وودی آلن: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۰:
* «از جنبهٔ مثبتش، مرگ یکی از معدود کارهایی است که به سادگی دراز کشیدن میشود انجامش داد.»
* «(در پاسخ به پرسشی دربارهٔ جاودانه ماندن در پردهٔ نقرهای) ترجیح میدهم در آپارتمانم جاودانه باشم.»
* «موقعیت من شاید استثنایی باشد، اما این تعریف کردن از این حرفه نیست. نباید استثنایی باشد، زیرا کارگردان کسی است که صاحب آن تصور است و او کسی است که باید آن تصور را به فیلم بدل کند.»
* «اصولاً آدم کلاس پایینی هستم. [[عشق]] من تماشای بیسبال با آبجو و چند تکه گوشت است.»
خط ۴۱:
* «رابطهٔ من با هالیوود رابطهٔ عشق-نفرت نیست، رابطهٔ عشق-تحقیر است. هرگز مجبور نبودم این همه توهینهایی را که شخص به خاطر سیستم استودیو با آن روبروست، تحمل کنم. در نیویورک همیشه مستقل بودم و احساس خوشبختی محض میکردم. اما من رابطهای عاطفی با هالیوود دارم، چون از فلیمهایی که در اینجا بیرون میآید بینهایت لذت میبرم. نه همهٔ آنها، اما تعداد خاصی از آنها به نظرم خیلی معنادار هستند.»
* «دو باور غلط در مورد من وجود دارد یکی این که چون عینک میزنم فکر میکنند که روشنفکرم و دیگری این که چون با فیلمهایم پولهایم را هدر میدهم فکر میکنند هنرمندم. این دو باور غلط سالهاست که در میان مردم رایج است.»
* «
* «اگر معلوم بشود که خدایی هست، گمان نمیکنم که بد باشد. اما بدترین چیزی که ممکن است دربارهاش بگوییم این است که تنبل است.»
* «ای کاش خدا فقط به من یک نشانهٔ روشن نشان میداد! چیزی مثل باز کردن یک حساب پسانداز پرپول به نام من در بانک سوییس.»
|