وودی آلن: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Amir8756 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
Amir8756 (بحث | مشارکت‌ها)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۲:
* «من بخاطر وجود خنده همیشه اظهار خشنودی می‌کنم، البته مگر موقعی که شیر از دماغم می‌زنه بیرون»
* «نه تنها خدا وجود ندارد بلکه لوله کش‌ها هم در روزهای تعطیل آخر هفته وجود ندارند»
* «من نمی‌خواهم از طریق آثارم به جاودگانیجاودانگی برسم، می‌خواهم با نمردن جاودانه بشوم.»
* «از مردن نمی‌ترسم، … فقط نمی‌خواهم وقتی که سر رسید آن‌جا باشم.»
* «از جنبهٔ مثبتش، مرگ یکی از معدود کارهایی است که به سادگی دراز کشیدن می‌شود انجامش داد.»
* «(در پاسخ به پرسشی دربارهٔ جاودانه ماندن در پردهٔ نقره‌ای) ترجیح می‌دهم در آپارتمانم جاودانه باشم.»
* «موقعیت من شاید استثنایی باشد، اما این تعریف کردن از این حرفه نیست. نباید استثنایی باشد، زیرا کارگردان کسی است که صاحب آن تصور است و او کسی است که باید آن تصور را به فیلم بدل کند.»
* «اصولاً آدم کلاس پایینی هستم. [[عشق]] من تماشای بیس‌بال با آبجو و چند تکه گوشت است.»
* «چیزهایی بدتر از [[مرگ]] هم در [[زندگی]] وجود دارد. آیا تا به حال بعدازظهرتان را با یک مأمور بیمه گذراندید؟»
سطر ۴۶ ⟵ ۴۴:
* «از واقعیت متنفرم اما هنوز هم این بهترین جا برای خوردن یک استیک خوب است.»
* «('''در مراسم اسکار ۲۰۰۲''') و گفتم: «خدایا تو می‌دانی که تو بهتر از این می‌توانستی عمل کنی. چطور بگویم، تو شاید می‌خواستی که مارتین اسکورسیزی یا، یا مایک نیکولاس یا اسپایک لی یا سیدنی لومت … را انتخاب کنی.» به این صورت اسامی چند نفر را بردم و بعد هم گفتم: «ببین من اسم ۱۵ نفر را آوردم که بااستعدادتر از من هستند و و زرنگ‌تر و باکلاس‌تر از من و و …» و ایشان جواب داد: «بله، اما آن‌ها در دسترس نبودند.»
* «من آدم ضداجتماعی نیستم، من فقط احتماعی نیستم.»
* «سکس تنش ها را کم میکند.عشق باعث تنش ها میشود.»
* «اگر فیلمم یک نفر دیگر را بدبخت کند، احساس می‌کنم که کارم را درست
انجام دادم.»
* «۱۶. وقتی ربوده‌شده بودم، پدر و مادرم وارد عمل شدند. آن‌ها اتاقم را اجاره دادند.»
* «بنا به دلایلی در فرانسه بیشتر از اینجا از من استقبال می‌کنند. زیرنویس‌های‌شان باید خیلی خوب باشد.»
* «رابطهٔ من با هالیوود رابطهٔ عشق-نفرت نیست، رابطهٔ عشق-تحقیر است. هرگز مجبور نبودم این همه توهین‌هایی را که شخص به خاطر سیستم استودیو با آن روبروست، تحمل کنم. در نیویورک همیشه مستقل بودم و احساس خوش‌بختی محض می‌کردم. اما من رابطه‌ای عاطفی با هالیوود دارم، چون از فلیم‌هایی که در این‌جا بیرون می‌آید بی‌نهایت لذت می‌برم. نه همهٔ آن‌ها، اما تعداد خاصی از آن‌ها به نظرم خیلی معنادار هستند.»