نیویورک به خاطر تقلب در امتحان پایانی متافیزیک اخراجم کردند. دنبال روح پسری که کنارم نشسته بود میگشتم.»
* «شهرت به من کمک زیادی نکرده است. فقط کمی کمک کرده است. وارن بیتی چندین سال پیش یک روز به من گفت که ستاره بودن مثل این است که در فاحشهخانه باشی با داشتن یک کارت اعتباری، هرگز منظورش را نفهمیدم. به نظر من، مثل این است که در فاحشهخانه باشی اما کارت اعتباریات باطل شده باشد.»
* «استنلی کوبریک هنرمند بزرگی بود. همیشه این حرف را زدم و مردم فکر میکنند که شوخی میکنم. شوخی نمیکنم. کوبریک به جزئیات خیلی حساس بود و ۱۰۰ تا برداشت میگرفت و خب البته من این طوری نیستم. اگر من فیلمی را شروع کنم و ساعت ۶ شب باشد، و یک برداشت گرفته باشم و گمان کنم که اگر بمانم میتوانم برداشت بهتری بگیرم اما پایان ساعت کار ساعت ۷:۳۰ باشد، همان برداشتم خوب است. کارکنان هم کار کردن در فیلمهای من را دوست دارند چون آنها میدانند که ساعت ۶ خانهشان هستند.»
|