[[پرونده:Rashidun Caliphs Umar ibn Al-Khattāb - عُمر بن الخطّاب ثاني الخلفاء الراشدين.svg|250px|بندانگشتی|چپ]]
'''[[W:عمر بن خطاب|عمر بن خطاب]]''' (به [[عربی]]: أبوحفص عمر بن الخطاب العدوی القرشی) ملقب به '''عمر فاروق'''، (زاده ۵۸۶ میلادی در [[مکه]] و درگذشته ۲۶ ذی الحجه ۲۳ هجری/۶ نوامبر ۶۴۴ در [[مدینه]])، صحابهٔ محمد، فرمانده نظامی در سپاه صدر اسلام و خلیفه دوم از خلفای راشدین بود. مورخین تاریخ اسلام گاهی وی را خلیفه عمر اول و [[عمر بن عبدالعزیز]] را عمر دوم مینامند.
شجره نامه عمر بن خطاب
سیابه عبدالله در نسب عمر بن خطاب این گونه نقل می کند که :
عبدالمطلب را کنیزکی بود به نام {صهاک}که بعضی از شتران وی را به چراگاه
برده و می چرانید .
چون بدکاره و فاحشه بود روزی غلامی به نام {نقیل ،با نظله بن هاشم و هشت نفر دیگر} در چراگاه به صهاک
رسیدند و با او در آویخنتد بعد از مدتی از این ۱۰ نفر پدر و صهاک پسری به دنیا آمد صهاک او را {خطاب }
نام نهادو اغلب نزد بادیه نشیان بود تا به حد رشد و بلوغ رسید
روزی خطاب در جوانی به وسوسه شیطان (که البته خود شیطان از این بدکاران درس می گرفت) با
مادربد کاره اش صهاک جمع شد صهاک از فرزند ش خطاب حامله گردید بعد از مدتی دختری زایید در قنداقه
پشمی پیچیده او را در مزبله ایی انداخت { هشام ابن مغره ابن ولید} از آنجا می گذشت اواز آن دختر ناپاک
زاده را در مزبله شنید براو ترحم کرده به خانه آورد و تربیتش نمود او را {حنتمه} نام نهاد .چون به حد بلوغ
رسید روزی خطاب پدر نامشروع را نظر بر دخترش {حنتمه} افتاد به او اظهار تعشق نمود و اورا از
هشام بن مغیره به نکاح طلبید ،بعد از ازدواج این دو پدر و دختر {خطاب و حنتمه} عمربن خطاب به
دنیا آمد.
با این تامل نتیجه میگیریم که :
۱: صهاک هم مادر خطاب است و هم همسر خطاب
۲:خطاب هم پدر عمر و هم دایی عمر می باشد چون خطاب و حنتمه مادر
عمر از یک رحم{صهاک} می باشند
۳:حنتمه دختر صهاک است چون از رحم وی بوده و هم نوه صهاک است به جهت این که دختر خطاب و خطاب
پسر صهاک است ؛
و (حنتمه) هم مادر عمر است و هم خواهر عمر ، چون حنتمه و عمر از یک پدر {خطاب} هستند
و عمه عمر نیز می باشد ، چون هر دو { خطاب و حنتمه } از یک رحم {صهاک} می باشند
جالب اینجاست كه خود عمر میگه از شجره نامه من تا قبل از پدرم از من نپرسید.
--------------------------
..عمر لعنة الله گفت :
«أیها الناس ! تعلموا أنسابکم أرحامکم ولایسألنی أحد ما وراء الخطاب>>
یعنی ؛ ای مردم ! نسب خود را یاد بگیرید و کسی از قبل از خطاب از من سئوال نکند
( تاریخ المدینة المنورة ج 3 ص 797)
شناسنامه خلیفه عمر لعنت الله علیه
سندهای موجوددر :
۱:در بحار الا نوار جلد ۳۱ باب مطاعن عمر {ص۹۹و۱۰۰ }
2:در کتاب لسان الواعظین{ص۳۵۷}از محمدبن شهر آشوب مازندرانی و غیره
۳:در ملل و نحل و مثالب الصاحابه جلد دوم خطی از کتاب المناقب ابن شهرآآشوب ،که متاسفانه هنوز چاپ نشده است
4:کتاب التنقیح فی النسب الصریح
== سخنان ==
** ''[[عطار نیشابوری]]، مصیبت نامه''
* «قوت دین حق زعمّر بود/خانه دین بدو معمر بود/جگر مشرکان پر از خون کرد /کبرشان از دماغ بیرون کرد/از پی معدلت میان، اوبست /کمر عدل در جهان، اوبست/عادت بدعت از جهان برداشت /که کژی جز که در کمان نداشت/برتر از چرخ بود پایهٔ او /دیو بگریختی زسایهٔ او.»
** ''[[سنایی غزنوی]]، طریق ال
ای حیواناتی که اینجا از عمر حرامزاده تعریف کرده اید ان شاالله در قیامت با آن حیوان نجس محشور شوید
== منابع ==
|