شهریار (شاعر): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
جز ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:
خط ۱:
[[پرونده:Shahriar.jpg|thumb|left|250px|]]
'''[[W:محمدحسین شهریار|سید محمدحسین بهجت تبریزی]]'''، متخلص به بهجت و سپس '''شهریار'''، شاعر ایرانی سراینده اشعار فارسی و آذری. زادروز: ([[W:۱۲۸۵|۱۲۸۵ خورشیدی]]) در روستای خشگناب در اطراف تبریز. شهریار در تاریخ ([[W:۲۷ شهریور|۲۷ شهریور]] [[W:۱۳۶۷|۱۳۶۷ خورشیدی]]) درگذشت.
 
== دارای منبع ==
* «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا// بی‌وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا»
** ''کلیات دیوان شهریار؛ انتشارات نگاه، ۱۳۷۰''
* «کلماتت چو تیشه فرهاد// می‌شکافند بیستون دلم»
** ''در وصف نمازجمعه رفسنجانی''
* «مرا هر گه بهار آید به خاطر یاد یار آید//به خاطر یاد یار آید مرا هرگه بهار آید»
** ''کلیات دیوان شهریار؛ انتشارات نگاه
* «ای غم بگو از دست تو آخر کجا باید شدن //در گوشه میخانه هم مارا تو پیدا می‌کنی»
 
== بدون منبع ==
* «از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران// رفتم از کوی تو اما عقب سر نگران»
 
* «جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را// نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را»
* «از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران// رفتم از کوی تو اما عقب سر نگران»
* «سلام ای شهر شیخ و خواجه [[شیراز]]// سلام ای مهد [[عشق]] و مدفن راز// سلام ای شهر عشق و آشنایی// سلام ای آشیان روشنایی// به عشق [[حافظ]] فیاض شیراز// صفا کردید با این کعبه راز// تو ای شیراز جادارد ببالی// ولی دانم که گاه از دل بنالی// که دیگر باره چون [[سعدی]] نزادی// به دنیا حافظ دوم ندادی»
 
* «شب است و باغ گلستان خزان رویارؤیا خیز// بیا که طعنه به [[شیراز]] می‌زند [[تبریز]]»
* «جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را// نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را»
 
* «سلام ای شهر شیخ و خواجه [[شیراز]]// سلام ای مهد [[عشق]] و مدفن راز// سلام ای شهر عشق و آشنایی// سلام ای آشیان روشنایی// به عشق [[حافظ]] فیاض شیراز// صفا کردید با این کعبه راز// تو ای شیراز جادارد ببالی// ولی دانم که گاه از دل بنالی// که دیگر باره چون [[سعدی]] نزادی// به دنیا حافظ دوم ندادی»
 
* «شب است و باغ گلستان خزان رویا خیز// بیا که طعنه به [[شیراز]] می‌زند [[تبریز]]»
 
* «لیک از یک نفر چه‌کار آید// از یکی [[گل]] کجا بهار آید»
 
* «ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی// تو بمان با دگران وای به حال دگران»
 
* «اززندگانی ام گله دارد جوانی ام //شرمنده جوانی، از این زندگانی ام
* «گیاه دانهٔ عشقم، فشرده در دل خاک چنان کهچنان‌که دم به دم من بدمند میرویممی‌رویم»
 
* «گیاه دانهٔ عشقم، فشرده در دل خاک چنان که دم به دم من بدمند میرویم»
 
 
== حیدربابا ==
{{شعرنو}}
{{بند|حیدربابا ،حیدربابا، ایلدیریملار شاخاندا}}
{{بند|سئللرسئللر، ، سولار ،سولار، شاققیلدییوب آخاندا}}
{{بند|قیزلار اوْنا صف باغلییوب باخاندا}}
{{بند|سلام اولسون شوْکتوْزه ،شوْکتوْزه، ائلوْزه !}}
{{بند|منیم دا بیر آدیم گلسین دیلوْزه}}
{{پایان شعرنو}}
 
== بدون منبع ==
مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد/
تو یکی بپرس از این غم که به من چه کار دارد/
نه بلای جان عاشق شب هجرتست تنها/
که وصال هم بلای شب انتظار دارد
تو که از می جوانی همه سرخوشی چه دانی/
که شراب ناامیدی چقدر خمار دارد/
نه به خود گرفته خسرو پی آهوان ار من/
که کمند زلف شیرین هوش شکار دارد/
مژه سوزن رفو کن نخ او ز تار مو کن/
که هنوز وصله‌یوصلهٔ دل دو سه بخیه کار دارد/
دل چون شکسته سازم ز گذشته‌های شیرین/
چه ترانه‌های‌ه محزون که به یادگار دارد/
غم روزگار گو رو، پی کار خود که ما را/
غم یار بی‌خیال غم روزگار دارد/
گل آرزوی من بین که خزان جاودانیست/
چه غم از خزان آن گل که ز پی بهار دارد/
دل چون تنور خواهد سخنان پخته لیکن/
نه همه تنور سوز دل شهریار دارد/
 
== پیوند به بیرون ==
{{ویکی‌پدیا}}
سطر ۶۳ ⟵ ۵۵:
{{پانویس}}
{{ترتیب‌پیش‌فرض:شهریار، محمدحسین}}
 
[[رده:اهالی ایران]]
[[رده:اهالی تبریز]]